پیش از هر چیز توجه به این نکته لازم است که استفاده از عبارت عادی سازی در خصوص مناسبات رژیم صهیونیستی با هر کشور دیگر یک خطای رایج است. عادیسازی روابط میان دو کشور هنگامی اتفاق میافتد که بین دو رژیم مشروع در عرصه بینالملل روی دهد که مناسبات آنها به هر علتی از جمله جنگ دستخوش تیرگی و تنش شده و طرفین منازعه با بازگشت به رویکردهای دیپلماتیک به دنبال اصلاح رفتار خود هستند.
اما نگاهی به ماهیت اشغالگرایانه رژیم صهیونیستی در عرصه منطقهای و موجودیت نامشروع آن نشان میدهد که هر گونه سازش با این رژیم در شرایطی که موجودیت این رژیم دستخوش تغییر نشود و خسارت جنایتهای این رژیم ضد ملتهای منطقه جبران نشود را نمیتوان عادی سازی روابط تلقی کرد، بلکه این اقدام به معنی تسلیم شدن در برابر رژیم صهیونیست و ذلت و خفت رژیمهای غیردموکراتیک عربی است.
در همین راستا سازمان عفو بینالملل با صدور بیانیهای تاکید کرد که هیچ توافقنامه دیپلماتیکی نمیتواند وظایف قانونی اسرائیل را به عنوان یک رژیم اشغالگر که در قوانین بینالمللی و حقوق بشر ذکر شده، تغییر دهد و یا اینکه فلسطینیان را از حقوق خود یا حمایتی که قانون بینالمللی تعیین کرده، محروم کند.
دلیل این مدعا آن است که رژیم بحرین در شرایطی به عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی پرداخته که امارات متحده عربی بعد از سازش با رژیم اسرائیل نتوانست به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کند. مسئولان ابوظبی سعی داشتند با بهانه تعلیق طرح الحاق کرانه باختری به سرزمینهای اشغالی اقدام خائنانه خود را توجیه کنند، اما رسانههای بینالمللی فاش کردند که هدف ابو ظبی از امضای توافق سازش با اسرائیل، رسیدن به بسته تشویقی آمریکا مبنی بر دریافت قرارداد تسلیحاتی شامل سلاحهای پیشرفته از جمله جنگنده اف ۳۵ است.
قراردادی که البته خیلی زود با وتوی ابوظبی مواجه شد و مسئولان رژیم صهیونیستی اعلام کردند که اجازه دستیابی کشورهای عربی به سلاحهایی که موازنه منطقهای را در هم میشکند، نخواهد داد. این در حالی بود که نتانیاهو طرح ادعای تعلیق طرح الحاق به علت امضای سازش با امارات را نیز رد و تاکید کرد که این طرح بنا به ملاحظاتی متوقف شده و به زودی از سر گرفته خواهد شد. به این ترتیب می توان گفت که بحرین نیز از سازش با اسرائیل نمی تواند امتیازی برای خود متصور شود و تنها در نتیجه فشارهای خارجی و راضی کردن طرف آمریکایی است که به این اقدام تن داده است.
پیامدهای راهبردی سازش بحرین با تلآویو بر منطقه
از منظر ژئوپلتیک منطقهای توافق رژیم بحرین با تلآویو را میتوان در چارچوب تلاش آمریکایی- صهیونیستی برای ایجاد خاورمیانهای جدید دانست که بر اساس اظهارات امروز بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی اسرائیل در این خاورمیانه مجبور نیست برای تامین صلح خود، اراضی تحت اشغال را واگذار کند. وی از پایان دوره سازش در برابر زمین خبر داد و گفت که دوره جدید دوره سازش در برابر سازش و اقتصاد در برابر اقتصاد است. این راهبرد گرچه در ابعاد تبلیغاتی میتواند برای انتخابات زودهنگام احتمالی در سرزمینهای اشغالی یا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مهندسی افکار عمومی این کشور توسط لابیهای صهیونیستی جهت باز تولید ریاست جمهوری دونالد ترامپ اهمیت داشته باشد، اما تغییر خاصی در نقشه سیاسی منطقه ایجاد نخواهد کرد.
از سوی دیگر به نظر می رسد گرایش برخی رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس به سمت بهبود مناسبات با تلآویو، گروههای فلسطینی را به این نتیجه میرساند که برای احقاق حقوق مشروع خود در بازگشت آوارگان و تشکیل دولت مستقل به پایتختی قدس شریف و آزادسازی مناطق اشغالی از دست صهیونیستها نمی توانند توجه ویژهای به رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس داشته باشند و باید بر روی پتانسیل داخلی خود حساب کنند. سرخوردگی تشکیلات خودگردان فلسطینی از همکاری کشورهای عربی میتواند در آیندهای نزدیک گزینه اتحاد با جنبش حماس و جهاد اسلامی در خصوص وضع برنامه سیاسی مشترک در جهت عبور از توافق اوسلو و قطع مناسبات امنیتی با رژیم صهیونیستی را تقویت کند.
علاوه بر اینها کشورهایی که وارد کانال عادیسازی رسمی روابط با رژیم صهیونیستی شدهاند، دست کم از دو دهه گذشته تاکنون نه تنها موضع تأثیرگذاری در روند معادلات منطقهای و پروندههای مربوط به محور مقاومت و آرمان فلسطین نداشتهاند، بلکه جانبداری گاه و بیگاه آنها از رژیم صهیونیستی با خشم افکار عمومی داخلی و منطقهای شده است. لذا سازش رسمی آنها با رژیم صهیونیستی تغییری در مواضع این کشورها ایجاد نخواهد کرد، بلکه تحولاتی که پیش از این در پشت درهای بسته دنبال می شد را به روی میز خواهد کشاند.
در عرصه داخلی بحرین توجه به این نکته لازم است که شباهت ظاهری اقدام امارات متحده عربی و بحرین در عادی سازی مناسبات با رژیم صهیونیستی، آل خلیفه را دچار این اشتباه راهبردی کرده که احتمالا این کشور نیز مانند امارات با پیامدهای قابل توجهی در خصوص سازش با رژیم اسرائیل مواجه نخواهد شد. افکار عمومی دنیا و کشورهای عربی و اسلامی منطقه گرچه طی یک ماه گذشته واکنشهای تندی نسبت به اقدام امارات داشته اند، اما کشورهای تاثیرگذار عربی مانع از اقدام جدی و الزامآور محافل بینالمللی در محکومیت اقدام امارات شده اند.
حاکمیت خانوادگی آل خلیفه تفاوتهای ریشهای در بافت مردمشناختی بحرین و امارات متحده عربی را نادیده گرفته است. جامعه امارات جامعهای با رویکرد اقتصادی متشکل از ملیتهای مختلف است که آرمانهای ایدئولوژیک در نزد آنها رنگ و بوی ضعیفتری دارد. اما بحرین کشوری است که در سایه استبداد رژیم آل خلیفه و سرکوبگری مزدوران عربستان تنها یکی دو سال است که توانسته اعتراضات گسترده مردمی بویژه در جوامع شیعی را مهار کند.
اقدام تنشآفرین رژیم آل خلیفه در سایه احساسات ضد صهیونیستی اکثریت شیعه و سنی بحرین میتواند آتش زیر خاکستر انتفاضه مردمی در این کشور را شعلهور کرده و روند تحولات را به سمتی پیش ببرد که دیگر مشت آهنین سرویس های امنیتی آل خلیفه نتواند اوضاع را کنترل کند، آنهم در شرایطی که عربستان درگیر جنگ فرسایشی در یمن بوده و پتانسیل نظامی لازم برای حمایت از متحد بحرینی خود را ندارد.
عربستان مقصد بعدی سازش با اسرائیل؟
نکتهای که در این میان باید به آن اشاره کرد، این است که اقدام رژیم بحرین به علت وابستگی ذاتی که به عربستان سعودی دارد، در واقع نشان دهنده رویکرد مثبت ریاض نسبت به عادی سازی مناسبات با رژیم صهیونیستی است. در حال حاضر به نظر میرسد عربستان با فشار بر متحدان خود از جمله بحرین و سودان تلاش دارد سازش در برابر رژیم اسرائیل را تسریع کند. محمد بن سلمان به این ترتیب سعی دارد هزینههای امضای توافق سازش با رژیم صهیونیستی را برای خود کاهش داده و از آن به عنوان تضمین برای رسیدن به پادشاهی عربستان استفاده کند.
درست به همین علت بود که شبکه 12 تلویزیون رژیم صهیونیستی توافق با بحرین را یکی از اتفاقات دومینو وار منطقه در راستای اهداف کاخسفید خواند و تاکید کرد که این موضوع دیگر موضوع یک کشور سازشکار نیست، بلکه آغازی بر خاورمیانه جدید خواهد بود.
آری شابیت تحلیلگر سیاسی شبکه ۱۳ رژیمصهیونیستی نیز به نقش عربستان سعودی در چارچوب توافق اسرائیل با بحرین اشاره و تاکید کرد که از آنجا که منامه کاملاً تحت کنترل عربستان قرار دارد و کشور مستقل نیست، این بدان معنا است که عربستان نیز در چارچوب عادی سازی قدم برمیدارد و احتمالا طی شش ماه یا یک سال آینده اقدام به عادیسازی روابط با اسرائیل کند.