مدتی قبل یکی از اکانت‌های سایبری نزدیک به گروهک منافقین نوشته بود که اکانت‌های جوانان محلات باید از حالت کرم ابریشمی خارج‌شده و همچون احزاب کردستان کار نظامی و تشکیلاتی انجام دهند!

سرویس سیاست مشرق- آذر سال ۱۳۸۲ و در آستانه روز دانشجو میزان انتقادات اصلاح‌طلبان رادیکال از دولت خاتمی به اوج خود رسیده بود، آن روزها برخی می‌گفتند که دولت اصلاحات توان لازم برای تحول سیاسی در ایران را نداشته و بهتر است با عبور از دوم خرداد مرگ اصلاحات را اعلام کنیم! این ابراز تنفر از اصلاح‌طلبی دارای یک تئوری جالب هم شده و بحث «عبور از خاتمی» به‌عنوان راه‌کار پایان اصلاح‌طلبی در روزنامه‌های زنجیره‌ای جناح چپ تبلیغ می‌شد.

اما منظور اصلاح‌طلبان تندرو از ناکارآمدی دولت خاتمی چه بود؟ در آن روزها ماهنامه نامه متعلق به یک گروهک مارکسیستی در سرمقاله خود کنایه‌ها به دولت اصلاحات را علنی کرده و می‌نویسد که خاتمی به بدنه رأی‌دهنده به خود خیانت کرده و نتوانست نظام جمهوری اسلامی را به جمهوری دموکراتیک تبدیل کند، در ادامه این یادداشت آمده بود وقتی دولت از شعارهای خود تهی و کوچک‌تر است باید با چشمی گریان آن را پایین کشید؛ خاتمی هم برای ما از آلنده بزرگ‌تر نیست! منظور این ماهنامه رادیکال از آلنده؛ رئیس‌جمهور شیلی بود که با کودتا برکنار شده بود.

چند هفته بعد سعید حجاریان نیز در یادداشتی با ایهام نوشت که دولت خاتمی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود! این دست انتقادات به دولت اصلاحات باهدف هُل دادن آن به سمت رادیکالیسم عریان باعث شد تا تعدادی از اعضای جبهه دوم خرداد در کنار برخی از گروهک‌های ضدانقلاب با راه‌اندازی یک وب‌سایت از مردم بخواهند با یک کلیک کوچک درخواست رفراندوم را امضا کرده تا نظام عوض شود.

این سایت بعدها معروف به «شصت میلیون دات کام» شده و هدفش آن بود که یک فراخوان اینترنتی ایجاد کرده و امضاهای آن به سازمان ملل فرستاده شود، در این درخواست اینترنتی نوشته‌شده بود که باید دولت‌های متخاصمی چون آمریکا و رژیم صهیونیستی زیر پرچم ناتو به ایران حمله نظامی کرده و پس‌ازآن نهادهای ناظر بین‌المللی روی خرابه‌های باقی‌مانده از جنگ یک انتخابات آزاد برگزار کنند.

این ادعای عجیب در حالی مطرح‌شده بود که مدتی قبل از آن در انتخابات شورای شهر تهران افرادی چون تاج‌زاده، ابوالفضل بازرگان، ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان و نیز بسیاری از اعضای گروهک‌های چپ مارکسیستی؛ گروهک نهضت آزادی و ملی – مذهبی‌ها در آن انتخابات با فشار وزارت کشور دولت خاتمی تائید صلاحیت شده اما هیچ‌کدام کف رأی را نیز از مردم تهران نگرفته بودند!

نیمه پنهان شکست دو پروژه تبهکاری کلیک خور!

سایت شصت میلیون دات کام به‌عنوان مرجع نرمالیزه کردن جنگ علیه مردم ایران با استقبال رسانه‌های غربی روبه‌رو شد. وب‌سایت رادیو فردا متعلق به سازمان سیا برای آن‌یک رپورتاژ خبری بزرگ رفته و علی افشاری از اعضای گروهک افراطی دفتر تحکیم وحدت و یکی از مؤسسان این سایت در گفتگو با این رادیوی آمریکایی اعلام کرد که امضاکنندگان آن خواهان شکل‌گیری حکومتی دموکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند و به همین دلیل معتقدند که برای تحقق این امر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باید تغییر کند.

افشاری به رادیو فردا گفته بود که علاوه بر خودش افرادی چون رضا دلبری، محمد محسن سازگارا، اکبر عطری، مهرانگیز کار، محمد ملکی و عبدالله مؤمنی به‌عنوان کمیته اقدام برای همه‌پرسی انتخاب‌شده‌اند! در میان این افراد که خواهان جنگ علیه مردم ایران بودند نام برخی جالب‌توجه بود؛ ازجمله محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب که به‌صورت علنی از گروهک منافقین حمایت کرده و معروف بود در جمعی گفته است که روزی با تانک‌های رجوی تهران را دوباره فتح خواهد کرد! حضور افرادی چون سازگارا و محمد ملکی ماهیت این سایت مروج مداخله خارجی را به‌خوبی نشان می‌داد.

محمد ملکی عضو گروهک منافقین در منزل اعضای فرقه ضاله بهائیت

محسن سازگارا آن روزها در موسسه خانه آزادی وابسته به وزارت خارجه آمریکا فعالیت کرده و ملکی سخنگوی رسمی گروهک منافقین در داخل کشور بود، الباقی نفرات نیز وضعیت بهتری نداشته و تعدادی از آن‌ها پس از تجاوز آمریکایی‌ها به عراق در بیانیه‌ای معروف به «بهار بغداد» به‌صورت آشکار خواهان حمله نظامی به ایران بودند تا جایی که ادعا می‌کردند آمریکایی‌ها باید با موشک ایران را فتح کرده و پس‌ازآن پول این موشک‌ها را نیز از مردم ایران بگیرند!

اما ماجرای این سایت ضدانقلاب به‌عنوان مرجع فراخوان جنگ علیه مردم ایران جالب‌توجه بود، باوجود تبلیغات سنگین رسانه‌های خارجی، امضاکنندگان آن حتی به تعداد انگشتان یکدست نیز نرسیده و خیلی زود صفحه آن بسته شد. بعدها سازگارا در وبلاگ خود نوشت که مردم به فراخوان خشونت و جنگ پاسخ منفی دادند و باید راه دیگری برای ضربه به‌نظام پیدا کرد!

تحصن شاخه رسانه‌ای سایت ۶۰ میلیون دات کام در تهران

سازگارا درآن یادداشت با عنوان صبح نزدیک است نوشته بود:

جنبش رفراندوم در ابتدای راه خود قرار دارد. انتشار فراخوان تنها طرح یک گفتمان بوده است. بحث‌های به‌عمل‌آمده بر عمق و وسعت این گفتمان افزوده است. دوران جنینی جنبش سپری‌شده و همسویی میان مبارزان راه آزادی برقرار شده است. سازمان‌دهی مناسب، حرکت هم‌جهت، ضرورت درک موقعیت حساس کنونی، پرهیز از خواسته‌های فردی و خودمحورانه و شتاب‌زدگی، اهمیت به کار جمعی و توافقات حداقلی و به تعلیق درآوردن تمایزات ایدئولوژیک و معرفت‌شناسانه و دیدگاه‌های چپ و راست اقتصادی تا حصول موفقیت جنبش دموکراسی خواهی، گام‌های بعدی هستند که می‌توانند مقاومت مدنی مردم را برای تأمین خواست برگزاری همه‌پرسی محقق سازند و پشتوانه اجتماعی لازم را فراهم آورند.

بعدها عبدالله مؤمنی و مهدی امینی زاده از اعضای گروهک افراطی دفتر تحکیم وحدت با انتشار یک مقاله مشترک در روزنامه شرق نوشتند که مسیر براندازی از طریق فراخوان اشتباه بوده و مردم برای این دست اقدامات ضدانقلاب تره نیز خرد نخواهند کرد. امینی زاده نوشته بود که راه عبور از نظام از صندوق رأی خارجی با حمایت تانک‌های خارجی بلکه از درون و با اعتصاب؛ براندازی نرم در مدل دموکراسی هندی می‌گذرد، نه بیانیه‌ای که گروهک منافقین برای دانشجویان بنویسد!

در جریان فتنه سال ۸۸ باز همان گروهک‌های رادیکال دوم خردادی سعی کردند با انتشار فراخوان مردم را با خود همراه کرده و با تشکیل زنجیره‌های انسانی فشار مصنوعی به‌نظام وارد کنند، در نهم دی همان سال طومار این فراخوان‌های بیهوده درهم‌پیچیده شده و عرض و دامنه ضدانقلاب برای همگان آشکار شد.

رد پای نفاق انگلیسی پشت یک پروژه اینترنتی

شصت میلیون دات کام آزمایش اولین پروژه اینترنتی توسط سازمان‌های اطلاعاتی غربی علیه ایران بود، بعد از آن بارها این دست پروژه‌های سفارشی مورد آزمایش قرار گرفته است. هفتاد روز پس از اغتشاشات محله محور در برخی شهرهای کشور بازهم طول و عرض جنگ احزاب علیه مردم ایران به‌خوبی مشخص‌شده است. درحالی‌که دشمن سعی داشت با راه انداختن یک جنگ ترکیبی تمام‌عیار یک موج اجتماعی سنگین علیه مردم برپا کند، محتوای درونی این جنگ نیز کشاندن نیروی متجاوز خارجی به کنار مرزهای ایران و ضرب به مقاومت اسلامی و مردمی از درون بود.

در این مدت عوامل گروهکی از تمامی مدل‌های بسط زنجیره خشونت استفاده کرده تا نقطه‌چین‌های براندازی سخت را به هم پیوست کنند. حسین توقیری، کارشناس ارشد مسائل ایران در نشنال اینترست درباره مدل اغتشاشات نوشته است:

ایران در مقابل هژمونی آمریکا ایستاد اما با گسترش اهداف خود در منطقه از حـد خـود فـراتـر رفـت. ایـران با سیاست‌ها و لفاظی خود ثبـات مـتحـدان عـرب آمریکا را تهدید کرده و برتری استراتژیک اسرائیل (رژیم موقت صهیونیستی) را با برنامه هسته‌ای خود به چالش کشیده است. ایران همچنین ترسی را در میان سلطنت‌های محافظه‌کار عربی برانگیخته است که می‌خواهد بـر منطقه تسلط یابد. واشنگتن بدون شک تلافی کرد و شدیدترین تحریم‌های ممکن را اعمـال کـرد و مشکلات اقتصادی جـدی بـرای مـردم عـادی ایرانی ایجـاد کـرد و اکثریت مردم را ناراضی ساخت. حالا باید قدم آخر را برداشت، روی صندوق رأی نمی‌توان رژیم عوض کرد، دولت بایدن باید با اعمال خشونت بیشتر به جلو حرکت کند!

منظور این تحلیل‌گر آمریکایی از به جلو حرکت کردن با خشونت بیشتر، توانمندسازی گروهک‌ها برای اقدام علیه مردم ایران بود. به‌عنوان‌مثال رصد تحرکات گروهک‌های تروریستی نشان می‌دهد پس از اقدامات میدانی و آشوب ها و عملیات تروریستی اخیر گروهک‌های معاند کردی طی هفته‌های اخیر در شهرهای غربی کشور، در روزهای گذشته مبالغی از سوی سران این گروهک به‌عنوان پاداش نقدی به هسته‌های داخلی خود در شهرهای کردنشین نظیر مهاباد و ... پرداخت‌شده است.

نکته قابل‌توجه در این خصوص این است که هم‌زمان با این اقدام، پیغامی نیز از سوی سران گروهک به برخی نیروها و هسته‌های داخلی در خصوص خرابکاری و عملیات در شهرهایی مانند بوکان نیز منتقل‌شده است که جزئیات آن در اختیار دستگاه‌های امنیتی بوده و اقدامات تأمینی و پیشگیرانه لازم نیز در نظر گرفته‌شده است.

باوجود دادن تنفس مصنوعی به ضدانقلاب و گروهک‌های تروریستی در ۷۰ روز گذشته بخش قابل‌توجهی از این گروهک‌های اقماری از اغتشاشات جامانده و نتوانستند به خود پابه‌پا در آشوب‌ها برسند، ازاین‌رو بار دیگر ایده فراخوان روی میز اتاق فرمان سرویس‌های اطلاعاتی غربی قرار گرفت! اما بازهم محاسبات دشمن به‌هم‌خورده و این دست فراخوان‌های اجباری با چاشنی خشونت، تهدید به قتل و اعمال روش‌های تروریستی در خط دو نه‌تنها به نتیجه لازم نرسید، بلکه ماهیت ضدانقلاب را بیشتر مشخص کرد، اگر در فراخوان شصت میلیون دات کام رد پای انگلیسی‌ها به‌وضوح در آن ماجرا مشخص بود، این بار راه انداختن یک اکانت جعلی بانام «جوانان محلات» دست ضدانقلاب را رو کرد.

تصویری کمتر دیده شده از کمپ گروهک تروریستی منافقین در آلبانی

کمیته خرابکاری جوانان محلات خود را گروهکی بدون لیدر و سیال با ساختار خاکستری معرفی کرده است که به‌صورت علنی ترویج خشونت کرده و با راه انداختن کمپین‌های تحریمی ازجمله اعتصابات سعی دارد برای پروژه آشوب راه باز کند، اما با یک جستجوی ساده از مدل عملیاتی آن متوجه می‌شویم که پشت این اکانت جعلی بازهم گروهک منافقین مشغول به کار است!

اگر در دهه شصت گروهک منافقین هر مغازه‌داری که شبیه حزب‌اللهی‌ها بود را ترور کور می‌کرد، این بار از مقر گروهک تروریستی منافقین در آلبانی مردم را با اعتصابات اجباری ترور آنلاین می‌کند؛ این دیکتاتورهای مجازی به طرز عجیبی موبه‌مو شبیه گروهک تروریستی منافقین عمل کرده و به نظر جوانان محلات نامی انحرافی برای پوشاندن ماهیت اصلی آشوبگران است.

یک جستجوی ساده اینترنتی نشان می‌دهد که سر حلقه اول فراخوان زنجیره‌ای برای اعتصابات اجباری در خارج از ایران است که بازنمایی، پمپاژ و تبلیغات آن‌هم در شبکه سعودی اینترنشنال دنبال می‌شود، بررسی فراخوان‌ها برای اعتصابات اجباری که در آن معتقدند یا با ما همراهی می‌شوید یا با خشونت با شما برخورد می‌کنیم، آپدیت جدید اعتصابات توسط این جریان تروریستی است که اساساً مرزهای اعتراض و اعتصاب را جابه‌جا کرده است. در یک سر این طیف، حلقه‌ای قرار دارد که حتی نمی‌خواهد کمترین هزینه‌ای برای عقیده خود بدهد و اعتصاب خود را به اسم انبارگردانی تمام می‌کند و در آن‌سوی این طیف هم جریانی قرار دارد که با تیراندازی به راننده‌ها در جاده‌ها و آسیب به لاستیک کامیون‌داران می‌خواهند آن‌ها را وادار به پیوستن کنند. شکست آخرین فراخوان ضد انقلاب باهدف اعتصابات سریالی سه‌روزه، تجمعات توده‌ای و خشونت سازمان‌یافته گانگستری نشان می‌دهد که رفت‌وآمد سرویس‌های اطلاعاتی دشمن در سفارتخانه‌ها چون گذشته بدون نتیجه مانده و فراخوان‌های سریالی ازلحاظ زمانی و مکانی روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شوند!

تراب ثالث از اعضای گروهک کمونیستی حکمتیست‌ها درباره ایده فراخوان ضد انقلاب در سایت ۶۰ میلیون دات کام دست به افشاگری زده و به مجله آرش گفته بود:

به نظر من آدم نمی‌تواند که راجع به این تیپ ماجراهای پشت پرده نظر قطعی و دقیقی بدهد. ما مجبوریم صرفاً بر اساس شواهد و علائم بسیاری که برای بودن‌اش وجود دارد و به خصوص واکنش دولت انگلیس، چون دولت انگلیس خیلی به ندرت مداخله می‌کند. اگر دقت کرده باشید دولت انگلیس همیشه خیلی دست به عصا روی این قضایا راه می‌رود. همین که آمده‌اند و بی خجالت راجع به این طرف حرف زده‌اند، نشان می‌دهد که مذاکراتی پشت پرده بوده است. اطلاعاتی که تاکنون بوده این است که تنها با سازگارا نبوده و نیست و این مذاکرات چندین سال است که ادامه دارد. هیئت‌هایی ظاهراً از مجلس تا لندن سفر می‌کنند، من‌جمله آقای کروبی که دائم اینجا تشریف دارند و مرتب در حال مذاکره هستند.

مدتی قبل یکی از اکانت‌های سایبری نزدیک به گروهک منافقین نوشته بود که اکانت‌های جوانان محلات باید از حالت کرم ابریشمی خارج‌شده و همچون احزاب کردستان کار نظامی و تشکیلاتی انجام دهند؛ باید سفر مایک پنس و پمپئو به مقر منافقین را لانسه کرد! در ادامه این یادداشت آمده بود:

واقعیت آن است که به‌زحمت می‌توان از میان ده‌ها توئیتِ روزانۀ کنش‌گران منتسب به جریان براندازی چند خبر، تحلیل یا پیام با ارزش دانش‌افزا یا روشن‌گر یافت. توئیت‌های گاه کم‌مایه و شعارگونه با چاشنی هشتگ‌هایی که به رخدادهای روز (و در واقع امور روزمرّه) میپردازد و تنها بیانگر اعلام موضع (و به تعبیر دقیقتر اظهار نظر) فعالان سیاسی منتسب به براندازی در مورد رخدادهای به اصطلاح ترند شدۀ روز هستند. این توئیت‌ها از کنشگرانی که مدت‌هاست فقط نامی از یک جنبش یا جریان سیاسی را با خود یدک می‌کشند، نسبت به روند تحولات جاری کشور و آیندۀ پیشِ روی مردمی که دو دهه به شعارها و وعده‌های ایشان دل بستند، رفع مسئولیت نمیکند. متاسفانه تنها کارکرد واقعیِ و تنها نتیجۀ عینی این حضور شبح‌وار در پسِ دستگاه های رایانه یا گوشی‌های تلفن همراهِ هوشمند، چیزی نیست جز خود خرسندسازی و مسخ هویت یک جریان مردمی و تبدیل آن به یک «اجتماع خیالی» و فروکاستن تمامیت جنبش سیاسی و مدنی به توهم کنشگری اصلاح‌طلبانه آنهم از نوع میانمایه و مجازی‌اش، به‌قصد محافظت از هویتی روبه‌زوال و در حال جایگزینی با خرده‌ هویت‌های پراکنده و ناهمگن.

روایت است که مهدی بازرگان در نامه‌ای به نمایندگان مجلس اول نوشته بود که اگر شهرداری تهران را به مسعود رجوی می‌دادند او دست به اسلحه نمی‌برد، البته بعدها مشخص شد که نظر او درباره ماهیت این گروهک تروریستی دقیق نبوده است، آن زمان حضرت امام (ره) در برابر باج‌خواهی منافقین ایستاد و مردم نیز در ۳۰ خرداد شصت تودهنی محکم به پیکره میلیشایی آن زدند؛ بی‌محلی کسب‌وکارها به فراخوان‌های سریالی این گروهک نیز از همان جنس است، این جمله ایمانی که خدای دهه شصت؛ خدای امسال هم هست تعبیری مهم در خود دارد.

برچسب‌ها