سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز ۰۷:۳۰ با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
سینمای مستند هم سلبریتی میخواهد
«رامین حیدری»، مستندساز و از چهرههای سینمایی کشورمان در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون سینمای مستند اظهار کرده است:
«باید بدانیم که اگر سینما سلبریتی میخواهد، که میخواهد و اصلا هم بد نیست و تنها به معنای آدم شناخته شدهای است که حرف آن برو پیدا میکند، سینمای مستند هم باید و میتواند به آن دسترسی پیدا کند و اگر چنین کسی در این حوزه رفتار خوب و منش اجتماعی درستی داشته باشد، میتواند توجهها را به یک شکل و مفهوم درست جلب کند. بر همین اساس باید از خبرنگار و پژوهشگر حوزه مستند و کسی که جلوی دوربین مستند میرود حمایتهایی صورت گیرد که به آدمهای شناخته شده و مرجع تبدیل شوند. چراکه وجود آدم شناخته شده مرجع به تنهایی با خود اخباری حمل کرده و سبب مراجعه افراد به سینمای مستند میشود. اما الان مخاطبان این حوزه بیشتر کسانی هستند که علاقه خاصی به سینمای مستند دارند و به جز تلاشهایی که خود بچهها برای رساندن اخبار مستندها انجام میدهند، اتفاق دیگری در جریان نیست.»[1]
*در حوزه سینمای مستند شاهد رویدادهای بسیار پر مخاطبی در دنیا هستیم که البته سلبریتیها هیچ نقشی در آنها ندارند!
در واقع، این جذابیت مفهومی است که به سینمای مستند اعتبار میبخشد نه میمیک صورت و سلبریتیزم.
جدای از این، سؤال اساسی اینجاست که انتفاع سلبریتیزم برای سینمای ایران چه بوده است که افرادی خواهان تسرّی این مقوله به سایر ابعاد هنرهای نمایشی نیز باشند؟!
آیا سود مردم و سینمای ایران از پدیده سلبریتیها غیر از مشتی اظهار نظر سیاسی، فیلمهای گیشهای و رأی آوری گزینههای نامطلوب در انتخاباتها بوده است؟!
البته شاید اگر سلبریتیزم ایرانی هم مثل چپ ایرانی بصورت معلول متولد نشده بود و دیدگاهها و روش درستی میداشت؛ انتظار حضور آن در عرصههای مختلف کمک تلقی میشد اما در بازار مکاره کنونی، هیچ دورنمای مثبتی از بابت این قضیه جز به محاق رفتن استعدادهای واقعی سینمای مستند وجود ندارد. (البته آقای حیدری هم به لزوم رفتار خوب و منش اجتماعی درست یک سلبریتی اشاره کردهاند)
این نکته نیز بایستی محل تأمل و نظر باشد که برخی اهالی سینمای کشورمان به جای اینکه به دنبال عیار بخشی به مقوله «نقد» و صاحب اعتبار کردن سینما و مستند بوسیله نقّادی و منتقدان باشند اما گویا همچنان به مقوله سلبریتیها فکر میکنند.
اگرچه چند سالی است که نقدهای اصولی به برخی فیلمها اثر خود را در دیده شدن و فروش آنها نشان داده است اما پرداخت بیشتر به این مقوله، تضمین بیشتری برای آینده هنرهای نمایشی و سایر رشتههای هنری ایجاد میکند.
گفتنیست، طی سالهای اخیر چند مجموعه مستند با صداگذاری و یا حتی روایتگری سلبریتیها در ایران تولید شد که البته به نظر میرسد هیچیک نتوانستهاند آنطور که باید و شاید موفق باشند.
***
عضو حزب کارگزاران: بهتر بود روحانی با آمریکا مذاکره میکرد!
«علیمحمد نمازی»، از نمایندگان ادوار مجلس و عضو حزب کارگزاران، در خطوط پایانی یادداشت خود در شماره شنبه گذشته روزنامه آرمان ملی، نوشته است:
«متاسفانه عملکردمان در چند مساله مهم مانند گروگانگیری و همین موضوعِ پرونده هستهای چندان موفقیتآمیز نبوده و فرصتسوزیها در آن مشهود بوده است. دیدار روسای کشورهایی مانند آلمان، انگلستان و فرانسه با رئیسجمهور ایران و تاکید بر انجام مذاکره بین ایران و آمریکا مسالهای بسیار مهم بوده و بهتر بود ایران بر پایه اهداف مشخص با محوریت منافع و امنیت ملی با طرفهای مختلف مذاکره کند. »
او همچنین میافزاید:
«آقای رئیسجمهور لغو تحریمها توسط آمریکا را پیششرط مذاکره اعلام نمود چون زمان باقی مانده تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، زمان کمی نیست و شدت تحریمها نیز در حال افزایش است، لازم است مقامات کشور محاسبه هزینه و فایده را دقیق انجام داده و چنانچه انجام مذاکره به نفع و مصلحت کشور و ملت است، بحث مذاکره را جدی تلقی نمایند.»[2]
*البته تمنای مذاکره ذلیلانه در جبهه اصلاحات گزینهای غیر قابل فهم نبود و اظهارات نمازی صرفا یک شاهد مثال در این زمینه است.
ما قضاوت درباره این اظهارات را بر عهده مخاطبان محترم وامیگذاریم...
این نکته نیز گفتنیست که اظهارات ملتمسانه نمازی و امثال او در حالی است که تجربه برجام به وضوح هرچه تمامتر نشان داد که راه حل مشکلات کشور در داخل است و باب مذاکره معقول اگرچه بسته نیست اما نباید برای حل مشکلات، دل به آن بست.
رخدادهای کشور و خاصّه رخدادهای اقتصادی در داخل نشان داد که این عدم نظارت دولت بر قیمتهاست که موجب گرانی شده است نه تحریمها و در مذاکره غیر معقول هم ولو حتی با گذشتن از خطوط قرمز؛ هیچ تحفهای غیر از بدعهدی، بد نام شدن مذاکرهکنندگان، بیدستاوردی و عقب ماندن از قطار پیشرفت مردم و نظام اسلامی وجود ندارد.
ضمن اینکه باید دانست که اوضاع کشور خاصّه در بحث اقتصادی اگرچه با مشکلاتی مواجه است اما به هیچ عنوان با بحران مواجه نیست، میزان بیکاری کاهش یافته است و اقتصاد ایران توانایی حیات مطلوب بدون نفت را نیز دارد.
استنادات مؤلفههای مورد اشاره در گزارشهای سازمانهای جهانی نیز قابل رؤیت است.
***
کنایه آرامکویی باهنر به اروپا
«محمدرضا باهنر»، از فعالان اصولگرا طی یادداشتی در شماره شنبه گذشته روزنامه دولتی ایران پیرامون تحلیل سفر رئیسجمهور روحانی به نیویورک نوشته است:
«نکته قابل تأمل دیگر موضع منطقی و مقتدرانه رئیس جمهوری درباره اتهامات امریکاییها و سه کشور اروپایی درباره حمله به تأسیسات نفتی عربستان بود.»
او میافزاید:
«حساب امریکاییها که مشخص است اما اروپاییها که تعهدات خود را در برابر ایران انجام ندادهاند حق ندارند این گونه بدون سند و مدرک علیه تهران موضع بگیرند. آنها که مدعی هستند برترین تکنولوژیها را در اختیار دارند، شایسته نیست اتهاماتی را بدون سند وارد کنند.»
باهنر تصریح میکند: امروز افکار عمومی جهان چنین اتهامات واهی را نمیپذیرند درحالی که بزرگترین جنایات تاریخ بشری در یمن با تجهیزات و تسلیحات اروپایی و امریکایی توسط سعودیها و اماراتیها صورت میگیرد.
در بخش پایانی این یادداشت همچنین میخوانیم: پاسخهای روحانی به این اتهام زنیها و به رخ کشیدن بی پایه بودن ادعاهای آنها هم در خور توجه است آن هم در محلی که جهان اخبار و تحولات آن را رصد میکند. در مجموع فارغ از برخی حواشی، سفر آقای روحانی از این جهت که از یک تریبون جهانی برای اعلام مواضع جمهوری اسلامی ایران بهترین بهره را برد قابل دفاع است.[3]
*کنایه دیپلماتیک مهندس باهنر درباره ادعاهای تکنولوژیک اروپاییها و در عین حال، ناتوانی آنها از ارائه مدرک در دست داشتن ایران در حادثه آرامکو بسیار حائز اهمیت است.
کارشناسان میگویند، مدعیان مسئولیت ایران در حادثه آرامکو با 2 چالش عمده در بخش دپلماتیک مواجهاند.
نخست ارائه سند و دوم پذیرش رسمی مسئولیت!
دو گزارهای که بعید است بتوانند به هیچیک دست یابند.
از طرفی آنها هرگز معطل دستاویزهایی مثل سند، پذیرش مسئولیت و یا مجوزهای سازمان ملل هم نیستند و اگر علیه کشورمان دست به رفتار خاصی نمیزنند به دلیل عدم برخورداری از اسناد لازم نیست بلکه به دلیل ناتوانی و عجز در مقابل هژمونی انقلاب اسلامی است. زیرا تجربه حمله آمریکا به عراق نشان داد که آنها بخاطر یک بهانه واهی نیز حاضر به جنگ هستند. البته اگر بتوانند...
حادثه حمله انصارالله به تأسیسات آرامکو، در همه ابعاد تبدیل به یک رسوایی بزرگ برای مقامات اروپا، آمریکا و متحدان منطقهای آنها شده است.
مقولهای که به نظر میرسد رئیسجمهور محترم امکان این را داشت که هنگام حضور در نیویورک، هجوم بیشتری را در قبال آن نسبت به غرب صورت دهد.
***
1_ https://khabarfarsi.com/u/76449921
2_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/270809
3_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/7167/3/522755/0