سند منتشر شده از حمایت مالی دولت آمریکا از برخی رجال و احزاب سیاسی در ایران پرده برمی‌دارد. در گزارش منتشر شده، از جلسه محرمانه میان نماینده وزارت خارجه آمریکا و نمایندگانی از اتحادیه اروپا نشان می‌دهد که دولت آمریکا قبل از این جلسه به کاندیداهای اپوزیسیون در انتخابات ایران کمک مالی می کرده است.

گروه بین‌الملل مشرق- سند منتشر شده توسط ویکی لیکس از حمایت مالی دولت آمریکا از برخی رجال و احزاب سیاسی در ایران پرده برمی‌دارد. در گزارش منتشر شده از جلسه محرمانه میان نماینده وزارت خارجه آمریکا و نمایندگانی از اتحادیه اروپا مشخص می شود که دولت جدید آمریکا به ریاست باراک اوباما در راهبرد خود در قبال ایران دیگر قصد ندارد از احزاب سیاسی و کاندیداهای اپوزوسیون انتخابات در ایران حمایت مالی  کند و در عوض نهادهای مردم نهاد شامل این کمک ها خواهند شد تا از این طریق فضای سیاسی در ایران را مدیریت کنند.

برای دانلود سند اینجا را کلیک کنید

در بخشی از این سند آمده است: "والترز و گلد در خلال نشست خود اهداف و گستره کمک‌های مالی دولت آمریکا به ایران که تقریباً برابر 20 میلیون دلار بود را مشخص کردند. آن‌ها تأکید کردند که تلاش‌های دولت آمریکا بر حمایت از احزاب یا کاندیداهای مخالف متمرکز نیست بلکه بر ظرفیت سازی برای جامعه های مدنی و سازمان‌های مردمنهاد، حاکمیت قانون، آزادی اطلاعات و باز نگاه داشتن فضای سیاسی تمرکز دارند. به خاطر نگرانی‌های ناشی از ایمنی سازمان‌های مجری، کمک‌های دولت آمریکا از کانال گروه‌های ثالث انتقال می یافتند تا حائلی بین کمک‌های مالی دولت آمریکا و گروه‌های مجری در ایران ایجاد شود.

این کار معمولاً مستلزم اعطای یک کمک هزینه اولیه به یک سازمان آمریکایی یا یک کشور سوم بود و سپس این کمک‌ها به سازمان‌های رده پایین‌تر و در نهایت گروه‌های داخل ایران انتقال داده می‌شد. این روش به گمنام ماندن کمک‌های مالی کمک می‌کند تا شریکان ما و مشارکت‌کنندگان در برنامه ما حفاظت شوند و به آن‌ها برای اجرای عملیاتشان آزادی عمل و مصونیت بیش‌تری داده شود. برنامه‌های آمریکا همچنین شامل حمایت از آوردن فعالان جامعه مدنی، روزنامه نگاران، وبلاگ‌نویسان و سایر متخصصان خارج از ایران برای دریافت آموزش‌هایی در زمینه ظرفیت‌سازی، تعامل با کارشناسان و همتایان بین‌المللی می‌شود."


سند محرمانه در تاریخ 4 نوامبر 2009 (13 آبان 1388) از هیئت نمایندگی آمریکا در اتحادیه اروپا به وزارت خارجه این کشور ارسال شده از کمک‌های واشنگتن به مخالفان داخلی در ایران پرده برمی‌دارد.

این سند با عنوان "مباحثات بروکسل درباره کمک‌های توسعه جامعه مدنی ایران" از هیئت نمایندگی آمریکا در اتحادیه اروپا به وزارت خارجه این کشور، نمایندگی آمریکا در سازمان ملل و دفاتر سازمان ملل در ژنو، نیویورک و رم ارسال شده است.

سند مورد نظر ظاهراً گزارشی از جلسه‌ای است که در 27 اکتبر سال 2009 (6 آبان 1388) بین دو مقام آمریکایی به نامهای "دانیکا والترز" از اداره خاورنزدیک وزارت خارجه آمریکا و "ریکی گلد"، مسئول بخش خاورمیانه "اداره توسعه بین‌المللی آمریکا" و مقامات اتحادیه اروپا از طرف دیگر برگزار شده است.

در این نشست "والترز" و "گلد" به طور مفصل جزئیات کمک‌های ارسالی دولت آمریکا به گروه‌های جامعه مدنی ایران از طریق سازمان‌های مردمنهاد (NGO) در کشورهای ثالث را شرح دادند.

در توضیح بیش‌تر درباره این کمک‌ها آمده که منظور از تخصیص آن‌ها "حمایت از حاکمیت قانون، آزادی اطلاعات، ظرفیت‌سازی برای سازمان‌های مردمنهاد و ایجاد فضای باز سیاسی" بوده است.

این سند که در ادامه بیش‌تر به آن خواهیم پرداخت نشان می‌دهد پروژه براندازی دوران جورج دبلیو بوش، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا چگونه پس از روی کار آمدن دولت باراک اوباما در سال 2009 ادامه یافته است. این مطلب از آن جهت حائز اهمیت است که با روی کار آمدن دولت اوباما از شفافیت حمایت واشنگتن از مخالفان داخلی ایران کاسته شد.

تحرکات جدی واشنگتن برای حمایت از مخالفان داخلی ایران از سال 2006 و در زمان ریاست‌جمهوری "جورج دبلیو بوش" آغاز شد. در فوریه آن سال "کاندولیزا رایس"، وزیر خارجه وقت دفتری به نام دفتر امور ایرانیان راه‌اندازی و برای آن درخواست بودجه‌ای به ارزش 75 میلیون دلار کرد.[1]

یکی از اهداف راه‌اندازی این دفتر در یک سند وزارت خارجه آمریکا داشتن کارشناسانی عنوان شده که واشنگتن را از لزوم صدور بیانیه برای حمایت از مخالفان ایرانی آگاه کنند.[2] رسانه‌های آمریکایی، از جمله "کریستین‌ساینس‌مانیتور"، "نیویورک‌تایمز" و "لس‌انجلس تایمز" در آن زمان از قول منابعی در وزارت خارجه آمریکا گزارش دادند دولت با تأسیس این دفتر تلاش‌های اولیه برای "تغییر نظام سیاسی ایران از درون" را آغاز کرده است.[3] [4] [5]

منابع مالی بسیار زیاد دیگری هم در آن زمان توسط دستگاه‌های مختلف آمریکا برای حمایت از مخالفان داخلی ایران اختصاص یافت. کنگره آمریکا به عنوان مثال با تصویب چندین قانون مانند "حمایت از آزادی در ایران"[6] در سال 2006 و قانون "قربانیان سانسور در ایران" در تابستان سال 2009 به ترتیب 10 و 30 میلیون دلار برای حمایت از مخالفان داخلی در ایران اختصاص داد.[7]

علاوه بر این، "سیمور هرش" روزنامه نگار تحقیقی نشریه نیویورکر در سال 2008 از قول مقام‌های نظامی، اطلاعاتی و قانونگذاران آمریکایی فاش کرد کنگره آمریکا با درخواست دولت جورج دبلیو بوش برای اختصاص 400 میلیون دلار برای ایجاد عملیاتی مخفیانه در ایران و تغییر حکومت این کشور موافقت کرده است.[8]

با این حال، دولت اوباما به خاطر آن‌که در ابتدای روز کار آمدن قصد داشت سیاست تعامل به ایران را پیگیری کند، ضمن ادامه بسیاری از این برنامه‌ها از شفافیت آن‌ها کاست.

مطابق یک تحلیل از اندیشکده کارنگی، باراک اوباما و هیلاری کلینتون در ماه‌های اول شروع به کار دولت با در نظر گرفتن این نکته که دولت‌های قبلی از برنامه‌های ترویج دموکراسی برای پیگیری پروژه‌های براندازی استفاده کرده بودند "به عمد" از عبارت حمایت از دموکراسی استفاده نمی‌کردند و سایر اعضای تیم سیاست خارجی آن‌ها هم به همین منوال عمل می‌کردند. آن‌ها به منظور این‌که نشان دهند رویه‌ای متفاوت از دوران بوش دارند واژه هایی مانند "حاکمیت قانون" را جایگزین ترویج دموکراسی کردند. [9]

دولت جدید آمریکا هر گونه پروژه براندازی در ایران را انکار می‌کرد. "تامی ویتور"، سخنگوی کاخ سفید در سال 2009 در مصاحبه‌ای با روزنامه آمریکایی یواس‌ای تودی گفت: " بگذارید صریح بگویم، آمریکا برای هیچ جنبش، بخش یا حزب سیاسی در ایران کمک مالی فراهم نمی‌کند. ما از ارزش‌های جهانی حقوق بشر، آزادی بیان و حاکمیت قانون حمایت می‌کنیم."

به‌رغم این، سندی که در بالا به آن اشاره شد نشان می‌دهد دولت اوباما زمینه‌های ادامه فعالیت یکی از جنجالی‌ترین سازمان‌های جنگ نرم دولت جورج دبلیو بوش موسوم به "اداره توسعه بین‌المللی آمریکا" در ایران را فراهم آورده است.

"اداره توسعه بین‌المللی آمریکا" سازمانی بود که در وزارت خارجه این کشور راه‌اندازی شد. این سازمان با تأمین منابع مالی برخی از سازمان‌های شبه خصوصی مانند مؤسسه آلبرت انیشتین، موقوفه ملی دموکراسی، خانه آزادی، مرکز بین‌المللی مبارزات غیرخشونتآمیز و غیره زمینه‌های انقلاب‌های رنگی و مخملی در کشورهای مخالف با سیاست‌های کلان آمریکا را فراهم آورد.

این سند مربوط به ملاقات دو مقام وزارت خارجه آمریکا (یکی از اداره خاورنزدیک و دیگری از اداره توسعه بین‌المللی) با مقام‌های اروپایی برای شرح جزئیات مربوط به نحوه صرف منابع مالی از طریق سازمان‌های مردمنهاد (NGO) است. در بخشی از آن آمده است: "والترز و گولد جزئیات کمک‌های دولت آمریکا به گروه‌های جامعه مدنی ایران که از طریق سازمان‌های غیردولتی کشورهای ثالث ارائه می‌شود را تشریح کردند."

در ادامه سند مورد نظر عبارتی هست که به تلویح بر حمایت دولت قبلی آمریکا از نامزدها یا احزاب سیاسی داخلی ایران مهر تأیید می‌زند: " آن‌ها تأکید کردند که دولت آمریکا دیگر کاندیداها یا احزاب مخالف را تأمین مالی نمی‌کند."

نماینده‌های اتحادیه اروپا نیز تأکید کرده‌اند که آن‌ها نیز حمایت‌های مالی خود را به سمت حمایت از سازمان‌های مردمنهاد معطوف کرده‌اند که در یک مورد یکی از این کمک‌ها به طور مستقیم به یک سازمان مردمنهاد رسیده است.



در قسمت زیر ترجمه بخشی از این سند که به تشریح نحوه تخصیص کمک 20 میلیون دلاری دولت آمریکا به سازمان‌های مردمنهاد به طور کامل آورده شده است:

"والترز و گلد در خلال نشست خود اهداف و گستره کمک‌های مالی دولت آمریکا به ایران که تقریباً برابر 20 میلیون دلار بود را مشخص کردند. آن‌ها تأکید کردند که تلاش‌های دولت آمریکا بر حمایت از احزاب یا کاندیداهای مخالف متمرکز نیست بلکه بر ظرفیت سازی برای جامعه های مدنی و سازمان‌های مردمنهاد، حاکمیت قانون، آزادی اطلاعات و باز نگاه داشتن فضای سیاسی تمرکز دارند. به خاطر نگرانی‌های ناشی از ایمنی سازمان‌های مجری، کمک‌های دولت آمریکا از کانال گروه‌های ثالث انتقال می یافتند تا حائلی بین کمک‌های مالی دولت آمریکا و گروه‌های مجری در ایران ایجاد شود. این کار معمولاً مستلزم اعطای یک کمک هزینه اولیه به یک سازمان آمریکایی یا یک کشور سوم بود و سپس این کمک‌ها به سازمان‌های رده پایین‌تر و در نهایت گروه‌های داخل ایران انتقال داده می‌شد. این روش به گمنام ماندن کمک‌های مالی کمک می‌کند تا شریکان ما و مشارکت‌کنندگان در برنامه ما حفاظت شوند و به آن‌ها برای اجرای عملیاتشان آزادی عمل و مصونیت بیش‌تری داده شود. برنامه‌های آمریکا همچنین شامل حمایت از آوردن فعالان جامعه مدنی، روزنامه نگاران، وبلاگ‌نویسان و سایر متخصصان خارج از ایران برای دریافت آموزش‌هایی در زمینه ظرفیت‌سازی، تعامل با کارشناسان و همتایان بین‌المللی می‌شود."

نکته دیگر برای توضیح درباره کمک‌های آمریکا به سازمان‌های NGO داخل ایران این است که تجربه کشورهای مختلف اروپای شرقی نشان می‌دهد این سازمان‌ها در سال‌‌های گذشته سال‌های گذشته ابزار دولت آمریکا برای رساندن کمک‌های مالی به مخالفان داخلی و ایجاد انقلاب‌های رنگی در آن‌ها بوده است. چنانکه پایگاه خبری گلوبال‌ریسرچ می‌نویسد: "سازمان‌های مردمنهاد، شعبه‌های سازمان‌های اطلاعاتی غرب برای ایجاد جنبش‌های انقلابی مصنوعی در کشورهای مخالف آمریکا از طریق ایجاد شبکه‌های اجتماعی هستند."[10]

نمونه این سازمان‌های مردمنهاد، مرکز راهبردها و اقدامات غیرخشونتآمیز بود که در سال 2000 با دریافت حمایت از آمریکا موجب براندازی دولت صربستان شد. کودتای سال 2003 در صربستان، انقلاب رز ئر گرجستان و انقلاب نارنجی سال 2004 در اوکراین برخی از مواردی هستند که از این روش برای براندازی در کشورهای دیگر استفاده شده است.

یکی از مهم‌ترین سازمان‌های مردمنهاد که نقش زیادی در بسیاری از انقلاب‌های رنگی در دو دهه گذشته داشته است "صندوق اعانه ملی برای دموکراسی" است. منابع مالی این سازمان، از طریق کاخ سفید و کنگره تشکیل می‌شود.

مستندات بسیار زیادی حاکی است "اعانه ملی برای دموکراسی" دست‌کم از سال 2005 فعالیت‌های شدیدی را برای براندازی در ایران هم آغاز کرده است. مطابق مستندات، این بنیاد بین سال‌های 2005 تا 2007 مبلغ 345 هزار دلار به یکی از گروه‌های مخالف ایران به نام بنیاد عبدالرحمن برومند داده است.[11]

بسیاری از افراد مخالف با نظام جمهوری اسلامی با این بنیاد ارتباط دارند و از آن کمک مالی دریافت کرده‌اند: هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، شیرین عبادی و منوچهر محمدی از افراد مرتبط با این سازمان هستند.[12]

مستندات همچنین نشان می‌دهند دولت اوباما به‌رغم ادعاها درباره عدم پیگیری پروژه براندازی نرم در ایران برنامه‌های این بنیاد را کماکان ادامه داده است. بنا به آن‌چه در سال 2009 روی سایت کاخ سفید قرار گرفت دولت اوباما در این سال مالی بودجهای برابر 80 میلیون دلار برای بنیاد اعانه دموکراسی در نظر گرفته بود. 699 میلیون دلار دیگر هم به گسترش برنامه‌های تلویزیونی اختصاص یافت که که رادیو آزاد اروپا و صدای آمریکا را شامل می‌شد.[13]

بنیاد "اعانه ملی برای دموکراسی" آشکارترین نقش را در حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ایران به عهده داشت. این نقش تا اندازه‌ای بارز است که "پاول رابرتز" دستیار معاون وزارت خزانه‌داری دولت "رونالد ریگان"، رئیس‌جمهوری آمریکا طی یادداشتی در بحبوحه اغتشاشات تهران در سال 1388 آنها را مورد آشکار دیگری از یک انقلاب رنگی سازمان سیا می‌داند.

پاول رابرتز در این یادداشت می‌نویسد: " شکی نیست که بسیاری از شرکت‌کنندگان در تظاهرات‌ها در تهران را افراد معترض تشکیل می‌دهند. اما از طرفی دیگر این اعتراضات بسیاری از ویژگی‌های تظاهرات‌های هماهنگ شده توسط سازمان سیا در گرجستان و اوکراین را هم دارد. برای این‌که این (ویژگی‌ها) دیده نشوند بایستی کاملاً نابینا بود."


رئیس بنیاد اعانه ملی یک روز قبل از انتخابات 88 از انقلاب سبز در ایران گفت

اما نکته بسیار جالبی که رابرتز به آن اشاره می‌کند اظهارات "کنث تیمرمن"، رئیس وقت بنیاد "اعانه ملی برای دموکراسی" درباره انتخابات ایران درست یک روز پیش از برگزاری انتخابات است که در مقاله‌ای می‌نویسد: "صحبت از یک انقلاب سبز در ایران است."

ابنکه وی صحبت از یک انقلاب سبز در ایران به میان می‌آورد به اندازه کافی گویای برخی واقعیات هست اما اعترافات آقای "تیمرمن" در ادامه این نوشتار مبنی بر حمایت مالی از یک کاندیدای ریاست‌جمهوری ایران جای هیچ شبههای از طرح وی برای تکرار انقلاب‌های رنگی گرجستان و اوکراین در ایران باقی نمی‌گذارد. وی در ادامه می‌نویسد " بنیاد موقوفه ملی برای دموکراسی میلیون‌ها دلار برای ترویج انقلاب‌های رنگی هزینه کرده است... به نظر می‌رسد بخشی از این پول به دست گروه‌های طرفدار موسوی رسیده که ارتباطاتی با سازمان‌های غیردولتی تحت حمایت مالی موقوفه ملی برای دموکراسی دارند."[14]


[1] "Inside the US's regime-change school” Link

[2] "Recruiting-the-next-generation-of-iran-experts” Link

[3] "US moves to weaken Iran” Link

[4] "A bid to foment democracy in Iran" Link

[5] "U.S. keeps finger on pulse of Iran from Dubai - Africa & Middle East" Link

[6] "Iran Freedom Support Act" Link

[7] "Senate Adopts Victims of Iranian Censorship (VOICE) Act” Link

[8] "Preparing the Battlefield” Link

[9]" Democracy under Obama” Link

[10] "US Sponsored "Color Revolution” in Russia? Link

[11] "Has the U.S. Played a Role in Fomenting Unrest During Iran’s Election?” Link

[12] "Iranian Democracy Under Siege Link

[13] Iran, the NED, and Opposition to the ‘Democracy Fund’ Link

[14] "The State of the American Mind: Stupor and Pathetic Docility” Link