یکی از حامیان روحانی در اشاره به برجام از مسئولان خواسته بخاطر اقتصاد نرمش داشته باشند. این در حالی است که به نظر می‌رسد این افراد از تجربه کرنش ذلیلانه و "دستاورد هیچ برجام" درس نگرفته‌اند.

سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

مسئولانی که باید بروند

معاون قضایی دادستان کل کشور گفت: مسئولان اجرایی با برخورد مناسب و اخلاق نیکو با اقشار مختلف مردم در جامعه موجب اعتمادآفرینی و امیدبخشی شوند.

به گزارش ایرنا، سعید عمرانی اخیرا طی سخنانی در جشنواره عدلیه و رسانه یزد به اهمیت برخورد پسندیده مسئولان با مردم اشاره کرد و افزود: خیلی از بی‌اعتمادی‌ها به دلیل تصمیم‌های نامناسب نیست بلکه نتیجه بداخلاقی و بدرفتاری است.

وی ادامه داد: هیچ مسئولی در هر پست و مقامی نباید هیچگاه از نقدهای سازنده و راهگشای مردم و فعالان رسانه و خبرنگاران ناراحت شود بلکه باید با برخورد مناسب و پاسخگویی به شهروندان زمینه اعتماد را در جامعه ایجاد کند.

عمرانی تصریح کرد:

"اگر مسئولی نمی‌تواند با مردم و ارباب رجوع مناسب برخورد و تعامل سازنده لازم داشته باشد در شغل دیگر قرار گیرد چون همه باید وقت خود را صرف حل مسایل و خدمت به اقشار با سعه صدر و روحی‌گشاده کنند."[1]

*این سخنان راهبردی را باید در سایه این حقیقت خوانش کرد که قوه قضایی مدعی‌العموم نیز هست و طبق قانون وظیفه دارد مدافع حقوق مردم در همه زمینه‌ها اعم از فساد، گرد و غبار، گرانی و... باشد. مقولاتی بدون محدودیت که "تکریم ارباب رجوع" نیز جزو آنست.

از سوی دیگر می‌توان این مطالبه را هم مطرح کرد که خوبست مقامات محترم قوه قضائیه نسبت به تدوین سازوکارهایی برای تکریم ارباب رجوع اقدام کنند تا مدیری که از تقوا و شأنیت لازم برای کار در نظام مقدس جمهوری اسلامی برخوردار نیست بصورت کانالیزه حذف شود و جای خود را به شایستگان بدهد.

در بحث تکریم البته نبایستی محصور در معنای ذهنی "مراجعه مردم به ادارات" ماند و این قضیه مصادیق بسیاری دارد...

یک مثال این قضیه نیز ادعای یک فرد کذاب است که اخیرا در حادثه متروپل آبادان ادعا کرد که به مدت 30 ساعت زیر آوار بوده و سپس نجات یافته اما بعدا مشخص شد که تمام این ماجرا یک سناریو و دروغپردازی بوده است.[2]

برخورد با عوامل این قضیه و معرفی مسببان و کسانی که در آن مرتکب اهمال شده‌اند به فضای روانی جامعه آسیب زدند نیز از مصادیق تکریم ارباب رجوع است.

***

از تجربه برجام در دولت روحانی عبرت بگیریم

راه حل مشکلات اقتصادی؛ نرمش قهرمانانه یا کرنش ذلیلانه؟!

سهیلا جلودارزاده، فعال اصلاح‌طلب و از حامیان دولت روحانی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا در خصوص این‌که دولت سیزدهم بسیار امیدوار بود در قضیه برجام به سرانجام برسد اما امروز مشاهده می‌کنیم مذاکرات به تعویق افتاده است، گفت:

"به اعتقاد من همان‌طور که حضرت امام صلح را پذیرفت و به خاطر بهبود شرایط کشور، مردم و گسترش صلح در جهان مسائلی را تحمل کرد امروز مسئولان باید به عنوان یک راهکار به این قضیه نگاه کنند و به خاطر رفاه ملت و ملت‌ها نرمشی را داشته باشند."[3]

*متأسفانه و از باب تنویر افکار عمومی بایستی اشاره کرد که خانم جلودارزاده تنها در چند لحظه کوتاه، تعداد زیادی حرف ناصحیح را مطرح کرده‌اند.

اول اینکه معیشت مردم هیچ ربط وثیقی به تحریم و توافق ندارد و طبق نظر کارشناسان امر مسئله تحریم‌ها کمتر از میانگین 30 درصد بر اقتصاد ایران تأثیر دارد. ضمن اینکه این تأثیر هم بر اقتصاد کلان است نه لزوما بر اقتصاد خرد و معیشت مردم.

در ثانی انتظار بود خانم جلودارزاده به مردم می‌گفت که گرانی‌های اخیر ناشی از نبود نظارت بر بازار، گرانفروشی، احتکار، نقدینگی بی‌ضابطه و... است و هیچیک از این مقولات نیز حتی اگر بخواهد هم اما نمی‌تواند به تحریم و خارج از کشور ربطی داشته باشد.

یعنی خانم جلودارزاده از تجربه برجام در دولت روحانی که حتی یک گلابی فاسد شده را هم در سبد برجام‌خواهان قرار نداد، عبرت نگرفته‌اند؟!

در بحث صلح امام راحل یا همان قطعنامه 598 نیز خانم جلودارزاده امتناع کرده است که بگوید صلح در شرایطی منطقی است که امنیت و اقتصاد و اقتدار مردم و کشور را تأمین کند.

به سخن دیگر اینکه نرمش قهرمانانه با کرنش ذلیلانه توفیر دارد و دومی نه تنها جان مردم را هم در مخاطره قرار می‌دهد بلکه مسیر رسیدن به راه حل‌های مشکلات را نیز مسدود می‌کند.

جدای از این خانم جلودارزاده از بیان این حقیقت با مردم نیز طفره رفته است که امام راحل از ابتدای جنگ به دنبال تحقق شرایط صلح بر اساس منافع مردم و ایران بود و این منافع نیز سرانجام با مقاومت مردم در سال 66 محقق شدند.

در موجاموج اینهمه حقیقت و در فضایی که روراستی با مردم اقتضای سیاست و دیانت است؛ اتخاذ مسیری غیر از آنچه گفته شد البته تدلّس و دورنگی است.

***

سعید شریعتی: مردم حاضر نیستند برای ایران هزینه بدهند!

اکاذیب یک مجرم فتنه 88 درباره "مردم"

سعید شریعتی، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی در مصاحبه با اعتمادآنلاین پیرامون جراحی اقتصادی دولت رئیسی گفته است: عناصر آشتی ملی وجود ندارد که ما بتوانیم هزینه چنین تصمیمات کلانی را به سفره مردم تحمیل کنیم.

او می‌افزاید:

"مردم اگر همراه بودند و آشتی بودند، تحمل می‌کردند. زمان مهندس موسوی جنگ بود. کشور در بدترین وضعیت ممکن است. تحریم بودیم و درآمد نفتی نداشتیم. اما جامعه با حکومت آشتی بود. ملت طلاهای‌شان را به دولت می‌دادند. می‌گفتند کشور باید پای انقلاب بایستد. هزینه می‌دادند. بچه‌های‌شان را جلوی گلوله توپ و تانک می‌فرستادند. برای اینکه آشتی ملی داشتیم. الان مردم حاضر نیستند برای ساختاری که به آن اعتماد ندارند، هزینه کنند. می‌گویند چرا من باید گشنگی بکشم؟ چرا باید کم بخورم؟ چرا باید گران بخرم؟"[4]

*دقت شود که امثال آقای شریعتی رخدادهایی مثل "9 دی"، "افزایش میزان کمک‌های مردم به صندوق‌های خیریه حکومتی" و شهادت‌های مدافعان حرم را نمی‌بینند که مدعی هستند مردم حاضر به مقاومت نیستند!

این جهل ابراز شده یا قاصر است یا مقصّر... که به مردم نمی‌گوید اگر اکنون در ایران و با تمام مشکلات اما قحطی غذا نیست، مالیات کم است، نان ارزان است و همچنان در امنیت قرار داریم بواسطه اینست که مردم ایران هنوز هم فرزندان خود را مقابل توپ و تانک و موشک و اسلحه‌ی دشمنان و تکفیری‌ها و اشرار می‌فرستند تا پرچم ایران برافراشته بماند.

که الحمدالله پرچم ایران به مدد مجاهدت و مقاومت مردم پس از 43 سال افراشته مانده و بر ریشه‌های آن نیز افزوده شده است.

از طرف دیگر باید بر عمق این دشمنی یا جهالت پیرامون نظام مظلوم ایران افسوس خورد که چرا شریعتی ضعف در اجرائیات را به اعتماد مردم به اصل نظام ربط می‌دهد؟!

مگر حکومت‌های دیگر دنیا دچار ضعف در اجرائیات و ریزش ساختمان و گرانی و فساد نیستند؟

از سمت دیگر آیا جز اینست که حاکمیت ایران همواره بر رأی مردم به مدیریت جهادی، تعمق در نقائص قبلی‌ها هنگام رای دادن به جدیدها، بصیرت و تأمل در کارنامه‌ها هنگام رأی دادن تأکید داشته است؟

و آیا نتیجه تحقق تمام اینها کاهش ضعف در اجرائیات کشور نخواهد بود؟!

پاسخ روشن است.

اما امثال شریعتی باید پاسخ بدهند که چرا نگذاشتند چنین راهبردهایی در انتخابات‌ها محقق بشود؟ چرا از کسی مثل روحانی که هیچ کارنامه اجرایی چشمگیری نداشت حمایت کردند و چرا به گزینه‌های جهادی در انتخابات‌ها حمله می‌کنند؟

شاهد مثال حادثه متروپل در آبادان است.

محرز است که این حادثه بر اساس زد و بند برخی مسئولان در ایام دولت اعتدال رخ داده. اکنون آقایان جواب بدهند که دولت اعتدال را چه کسی در دامن رأی مردم گذاشت و چه کسانی بودند که مستانه فریاد می‌زدند: "ما تضمین روحانی هستیم" و ما تَکرار می‌کنیم؟!

پس دقت شود که در شرایط آن بیت معروف حضرت حافظ هستیم که فرمود: "محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد"!

با این اوصاف و خوانش منطقی از ماجرا ثابت می‌شود که جامعه ایرانی در فرکانسی خلاف مسیر حرکت اصلاح‌طلبان مبنی بر تقلا برای ایجاد فتنه اقتصادی، تحریم انتخابات و براندازی؛ همراه با حکومت به سمت افق‌های پیش رو در حال حرکت است و مسیری جز انتخابات را برای اصلاح امور و رفع ناکارآمدی‌ها نمی‌پذیرد.

همراه نبودن مردم ایران با حکومت و بی‌اعتمادی فراگیر نیز فسانه‌ی دیو بدسگال قصه‌هاست که همواره دشمن ایران و ایرانی بوده است.

***

1_ irna.ir/xjJwLL

2_ mshrgh.ir/1379735

3_ https://www.ilna.news/fa/tiny/news-1235307

4_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-553226

برچسب‌ها