به گزارش مشرق، اندیشکده کارنگی در گزارشی به قلم تونگ ژائو به بررسی نقش تأثیرگذار چین در مذاکرات هستهای ایران پرداخت و نوشت: بهرغم تلاش مداوم برای دستیابی به یک توافق جامع بر سر برنامهی هستهای ایران، ضربالاجل جدید برای [دستیابی به] یک چهارچوب توافقی تا پیش از مارس ۲۰۱۵، و نیز یک توافق نهایی بلندمدت تا پیش از ژوئن همان سال، به سرعت در حال پایان یافتن است. مذاکراتی که در ژانویه ۲۰۱۵ در ژنو انجام گرفت، در دستیابی به راهحل ناتوان ماند. و با بالارفتن تلاشها از سوی تندروها در بسیاری کشورهای کلیدی برای از خط خارج نمودن مذاکرات، دورنمای دستیابی به یک توافق بهنگام بهطور روزافزونی با تردید روبرو شده است.
■ توجه اندک پکن به مذاکرات هستهای جدید، در تضاد با نقش و منافع چین در روند مذاکرات■
به هر روی، دور جدید مذاکرات [هستهای] ایران، توجهِ به نسبت اندکی در چین به خود جلب کرد. این واکنش پوشیده و کمرنگ در حالی صورت گرفت که پکن یکی از بازیگرانی است که بهطور مستقیم در مسئلهی مذاکرات میان ایران و گروه معروف به ۱ + ۵ (ایالاتمتحده، روسیه، انگلستان، فرانسه، چین، و آلمان) درگیر است. بهعلاوه، این بیتوجهی [به مذاکرات هستهای اخیر] در تضاد کامل با منافع چشمگیری است که پکن با توجه به نتیجهی نهایی این مذاکرات به دست خواهد آورد.
منافع چین در مذاکرات بسیار گسترده است، از تأمین منابع نفتی حیاتی گرفته، تا مبارزه با تندروی و بالا بردن ابتکار عمل در اقتصاد منطقهای و بازرگانی. به منظور کمک به حفظ این منافع، و بالا بردن پایداری اقتصادی خاورمیانه و امنیت منطقهای، چین باید رویکردی مؤثرتر و فعالتر در قبال مذاکرات بگیرد – رویکردی که در راستای اصول پایداری و منافع دوطرفه باشد.
■ موارد مورد مناقشه در پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (ان.پی.تی)■
- توصیه هایی برای سیاست منع گسترش چین
نتایج مذاکرات هستهای با ایران دارای یکسری معانی برای معیارهای بینالمللی است که برنامههای هستهای در دیگر دولتهایی که فاقد سلاح هستهای هستند را اداره میکنند. و بسیاری از تلاشهای دیگر، مانند برنامهی هستهای ایران، پیامدهای امنیتی مهمی برای چین دارد – یا خواهد داشت.
بحران بر سر آن چیزی که قدرتهای غربی آن را تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای میخوانند، تا اندازهای به دلیل شکافهای موجود در نظام فعلی بینالمللی منع گسترش سلاحها [ی هستهای] ناشی میشود. پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (ان.پی.تی)، تولیدکنندگان و کشورهای فاقد سلاح هستهای را از دستیابی به سلاح هستهای منع میکند. ولی این پیمان همچنین، حق تمامی کشورهای عضو برای گسترش برنامههای هستهای در جهت اهداف صلحآمیز را به رسمیت میشناسد، هرچند که به روشنی تفاوت میان فعالیتهای صلحآمیز هستهای و فعالیتهای نظامی هستهای را آشکار نمیسازد. موارد ابهامآمیز [در پیمانان. پی.تی] این موارد را در بر میگیرد: غنیسازی اورانیوم، تولید سانتریفیوژ، بازفراوری سوختِ مصرفشده، و برخی جنبههای پژوهشی و توسعهای. و تمامی این موارد دارای معانی و اشاراتی هم برای برنامههای غیرنظامی و هم برای ساخت سلاح هستهای است.
■ مانع اصلی دستیابی به توافق هستهای■
قانونی بودن این فعالیتهای با کاربری دوگانه، به روشنی در معاهده ان. پی.تی بیان نگردیده است. و این ابهام به سیاسی بودن و سیاسی شدن مذاکرات بینالمللی در مورد برنامهی هستهای ایران – و نیز برنامهی هستهای سوریه، ژاپن، کرهجنوبی، ژاپن، برزیل، و دیگر کشورها – منجر میگردد.
نگرانیها بر سر موارد ابهامدار در برنامهی هستهای ایران، عاملی مرکزی در مذاکرات در حالِ انجام است. برای نمونه، اختلافنظر بر سر اندازه و دامنهی برنامهی غنیسازی ایران بر سر راه به نتیجه رسیدن مذاکرات در همین مذاکرات ژنو در ژانویه ۲۰۱۵ قرار گرفت. هدف گروه ۱ + ۵ تنظیم یکسری قوانین و مقررات است که از طریق آنها اطمینان حاصل کنند که ایران نتواند از برنامهی هستهای غیرنظامی خود به عنوان پوششی برای دستیابی به توانایی فنی برای ساخت سلاح هستهای استفاده نماید. البته چنین توافقی هنوز به دست نیامده و در سطح بینالمللی پذیرفته نگردیده است. هنگامی که قوانین و مقررات روشن نیستند و دولتها درک متفاوتی از خطر و تهدید دارند، جای تعجب هم ندارد که مذاکرات سیاسی گردد و دستیابی به توافق بر سر چگونگی پیادهسازی منع گسترش سلاحها [ی هستهای] بسیار دشوارتر شود.
■ نگرانی عمیق چین از کشورهای دنبالکنندهی برنامهی هستهای■
ایجاد چنین خطمشیهایی برای برنامهی هستهای ایران دارای معانی گستردهای برای چین است. این خطمشیها میتواند به بخشی از معیارهای بینالمللی تبدیل شود که میتوان آنها را [با برنامههای هستهای دیگر کشورها] تطبیق داد و در مورد کشورهای که دارای سلاح هستهای نیستند و ممکن است به دنبال دستیابی به تواناییهای هستهای دوکاربردی باشند، پیاده ساخت.
ژاپن نمونهای از آن کشورهایی است که نگرانی چین را برانگیخته است. فنآوری پیشرفتهی چرخهی سوخت هستهای ژاپن، ذخیرههای بسیار بزرگ مواد قابلِ شکاف (که میتوان آنها را در سلاحها [ی هستهای] به کار برد)، و سخنان مقامات ارشد و اعضای تأثیرگذار حزب حاکمِ ژاپن در مورد تواناییهای هستهای بالقوه، همگی موجبات نگرانی و ناراحتی شدید را برای چین فراهم آورده است. با نگاه به آینده، کشورهای دیگر – که برخی از آنها ممکن است روابط ضعیفتری با چین داشته باشند – ممکن است حرکتی در جهت نزدیکتر شدن به آستانهی هستهای انجام دهند. برای نمونه، ویتنام در حال انجام یک برنامهی هستهای فعال است، و این احتمال وجود دارد که فیلیپینیها نیز در این مسیر گام بردارند.
■ انتقاد چین از سیاست دوگانهی ایالاتمتحده در قبال برنامهی هستهای ایران و اسراییل ■
چین با فشار حفظ یک سیاست اصولی و پایدار برای منع گسترش سلاحها روبرو است. پکن منتقد نحوهی رسیدگی ایالاتمتحده در مورد برنامههای هستهای در خاورمیانه است؛ برخی [چینیها] ایالاتمتحده را متهم کردهاند که سیاست دوگانهای در این رابطه اتخاذ نموده است که به اسراییل اجازه میدهد تا سلاحهای هستهای در اختیار داشته باشد، اما ایران را از اجرای غنیسازی و حتی شرکت در عملیاتهایی که بسیاری فکر میکردند با هدف تغییر رژیم در عراق، لیبی، و سوریه – کشورهایی که گفته میشد برنامههای دستیابی به سلاح هستهای را دنبال میکنند – صورت میگرفت، بازمیدارد. این تناقضها بسیاری تحلیلگران چینی را بر آن داشته است تا اهداف و مقاصد ایالاتمتحده را مورد پرسش قرار دهند.
چین باید این درس را برای سیاست خارجی خودش مورد توجه قرار دهد. چین باید بهطور اساسی در مذاکرات هستهای ایران [با ۱ + ۵] شرکت داشته باشد، چرا که قوانینی که در این پرونده شکل خواهد گرفت، میتواند یک روز در صورتی که پکن به دنبال خطاب قرار دادن دیگر کشورها در مورد نگرانیهایش از بابت منع گسترش سلاحها باشد، به اجرا درآید.
■ منافع چین در دستیابی ایران و غرب به توافق هستهای و برداشته شدن تحریمها از روی ایران ■
- چین و خاورمیانه
این مذاکرات از آن جهت برای پکن دارای اهمیت است که در صورت موفقیتآمیز بودن مذاکرات ایران، تهران اجازه خواهد داشت تا برنامههای انرژی هستهای خود را دنبال کند، و جامعهی بینالملل تأیید خواهد کرد که این کشور به دنبال سلاح هستهای نیست. اما منافع چین در صورت دستیابی به یک راهحل صلحآمیز برای این بحران، بسیار فراتر و عمیقتر از آن چیزی است که بسیاری از تحلیلگران عنوان کردهاند.
چین میخواهد نفتی که از ایران میگیرد را حفظ کند، ایرانی که در حالِ حاضر سومین تأمینکنندهی بزرگ نفت چین است. پکن همچنین مایل است تا تنشهای میان ایران و غرب کاهش یابد و خواستار برداشتن تحریمهای اقتصادی از روی ایران است، چرا که این تحریمها باعث گردیده که شرکتهای چینی که در ایران سرمایهگذاری کردهاند، با ضرر و زیانهای بیسابقهای روبرو گردند.
■ چین به دنبال تداوم رشد اقتصادیِ خود، با برداشته شدن تحریمها از روی ایران ■
اما منافع چین در یک ایران پایدار و خاورمیانهای آرام بسیار فراتر از تأمین منابع نفتی و اطمینان از برداشته شدن تحریمها [از روی ایران] است. پکن به صورت فعالانهای ابتکارِ معروف به یک کمربند، یک جاده – که شامل جادهی ابریشم دریایی و کمربند جادهی ابریشم قرن بیست و یکم است – را دنبال میکند که هدف آن تبدیل شدن به یک نیروی جهتدهنده برای رشد اقتصادی تداومدار در چین در دههی پیشِ رو و حتی دهههای آتی در آینده است. این طرح تا اندازهای مرتبط است به برنامهی توسعهای بزرگ غرب در زمان رییسجمهور پیشین چین، جیانگ زِمین که به دنبال این بود که رشد اقتصادی چین را از طریق باز کردن [درهای تجارت] و سرمایهگذاری در بخش غربی کشور تداوم بخشد. همانگونه که توسط رییسجمهور شی جین پینگ پیشبینی میشد، [برنامهی] یک کمربند، یک جاده، یک دالان اقتصادی نویدبخش پدید خواهد آورد که گسترهی آن در طول قارهی اروپا-آسیا کشیده خواهد شد.
■ موفقیت طرح یک کمربند، یک جاده در گروی موفقیت مذاکرات هستهای ایران ■
این یکی از مهمترین برنامههای اقتصادی در تاریخ معاصر چین است، و چنان برای اقتصادِ کلی آن کشور حیاتی است که توسط ارشدترین اعضای کادر رهبری چین آغاز گردید و گسترش یافت. ولی موفقیت نهایی این برنامه به پایداری خاورمیانه در کل، و ایران بهطور ویژه، بستگی دارد. طبق گفتههای گونگ شیائو شِنگ، فرستادهی ویژهی چین در امور خاورمیانه، خاورمیانه با قرار داشتن در سرِ راه تقاطع غربیِ یک کمربند و یک جاده، ” قرار است که به منطقهای مهم برای پیشبرد این ابتکار بدل شود” و "حتی ممکن است یکی از نخستین مناطقی باشد که نتایج [این برنامه] را میبیند.”
■ حلوفصل صلحآمیز برنامهی هستهای ایران و حل بحران خاورمیانه■
به هر حال، اگر تنشهای سیاسی بر سر برنامهی هستهای ایران تداوم پیدا کند و موجب ایجاد ناپایداری در منطقه و وخامت اوضاع گردد، و یا اگر مذاکرات به شکست بیانجامد و حملهی نظامی علیه ایران انجام گیرد، در آن صورت میتوان گفت که واقعیت جلویِ بلندپروازی را میگیرد. برعکس، حلوفصل صلحآمیز برنامهی هستهای ایران میتواند یک گام ابتدایی بسیار مثبت در جهت حلِ مشکلات گستردهتر در خاورمیانه باشد، از جمله تغییر احتمالیِ توجهات به سمت تشکیل یک جبههی متحد علیه دولت اسلامی [(داعش)] و بالا بردن امیدها برای برقراری ثبات و پایداری در عراق، و حل بحران سوریه. تمامی این اهداف در جهت منافع پکن در سطح استراتژیک عمل میکند.
■ سیاست خارجی پکن در جهت حل مشکلات اقتصادی و امنیتی خاورمیانه ■
سیاست خارجی در مجموع از زمان رییسجمهوریِ شی از راضی بودن به سطح پایینِ فعلی به تلاش برای موفقیت روزافزون تغییر نموده است. با درک اهمیت برقراری روابط با دولتهای خاورمیانه در جهت رابطهی سودمند برای دو طرف، چین مایل است تا نقش مهمتری در منطقه ایفا نماید. و پرسش اینجاست که چگونه.
تصمیمگیرندگان چینی بسیار بر پیچیدگی شکافهای سیاسیِ موجود در میان بازیگران منطقهای گوناگون – با درگیریهای مذهبی، قومی، و فرقهای، که تمامی این موارد را به هم گرهزده است، – آگاهاند. این واقعیت، رهبران چینی را با این واقعیت روبرو ساخته است که خود را در چالشهای امنیتی منطقه درگیر سازند یا خیر؛ بنابراین، رهبران چینی بیشتر مایلاند تا [نقششان در منطقه را] با شرکت اقتصادی آغاز کنند. چین اکنون بیشترین خریدار نفت از خاورمیانه است، و پکن بر روی بازرگانی و سرمایهگذاری به عنوان ابزارهایی برای قویتر ساختن همکاریاش – و نیز ابزاری برای کمک به نوینسازی و تنوع بخشیدن به اقتصاد خاورمیانه – متمرکز گردیده است. مقامات رسمی چین بر این باورند که این رویکرد کمک خواهد کرد که پیشرفت منطقهای روندی پایدارتر به خود بگیرد، و دلایل بنیادین که موجب رشد تندروی و دیگر مشکلات امنیتی [در خاورمیانه] میگردد از میان برداشته شود.
■ افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی پکن در خاورمیانه، همزمان با افزایش فعالیتهای اقتصادی■
اما تمرکز بر روی جنبهی اقتصادی این معادله ممکن است دیگر کافی نباشد. برخی دولتهای منطقهای، سیاست چین در قبال خاورمیانه را مورد انتقاد قرار داده و بر این باورند که سیاست چین بیش از حد در جهت سود و منافع آن کشور است و این کشور نقش اندکی در جهت کمک به حلِ مشکلات سیاسی و امنیتی منطقه داشته است. با تداومِ گسترش ردّپای اقتصادی چین در منطقه، تأثیر کلی ژئوپلیتیکی این کشور نیز به همان تناسب بالا میرود و خواسته یا ناخواسته، توانایی پکن برای حلِ این مشکلات را بالا میبرد. چین باید در این اندیشه باشد که چگونه از این اهرمِفشار، بهطرزی هوشمندانه بهره برد.
■ امید به ایفای نقش پررنگتر چین در حل مسئلهی هستهای ایران ■
در این رابطه میتوان گفت که به نظر میرسد سهم داشتن در حل بحران هستهای ایران، فرصت خوبی در اختیار چین قرار میدهد تا نقش پررنگتری [در منطقه] بازی کند و قدرت نرم خود را در منطقه بالا برد. رهبران ایالاتمتحده و ایران هرکدام با فشارها و تنگناهای جدی در داخل، و نیز بدگمانی بر سر هرگونه توافق احتمالی، روبرو هستند، که همین مسئله توانایی آنها برای سازش در طول چند ماه آتی را محدود ساخته است. با توجه به این واقعیتها، دورنمای دستیابی به یک نتیجهی موفقیتآمیز در مذاکرات نامطمئنتر نیز میگردد. هرگونه فشار اضافی از سوی طرفهای دیگر مذاکرهکننده، از جمله چین، میتواند در جهت رهنمون ساختن این مذاکرات حساس و شکننده در جهت درست، یاریرسان باشد.
■ حل مسئله هستهای ایران میتواند منافع مشترکی برای ایالاتمتحده و چین داشته باشد ■
- پیوندهای میان ایالاتمتحده و چین
منافع استراتژیک ایالاتمتحده و چین در ایران، و بهطور کلیتر در خاورمیانه، اغلب به عنوان یک بازی صفر مجموع[۱] دیده شده است. این به هیچ عنوان غیرعادی نیست که بشنویم متخصصان چینی اظهارنظر کنند که دوست دارند ببینند ایالاتمتحده در خاورمیانه [در اجرای اهدافش] به مانع برخورده است و بنابراین نتواند توجه [و دخالت] بیشتری به چین و منطقهی آسیا-اقیانوسیه داشته باشد.
به هر حال، با بالارفتن پرشتابِ سهم و مشارکت چین در بحث انرژی، اقتصاد و حوزههای دیگر در خاورمیانه، منافع ایالاتمتحده و چین در بحث ثبات منطقهای به سرعت در حال همسو گشتن است. همکاری [ایالاتمتحده و چین] در جهت بالا بردن احتمالِ دستیابی به یک توافق نهایی بر سر برنامهی هستهای ایران، فرصتی مناسب برای دو کشور است تا – همانگونه که رهبران دو کشور پیشبینی کردهاند – نشان دهند که میتوانند روابط خود را در جایگاهی مشارکتآمیزتر پیش برند و در این روند، به سود دوطرفه دست پیدا کنند. این همکاری دوسویهی احتمالی، همچنین با مفهوم گونهای جدید از روابط قدرتهای بزرگ که [رییسجمهور] شی به آن اشاره نموده است، همسو است. رهبر چین، این روابط جدید را به عنوان راهی برای مقابله با پیشبینیِ رویارویی اجتنابناپذیر میان چین و ایالاتمتحده میبیند، و در عوض [سعی دارد تا] پیوندهای [میان دو کشور] را بر پایهی احترام و منافع دوجانبه گسترش دهد.
■ منافع چین در گروی ایفای نقشی پررنگتر در مسائل امنیتی منطقه■
دولت اوباما تمایل آن کشور را برای ایفای نقش پررنگتر چین در مسائل مربوط به امنیت خاورمیانه بیان نموده است. پکن به عنوان سهم خودش در این مسئله، علاقهمند است تا برچسب سیاست منفعلانه را از روی [کشور] خود بردارد و به صورت فعالانهتری در مسئلهی آرامش و ثبات در منطقه ایفای نقش نماید. ولی چین قادر نخواهد بود تا این روند را یکشبه به پایان رساند. پکن رویهمرفته ترجیح داده است تا رویکردی غیرمستقیم و تدریجی در قبال چالشهای امنیتی جدی، مانند مبارزه با دولت اسلامی [(داعش]) و یا اعزام نیروها برای ثبات بخشیدن به افغانستان برگزیند.
هرچند، کار بر روی یک توافق دیپلماتیک برای برنامهی هستهای ایران، مسئلهای است که چین هم میتواند خود را متعهد به انجام آن بداند، و هم منافع سیاسی چشمگیری برای آن در پی خواهد داشت. با توجه به منافع مشترک میان ایالاتمتحده و چین، این مسئله کمک خواهد کرد تا این مسائل دوسویه در مسیری جدید قرار گیرد.
■ نگرانی ایالاتمتحده از افزایش روابط میان چین و کشورهای خاورمیانه، بهویژه ایران ■
با تداوم افزایش تهدیدها در خاورمیانه، واشنگتن تمایل دارد تا به صورت ویژهای نگران هرگونه ارتباط چینیها با ایران و دیگر کشورهای منطقه باشد. تلاشهای پکن برای گسترش پیوندهای مستمر نظامی، سیاسی، و حتی اقتصادی با این کشورها اغلب به عنوان امری که میتواند موجب گسترش سلاحها در کشورهای واقع در خاورمیانه گردد، نگریسته میشود، و بنابراین به احتمال فراوان با اهداف ایالاتمتحده مبنی بر منع گسترش سلاحها منافات دارد.
اما اگر یک توافق جامع میان کشورهای ۱ + ۵ و ایران شکل بگیرد، و اگر پکن بتواند نقشی فعال در این روند ایفا کند، ایالاتمتحده ممکن است نگرانی کمتری بابت گسترش روابط چین با کشورهای [واقع در] خاورمیانه داشته باشد. و این برای پکن که پیوندهای رو به گسترش آن با [کشورهای] منطقه، توسعهی روابط جامع و گسترده را اجتنابناپذیر میسازد، دارای اهمیت بالایی است. [رسیدن به] یک درک مشترک میان ایالاتمتحده و پکن در مورد نقش آتی چین در خاورمیانه، عاملی حیاتی برای گونهی جدید روابط قدرتهای بزرگ به شمار میرود، و پایههای آن میتواند از طریق تعاملات مثبت حین مذاکرات هستهای ایران پایهریزی شود.
■ نقش محوری چین در روند مذاکرات هستهای ۱ + ۵ با ایران ■
هنگامی که مذاکرات [ی هستهای] میان کشورهای ۱ + ۵ و ایران در نوامبر ۲۰۱۳ در اوج خود بود، رییسجمهور شی تماسی تلفنی با حسن روحانی، رییسجمهور ایران برقرار کرد و در مورد مسائل اساسی تبادلنظر نمود. وی در این مکالمه تلفنی، رییسجمهور ایران را ترغیب نمود تا با توافق موقت با قدرتهای جهانی که در آن هنگام مدّنظر [۱ + ۵] بود، موافقت نماید. چین همچنین یک طرح پیشنهادی پنج نکتهای را در آغاز دور بعدی مذاکرات در فوریهی ۲۰۱۴ آماده کرد تا به ایجاد یک محیط سیاسی مثبت برای مذاکرات ادامهدار کمک نماید. با ادامهی مذاکرات، چین باید از اعتبار خود در منطقه بهره برد و این حالت راکد [مذاکرات] را سرعت بخشد و به طور اساسی با دیگر طرفهای گفتگوکننده تعامل داشته باشد، و کمک کند تا شکاف موجود میان آنها کمتر شود.
■ توانایی چین برای انجام مذاکرات دوجانبهی با ایران ■
چین باید با گفتگو با واشنگتن، رویکردی همگانیتر علیه تحریمهای یکجانبهی بیشتر [بر روی ایران] بگیرد، چرا که این کار میتواند هرگونه امید برای [دستیابی به] یک توافق نهایی را کور کند. با توجه به علاقهی ایران به گسترش روابطی نزدیکتر با چین، پکن همچنین میتواند به صورت دوجانبه با تهران وارد عمل شود تا از این طریق بر مزیتهای اقتصادی و امنیتی که از دستیابی به یک توافق نهایی حاصل میگردد تأکید کند. بهعلاوه، چین میتواند به ایران اطمینان دهد که پکن متعهد به این است که پیوندهای نزدیکتر اقتصادی و سیاسی میان دو کشور برقرار شود، و البته ایران نیز از آن سو باید به خوبی به نگرانیهای جامعهی بینالملل در مورد برنامهی هستهای خود پاسخ دهد.
بهعلاوه، چین میتواند مذاکرات دوجانبهی بیشتری با ایالاتمتحده، روسیه، و طرفهای اروپایی انجام دهد. با توجه به روابط سرد میان مسکو و غرب در حال حاضر، چین میتواند نقشی بیهمتا در کمک به همسوسازی مواضع در میان کشورهای ۱ + ۵ ایفا کند.
■ فرصت چین برای بالا بردن نفوذ خود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی■
چین همچنین باید داشتن سهم مالی و انسانی بیشتر در تیم بازرسی آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) در ایران را مدّنظر قرار دهد. طبق گفتههای مقامات رسمی ایالاتمتحده، ایران در اواخر نوامبر ۲۰۱۴ موافقت کرد که اجازهی دسترسی بیشتری به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازدید از تسهیلات ساخت سانتریفیوژ خود بدهد. ایران همچنین موافقت نمود تا شمارِ بازدیدهای بازرسان آژانس دو برابر شود، و بازرسی سرزده و بیخبر از مکانهای [هستهای] مشکوک [توسط بازرسان آژانس] انجام پذیرد. برای اطمینان از این مسئله که چنین تمهیداتی با موفقیت به انجام میرسند – که میتواند اعتماد میان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و ایران را بالا برد – آژانس بینالمللی انرژی اتمی به پشتیبانی مالی و انسانی بیشتری نیاز دارد. تصمیم از سوی چین برای اعطای چنین کمکی، میتواند برای دو طرف [(آژانس و چین]) سودمند باشد. بازرسان چینی برخی اوقات بیشتر از همکاران غربی خود مورد استقبال [تهران] قرار میگیرند، و این میتواند برای چین فرصتی باشد تا سهم، نقش، و نفوذ خود در آژانس بینالمللی انرژی اتمی را بالا برد.
■لزومِ اعتماد متقابل میان چین و طرفهای ۱ + ۵ ■
ایالاتمتحده و دیگر کشورهای ۱ + ۵ میتوانند – از طریق نشان دادن اعتماد بیشتر به پکن، و تمایل برای در نظر گرفتن چین به چشم یک شریک واقعی با قدرت برابر [با ایالاتمتحده] – کمک کنند تا چین نقش فعالتری در مذاکرات [ی هستهای] ایفا کند. البته همکاری [بیشتر میان ایالاتمتحده و چین] نباید اینگونه تنگنظرانه تعریف شود که چین تحریمهای شدیدتر و سختگیرانهتری بر روی ایران اعمال کند و یا سیاستهای قهریتری علیه تهران برگزیند. تجربهی خودِ چین از تحمل تحریمهای اقتصادی شدید در حین جنگ سرد، این کشور را بسیار در مورد تأثیر کلی چنین اقداماتی بدگمانتر میسازد. اما بیمیلی پکن برای اعمال تحریمهای یکجانبه به هیچ عنوان نباید به عنوان بیمیلی آن کشور برای همکاری [با کشورهای ۱ + ۵] تعبیر شود، و یا به دستاویزی تبدیل گردد تا پکن به دلیل بنبست در مذاکرات مورد سرزنش قرار گیرد.
در پایان، اولویتهای استراتژیک چین تا حدود بسیار زیادی همسو با [اولویتهای استراتژیک] شریکهای خود در ۱ + ۵ است. و این به سود همه است تا چین را ترغیب، و به آن کمک کنند تا از تأثیر خود در منطقه به عنوان اهرمِفشاری برای دستیابی به یک راهحل صلحآمیز در مورد بحران هستهای ایران استفاده کند.
منبع: اشراف
یک اندیشکده آمریکایی بر این باور است که چین باید نقش پررنگتری در دستیابی به توافق بر سر مذاکرات هستهای ایران داشته باشد چرا که این موفقیت منافع بسیاری برای چین به ارمغان خواهد آورد.