کد خبر 575186
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۳

اگر تیم مذاکره‌کننده و دولت روحانی معتقد است که مفاد برجام از صراحت کافی برخوردار است، چرا به مطالبه اخلاقی غیرالزام‌آور بسنده کرده و طرف امریکایی را متهم به نقض برجام نمی‌کند؟

 به گزارش مشرق، «هادی محمدی» در روزنامه «جوان»نوشت:

اظهارنظر در مورد دستاورد‌های برجام و همایش سفرای ایران در برخی کشورها که به ارتباط برجام و اقتصاد مقاومتی اختصاص یافته، تلاش دارد تا تصاویری مجازی از یک رخداد مهم در منافع ملی ایران به نمایش بگذارد. این در حالی است که دو عنصر اصلی و مرتبط با نتیجه عملی برجام از یکسو کشورهای غربی و مؤسسات مالی آنها و از سوی دیگر فعالان اقتصادی و تجاری و بازرگانی ایرانی ‌تأکید دارند که نه اجازه همکاری و تعامل مالی با ایران دارند و از این سو نیز همه مسیرهای قراردادهای جدی با کشورهای خارجی در ایران مسدود است.  برای پایان دادن به این مجادله توهم‌گونه، صرفاً از این جهت که نمی‌توان منافع ملی کشور را به بازی‌های سیاسی سپرد، در استدلالی ساده باید به نتیجه روشنی رسید.

مسئله این است که توافق هسته‌ای در مسیری دو ساله با طرف‌های 1+5 و در واقع با امریکا به نتیجه رسیده است و اکنون طرف ایرانی با دست‌های خالی از دستاوردهای واقعی و اصلی برجام به دنبال راه‌حل این مشکل است. طرف‌های امریکایی می‌گویند آنچه را به اجرا گذاشته‌اند، عین محتوا و مفاد برجام است و طرف مذاکره‌کننده ایرانی هم به جای مطالبه نتایج واقعی در لغو تحریم‌ها مطالبه‌گری اخلاقی می‌کند. حال سؤال اصلی این است که یا محتوای برجام در موضوع لغو تحریم‌ها از صراحت روشنی برخوردار است و طرف امریکایی با فریبکاری و نقض تعهدات، طرف ایرانی را محروم کرده است یا اینکه در محتوای برجام، چنین مفهوم و محتوایی وجود ندارد یا از صراحت کافی برخوردار نیست. در حالت اول اگر تیم مذاکره‌کننده و دولت روحانی معتقد است که مفاد برجام از صراحت کافی برخوردار است، چرا به مطالبه اخلاقی غیرالزام‌آور بسنده کرده و طرف امریکایی را متهم به نقض برجام نمی‌کند و از مجاری پیش‌بینی شده در توافق یا کشورهای عضو 1+5 فشار مؤثری به امریکا وارد نمی‌کند؟ آیا باید منتظر نشست تا اروپایی‌ها در رایزنی یا التماس از مقامات امریکایی اجرای تعهدات را درخواست کنند یا با وجود نقض تعهدات باید اجازه دهیم با زیاده‌خواهی‌های استعماری برجام‌های 2 و 3 و 4 را در رؤیاهایشان دنبال کنند؟

اگر فرضیه و حالت دوم مبنی بر اینکه در توافق هسته‌ای چنین مفادی وجود ندارد ولی اکنون از امریکا، انتظار لطف داریم، باید پرسید که تیم مذاکره‌کننده و دولت روحانی چه پاسخی برای این کوتاهی در منافع ملی و فلسفه اصلی مذاکره و توافق با 1+5 دارند و چرا با اینکه در مفاد برجام چنین دستاوردی وجود ندارد، با افکار عمومی و بخش‌های اجتماعی و اقتصادی در کشور بازی تبلیغاتی کرده و ابتدا همه چیز را به توافق گره زدند و پس از توافق نیز رؤیای لغو تحریم‌ها را یک رخداد واقعی نشان دادند؟

در هر دو حالت، دولت روحانی باید پاسخ دهد که به جز منافع ملی در مذاکرات هسته‌ای که فدای بی‌مسئولیتی و سهل‌انگاری شده‌اند، اقتصاد کشور و معیشت آحاد جامعه را نه‌تنها در دو سال گذشته، بلکه در دو سال یا کمتر از ریاست آقای روحانی باقیمانده با ریسک و تهدیدات اقتصادی جدی روبه‌رو کرده است. با اینکه در همایش نمایشی وزارت خارجه برای سفرا بر افزایش صادرات نفتی تأکید می‌شود، ولی پاسخ نمی‌دهند که در صادرات 2 میلیون بشکه‌ای نفت، امکان جا‌به‌جایی پول و انتقال آن به داخل کشور یا به‌کارگیری این سرمایه‌های ملی در مناسبات با دیگر کشور‌ها را نداریم، یعنی صادرات نفت را افزایش داده‌ایم ولی پولی را به دست نمی‌آوریم.  به نظر می‌رسد در هر دو حالت، یک سناریوی سوم از سوی نخبگان جامعه باید مورد بحث و بررسی قرار گیرد و آن اینکه اگر با برجام، ‌ایران باید هنوز در تحریم باقی بماند، چرا باید به بقیه تعهدات برجام پایبند باشیم؟