کتاب حافظ، پادشاه عریان شعر - کراپ‌شده

نویسنده این کتاب، فردی به نام دکتر ابوالفضل رجبی است؛ نامی که وقتی در گوگل جست‌وجو می‌کنیم، هیچ سابقه پژوهش ادبی از او پیدا نمی‌کنیم.

به گزارش مشرق، هنوز مدت زیادی از انتشار کتاب زندگی‌نامه حافظ توسط پل اسمیت، شاعر استرالیایی که در آن حافظ را چاق و زشت توصیف کرده و اطلاعاتی بی‌پایه درباره زندگی این شاعر قرن هشتم هجری نوشته بود، نمی گذرد که حالا یک به اصطلاح پژوهشگر ایرانی علیه حافظ دست به کار شده و کتابی با عنوان «حافظ، پادشاه عریان شعر» نوشته است. نویسنده در این کتاب، حافظ را شاعری نالایق و بی‌هنر دانسته که باید جای خودش را به شاعران بزرگ بدهد!

پژوهشگرِ بدون سابقه!
نویسنده این کتاب، فردی به نام دکتر ابوالفضل رجبی است؛ نامی که وقتی در گوگل جست‌وجو می‌کنیم، هیچ سابقه پژوهش ادبی از او پیدا نمی‌کنیم. تنها نتیجه‌ای که از جست‌وجو نصیبمان می‌شود، نظر خود او در پایگاه ادبی ویرگول است که درباره «حافظ، پادشاه عریان شعر» نوشته و خودش گویاست: «حافظ» آن شاعر «بی‌هنری» است که به ضرب و زور حاشیه، فرامتن، افسانه‌های سخیف، تعصب، تاریخ‌سازی و زندگی نامه‌پردازی سرپایش نگه داشته‌اند. من او را در «حافظ؛ پادشاه عریان شعر» به تیغ نقد راستین کشته‌ام. چشم دارم که در حافظه مخاطب نیز بمیرد. چرا که نابه جا بزرگش داشته و جای بزرگانِ حقیقی و از یاد رفته نشانده‌اند. ناگفته پیداست که کار خواجه را در وهله نخست، از زاویه زیبایی‌شناسی نقد کرده‌ام اما باید پرده‌های پوشیده بر هسته شعرش را یکی یکی کنار می‌زدم. کتاب را که بخوانید، پوچی و پوکی آن هسته اصلی دستتان می‌آید».

پوچیِ یک دیدگاه
شاعران نامداری مانند سعدی، عطار، نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی بر حافظ تاثیرگذار بوده‌اند اما هنر شاعری مانند حافظ در این است که از تمام میراث ادبی گذشته وام گرفت و آن را با رندی و ظرافت تمام از آنِ خود کرد؛ به طوری که شعر حافظ با ناخودآگاه مخاطب پیوند برقرار می‌کند. این یکی از علت‌های ارادت ویژه ایرانی‌ها به غزل‌های او هم هست. حالا اینکه کسی بخواهد به نام پژوهش ادبی، چشم بر زیبایی‌شناسی و اندیشه شعر حافظ ببندد و او را شاعری بی‌هنر بنامد و بخواهد به تیغ نقد راستین (!) بکشد، جز کاری بیهوده نکرده است. نکته جالب این‌که کتاب «حافظ، پادشاه عریان شعر» را نشر «بهمن برنا» که ناشر تخصصی کتاب‌های علوم اجتماعی است، منتشر کرده است.

استاد محمدرضا شفیعی کدکنی چه در کتاب‌هایی مانند «صور خیال در شعر فارسی» و «رستاخیز کلمات» و چه در درس‌گفتارها، همیشه هنر حافظ را ستوده است. او در شعری در وصف حافظ که در دفتر «مرثیه‌های سرو کاشمر» آمده، سروده است: «هر مصرعت عصاره اعصار و ای شگفت / کاینده را به آینگی صبحِ روشنی».

*خراسان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 8
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 2
  • IR ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
    24 0
    کی شود دریا به پوز سگ نجس
  • IR ۱۲:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
    21 0
    خواسته مطرح بشه یا اقامت در خارج.
  • IR ۱۳:۰۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
    4 17
    نادیده گرفتن زبان های ملت های درون ایران موجب شده است در چرخه ای نادرست بین نیک انگاری و شر پنداری چند شاعر فارس گیر بیفتیم.
    • منتظر ظهور IR ۰۱:۰۷ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۸
      4 0
      با سلام. ظاهرا قصد آقای ابوالفضل رجبی چیز دیگری است که رندانه در پس نقد اشعار حافظ میگوید. فکر نمی کنم او خود را فارغ از رندی بداند اما باید بداند در سرزمینی این سخنان را منتشر کرده که اکثریت آنان رند و عافیت سوزند. گفتار منتسب به ایشان را در چند مقاله ای که در سایت ویرگول نقل کرده بودند مطالعه کردم و دیدم قیاسی است از نوع مع الفارق.مقایسه شاعری در دوره ای از تاریخ با دیگر شاعران در دوره ها یا اقلیمی دیگر.نقد عمق شعر حافظ نسبت به اشعار شاعران دیگر در مفاهیمی چون رک کوئی و یا پرده پوشی ، زهد و ریا و سایر موارد که همه را یک تنه در مصاف با حافظ پیروز مند می داند ، اما به نظر می رسد جنابشان هر چه خوانده انگار این غزل را درست نخوانده: سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان که من این خانه به سودای تو ویران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون می‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم در خلاف آمد عادت بطلب کام که من کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع گر چه دربانی میخانه فراوان کردم این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت اجر صبریست که در کلبه احزان کردم صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب سال‌ها بندگی صاحب دیوان کردم بماند که در مرحله بعد نظر بزرگان شعر و ادب فارسی در ایران و جهان در خصوص حافظ چه هست و جایگاه رفیع غزلیات حافظ در شعر و نزد ایرانیان نیازی به تائید یا تکذیب کسی ندارد. به قول لسان الغیب حافظ شیرازی: من اگر نیکم اگر بد تو برو خود را باش. هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت. سایت مشرق لطفا برای رفع کدورت از حافظ دوستان هم که شده نشر دهید. اللهم عجل لولیک الفرج
  • CZ ۱۳:۲۳ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
    12 0
    من از سایت وزین و پر مغز مشرق شدیدن گلایه دارم که چرا این ابوالفضلو اصلن و اساسن مطرح کردید شاید از کشورهای عربی گول گرفته اقای رجبی لطفن همدستی نکنید و برش دارید
  • IR ۱۳:۵۶ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۷
    6 0
    دکتر کجا بود ..حتما به دلیل اینکه سابقه زیادی تو آمپول زدن و تزریقات داشته بهش دکتر میگند ...استاد حافظ من معذرت میخوام
  • IR ۰۲:۲۰ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۸
    7 0
    اون از تمثال افتضاح سعدی اینم از جسارت به حافظ! کسی نیست توی دهن این بیسوادهای بی هنر بزنه؟!
  • حسین آقا.... IR ۱۵:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۸
    29 0
    بنام خدا. ..........معمولا افرادی که در کنج خانه جائی ندارندو ودر جامعه هرچه تک و پا میزنند دیده نمیشوند..با دشنام دادن و تهمت و افترا میخواهتد سری در سرها در بیاورند..داشتن مدرک دکترا و یا سائر مدارک مشابه این حق را به کسی نمیدهد که بخواهند وبه شخصیت علمی کسی توهین کنند .. خدا را شکر شخصیت علمی و فرهنگی و ادبیاتی کسی مثل حافظ لسان الغیب نیاز به معرفی زیادی ندارد..افراد کوته فکر و ناتوان و درمانده و شکست خورده اقدام به توهین و هتاکی میکنند.. مثل ان پل اسمیت بی نسل و نسب.و همین جا به ان مردک مجهول الهویه نوکر ملکه. میگویم شما انگلیسی ها و انگلیسی زبانها. که عقده فقر فرهنگی دارید و در مقابل فرهنگ غنی بیشتر کشورهاس اسیائی دچار یاس فلسفی میشوید اقدام به شخصیت تراشی و خلق موهوم اشخاص و افراد ی که موجودیت فیزیکی نداشته و ندارند میکنید وقتی که حریف را قویتر از خود میبینید اقدام های ناجوانمردانه میکنیدو چون نمیتوانید به پایه علمی و فرهنگی افراد شاخص چهانی برسیداقدام به تحقیر و توهین به منظور کاستن از وجهه و شخصیت طرف مقابل میکنید تا خود را به ان پایه برسانیدو در جعل شخصیت همین بس که شاعر و نویسنده ای بنام شکسپیر از ریشه و اساس و جود خارجی نداشته و ندارد. و با احساس تحقیر در مقابل فرهنگهای غنی مخصوصا فرانسه و اسپانیا.. اقدام به جعل و ساختن یک فرد نابغه به زعم خودتان بنام ویلیام شکسپیر کردید.. وتمام اشعار ونوشته های او را نویسنده های جوان با اقتباس و رونوشت و تلخیص و تصرف بعضی از نوشته های سایر کتب دیگر زبانها . بنام مردی مجعول و مجهول بنام ویلیام شکسپیر نوشتید. ودر جهان نشر دادید..پس دهانتان را ببندید.و تو آقای نا محترم رجبی ...ای مگس عرصه سیمرغ نه جولنگه توست... عرض خود میبری و زحمت ما میداری

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس