جوامع بشری همواره شامل سنن جاریه الهی هستند. یکی از نمودهای این سنن نیز لزوم ادای دین یکان یکان مردم جامعه نسبت به نظام اسلامی و شهدایی است که در راه امنیت و پیشرفت کشور به شهادت رسیده‌اند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

تأملی بر سالگرد "رأی بد" در دوم خرداد ۷۶

سعید حجاریان، از تئوریسین‌های اصلاح‌طلب و نیز از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ اخیراً در یک توییت به بهانه ماه خرداد و پیروزی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد سال ۷۶ نوشت:

"دوم خرداد، بزرگترین فرصت برای توسعه همه‌جانبه ایران بود اما از سوی اقتدارگرایان ذبح شد. فرصت‌ها چون ابر می‌گذرند! "

*پر واضح است که حجاریان با حساب باز کردن روی احتمال فراموشی تاریخی است که چنین مدعای سنگینی را مطرح می‌کند.

مدعایی که البته اگر دچار فراموشی نباشیم و روزهای سخت و تلخ دولت اصلاحات را به یاد بیاوریم؛ نه تنها غیر قابل باور که مضحک نیز به نظر می‌رسد.

توسعه همه جانبه ایران!؟

آنهم در دولتی که برای نخستین بار معنی جابه‌جایی و تغییر اتوبوسی از رأس سازمان تا نگهبان سازمان را معنی کرد؟

و دولتی که تفسیر بی‌پایه او از مفهوم جامعه مدنی می‌رفت تا بحران‌هایی بزرگتر از فتنه کوی دانشگاه در سال ۷۸ را ایجاد کند!؟ (فتنه‌ای که تا چندین سال برای مردم یک معضل امنیتی بنا کرد)

و دولتی که حسن روحانی و کارنامه‌اش یک نمونه از کپی برابر اصل‌های آن بود؟

آقای حجاریان مدعی کدام توسعه در دولت متبوع خویش است وقتی نمی‌خواهد به مردم بگوید در همان دولت بود که آقایان تئوری فتح سنگر به سنگر نظام تا فتح سنگر آخر، تئوری چانه‌زنی از بالا و فشار در پایین و "حاکمیت دوگانه" را مطرح کردند و ایضا در همان سال‌ها بود که همین آقایان به بهانه همنوایی دولت و مجلس؛ تریبون مجلس را به تریبونی چالش‌آفرین علیه ستون خیمه نظام یعنی ولایت فقیه تبدیل کرده بودند.

مهمتر اینکه آیا اساسا دولتی که قاتق نانش به جای خدمتگزاری بیشتر به مردم و مدیریت جهادی؛ جز "لوایح دوقلو" و "توسعه سیاسی" نبود و فکر می‌کرد ولایت فقیه "دیکتاتوری مؤمنان" است؛ می‌توانست هیچ سنگی را از مسیر توسعه بردارد؟

پاسخ همه این سؤالات اظهر من الشّمس است و همانطور که اشاره شد حجاریان و دوستان او به فراموشی حافظه تاریخی مردم ایران دل بسته‌اند.

در این میانه البته یک باطل‌السحر دیگر هم وجود دارد و آن فرجام فکری همین آقایان مدعی توسعه است. در واقع مدعا بایستی با سابقه و کارنامه همخوان و همراستا باشد وگرنه لاف در غریبی است.

مردم چگونه باید بپذیرند کسانی به فکر توسعه ایران بوده‌اند که کارنامه دیروز و امروز آنها مشحون از فتنه‌گری علیه مردم و نظام، تحریم انتخابات و هم‌راستایی با خواسته‌های دشمنان ایران و ایرانی است؟

جالب است که آقای حجاریان باید در مقابل این واقعیت تلخ نیز به مخاطبان خود توضیح بدهد که چرا پس از آن دولت آرمانی و توسعه‌محور و آرام اما مردم ایران در انتخابات سال ۸۴ به مخالف‌ترین قطب مقابل اصلاح‌طلبان یعنی محمود احمدی‌نژاد رأی دادند و حتی یک چهره نزدیک به چپ‌ها را هم انتخاب نکردند.

بماند که مردم ایران از انتخابات سال ۸۴ به این سو هرگز به صورت علنی به هیچ نامزد و جبهه‌ای که پرچم و عنوان اصلاح‌طلبی داشته است نیز رأی اکثریتی نداده‌اند...

و اینها همه ناراستی ادعای حجاریان را اثبات می‌کند.

***

چرا تئوری "آشوب‌های بی‌سر" واقعیت ندارد؟

پایان تأیید علنی و آغاز "سکوت رضایت‌آمیز" در پروژه آشوب

محسن آرمین، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ اخیراً طی اظهاراتی در جلسه شورای سیاسی حزب اصلاح‌طلب موسوم به مجمع ایثارگران گفته است: مهم ترین مشکلات امروز ما اقتصادی است، اما نگاهی به اعتراضات اخیر نشان می دهد که همه آنها سیاست خارجی را هدف قرار می دهد. یعنی جامعه به این نتیجه رسیده که این نوع نگاه بر اداره کشور و سیاست خارجی پاسخگو نیست و حتما باید در آن تجدیدنظر شود. بنابراین اصلاح طلبان می توانند روی این ظرفیت حساب باز کنند زیرا جامعه به این سطح از آگاهی رسیده است.

او می‌افزاید: اصلاح‌طلبان باید بر این اساس مواضع خود را در حوزه های داخلی و خارجی شفاف اعلام کرده تا بتوانند ارتباط خود را با جامعه حفظ کنند. آنها از این طریق می‌توانند با جنبش‌های مختلف معلمان، کارگران و… وارد گفت‌وگو شوند. بدین ترتیب می‌توانند اعتماد از دست رفته را بازسازی کنند. این استراتژی هم به سود اصلاح طلبان و هم به نفع کشور است. چرا که وقتی شما بتوانید با پویش ها و جنبش های اجتماعی ارتباط برقرار کنید آن وقت می‌توانید از حرکت های تند و ویرانگر که هیچ سودی برای کشور ندارند، جلوگیری کنید.

آرمین تصریح می‌کند:

"اعتراضات امروز به گونه ای شده که اگر اصلاح طلبان تاییدشان کنند به آشوب های کور می انجامد و اگر تایید نکنند ارتباط خود را با جامعه از دست داده‌اند. راهی که وجود دارد این است که اصلاح‌طلبان بتوانند با مواضعی شفاف و نقد صریح و بدون لکنت حاکمیت، با جامعه و جنبش ها ارتباط برقرار کنند و اعتماد از دست رفته را بازگردانند."[۱]

*آنچه که آرمین درباره حیرانی اصلاح‌طلبان در ردّ یا تأیید آشوب و اعتراضات خیابانی گفته است تأملات بسیاری را در خود دارد.

از یکسو می‌توان خوشحال بود که پس از وقوع یوم‌الله "۹ دی در سال ۸۸" و حمایت اکثریتی مردم از نظام در مقابله فتنه‌جویان و نیز رخدادهایی مثل برخورد جدی نظام با اضلاع فتنه در جریان دادگاه‌های سال ۸۸؛ امروز شاهد برخی تردیدها برای حمایت علنی از آشوب هستیم.

و از سوی دیگر باید در احتمالات مربوط به "فتنه اقتصادی" و تحرکات فرماندهانش عمیق شد و اندیشه کرد که اضلاع فتنه آینده چگونه مشغول طراحی متد جدیدی از راهبری آشوب، حمایت زیر پوستی از اعتراض خیابانی، محکوم نکردن تشویق‌آمیز آشوب‌ها و اعطای مدال جنبش به وحشیگری خیابانی هستند.

در پیامد اظهارات آرمین به این نکات دقت کنیم که اساسا چه کسانی طی ۱۰ سال گذشته همواره و در مقابل هر مشکلی آدرس خیابان را به مردم دادند؟

چه کسانی بودند و هستند که از بام تا شام مشغول سیاه‌نمایی از مشکلات عادی کشور هستند، از ناامیدی مطلق گفتند و حتی انتخابات را هم تحریم کردند؟

محسن آرمین آیا حاضر به این اعتراف هست که تمام این مقولات به معنای تشویق به براندازی و ایجاد آشوب در کشور است که فرماندهان فتنه آنرا طراحی کرده‌اند!؟

اگر بگوید آری که با یک اعتراف عقلانی مواجه هستیم که نشان می‌دهد تردید مورد تأکید آرمین برای حمایت علنی از آشوب در واقع یک تغییر تاکتیک برای حمایت از آشوب است و اگر نه بگوید که پا بر منطق مشخص سیاست و حکومت و امنیت گذاشته است!

این اعتراف صورت بگیرد یا نگیرد و منادیان فتنه همچنان بر مدار تشویق آشوب با لطایف‌الحیل قرار داشته باشند یا نه اما ضروریست که مردم و خواص کشور با بصیرتی مثال‌زدنی نسبت به رویکردهای جریان فتنه حساس باشند و این واقعیت دائما در گوش جامعه زمزمه شود که راه حل مشکلات ایران در گرو "رأی خوب" و انتخابات است نه در گرو خیابان!

***

دِین به نظام و شهدا از نگاه علامه جوادی‌آملی

اگر دِین خود را به نظام و شهدا ادا نکنیم...

آیت‌ا... جوادی‌آملی، مفسّر شهیر قرآن کریم و از مراجع عظام تقلید اخیراً در دیدار با تعدادی از استادان حوزه علمیه قم گفته است:

"ما جزو اولین دوره طلابی بودیم که با ممنوعیت لباس روحانیت توسط رضاخان ملعون رو به رو شدیم. در آن سال ها جز قم و مشهد، سایر شهرستان ها چندان طلبه ای نداشتند به ویژه حدود سالهای ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۲ کسی طلبه نمی شد. الآن طلبه شدن آسان است چون کسی که وارد حوزه می شود می تواند از طلاب پایه بالاتر کمک درسی بگیرد درحالی که ما دروس مقدماتی را باید از شاگردان مرحوم آخوند و آقا ضیاء یاد می گرفتیم و طلبه ای غیر از اینها نبود. حتی بزرگان روحانیت نمی توانستند در آن زمان معمم باشند یا منبر بروند. فقط دو تن از شاگردان مرحوم آخوند اجازه داشتند عمامه بگذارند و آنها گاهی از خیابان رد می شدند که مردم بدانند اسلامی هست. وضعیتی که حوزه فعلی دارد مدیون نظام و شهداست."[۲]

*ابراز دِین این مفسّر برجسته قرآن کریم و چهره جهان اسلام به نظام اسلامی و شهدا درسی بزرگ برای همه آنهایی است که این روزها نسبت به مشکلات ابراز ناامیدی می‌کنند و یا گاهی با مستمسک قرار دادن یک انتقاد از جانب برخی بزرگان و علما؛ ‌ به چهره نظام اسلامی پنجه می‌افکنند.

دقت شود که مشکل و انتقاد در همه حکومت‌های جهان و حتی در حکومت معصوم (ع) نیز وجود داشته و دارد اما این مقولات هرگز نبایستی موجب شود تا آن جامعه در اکنون خود و نیز در حافظه تاریخی خود گذشته‌های تلخ و مشکلات سابق را از یاد ببرد و بدتر از همه اینکه به مثبتات زمانه خویش آشنا نباشد.

در این رابطه البته خواص جامعه و صاحبان تریبون نیز وظایفی سترگی بر عهده دارند و بایستی همواره درباره داشته‌های جامعه با مردم صحبت کنند.

ما همه مدیون نظام اسلامی و شهدای عزیز هستیم و اندکی تفکر در سنن جاریه الهی در جوامع بشری نشان می‌دهد که اگر در ادای این دِین کاهلی کنیم و یا خدای نکرده در سمت مقابل آن قرار بگیریم؛ "کفر نعمت" و "اعتراض ظالمانه" همه چیز را از کف ما برون خواهد کرد.

***

1_ http://sobhema.news/?p=21326

2_ https://fa.shafaqna.com/?p=1374437

برچسب‌ها