مجله آمریکایی فارن‌افرز می‌نویسد بحران اوکراین حقایق تلخی را برای آمریکا در خاورمیانه افشا کرد؛ از جمله این‌که متحدان سنتی واشینگتن در این منطقه در صورت حمله روسیه به اوکراین، طرف مسکو را خواهند گرفت.

سرویس جهان مشرق - اخباری درباره‌ی فرود یک یا چند خمپاره در خاک روسیه منتشر شده که بار دیگر گمانه‌زنی‌ها درباره‌ی قریب‌الوقوع بودن جنگ میان دو کشور را تقویت کرده است. گزارش‌های تأییدنشده حاکی از آن است که این خمپاره‌ها از اوکراین پرتاب شده‌اند. اگرچه بروز جنگ میان روسیه و اوکراین خبر بسیار مهمی است که می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای روابط روسیه با غرب و به‌ویژه آمریکا داشته باشد، اما واقعیت این است که «بحران اوکراین» لایه‌های عمیق‌تری هم دارد که دامنه‌ی آن‌ها حتی تا سیاست‌های واشینگتن درباره‌ی خاورمیانه نیز کشیده می‌شود.

توضیحاتی درباره‌ی تشدید تنش‌ها میان روسیه و اوکراین [دانلود]

کارشناسان آمریکایی توان آمریکا در ایجاد اجماع بین‌المللی برای نشان دادن یک واکنش متحد به جنگ احتمالی میان روسیه و اوکراین را زیر سؤال برده‌اند و این ضعف را نشانه‌ای از تداوم رنگ باختن نقش رهبری واشینگتن در جهان دانسته‌اند. مجله‌ی آمریکایی «فارن‌افرز» در گزارشی تحت عنوان «هزینه‌ی عقب‌نشینی[۱]» در همین‌باره توضیح می‌دهد که چگونه تنزل خاورمیانه در فهرست اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا (که از دوران اوباما آغاز شد، در دوران ترامپ شدت گرفت، و در دوره‌ی بایدن نیز تداوم داشته) موجب شده تا کنترل این منطقه به دست بازیگرانی مانند روسیه بیفتد؛ به گونه‌ای که آمریکا حتی نمی‌تواند متحدانش سنتی‌اش در این منطقه را به اتخاذ موضع علیه مسکو در مسئله‌ی اوکراین متقاعد کند. آن‌چه در ادامه می‌خوانید، متن گزارش نشریه‌ی فارن‌افرز است.

«آمریکا، به خانه برگرد؟»؛ جلد شماره مارس/آوریل ۲۰۲۰ مجله‌ی فارن‌افرز که به عقب‌نشینی آمریکا از صحنه‌ی جهانی و نقش رهبری‌اش در جامعه‌ی بین‌الملل در دوره‌ی ترامپ اشاره دارد (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› فارن‌افرز: برتری‌جویی‌های آمریکا اقتصادش را نابود کرده

لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های محافل رسانه‌ای-اندیشکده‌ای بین‌المللی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.

همزمان با مانور سربازان روسیه در مرزهای اوکراین، که حکایت از یک حمله‌ی قریب‌الوقوع دارد، جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، دارد تمام تلاش خود را می‌کند تا جامعه‌ی بین‌الملل را در مخالفت با این اقدام بسیج کند؛ و عملکرد قابل‌تقدیری هم در جلب حمایت کشورهای اروپایی داشته؛ آلمان پس از مدتی تعلل، اکنون به‌وضوح متعهد به اتخاذ رویکردی واحد در این‌باره شده است. آن سوی کره‌ی زمین، استرالیا، ژاپن و کره‌ی جنوبی نیز با آمریکا همراه شده‌اند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در افتتاحیه‌ی المپیک [زمستانی] در پکن نشان داد که چین را در طرف خود دارد؛ دست‌کم در مورد مخالفت با گسترش ناتو. برزیل و هند هنوز طرف خود را انتخاب نکرده‌اند. اما روی هم رفته، شرکای سنتی واشینگتن عمدتاً در کنار بایدن قرار گرفته‌اند.

بخشی از سخنان جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا، درباره‌ی حمله‌ی احتمالی روسیه به اوکراین [دانلود]

با این حال، دولت بایدن، در خاورمیانه، با غافلگیری تلخی مواجه شده است. متحدان و شرکایش طرفدار اوکراین و متعهد به آمریکا هستند، اما تمایلی به اتخاذ موضع در مخالفت با مسکو ندارند. این نشان می‌دهد تصمیم واشینگتن مبنی بر تنزل دادن خاورمیانه در فهرست اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا (تصمیمی که پرزیدنت باراک اوباما آن را اتخاذ، پرزیدنت دونالد ترامپ آن را اقتباس، و اکنون جو بایدن آن را اجرا کرد)، چه‌قدر این منطقه را تغییر داده است. آمریکا انتظارات شرکای خاورمیانه‌ایش از ولی‌نعمت‌شان را کاهش داده و اکنون باید خود را با عواقب این کار وفق دهد.

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا: «سوریه فقط ماسه و مرگ است؛ بگذارید ایران و روسیه در آن بجنگند» [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› نقش نفت در نقشه آمریکا برای سوریه

›› ترامپ در سوریه تسلیم جمهوری اسلامی شد

›› دست برتر دیپلماسی عمومی ایران در خاورمیانه

تو هم، بنت؟[۲]

برای این‌که ببینید خاورمیانه چه‌قدر تغییر کرده، کافی است به نزدیک‌ترین متحد واشینگتن در این منطقه، یعنی اسرائیل، نگاه کنید. اواسط ماه ژانویه[ی سال ۲۰۲۲]، آمریکا و اسرائیل یک دور رایزنی راهبردی برگزار کردند. تمرکز این گفت‌وگوها طبیعتاً روی جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران بود؛ و توافق سال ۲۰۱۵ با جمهوری اسلامی که ترامپ آن را لغو کرد و اکنون واشینگتن و متحدان اروپایی‌اش سراسیمه تلاش می‌کنند آن را نجات دهند. با این وجود، در زمانی که دولت بایدن تمام توان خود را برای مقابله با تاکتیک‌های فشار مسکو علیه کی‌یف به کار بسته، در گزارش منتشرشده از جلسه‌ی بایدن و بنت هیچ اشاره‌ای به اوکراین نشده است.

دیدار نفتالی بنت (راست)، نخست‌وزیر جدید رژیم صهیونیستی، با جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا؛ با توجه به عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه و ورود روسیه برای پر کردن جای خالی آمریکایی‌ها، اسرائیل رفته‌رفته نقش مسکو در خاورمیانه را پررنگ‌تر از واشینگتن می‌بیند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› چرا روسیه و چین، ایران را تقویت می‌کنند؟

›› گزارش رسمی پایگاه ریاست‌جمهوری روسیه از دیدار رئیسی با پوتین

در واقع، از پائیز گذشته، وقتی شمار نیروهای روس در مرز اوکراین رو به افزایش گذاشت، اسرائیل در سکوت متعمدانه‌ای فرو رفته است؛ به‌استثنای پیشنهاد نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسرائیل، درباره‌ی میانجیگری میان اوکراین و روسیه؛ پیشنهادی که مسکو قاطعانه آن را رد کرد. اخیراً، یائیر لاپید، وزیر خارجه‌ی اسرائیل، آشکارا با ارزیابی دولت بایدن مبنی بر قریب‌الوقوع بودن حمله‌ی روسیه به اوکراین مخالفت کرد. اوایل ماه فوریه، بایدن و بنت در تماسی تلفنی درباره‌ی مسائل مختلف، از جمله اوکراین، با یک‌دیگر گفت‌وگو کردند. گزارشی که کاخ سفید از این گفت‌وگو منتشر کرد، شامل «تأکید جدی» بر تعهد آمریکا به امنیت اسرائیل بود، اما هیچ اشاره‌ای به امنیت اوکراین نداشت.

اسرائیل روابط نزدیکی با اوکراین دارد؛ به‌ویژه با جامعه‌ی یهودیان این کشور که حدود ۳۰۰,۰۰۰ نفر جمعیت دارد و یکی از بزرگ‌ترین جوامع یهودی در جهان است. «ولودیمیر زلنسکی» رئیس‌جمهور اوکراین، هم یهودی است. این قرابت باید به لطف تعهد اسرائیل به اتحاد نزدیکش با آمریکا، وابستگی تل‌آویو به تداوم نظم بین‌المللی لیبرالی که اسرائیل از زمان تأسیسش با آن هم‌ذات‌پنداری کرده، افتخارش به این‌که تنها دموکراسیِ خاورمیانه است، و دغدغه‌اش درباره‌ی حفظ مرزهای باریکش از حمله‌ی نیروهای متخاصم، تقویت می‌شد. با این حال، همان کارشناسان اسرائیلی‌ای که می‌گویند نباید حتی ذره‌ای اختلاف‌نظر میان واشینگتن و تل‌آویو درباره‌ی نیازهای امنیتی اسرائیل وجود داشته باشد، اکنون ادعا می‌کنند اسرائیل باید در بحران اوکراین، بی‌طرف بماند.

 

نقش نفت

کویت بیش‌تر از آن‌که متحد نزدیک آمریکا باشد، وابسته به آمریکاست. از وقتی آمریکا، در جنگ ۱۹۹۱-۱۹۹۰ خلیج [فارس]، کویت را از چنگال طمع صدام حسین، دیکتاتور وقت عراق، آزاد کرد، کویتی‌ها از اولویت‌های آمریکا در خاورمیانه و نقاط دیگر حمایت کرده‌اند. در میان همه‌ی کشورهای منطقه، کویت باید به طور خاص نسبت به خطرات ناشی از رضایت دادنِ جامعه‌ی بین‌الملل به حمله‌ی یک همسایه‌ی بزرگ به همسایه‌ی کوچک‌ترش حساس باشد. با این حال، اواسط ماه ژانویه، وقتی «شیخ احمد ناصر المحمد الصباح» وزیر خارجه‌ی کویت، برای گفت‌وگوهای راهبردی با آنتونی بلینکن، وزیر خارجه‌ی آمریکا، به واشینگتن آمد، دیپلمات کویتی متعمدانه از پرداختن به این موضوع اجتناب کرد. در بیانیه‌ی مشترک وزرای خارجه‌ی آمریکا و کویت هم، مانند گزارش جلسه‌ی بایدن و بنت، هیچ اشاره‌ای به بحران اوکراین نشده است. بلینکن طی کنفرانس مطبوعاتی با همتای کویتی‌اش خاطرنشان کرد که بحران اوکراین ممکن است این اصل را زیر سؤال ببرد که «یک کشور نمی‌تواند به‌راحتی مرزهای کشور دیگری را با زور تغییر دهد.» با این وجود، وزیر خارجه‌ی کویت در پاسخ خود از اذعان به این اصل اجتناب کرد.

پرواز جنگنده‌های آمریکایی بر فراز چاه‌های نفت کویت در جریان جنگ اول خلیج فارس در سال ۱۹۹۱؛ کویتی‌ها که به لطف کمک‌های آمریکا از این جنگ جان سالم به در بردند، اکنون دیگر حاضر نیستند به هر قیمتی از اولویت‌های واشینگتن تبعیت کنند (+)

سایر متحدان و شرکای راهبردی واشینگتن در خاورمیانه نیز به شکل قابل‌توجهی در این‌باره سکوت اختیار کرده‌اند. مصر متحد راهبردی قدیمی آمریکا و مقصد کمک‌های سخاوتمدانه‌ی آمریکاست، اما از روسیه هم تسلیحات می‌خرد و برای حفظ ثبات در همسایه‌اش، لیبی، به همکاری مسکو نیاز دارد. قاهره علاقه‌ای به موضع‌گیری علیه پوتین در موضوع اوکراین ندارد؛ به‌ویژه اکنون که دولت بایدن تصمیم گرفته همچنان به تعلیقِ کمکِ ۱۳۰ میلیون دلاری آمریکا به مصر، به خاطر عدم تمایل رژیم این کشور به اعطای آزادی‌های بیش‌تر به مردمش، ادامه دهد[۳]. (به این معنا، تاکتیک‌های مستبدانه‌ی عبدالفتاح السیسی، رئیس‌جمهور مصر، به تاکتیک‌های پوتین نزدیک‌تر هستند تا ارزش‌های دموکراتیکی که دولت بایدن دارد تلاش می‌کند مصر را به پذیرش آن‌ها متقاعد نماید.)

عربستان روابط عمیقی با آمریکا دارد و در گذشته متحد ثابت‌قدم این کشور در تلاش برای مهار کمونیسم شوروی در خاورمیانه‌ی بزرگ بود. این کشور اغلب از ظرفیت خود در افزایش تولید نفت استفاده می‌کرد تا هر وقت آمریکا نیاز داشت، قیمت نفت را کاهش دهد. با این حال، سعودی‌ها در بحران اوکراین با آمریکا همکاری نمی‌کنند؛ دست‌کم تا الآن که نکرده‌اند. بازار تنگاتنگ نفت (در نتیجه‌ی احیای سریع‌تر از انتظارِ اقتصاد جهانی پس از ویرانیِ همه‌گیری کووید-۱۹) و انتظار اختلال در عرضه، در نتیجه‌ی بحران اوکراین، قیمت نفت را به بیش از ۹۰ دلار در هر بشکه رسانده است. اگر روسیه به اوکراین حمله کند، انتظار می‌رود قیمت نفت به ۱۲۰ دلار افزایش یابد؛ که خبر بدی برای تلاش‌های بایدن در جهت مهار تورم در اقتصاد آمریکا تا پیش از انتخابات میان‌دوره‌ای [کنگره] در پایان سال جاری است. با این حال، به نظر می‌رسد عربستان تصمیمی برای تن دادن به درخواست‌های آمریکا ندارد.

یکی از دلایل این مسئله، عصبانیت محمد بن‌سلمان، ولی‌عهد سعودی، از رفتاری است که دولت بایدن با او داشته است. بایدن در تبلیغاتش برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا، عربستان را «منفور» توصیف کرد و پس از رسیدن به ریاست‌جمهوری هم، به عنوان مجازات بن‌سلمان که دستور قتل و قطعه‌قطعه کردن جمال خاشقجی، معارض سعودی و خبرنگار روزنامه‌ی واشینگتن‌پست، را داده بود، به ولی‌عهد سعودی بی‌محلی نمود. اگرچه بایدن محمد بن‌سلمان را تحریم نکرد، اما با او ملاقات هم نکرد؛ بلکه این کار را به لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، سپرد. پس از یک سال تداوم همین نوع رفتار، ظاهراً بن‌سلمان دیگر خسته شده است. ولی‌عهد سعودی، ماه سپتامبر سال گذشته [۲۰۲۱]، یک روز پیش از سفر آستین به کشورش، این سفر را لغو کرد. به گفته‌ی شماری از مقامات ارشد دولت، بن‌سلمان منتظر تماس تلفنی بایدن است تا بعد از آن به درخواست‌های دولت آمریکا پاسخ دهد.

توضیحاتی درباره‌ی قتل «جمال خاشقجی» خبرنگار منتقد سعودی، در کنسولگری عربستان در ترکیه [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› آن‌چه باید درباره قتل جمال خاشقجی بدانید

›› مسابقه کودک‌کشی رژیم سعودی و رژیم صهیونیستی

حتی اگر بایدن تلفن را بردارد[، به بن‌سلمان زنگ بزند] و انتقادات ترقی‌طلبانِ حزب خودش و هیأت تحریریه‌ی واشینگتن‌پست را هم به جان بخرد، باز هم به هیچ عنوان تضمینی نیست که بن‌سلمان پاسخ مثبتی به خواسته‌های کاخ سفید بدهد. مسکو در محاسبات امروز بن‌سلمان جایگاه مهمی دارد که در محاسبات دهه‌های گذشته‌ی عربستان نداشت. روسیه اکنون تقریباً به اندازه‌ی عربستان نفت صادر می‌کند و اخیراً نقش رهبری را در «اوپک پلاس» (سازمانی متشکل از تولیدکنندگان نفت که با تعیین سهمیه‌ی تولید برای همه‌ی اعضا، قیمت نفت را کنترل می‌کند) به عهده گرفته است.

عربستان قبلاً بر اوپک تسلط داشت، اما با آغاز همه‌گیری کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۰، وقتی تقاضا به‌شدت کاهش یافت، بن‌سلمان وارد جنگِ کاهش قیمت با مسکو شد، که قیمت نفت را تقریباً به صفر رساند. سپس ترامپ وارد عمل شد و میان روسیه و عربستان میانجیگری کرد تا به توافقی برسند که تولید نفت اوپک را به‌شدت کاهش داد و مسکو را در تعیین قیمت نفت با ریاض شریک کرد. پذیرش خواسته‌ی بایدن اکنون مستلزم آن است که بن‌سلمان توافقش با پوتین را زیر پا بگذارد و همچنین از سودهای بادآورده‌ی ناشی از افزایش قیمت نفت بگذرد؛ پول‌هایی که برای ادامه‌ی پروژه‌های جاه‌طلبانه‌ی مدرنیزاسیونش به آن‌ها نیاز دارد.

اگر شرایط مثل گذشته بود، عربستان تردید نمی‌کرد و پیش خودش حساب می‌کرد که دادن پاسخ مثبت به آمریکا در شرایطی که واشینگتن به ریاض نیاز دارد، مانند پرداخت حق بیمه‌ای است که تضمین می‌کند اگر روزی عربستان هم نیاز پیدا کرد، آمریکا به دفاع از این کشور خواهد آمد. با این حال، این پیمان، ماه سپتامبر سال ۲۰۱۹، از هم فروپاشید؛ وقتی تأسیسات نفتی عربستان در «بقیق» مورد حمله‌ی پهپادها و موشک‌های ایرانی قرار گرفت و ۵۰ درصد از تولید نفت این کشور متوقف شد. ترامپ به جای این‌که به دفاع از عربستان بشتابد، از واکنش مستقیم طفره رفت و سپس اشاره کرد که این حمله علیه عربستان انجام شده، نه علیه آمریکا. به علاوه، قول داد اگر تصمیم بگیرد به این حادثه واکنش [نظامی] نشان دهد، هزینه‌اش را از سعودی‌ها خواهد گرفت.

بی‌توجهی ترامپ به تعهدات امنیتی سنتی آمریکا، تردیدهایی را تقویت کرد که پیشاپیش، پس از تصمیم سال ۲۰۱۳ اوباما به زیر پا گذاشتن خط قرمزِ خودکشیده‌اش علیه رژیم اسد در سوریه، با وجود استفاده‌ی این رژیم از سلاح شیمیایی علیه مردم خودش، به وجود آمده بودند. بایدن نیز این روند را دنبال کرد و ضمن تبدیلِ مبارزه با چین به اولویت اول خود، اهمیت خاورمیانه در معادلات آمریکا را بیش‌ازپیش تنزل داد. وقتی به «جنگ بی‌پایان» آمریکا در افغانستان پایان داد و نیروها و شهروندان باقی‌مانده‌ی آمریکایی را در یک عملیات تخلیه‌ی فاجعه‌بار به خانه بازگرداند، رهبران خاورمیانه به یک نتیجه‌ی مشترک رسیدند: آمریکا دیگر شریک قابل‌اعتمادی برای تأمین امنیت منطقه نیست.

بخشی از سخنرانی بایدن و اعلام تصمیم دولتش برای خروج از افغانستان [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› خروج «ترامپیِ» بایدن از بگرام و فرار آمریکا از بازی تاج‌وتخت افغانستان

›› گزارش بروکینگز از پیروزی بن‌لادن در جنگ با آمریکا

›› سرنوشت تلخ افغان‌هایی که به آمریکا کمک کردند

›› چرا سرنوشت رئیس‌جمهور افغانستان به این‌جا ختم شد؟

از آن‌جایی که گستره‌ی این روند عقب‌نشینی آمریکا از خاورمیانه طی یک دهه‌ی گذشته وسیع‌تر شده، و از آن‌جایی که رهبران منطقه همیشه نسبت به تغییرات در موازنه‌ی قدرت، حساس هستند، کشورهای منطقه مدتی است به دنبال ضامن‌های جایگزین برای امنیت خود هستند. روسیه به‌سرعت دست خود را دراز کرد و در جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۵ برای نجات رژیم بشار اسد دست به مداخله‌ی نظامی زد[۴]. آن زمان، آمریکا به دنبال تغییر رژیم در مصر، لیبی و سوریه بود. و این تضاد از نظر رهبران عرب منطقه مخفی نماند: روسیه به یک قدرتِ مدافع «وضع موجود» [و ثبات] در خاورمیانه تبدیل شده است؛ این آمریکاست که به نظر می‌رسد دارد بی‌ثباتی را ترویج می‌کند.

ناوچه‌ی موشک‌انداز روسی «ولیکی اوستیوگ» (چپ) از بندری در شهر «طرطوس» در سوریه عازم مأموریت گشت‌زنی در دریای مدیترانه می‌شود؛ دو زیردریایی دیزلی-برقی روسی پروژه‌ی ۶۳۶/۳ کلاس «وارشاویانکا» (نسخه‌ای از کلاس «کیلو») نیز در سمت راست تصویر دیده می‌شوند؛ پایگاه دریایی روسیه در طرطوس، تنها پایگاه دریایی این کشور در خارج از کشورهای شوروی سابق است (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› بازنویسی معادلات خاورمیانه توسط ائتلاف ایران-روسیه

›› توافق محرمانه ایران با روسیه برای صادرات نفت؟

البته این مسئله باعث هجوم سراسیمه‌ی کشورهای منطقه به آغوش مسکو نشد. خاطرات رفتارهای بی‌ثبات‌کننده‌ی شوروی و امید به این‌که یک رئیس‌جمهور جدید در واشینگتن ممکن است اوضاع را تغییر دهد، موجب شد این کشورها محتاطانه‌تر اوضاع [گزینه‌های موجود و نقش روسیه] را وارسی کنند. با این وجود، با گذشت زمان، رهبران عرب با اتخاذ راهبرد محتاطانه‌ای احساس راحتی کرده‌اند که شامل روابط گرم‌تر با روسیه می‌شود.

 

وقتِ آسان گرفتن

محاسبات اسرائیلی‌ها نیز، با وجود وابستگی شدیدشان به آمریکا، خیلی متفاوت نیست. تهدید موجودیتی پیش روی آن‌ها ایران است؛ کشوری که نیروهای نیابتی‌اش در سه مرز از چهار مرز اسرائیل در حالت تقویت قوایشان هستند: حماس در غزه، حزب‌الله در لبنان، و شبه‌نظامیان تحت کنترل تهران در سوریه. اسرائیل در حال مبارزه در جنگی است که خودش آن را «جنگِ میانِ جنگ‌ها» توصیف می‌کند؛ جنگی برای جلوگیری از انتقال موشک‌ها و سامانه‌های هدایت موشکی پیشرفته ایران از طریق سوریه به حزب‌الله لبنان، و خنثی کردن تلاش‌های شبه‌نظامیان مورد حمایت تهران برای گشودن یک جبهه‌ی دیگر مقابل اسرائیل در ارتفاعات جولان.

شماری از نیروهای حزب‌الله زیر بنری با تصویر سید حسن نصرالله، دبیرکل این حزب لبنانی، و نوشته‌ای که می‌گوید: «اگر می‌دانستید [ظرفیت نظامی امروز ما چیست]... جنگ تموز [که در عرض ۳۳ روز در آن شکست خوردید] به نظرتان پیک‌نیک می‌آمد»؛ برخی ناظران اسرائیلی معتقدند موشک‌های نقطه‌زن حزب‌الله ممکن است تهدید بزرگ‌تری از برنامه‌ی هسته‌ای ایران برای اسرائیل باشند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› جاده تهران-بیروت؛ مقاوم در برابر تحریم آمریکا و بمباران اسرائیل

›› عزم ایران و حزب‌الله برای شکستن محاصره لبنان

حضور نظامی روسیه در سوریه یعنی این کشور نقش پررنگ‌تری در این درگیری دارد تا آمریکایی که صرفاً نیروی محدودی در شرق سوریه برای مبارزه با داعش دارد و اسرائیل را در بقیه‌ی مناطق این کشور به حال خود رها کرده است. تنها راه اسرائیل برای تداوم حملات هوایی مکررش به اهداف ایرانی در سوریه، این است که نیروی هوایی روسیه به استفاده‌ی اسرائیل از حریم هوایی سوریه رضایت بدهد.

به همین دلیل هم بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر سابق اسرائیل، بین سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ ده بار به روسیه سفر کرد تا انگشتر پوتین را [به نشانه‌ی احترام و چاپلوسی] ببوسد؛ همکاری رئیس‌جمهور روسیه با اسرائیل را تضمین کند؛ و مطمئن شود عملیات‌های نیروهای هوایی روسیه و اسرائیل در سوریه مانع یک‌دیگر نمی‌شوند. به همین ترتیب، بنت هم که سال گذشته نخست‌وزیر اسرائیل شد[۵]، بدون معطلی، در سفر ماه اکتبر سال ۲۰۲۱ خود به کرملین، بر تداوم این ترتیبات تأکید کرد.

مصاحبه‌ی «تیم اندرسون» کارشناس استرالیایی، درباره‌ی اهمیت ائتلاف‌سازی در بلوک شرق برای تحقق «جهان پساواشینگتن» (جزئیات بیش‌تر[دانلود]

این در حالی است که ماه ژانویه‌ی سال جاری، وزارت دفاع روسیه اعلام کرد جنگنده‌های روسیه و سوریه عملیات گشت‌زنی مشترکی را بر فراز ارتفاعات جولان انجام داده‌اند و این گشت‌زنی‌ها ادامه خواهند داشت. این بیانیه یک شلیک اخطار نمادین به سمت اسرائیل بود و به تل‌آویو نشان داد اگر پوتین بخواهد[۶]، می‌تواند به‌راحتی به عملیات‌های نظامی اسرائیل در سوریه پایان دهد. مسکو به این ترتیب نشان داد اگر اسرائیل بخواهد در مسئله‌ی اوکراین علناً طرف آمریکا را بگیرد، هزینه‌ی راهبردی سنگینی برای این کار پرداخت خواهد کرد.

متحدان و شرکای آمریکا در خاورمیانه نقش حیاتی‌ای در تلاش برای جلوگیری از حمله‌ی روسیه به اوکراین ندارند؛ چه‌بسا در حوزه‌های مرتبط با اوکراین حتی مایل به کمک به روسیه هم باشند: در صورت حمله‌ی روسیه به اوکراین، قطر می‌تواند گاز صادراتی‌اش در چارچوب قراردادهای بلندمدت در آسیا را به سمت بازار نقدی اروپا کج کند؛ عربستان و امارات می‌توانند فشار بر قیمت نفت را کاهش دهند؛ اسرائیل هم می‌تواند به ارسال پیام‌های خصوصی به کرملین و درخواست کاهش تنش‌ها، ادامه دهد.

اما سکوت عمومی همه‌ی این کشورها درباره‌ی بحران اوکراین، حقایق زیادی را درباره‌ی واقعیت‌های ژئوپلتیک جدید در خاورمیانه آشکار می‌کند. روسیه به یک بازیگر [واقعی] در منطقه تبدیل شده و تا حدودی خلأ ناشی از عقب‌نشینی آمریکا را پر کرده است. و از نظر برخی از متحدان آمریکا، مسکو قابل‌اعتمادتر از واشینگتن است. با توجه به این واقعیت که ظهور چین و تجاوزگری روسیه نیازمند توجه بیش‌تر آمریکا هستند، واشینگتن راهی جز سبک‌وسنگین کردن وضعیت موجود ندارد. بایدن به جای این‌که از شرکا و متحدان خاورمیانه‌ایش بخواهد درباره‌ی مسئله‌ی اوکراین موضع علنی بگیرند، باید کمی بیش‌تر به آن‌ها آسان بگیرد.

مصاحبه‌ی «اریک والبرگ» کارشناس کانادایی درباره‌ی افول هژمونی آمریکا (جزئیات بیش‌تر[دانلود]

مسئله، از صدور اعلامیه و اعلام انزجار در مورد اوکراین فراتر است. اگر بایدن برای کاهش قیمت نفت به محمد بن‌سلمان نیاز دارد، شاید مجبور باشد ولی‌عهد سعودی را از «جعبه‌ی تنبیه[۷]» بیرون بیاورد. ممکن است لازم باشد فشار آمریکا به عربستان و امارات برای پایان دادن به جنگ‌شان در یمن جای خود را به حمایت از تلاش‌های آن‌ها برای جلوگیری از تجاوزگری حوثی‌های [انصارالله] تحت حمایت ایران بدهد. آمریکا ممکن است مجبور شود همچنان دست اسرائیل را برای مقابله با خرابکاری‌های منطقه‌ای ایران باز بگذارد؛ حتی با وجود ورود دوباره‌ی بایدن به توافق هسته‌ای با ایران. و ممکن است همکاری با مصر در غزه و لیبی به‌ناچار نسبت به درخواست‌های آمریکا از السیسی برای کاهش سرکوبگری‌اش در داخل این کشور اولویت بالاتری پیدا کند.

در همین‌باره بخوانید:

›› رئیس‌جمهور «بزدل»؛ بایدن «نمی‌تواند» یا «نمی‌خواهد» برجام را احیا کند؟

›› بزرگ‌ترین نقطه‌ضعف برجام چیست و برای رفع آن چه باید کرد؟

›› خاورمیانه عاری از سلاح هسته‌ای؛ ابتکاری که می‌تواند جایگزین برجام شود

بحران اوکراین تناقض بی‌رحمانه‌ای را در سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا[۸] برجسته کرده است. اگرچه آمریکا اولویت منافعش در این منطقه را کاهش داده، و این سیاست باید امکان تأکید بیش‌تر بر ارزش‌های آمریکایی را فراهم می‌کرد، اما بازگشت واقعیت‌های ژئوپلتیک، دولت بایدن را وادار به اتخاذ یک رویکرد واقع‌گرایانه‌ی جدید کرده است. صرف‌نظر از هر نیت خوبی که ممکن است ایالات متحده در خاورمیانه داشته باشد، منافعش در این منطقه روزبه‌روز دارند اولویت بالاتری نسبت به ارزش‌هایش پیدا می‌کنند.

در همین‌باره بخوانید:

›› افول آمریکا و بلایی که بر سر «قرن آمریکایی» آمد

›› چرا هژمونی توخالی آمریکا رو به افول گذاشت؟

›› دموکراسی آمریکایی کِی و کجا مُرد

[۱] The Price of Retrenchment Link

[۲] عبارتی بر گرفته از نقل‌قول «تو هم، بروته؟» (Et tu, Brute?) یا «تو هم، بروتوس؟» منتسب به «ژولیوس سزار». گفته می‌شود این عبارت، آخرین سخن سزار پیش از ترورش بود؛ وقتی دوست و تحت‌الحمایه‌اش «مارکوس بروتوس» را در میان عاملان ترور دید. این جمله را می‌تواند «حتی تو، بروتوس؟» هم معنا کرد. عبارت «تو هم، بنت؟» در این‌جا به نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسرائیل، اشاره دارد.

[۳] Time to Cut Egypt Off Link

[۴] Assad Is Here to Stay Link

[۵] The End of the Netanyahu Era Link

[۶] The Putin Doctrine Link

[۷] اشاره به جعبه یا محفظه‌ی کوچکی که گاهاً کودکان را به عنوان تنبیه در آن می‌گذارند.

[۸] All Against All Link

برچسب‌ها