عده‌ای معتقدند جریان "اشغال سفارت آمریکا در ایران" موجب ستیزه‌جویی آمریکا و شکل‌گیری نظام تحریم‌ها علیه ایران شد. اما تجربه کشته شدن سفیر آمریکا در بنغازی لیبی اعتقاد مذکور را به چالش می‌کشد.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

می‌توانستیم در چارچوب پروتکل‌های سیاسی سفارت را تعطیل کنیم

نظر دکتر صالحی درباره متد تسخیر لانه جاسوسی

علی‌اکبر صالحی، وزیر اسبق خارجه در دولت احمدی‌نژاد و از مقامات دولت روحانی در بخشی از یک مصاحبه با شماره شنبه گذشته روزنامه شرق، سخنان و انتقاداتی را پیرامون ماجرای اشغال سفارت آمریکا در ایران مطرح کرده است.

او در این باره با تأکید بر اینکه "این اتفاق باعث شد مسائل پررنگ شود"، می‌گوید: همان زمان که سفارت را گرفتند، با مرحوم دکتر عباسپور که هم‌دانشگاهی بودیم، به سفارت رفتیم. چند نفر از دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف و امیرکبیر هم بودند. گفتیم سفارت را که گرفتید، افراد را رها کنید، بروند. ناگفته نماند سفارت آمریکا واقعا لانه جاسوسی بود. هرکس بگوید این‌طور نیست، به نظرم واقعا بی‌انصافی کرده است؛ یعنی به‌شدت کار می‌کردند که از درون بتوانند توطئه کنند. مثل مصر که مردمش قیام کردند، اما چون رهبری‌ای نداشتند که قیام را راهبری کند، توانستند انقلاب مصر را از درون به انحراف ببرند و مُرسی را هم به زندان انداختند و همه چیز تمام شد. چه‌بسا انقلاب ما به آن سمت می‌رفت.

صالحی می‌افزاید: توطئه خارجی، پیچیده بود. حالا شاید بگویید آمریکا چرا می‌خواست توطئه کند؟ به هر حال انقلابی در ایران اتفاق افتاده بود و به قول معروف «پیشگیری بهتر از درمان است». ایران برای آمریکا در جنگ جهانی دوم پل پیروزی بوده. جایگاه ژئوپلیتیک ایران از ترکیه مهم‌تر است. شاید باور نکنید که ایران برای غرب مهم‌تر از ترکیه است. بنابراین آمریکا می‌خواست ایران از مدار سیاسی‌اش خارج نشود؛ چون از منظر خودش ابزاری برای برقراری نظم جهانی بود؛ همان‌طور که در جنگ جهانی دوم پل پیروزی شد. بنابراین وقتی انقلاب شد، چون از ماهیت این انقلاب باخبر نبودند و نمی‌دانستند چه اتفاقی خواهد افتاد، تصمیم گرفتند در نطفه خفه‌اش کنند و در حال توطئه‌چینی بودند. اما اینکه گروگان‌گیری سفارت 444 روز طول کشید، قطعا آثار سلبی گذاشت که مسئله دیگری است. بحث این است که اگر می‌دانستید سفارت توطئه‌چینی می‌کند، می‌توانستید در چارچوب پروتکل‌های سیاسی بگویید سفارت را تعطیل کنند نه اینکه سفارت تسخیر شود."

وزیر خارجه اسبق کشورمان همچنین در بحث علت تحریم‌ها با بیان اینکه هسته‌ای بهانه بود تصریح می‌کند: اگر آن نبود قطعا بهانه دیگری برای ایران جور می‌کردند؛ مثل تروریسم، دموکراسی و حقوق بشر. اتفاقا بهانه هسته‌ای خوب است. اگر حقوق بشر را بهانه قرار می‌دادند، چون یک امر فلسفی است نه دودوتا چهارتا، شما می‌گویید من به اعدام اعتقاد دارم و آنها می‌گویند اعتقاد نداریم و تا ابدالدهر هم بحث کنید به توافق نمی‌رسید. اما در هسته‌ای می‌توان با محاسبه دودوتا چهارتا، جلوی این ادعا که شما می‌خواهید بمب بسازید، ایستاد.[1]

*از باب اقتراح پیرامون صحبت‌های دکتر صالحی در بحث سفارت آمریکا بایستی منهای درست یا غلط جریان تسخیر به این نکته نیز اشاره کرد که تجربیات رفتارهای آمریکا در مقاطع دیگر نشان می‌دهد که مسئله سفارت برای آنها بهانه بوده و اگر ماجرای سفارت نبود؛ آمریکایی‌ها همانطور که دکتر صالحی نیز تصریح دارند بهانه‌های دیگری برای تحریم و پررنگ کردن مسائل دست و پا می‌کردند.

تجربه اشغال سفارت آمریکا در بنغازی لیبی در جریان انقلاب این کشور و حتی کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی نشان می‌دهد که بر خلاف صحبت‌های دکتر صالحی؛ ماجرای سفارت تأثیری در پررنگ شدن مسائل نداشته و آمریکا صرفا بر مدار بهانه‌جویی و دشمنی با انقلاب اسلامی حرکت می‌کند.

چه اینکه در لیبی شاهد بودیم که آمریکا هیچیک از رفتارهای مشابه ایران را مرتکب نشد و بلکه به تعاملات سیاسی و اقتصادی خود با لیبی را ادامه داد تا مبادا از نفت این کشور محروم شود!

به دیگر سخن اینکه ما بر اساس تجربه بنغازی معتقدیم جریان تسخیر سفارت آمریکا در ایران هیچ تأثیری در بحث تحریم‌ها و یا رفتارهای آمریکا نداشته است و یک رخداد تاریخی در بستر زمان بوده که البته امتداد نداشته است.

تأمل دکتر صالحی پیرامون ماجرای اشاره شده در لیبی، بعنوان یک چهره متفکر که اتفاقا سمت بزرگ وزارت خارجه را نیز در اختیار داشته‌اند، می‌تواند موجب انفتاح منصه‌های جدیدی در عرصه‌های فکری مرتبط با تاریخ معاصر و سیاست خارجی ایران شود.

***

 

صحبت‌های یک نماینده در دفاع از "برنج گران"!

ایسنا گزارش داد: علیرضا نظری، نماینده خمین در مجلس ضمن ابراز مخالفتش با دستوری شدن قیمت برنج و گوشت، گفته است:

"سیاست‌های حمایتی دولت نباید جیب تولیدکننده را خالی کند. دستوری شدن قیمت همه کالاها به تولیدکننده آسیب می‌زند. قیمت کالا در بازار باید بر اساس هزینه تمام‌شده و سود قانونی بازار تبعیت کند. اگر تعادل فرمول بالا به‌هم‌بخورد، دولت باید با ابزارهایی از تولیدکننده و مصرف‌کننده حمایت کند"![2]

*اشاره‌های آقای نظری به مصوبات جلسه اخیر ستاد تنظیم بازار به ریاست معاون اول رئیس جمهور است که طی آن با توجه به لجام گسیختگی قیمت مایحتاج مردم طی هفته‌های اخیر؛ برای گوشت و برنج خارجی دو قیمت مصوب تعیین شد.[3]

و اکنون تعجب اینجاست که چرا آقای نظری به یک‌باره نگران جیب تولیدکنندگان شده‌اند؟!

تولیدکنندگانی که اگرچه بخش عظیمی از آنها شریف و درستکار هستند اما آمار می‌گوید که بخشی از آنها نیز نقش مستقیمی در گران‌سازی اقلام مایحتاج مردم دارند.

مسئله دیگر تقدم مصلحت مردم است که گویا آقای نظری برای آن هم نگران نیست و این مسئله جای سؤال دارد.

تأکید می‌شود که تصمیم دولت برای قیمت‌گذاری در دو محصول گوشت و برنج اگرچه دیرهنگام است، اگرچه باید وسعت بیشتری داشته باشد و اگرچه الزاما بایستی همراه با نظارت و به تأسی از امیرالمؤمنین(ع) با "قدم زدن در بازار با تازیانه" همراه باشد اما به هر حال تصمیمی درست بوده است.

ما همچنین ماجرای افزایش بیش از 68 درصدی قیمت برنج ایرانی و کنایه آقای نظری مبنی بر اینکه قیمت کالا باید بر اساس هزینه تمام‌شده و سود قانونی بازار باشد را بر عهده مخاطبان محترم می‌گذاریم تا مردم قضاوت کنند که این افزایش ناگهانی و زیاد چه انطباقی با سود معقول دارد که آقای نظری معترض ورود قانونی دولت به مسئله شده است؟!

***

گزارش گرانی لوازم خانگی به سازمان تعزیرات نیامده است!

احمد اصانلو، معاون وزیر دادگستری و رئیس سازمان تعزیرات حکومتی به تازگی طی سخنانی در جمع خبرنگاران سخنان قابل تأملی را پیرامون وضعیت بازار بیان کرده است.

به گزارش مشرق، او گفته است: برخلاف انتظاراتی که منشعب از قوانین دهه هفتاد است، وظیفه اصلی سازمان تعزیرات رسیدگی به تخلفاتی است که توسط ناظران به تعزیرات حکومتی گزارش شده است. بر اساس قوانین موجود و قانون نظام صنفی، اگر حوزه تنظیم‌گری بازار را نظارت، بازرسی، کشف تخلف و رسیدگی بدانیم، فقط حلقه آخر یعنی رسیدگی وظیفه تعزیرات است.

اصانلو می‌افزاید: تا قبل از تصویب قانون نظام صنفی، نظارت، بازرسی و کشف تخلف جزو وظایف سازمان تعزیرات حکومتی بود؛ اما با تصویب قانون نظام صنفی، سه حلقه نظارت، بازرسی و کشف تخلف از سازمان تعزیرات گرفته شد و عملکرد این سازمان منحصر شد به رسیدگی به گزارشی که ناظرین گزارش می‌دهند. در نتیجه نقش شبه‌قضائی سازمان تعزیرات تقویت شد و فقط نهاد رسیدگی کننده به تخلفات شد.

او در عین حال گفته است:‌ ما به دنبال گرفتن اختیارات هستیم و در شرایط جنگ اقتصادی امروز تنها مرجعی که می‌تواند نظارت بر بازار داشته باشد سازمان تعزیرات حکومتی است و به این دلیل به سران قوا پیشنهاد دادیم که هم اختیارات به ما بدهند و هم مجوز ۳۰۰ رئیس شعبه را صادر کنند تا اثرگذار باشیم.

رئیس سازمان تعزیرات همچنین درباره گلایه‌های رهبری از گرانی لوازم خانگی داخلی و اینکه آیا گزارشی در این باره به سازمان تعزیرات ارجاع شده است، گفت: در خصوص تخلفات صنفی گزارش خاصی از گران‌فروشی واحدهای تولیدی نرسیده و به این دلیل نمی‌توانیم ورود کنیم.‌ مراجع نظارتی باید گزارش تخلفات را تهیه و به تعزیرات ارسال کنند تا رسیدگی شود. شعبه ویژه‌ای هم تشکیل داده‌ایم که اگر گزارش تخلف واصل شود به صورت ویژه مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت![4]

*ما قضاوت درباره صحبت‌های این مقام مسئول را بر عهده مخاطبان محترم وامی‌نهیم.

عمق فاجعه این اظهارات را در جایی باید فهمید که از پرونده گرانی لوازم خانگی داخلی که پس از ممنوعیت واردات خارجی بر قیمت‌های خود افزودند و گلایه رهبری نیز شامل این قضیه شد؛ اما هیچ گزارشی به سازمان تعزیرات واصل نشده است!

این گزاره به این معنیست که اساساً هیچ مرجع اقتصادی و دولتی در این زمینه احساس نکرده است که مردم نباید پس از ممنوعیت واردات با گرانی لوازم خانگی داخلی مواجه شوند و آقایان روال بازار را منطقی می‌دانسته‌اند.

***

1_ https://sharghdaily.ir/fa/main/print/306670

2_ https://www.isna.ir/news/1400121108793/

3_ mshrgh.ir/1346559

4_ mshrgh.ir/1347959

برچسب‌ها