یک نماینده مجلس اخیراً در توصیه‌ای راهبردی تأکید کرد که نباید کف خیابان عرصه تصمیم‌گیری کشور شود. "مسئولان کلیک‌محور" کسانی هستند که بیشتر از مردم باید متوجه اهمیت این تأکید راهبردی باشند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

کف نباید خیابان عرصه تصمیم‌گیری کشور شود

توصیه یک نماینده به "مسئولان کلیک‌محور"

"مهرداد ویس کرمی" نماینده خرم‌آباد در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با ایلنا پیرامون اعتراضات خیابانی، با تأکید بر اینکه ما نباید با تجمع دنبال کار قانونگذاری باشیم، گفته است: اصلا فلسفه مجلس و دولت همین است. ما دولت و مجلس را به عنوان نهادهای مدنی و قانونی شکل می‌دهیم که به وکالت از مردم قانونگذاری کنند. که هرج و مرج و آنارشیسم در کشور پدید نیاید.

او می‌افزاید: مسئولیت تجمعی که برگزار می‌شود با چه کسی است؟ اگر کسی خرابکاری کرد، مسئولت برعهده چه کسی است؟ این‌ها مشکلات و ابهاماتی است که ایجاد می‌شود. به نظر من نباید اعتراضات کف خیابانی به جای قانون بنشیند و این در درازمدت باعث از هم پاشیدگی نظم عمومی می‌شود.

ویس‌کرمی در ادامه تصریح می‌کند: من به عنوان یک خاطره تلخ عرض کنم، نفر اول کنکور سراسری و نفر اول دانشگاه در غائله ۷۸ کوی دانشگاه نابینا شد و رفت خارج...مسئول آن چشمی که نابینا شد و این مسیر زندگی که عوض شد، چه کسی است؟

وی افزود: بنابراین باید اگر هم بناست تجمعی برگزار شود حتما در چارچوب قانون باشد، با یک حساب و کتاب باشد و نمایندگان این عزیزان بتوانند حرف‌های خود را در جاهایی که لازم است، بزنند. به نظر من نباید کف خیابان عرصه تصمیم‌گیری کشور شود، این به صلاح هیچکسی نیست.[1]

*آنچه آقای ویس‌کرمی به درستی بیان کرده است اگرچه مخاطبانی در بین قشرهای مختلف دارد اما مخاطب اصلی‌تر آن کسانی در میان مسئولان هستند که با فهم غلط از مردم‌داری و مردم‌محوری و یا شاید با شهوت کلیک و پوپولیسم؛ هر رفتار اشتباهی را درست می‌نامند!

مردم ولی‌نعمت مسئولان هستند و در این شکی نیست.

مشکلاتی هم به دلیل تأثیر دو سویه رأی بد و ناکارآمدی برخی مسئولان شامل حال مردم و کشور شده است که در این هم شکی نیست.

اما اینکه قرار باشد به بهانه این مشکلات شاهد غائله خیابانی و تجمعات نامجاز باشیم و یا بدتر اینکه ببینیم برخی مسئولان هم تبدیل به "پرچمداران اعتراض" شده‌اند و از رفتارهای خیابانی حمایت می‌کنند؛ هرگز قابل پذیرش نیست و تبعات ضد امنیتی سنگینی خواهد داشت.

لذاست که باید در قبال مشکلات موجود به دو گزینه مهم و راهبردی عنایت داشت:

اول اینکه هیچ رفتاری در خارج از قانون پذیرفته نیست و مشکلات بایستی در سایه حفظ امنیت پیگیری شوند و دوم اینکه مسئولان امر بصورت جهادی و کمر بسته به دنبال رفع حوائج مشروع جامعه باشند و در این مسیر البته از اطلاع‌رسانی اصولی، تبلیغات رسا و ارائه کارنامه غافل نباشند.

نتیجه اصولی این 2 راهبرد نیز همان تأکید عقلانی است که آقای ویس‌کرمی گفته‌اند: " کف خیابان نباید عرصه تصمیم‌گیری کشور شود. "

پیش از این یکی از نمایندگان مجلس در اظهاراتی گفته بود: متاسفانه در کشور ما به نحوی شده است که تا کسی اعتراض نکند، حقش را به او نمی‌دهند! [2]

تأکیدات اصولی آقای ویس‌کرمی در شرایطی است که خطر "فتنه اقتصادی" مردم را تهدید می‌کند و هر غائله‌ای در خیابان می‌تواند کبریت احمر این فتنه باشد.

***

محقق داماد: شرط تحبیب روحانیت جدایی حوزه از سیاست است!

آیت‌الله مصطفی محقق داماد عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی اخیرا طی اظهاراتی در نشست بررسی کتاب «صدسالگی حوزه قم و مسائل جامعه ایران» گفته است: حاج شیخ عبدالکریم حائری به دلیل آنکه جایگاه روحانیت در جامعه را رو به تباهی دید در قم ماند و تاکید داشت تا حوزه‌ای مبتنی بر عقلانیت، علم و اخلاق شکل دهد. او بر جدایی حوزه از سیاست تاکید داشت و توانست بار دیگر روحانیت را در قلب مردم جای دهد.

به گزارش اعتمادآنلاین، او با استناد به تاریخ حوزه علمیه قم تصریح کرد: قم هیچ‌گاه جای افراد تندرو نبوده است. این شهر محل درس و اعتدال بوده است. حتی کسانی که در زمان آیت الله بروجردی تندروی داشتند، توسط ایشان از قم اخراج شدند.

محقق داماد البته با تاکید بر لزوم حفظ نقش نظارتی علما در جامعه افزود: آیت الله بروجردی در متن سیاست دخالت نکرد اما دستگاه سیاست از او می لرزید. پدرم می‌گفت آقای بروجردی هیچ وقت سیاستمداران را به صورت خصوصی نمی‌پذیرفت. همیشه به من و حاج آقا روح الله می گفت تا در جلسات باشیم. روزی آقای اقبال به قم می‌آیند. آقای بروجردی بالای مجلس نشسته بوده و آقای اقبال وارد می‌شود و همانجا نزدیک در ورودی می‌نشیند. آقای بروجردی قبلش اعتراض به اصلاحات ارضی می کنند و شاه آقای اقبال را فرستاده بود که آقای بروجردی را همراه کند. اقای اقبال می‌گوید این موضوع در همه کشورهای مسلمان اجرا شده و فقط ما عقب هستیم. پدرم می‌گفت آقای بروجردی طوری ساکت بود که یعنی من نمی شنوم. سخن که به اینجا رسید گفت چه می گویند؟ حاج آقا روح الله گفته بود، می گویند در همه کشورهای اسلامی اصلاحات ارضی اجرا شده است. آقای بروجردی جواب می‌دهند در آن کشورها اول جمهوری شده و بعدا اصلاحات ارضی اجرا شده است. تا آقا این را می گویند ایشان کلاه را برداشته و می روند.

او همچنین می‌گوید: به نظر من ظاهرا ۱۳ سال از اعدام شیخ فضل الله گذشته و تمام اوضاع علیه روحانیت بوده است. هم طرفداران مشروطه و هم مخالفان مشروطه علیه روحانیون بودند. شیخ فضل الله یکی از شاگردان ممتاز شیخ انصاری بوده است. کار به جایی می رسد که یک فقیه اعدام می شود. در اینجا در هر صورت آخوند بدنام شد. حاج شیخ (مرحوم حائری) به این نتیجه می رسد که اگر حوزه ای تاسیس شود که سواد و عقل و اخلاق در آن باشد و کاملا از سیاست جدا باشد، روحانیت دوباره در قلب مردم وارد می شود.

محقق داماد تصریح می‌کند: ایشان (مرحوم حائری) معتقد بود که اگر طلاب وارد سیاست شوند دوباره همان بدنامی ایجاد می شود. ایشان زمانی حوزه را تاسیس می‌کند که به گفته امام اگر ماشین خراب می شد به طلبه می‌گفتند پایین بیا که به خاطر تو است. مرحوم آل طاهای واعظ مطلبی را نقل کردند که شیخ عبدالکریم به دیدن آشیخ محمد ارباب یکی از علماء می رود. آقای ارباب می گوید ریش ما در جنگ مشروطه و استبداد آلوده شده و ما در بین مردم آبرویی نداریم که حوزه داشته باشیم. گاهی چند طلبه می آیند و درس می خوانند و می روند. اما شما در سیاست دخالت نکردی و شما فقط می توانی اینجا تشکیل حوزه بدهی.

در صحبت‌های او همچنین می‌خوانیم: بعد از این چهل سال ما درستی تحلیل ایشان را می بینیم. حرفها و نصیحتهای ایشان به طلبه ها هم موید این است. [3]

*گزاره‌ای که آیت‌الله محقق مبنی بر لزوم جدایی حوزه از سیاست و طرح آلترناتیو "ناظر شدن بر سیاست به شیوه مرحوم حائری" مطرح کرده‌اند با استدلال‌های متقن، روشی مناسب برای زمان کنونی و عصر حاکمیت انقلاب اسلامی نیست.

چه در حکومت حکام جائر یا نایب از فقیه، حوزه درگیر مصالحی بعضا تلخ بوده است که ذکر و فهم آن در متون تاریخ مشخص است.

اما آن مصالح در عصر حاکمیت انقلاب اسلامی بی‌معنا شده‌اند و جدای از این، اگر انقلاب اسلامی برآمده از حوزه علمیه و مختصات امام روح‌ا...(ره) هست که هست، پس کنار رفتن حوزه از عرصه سیاست‌ورزی اصولی در حمایت از نظام و ادامه مسیر حوزه بر مدار دوران پهلوی و... هرگز عقلانی نیست.

بله! حوزه حتما جای پرتاب مُهر، شعارهای ساختارشکن، بی‌بصیرتی، وارد کردن مغیبات به عرصه سیاست و پرستش منافع افراد نیست اما حتما جایگاه و مهبط بصیرت نافذ و دفاع از حکومت شیعی است که پس از 1400 سال در نیکوترین وجه خود یعنی "زعامت ولی فقیه به نیابت از امام زمان(عج) " بر سر کار آمده و معارف اهلبیت(س) را بر جهان عرضه داشته است.

البته از مثال سیاسی هم نگذریم که اگر حوزه علمیه بر مسیر دوران پهلوی حرکت کرده بود؛ خمینی و خامنه‌ای هم نبودند و اگر خمینی و خامنه‌ای نبودند بسا که امروز ایرانی هم در کار نبود که بخواهد حوزه علمیه‌ای داشته باشد یا نداشته باشد!

ما خاضعانه و از باب بحث علمی به آیت‌ا... محقق عرض می‌کنیم که آیا انتخاب مردم با "رأی خوب" در حکومت مردمسالار شیعی بدون عملگری سیاسی حوزه علمیه امکان‌پذیر است!؟

آیا نشان دادن "صراط مستقیم" به مردم در مسیر "سیاست شیعی" که نوشداروی تمام دغدغه‌های کشور اعم از اقتصاد و عدالت و امنیت و دولت اسلامی است؛ به جز حضور سیاسی حوزه علمیه و طلاب بصیر در سطح جامعه ممکن است؟

از طرفی حوزه‌ای که بگوید من با اعراض از سیاست‌ورزی اصولی، فقط درسم را می‌خوانم و مثلا ناظر حکومت هستم؛ در مقابل فتنه‌ای امنیتی مثل آنچه که دواعش در عراق و شام کردند؛ چه انتخاب‌هایی دارد!؟

اگر بگوید باز هم درسم را می‌خوانم که نتیجه روشن است. استیلای دشمن و تکرار آنچه مغولان در مواجهه با بعض روحانیان و عارفان شیعه کردند.

و اگر بگوید فتوای جهاد می‌دهم که فتوای جهاد روحانیت در جنگ بدون حکومت در "تجربه فتاوای علما در نبرد با روسیه تزاری" آزموده شده و قابل خوانش است.

فلذا واضح است که تنها یک راه عقلانی می‌ماند و آن دفاع همه‌جانبه از حکومتی است که خود برآمده از همین حوزه علمیه است، برای مقابله با فتنه‌های امنیتی یا مذهبی؛ عقلانی‌ترین و شجاعانه‌ترین روش‌ها را برمی‌گزیند و خود را مدافع عرض و ناموس مسلمانان می‌داند.

اینکه حوزه علمیه جز با "جهاد سیاسی" در سایه‌سار همین حکومت نمی‌تواند به حیات آرمانی خود ادامه دهد، از بدیهیات به نظر می‌رسد...

گفتنیست پیش از این، موسوی خوئینی‌ها از چهره‌های مجمع روحانیون مبارز نیز در رفتاری که ارائه یک امان‌نامه به حوزه در شب تاسوعای حسینی ارزیابی شد؛ نامه‌ای سرگشاده را به حوزه علمیه نوشت و خواستار استقلال‌ورزی مراجع و طلاب حوزه از نظام اسلامی شد. او در آن نامه تأکید کرده بود که مراجع تقلید نیازی به ابزار حکومت‌ها و قدرت‌ها نداشته‌اند! [4]

ما البته از روی حسن ظن به آیت‌ا... محقق چنین ارزیابی نداریم که صحبت‌های ایشان در راستای بیانیه موسوی خوئینی‌ها بوده باشد اما تأمل و تدقیق در تحلیل‌هایی که منجر به قطع حمایت بصیرانه حوزه علمیه از نظام اسلامی شود؛ ضروری است.

در اینجا البته یادکردی از مظلومیت بزرگ امام حسن مجتبی(ع) نیز ضروری به نظر می‌رسد که بیشتر از تمام ابناء بشر شایستگی عافیت داشت و هزاران مصلحت و دلیل در پیرامونش دیده می‌شد که وارد سیاست نشود اما وارد شد و تا امروز هم حتی تنها و مظلوم ماند...

فلذا منطقا بدیهیست که دلیل ورود امام مجتبی(ع) به سیاست برای ارث‌برندگان لباس امامت و روحانیتو کسانی که بر سفره اهلبیت(س) نشسته‌اند نیز همچنان پابرجاست.

در مظلومیت سیاسی امام مجتبی(ع) چه بگوییم که به دست همسرش شهید شد، یاران نزدیکش به او لقب "مذل المؤمنین" دادند، مظلومیتش به گفته برخی علما از مظلومیت سیدالشهدا(ع) در عاشورا بیشتر بود، سپهسالار لشکرش مرتکب فساد مالی شد و مصلحت‌سنجی آن امام همام در آتش بس با معاویه همچنان برای کسان بسیاری فهم نشده است. اما حضرتش که جان عالمی فدای او باد، با تمام این شدائد و شرایط اما از آنجا که سیاست و حکومت را تنها مسیر هدایت جامعه به سوی الله می‌دانست؛ دست از سیاست و تلاش اصولی برای نگاهداشت حکومت برنداشت.

***

 

حضور مربّی خشونت و براندازی در "سازمان معلمان ایران"

عمادالدین باقی، فعال اصلاح‌طلب و فردی که چندی قبل از محترم بودن حق براندازی گفته بود، در نشست مجازی عده‌ای به نام "سازمان معلمان ایران"، به بهانه تجمعات غیر قانونی اخیر اظهار کرد: ساختن یک جامعه مدنی موفق دو مولفه اساسی دارد؛ یکی جامعه است و یکی قدرت. اگر این دو با هم همراه و همکار باشند با کمترین هزینه، بهترین دستاورد را خواهیم داشت، اما واقعیت این است که در کشور ما یا حکومت بالغ نشده یا اینکه به دلیل وجود ثروت و منافع بادآورده، همیشه نوعی رانت و انحصار به وجود می‌آید و این رانت و انحصار منافع، نیازمند انحصار قدرت است و قدرت، اجازه شریک شدن جامعه را نمی‌دهد و با تبدیل شدن آن به شرکت سهامی عام مخالفت می‌کند اما در برابر آن دو راه داریم. یک راه این است که بگوییم حکومت، اصلاح‌پذیر نیست پس ما هم به سوی شیوه‌های رادیکال و ستیزه‌جویانه برویم که در واقع بازگشت به همان وضعیت انقلابی و غیبت جامعه مدنی است. یا اینکه تحت هر شرایطی در سنگر جامعه مدنی بمانیم و حکومت را مجبور به تمکین و تسلیم به پذیرش واقعیت جامعه مدنی کنیم. کاری که در تجمعات اخیر معلمان شد. در این راه باید اعتمادسازی کنیم و نشان بدهیم که جامعه مدنی ابزار هیچ سازمان براندازی نیست.

به گزارش اعتمادآنلاین، او همچنین گفته است:‌ -اگر- صادقانه معتقد به جامعه مدنی باشیم در این صورت ما باید در این راه هزینه بدهیم، گاندی‌وار راه خود را برویم و به هیچ‌وجه تحت تاثیر رفتارهای حکومت هم قرار نگیریم. خشونت حکومت ما را وادار به خشونت نکند و از جنس آن نشویم. این کار به غایت دشواری است، دشوارتر از مقابله به مثل با حکومت. رفتار حکومت گاهی انسان را وا می‌دارد به این نقطه برسد که هر چه علیه آن و خلاف گفته‌های آن باشد، حقیقت و هر چه موافق آن باشد، خلاف حقیقت است. این، کار انسان را آسان می‌کند اما حفاظت از عقلانیت در برابر نیرویی که غیرعقلانی رفتار می‌کند، طاقت‌فرساست ولی درست‌تر است.[5]

*اظهارات باقی وقتی خواندنی‌تر می‌شود که بدانیم این مربی دوری از خشونت در تجمعات، چندی قبل در اظهاراتی از حق شورش و براندازی برای مردم سخن گفته و تصریح کرده بود که حاکمیت حق ندارد در مقابل اغتشاشگران دست به مقابله بزند! [6]

در کنار او، عباس عبدی نیز اظهاراتی کنایه‌آمیز دارد مبنی بر اینکه نباید بخش آشوب‌گری و خشونت‌ورزی اعتراضات در آمریکا را محکوم کرد. [7]

صنوف مختلف و قشرهای گوناگون مردم عزیز ایران باید بدانند که خیابان، مسیر مطالبه و اعتراض نیست و آنکه مردم را تحت هر عنوانی (فشار اجتماعی، جامعه مدنی، حق تجمع، خالی شدن و...) به خیابان فرا می‌خواند، دشمن است نه دوست!

به گواه عقلانیت، تاریخ و خوانش تجربه دیگر جوامع؛ به فرجام معقول رسیدن اعتراض و حل شدن مشکلات جز از مسیر "رأی خوب مردم"، همت جهادی مسئولان و صبر و تحمل عمومی ممکن نیست و آنچه که در خیابان برای مردم وجود دارد جز "حمام خون" نیست.

مردم و جوانان عزیز ایران باید بدانند که در این مسیر عقلانی البته نجواهایی مثل "حق را جز با اعتراض نمی‌دهند"، "حکومت باید اعتراض ما را بشنود"، و "تجمع حق ماست" نیز وجود دارد که گوش دادن به آنها به منزله فریب خوردن و حرکت در پازل دشمن است.

دقت شود که مقولاتی مثل سیاه‌نمایی، مفسدنمایی و ناامید کردن مردم نیز قرار است نقش کاتالیزور را در این میان ایفا کنند و به کسانی از مردم بقبولانند که راهی جز حضور خیابانی نیست!

این کلاف در هم پیچیده اگر با فهم عمومی و مقابله خواص کشور مواجه نشود و فرماندهان فتنه در پیشگاه مردم به حرکت شومی که طراحی کرده‌اند اعتراف نکنند؛ خطر "فتنه اقتصادی" بروز و ظهور بیشتری خواهد یافت. همانطور که در اغتشاشات دیماه 96، آبان 98 و قضایای اصفهان نیز شاهد پیش‌لرزه‌های آن بودیم.

در اشاره به سخنان باقی و ژست مدنی بودن تجمعات فاقد مجوز گفتنیست که در برخی از تجمعات اخیر که با مدعای وابستگی به فرهنگیان صورت گرفت؛ عده‌ای از متجمعین با شعار "بیشرف" به سمت مأموران نیروی انتظامی حرکت کردند.

ما به آقای باقی و دوستان ایشان توصیه می‌کنیم اقلا اخبار و تجمعات در سایر کشورها را تعقیب کنند و به رؤیت "رعایت قانون و حمل شدن پرچم کشور بر دوش متجمعین" آنها بنشینند.

البته ذکر این کنایه ضروریست که در تجمع مطلوب باقی و عبدی و حجاریان و امثال آنها؛ حمل شدن پرچم بر دوش معترضین موجب سلب امکان موفقیت می‌شود!

***

1_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1171378

2_ mshrgh.ir/1314267

3_ etemadonline.com/fa/tiny/news-527715

4_ mshrgh.ir/1297138

5_ etemadonline.com/fa/tiny/news-527712

6_ mshrgh.ir/1093380

7_ mshrgh.ir/1093380

برچسب‌ها