گروه بین‌الملل مشرق- اوایل صبح دوشنبه (24 آذر) به وقت تهران، رسانه‌های خبری گزارش دادند که یک "روحانی" 50 ساله ایرانی‌الاصل به نام "هارون مونس" (یا محمد حسن منطقی بروجردی) از ساعت 9:45 صبح وارد کافه‌ای به نام "لیند" در قلب منطقه تجاری شهر سیدنی استرالیا شده و چندین نفر را گروگان گرفته است. حدود 16 ساعت طول کشید تا پلیس بالأخره به درون کافه حمله کرد و گروگان‌گیری را پایان داد. در این حادثه، گروگان‌گیر و دو نفر از گروگان‌ها کشته شدند. "مونس" اگرچه لباس روحانیون را به نفر می‌کرد، اما هیچ سابقه‌ای به عنوان یک روحانی در حوزه علمیه قم ندارد و صرفاً برداشت‌های لیبرال خود را از اسلام و به طور کلی، دین تبلیغ می‌کند.

با توجه به شناختی که نسبت به هارون مونس درون استرالیا وجود داشته و درخواست‌هایی که به گفته رسانه‌های غربی، وی در حین گروگان‌گیری از مقامات استرالیایی کرده است، دو احتمال برای علت این گروگان‌گیری می‌تواند مطرح شود. اول این‌که این مرد ایرانی‌الاصل که هم سابقه حضور وی در استرالیا مشخص است و هم گزارش مقامات ایرانی از عدم وجود تعادل روانی در وی، ممکن است دست به یک اقدام اشتباه زده باشد که بعداً به دلیل ایرانی بودن وی، دولت استرالیا و رسانه‌های غربی، از این اقدام برای ایجاد یک فضای ضدایرانی استفاده کرده‌اند. احتمال دوم این است که این فرد که همواره نشان داده است علاقه زیادی به جلب توجه دارد، توسط نیروهای امنیتی استرالیا فریب خورده و اقدام به گروگان‌گیری کرده باشد.

خبرنگار بین‌الملل مشرق در خصوص ابعاد این حادثه گروگان‌گیری با "بینوی کمپ‌مارک" استاد دانشگاه "آرام‌آی‌تی" ملبورن استرالیا گفتگو کرده است. متن کامل مصاحبه مشرق با این خبرنگار آمریکایی به شرح زیر است.


"بینوی کمپ‌مارک" استاد دانشگاه "آرام‌آی‌تی" ملبورن استرالیا

*** آیا اخبار منتشره از گروگان‌گیری و بال و پر دادن به آن به نحوی هم‌جهت با منافع دولت استرالیا نبود؟

به نظر می‌آید خود دولت استرالیا دارد از این اتفاق بهره‌برداری می‌کند. "تونی ابوت" نخست‌وزیر این کشور، در اظهارنظرهای گذشته خود، تا حد افراطی به موضوع تروریسم در این کشور پرداخته است. این اظهارنظرها، در جنبه عمل نیز نمود پیدا کرده‌اند. به عنوان نمونه در سپتامبر امسال، پلیس یورش‌های متعددی به مناطق غرب سیدنی و شهر "بریزبن" داشته است. به‌رغم این‌که فضای این شهرها و کلاً استرالیا را متشنج کردند، در این رشته عملیات‌ها نتیجه خاصی حاصل نشد. تنها یک "مظنون به تروریسم" را دستگیر کردند.

این موضوع نشان می‌دهد دولت چه‌قدر برای پیدا کردن نشانه‌های تروریسم درون استرالیا مستأصل است. از طرفی، دولت می‌خواهد همه مسلمانان ساکن استرالیا را افراطی نشان دهد. متأسفانه مسئله گروگان‌گیری به دستاویز سیاسیون استرالیایی بدل شد. در حالی که واقعیت ماجرا این است که نباید از فردی که طی اقامتش در استرالیا حاشیه‌های زیادی درست کرده، چیزی جز این انتظار داشت. معلوم نیست چرا این فرد خطرناک را با قرار وثیقه، آزاد کرده بودند.


تصویری از هارون مونس مربوط به چند سال قبل
"من را به خاطر نامه‌های سیاسی‌ام در زندان شکنجه کرده‌اند."

*** فرانس 24 به نقل از پلیس استرالیا گفته بود که پلیس نمی‌خواهد اطلاعات این حادثه در رسانه‌های اجتماعی انتشار یابد، اما دیدیم که گروگان‌ها خیلی راحت به رسانه‌های اجتماعی دسترسی داشتند و حتی خواسته‌های شخص گروگان‌گیر را آن‌جا مطرح کردند.

این قضیه به مسئله گنگ و نامفهوم "کنترل جریان اطلاعات" برمی‌گردد. همان‌طور که می‌دانیم در رسانه‌های اجتماعی بیش‌تر، "گمانه‌زنی"ها انتشار می‌یابد تا "واقعیات." درباره این ماجرا نیز شاهد بودیم که پلیس از یک طرف دسترسی به جزئیات حادثه را محدود کرد و مستقیماً با رسانه‌ها ارتباط نگرفت، اما از طرف دیگر غول‌های رسانه‌ای به سرعت، این گروگان‌گیری را اقدام داعشی‌ها دانستند.

شروع گروگان‌گیری در صبح نسبتاً زود و ادامه آن تا شب به منظور جلب توجه طیف وسیع‌تری از مردم بوده است. یکی از ابزارهای قوی برای انتشار اخبار توسط همین مردم، شبکه‌های اجتماعی است. دولت‌ها نیز به اهمیت این شبکه‌ها پی برده‌اند و درصدد آن هستند که در چنین مواقعی، دسترسی به این شبکه‌ها را محدود کنند. روی هم رفته به نظر می‌رسد دولت استرالیا، رسانه‌های خبری و پلیس خواست‌شان این بوده که دسترسی به شبکه‌های اجتماعی محدود گردد تا وقایع و جزئیات در رسانه‌های اجتماعی مورد بحث و اظهارنظر قرار نگیرد.


"هارون مونس" در پرونده‌های قبلی‌اش هم، علاقه زیادی به رسانه‌ای شدن داشت

*** تناقض در اخبار منتشره در رسانه‌های مختلف، به خصوص رویترز، نشان می‌دهد که غیر از واقعیت‌های گروگان‌گیری، حاشیه‌ها و حتی مطالب غیرواقعی نیز در خلال این گزارش‌ها، به مردم القا شده است.

همین‌طور است. بهترین راه برای این‌که بتوانید اخبار درست را از نادرست تشخیص بدهید، این است که منابع متقن پیدا کنید. اما متأسفانه امروزه، دروغ به سرعت بال و پر پیدا می‌کند، ولی حقیقت بسیار کمرنگ باقی می‌ماند. مردم زیادی در محل حادثه گروگان‌گیری حضور داشتند و خود گروگان‌ها هم به صورت محدود با جهان خارج در ارتباط بودند. بنابراین مردم و رصدکننده‌های اخبار چه در این حادثه و چه در حوادث مشابه باید چشم و گوش خود را باز کنند و با کنار هم قرار دادن جزئیات و اخبار، خبر درست را از نادرست تشخیص دهند.

دولت در "کانبرا" پایتخت استرالیا قصد دارد از این موج خبری جهت توجیه اقداماتش در ائتلاف علیه تروریسم بهره ببرد. روابط عمومی پلیس استرالیا نیز می‌خواهد کنترل ماهرانه اوضاع این گروگان‌گیری را به رخ بکشد. اما گویا همه فراموش کرده‌اند که فرد گروگان‌گیر، یک زندانی سابقه‌دار است که وضع روانی سالمی ندارد. از قرار معلوم این بخش از قضیه مورد پوشش خبری قرار نگرفته است که چرا مقامات امنیتی این‌قدر ساده‌لوح هستند که اجازه می‌دهند چنین فردی راحت در جامعه قدم بزنند.

*** تونی ابوت ابتدا انگیزه گروگان‌گیری را "سیاسی" عنوان کرده و گفته بود که تروریست‌ها استرالیا را هدف قرار داده‌اند. با این حال، مدتی که گذشت، اثری از این موضع‌گیری وی روی اینترنت نبود و آن‌چه به نقل از ابوت در رسانه‌های منتشر شد این بود که وی گفته است: "مشخص نیست که آیا انگیزه گروگان‌گیر، سیاسی بوده است یا نه." آیا اظهارات تونی ابوت سانسور شده یا پشت پرده، چیز دیگری است؟

یکی از سناریوهای احتمالی این است که نخست‌وزیر و کابینه‌اش متوجه گافی که داده بودند، شده‌اند. بنابراین سعی کرده‌اند تا این اشتباه، رسانه‌ای نشود. سپتامبر امسال، تونی ابوت اظهارنظر شگفت‌آوری کرده و گفته بود: "به احتمال قریب به یقین، یک حمله تروریستی از سوی مسلمانان قرار است در مرکز تجارت سیدنی رخ دهد. یک نفر می‌خواهد یک استرالیایی را سر ببرد." در آن زمان، هیچ سند یا مدرکی که آن‌ها را به اعلام چنین موضوعی وادارد، وجود نداشت، اما علناً این‌گونه اظهارنظر کرده بودند. این بدان معنی است که نخست‌وزیر استرالیا، گروگان‌گیری سیدنی را از حدود سه ماه قبل، "پیش‌بینی" کرده بود.


"هارون مونس" در کنار "امیره درودیس" همکار و شریک زندگی‌اش

گروهی از مردم طبیعتاً از احتمال وقوع چنین حمله‌ای به هراس افتادند، اما گروه دیگری، با مسلمانان همراه شدند و آن‌چنان وسعت نظر داشتند که می‌خواستند اجازه ندهند این موضوع، سیاسی شود. از این رو، کمپین‌های مختلفی در شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت. در مورد گروگان‌گیری اخیر، نخست‌وزیر استرالیا، انگیزه گروگان‌گیر را "سیاسی" اعلام کرده بود، اما با برگشتن از حرف خودش، می‌خواسته کمی موضع خود را مردمی‌تر کند. البته مردم فریب این تغییر ظاهری رویه را نمی‌خورند. از سال 2001 به بعد و به ویژه در همین اواخر، دولت استرالیا بودجه کلانی را صرف نصب تجهیزات نظارتی و تجهیز پلیس کرده است. بالأخره باید برای این اقدامات، توجیهی پیدا می‌شد.

*** واکنش مؤسسات مالی استرالیا هم در نوع خود، جالب به نظر می‌رسد. برخی بانک‌ها شعبه‌های خود در سیدنی را بستند. هم‌چنین گزارش مالی دولت از بودجه نیز به تأخیر افتاد.

اکنون مدت‌هاست که دولت ابوت برای تصویب بودجه در پارلمان به مشکل برخورده است. مؤسسات مربوط در این زمینه، گروگان‌گیری را بسیار جدی تلقی کرده‌اند، اما وقتی به سابقه فرد گروگان‌گیر و وضع روانی‌اش نگاه می‌کنیم، می‌بینیم تعطیلی‌ها و به تأخیر افتادن‌ها، واکنش‌هایی غیرمنطقی و نامربوط به این مسئله بوده است.

*** مسلماً ورود و پناهنده شدن "هارون مونس" در استرالیا، با موافقت مقامات این کشور بوده است. چرا استرالیا به فردی که سلامت روانی نداشته و دارای سوءسابقه هم بوده است، پناهندگی می‌دهد؟

بله. این فرد مشکلات روانی و اخلاقی داشته است، اما این دلیل نمی‌شود که به او اجازه ورود یا پناهندگی به استرالیا را ندهند. مونس جرایم زیادی هم مرتکب شده بود، اما همه این‌ها را بعد از ورود به استرالیا انجام داده است. وی متهم به دست داشتن در قتل همسر سابقش بود. یک پرونده قطور از تجاوز جنسی داشت و نامه‌های اهانت‌آمیزی نیز به خانواده سربازان استرالیایی کشته شده در عراق و افغانستان نوشته بود. این‌که چرا اجازه داده‌اند وارد استرالیا شود، خیلی عجیب نیست، این عجیب است که چرا بعد از این همه جرم، او را به قید وثیقه آزاد کرده‌اند.


"هارون مونس" خود را یک حامی صلح و مخالف جنگ می‌دانست

*** استرالیا درصدد است حضورش را در ائتلاف ضد داعش گسترش دهد. چرا دولت این کشور باید به‌رغم تمام مشکلات اقتصادی که با آن‌ها دست‌به‌گریبان است،‌ این‌قدر برای مبارزه با داعش هزینه کند؟

"مالکوم فریزر" نخست‌وزیر سابق استرالیا، کتاب خوبی در این زمینه به نام "اتحاد خطرناک" منتشر کرده است. در این کتاب می‌نویسد: "استرالیا پس از جنگ سرد به طرز عجیبی کورکورانه با سیاست‌‌های واشنگتن هم‌راستا بوده است. بدین صورت که هر جا آمریکا حضور نظامی می‌یافت، استرالیا نیز خودش را وارد ماجرا می‌کرد." دید این دولت و دولت‌های پیشین این بوده که منافع اقتصادی آن‌ها نیز در همین جنگ‌هاست. با این حال، واقعیت چیز دیگری است: این منافع تا به امروز بسیار ناچیز بوده است.

*** اخبار گروگان‌گیری سیدنی به سرعت، تیتر اول رسانه‌های بزرگ شد. آیا این پوشش گسترده به ‌دلیل ایرانی‌الاصل بودن گروگان‌گیر بوده است؟

به نظر من ایرانی‌الاصل بودن "مونس" می‌تواند یکی از دلایل این اتفاق باشد، اما اگر یک فرد غیر ایرانی هم این کار را انجام می‌داد و ظاهراً با داعش هم در ارتباط بود، باز هم رسانه‌ها به تب و تاب می‌افتادند. موضوع اصلی، مسلمان بودن و تصور ارتباط گروگان‌گیر با داعش بود. همین است که می‌بینیم "دیوید کامرون" نخست‌وزیر انگلیس در آن سوی دنیا درباره این مسئله اظهارنظر می‌کند. دلیلی ندارد که کامرون به این قضیه ورود پیدا کند. مسئله، دقیقاً همین‌جاست که وقایعی از این دست، طوری برنامه‌ریزی می‌شوند که بتوان یک درون‌مایه مشترک از آن‌ها برداشت کرد: "تروریسم اسلامی."