به گزارش مشرق، مجله اکونومیست در یکی از تازهترین گزارش هایش پایتخت ایران را به عنوان شهری با بیشترین حجم گرانیها معرفی کرده است. بر اساس آنچه که این مجله در برآوردهایش از بالا رفتن قیمت کالاها در شرایط کرونا زده جهان آورده بیشترین حجم افزایش هزینههای زندگی از آن تهران بوده است. آماری که این مجله اقتصادی پرآوازه درباره تاثیر بیماری همه گیر کرونا بر گرانی کالاهای مورد نیاز مردم جهان ارائه داده نشان میدهد تهران گامی بلند برای صعود در جدول گرانترین شهرهای جهان برداشته است.
بیشتر بخوانید:
۷ سال بی تدبیری دولت در ساخت مسکن
وقتی سراغ محمود میرلوحی رئیس کمیته اقتصادی و تنظیم مقررات شهری میرویم و از او علت گران شدن زندگی در پایتخت را جویا میشویم از شنیدن چنین پرسشی به خنده میافتد و به میان سخنمان میآید که یعنی خودتان علت را نمیدانید؟ حجت میآوریم که ما تحلیل شما را میخواهیم.
مجاب میشود که در این باب سخن بگوید: ما کشوری هستیم که ۱۴ همسایه داریم و در منطقه حساسی قرار گرفته ایم. در جنوب کشور ما شیخ نشینهای لوکس و پرثروت قرار گرفته اند. در شمال کشورمان هم بعضا همین شرایط وجود دارد. در کنار اینها ما امروز در شرایط تحریم قرار داریم و یک آدم قلدری به نام ترامپ با همه قلدریها و دیکتاتورمئابی هایش که امروز خود مردم امریکا هم آثار فسادش را میبینند مقابل ما قرار گرفته بود. این آدم، چون یک چهارم اقتصاد دنیا را در دست دارد با قلدری حتی شرکتهای کوچک را از کمترین مبادلات اقتصادی با ما منع کرد. به گونهای که نفت ما را حتی چینیها و روسها هم نمیخرند و اروپاییها هم نتوانستند بخرند؛ بنابراین ما شرایط سختی پیدا کردیم. علاوه بر این شیوع بیماری کرونا هم در پیش آمدن وضع فعلی موثر بوده است.
میرلوحی میداند که پرسش از چرایی بالا رفتن هزینهها پرسندگان زیادی دارد. او، اما رفتن ترامپ را فرصتی برای تدارک وضع فعلی میداند: بعضیها ممکن است بپرسند چه عاملی باعث شده تا امروز شاهد افزایش قیمتها و بالا رفتن هزینه زندگی و کسب و کار در شهری مثل تهران باشیم. برای این مساله باید عوامل گوناگون داخلی و خارجی را شناسایی کرد که همه اینها دست به دست هم داد و ما را در شرایط سخت کنونی قرار داد. وقتی امریکا اعلام میکند که شما چهلمین سال انقلاب را نخواهید داد و منافقین را در واشنگتن جمع میکنند و مراسم میگیرند و آنها را برای آمدن به تهران آماده میکنند معنایش وجود توطئهها و فشارهای مختلفی است که به ما وارد میشود. البته خوشبختانه ترامپ رفتنی شده و ان شاالله شر افرادی مانند او برای همیشه از سر ما کوتاه شود و حالا خود ما باید تلاش بیشتری به خرج دهیم و دولت و بخشهای مختلف همکاریها را افزایش دهند.
بیشتر بخوانید:
کاری که روحانی برای مهار گرانی نمیکند!
رئیس کمیته اقتصادی شورای شهر تهران خواسته هایش را با چاشنی نقد درونی به هم میآمیزد تا نسخه شفا بخش جامعه تحریم زده ایرانی را تجویز کند: ما باید FATF را تصویب کنیم. متاسفانه خود ما هم دست به اقداماتی زده ایم که در بروز وضع کنونی بی تاثیر نبوده است. از این جهت هم افزایی نهادهای گوناگون ما از جمله دولت، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای نگهبان در حل این مشکلات موثر خواهد بود. امریکا ما را تحریم کرده و خود ما هم از پذیرش یک قاعده بین المللی سر باز زده ایم و این مساله هم مزید بر علت شده و امروز یک ایرانی نمیتواند صددلار در دنیا جابه جا کند. ما برای تهران ششصد و چهل واگن را از چین میخواهیم بخریم و سه سال است که همه کارهایش را انجام داده ایم. از اروپا و امریکا هم نمیخواهیم این را بخریم از کشور چین که روابط دوستانهای با ما دارد میخواهیم بخریم، اما چین این واگنها را به ما تحویل نمیدهد. همه این مسائل وقتی جمع میشود به کشور ما فشار میآورد. آن هم کشوری که مصرف دلار دارد و با بعضی کشورهایی که مثلا بودجه سالانه آنها پانصد میلیون دلار است فرق میکند.
هزینههای سالانه کمرشکن وقتی با فشار ناشی از تحریمهای کشور خصم همراه شود رنجنامهای میشود که عضو شورای شهر با مهارت راوی داستان پراندوهش میشود: کشوری مثل ایران باید لااقل سالی بیش از پنجاه یا شصت میلیارد منابع اولیه و ماشین آلات وارد کند تا بتواند امورش را اداره کند. کشور ما وقتی از فروش نفت محروم شود و نتواند پول نفت فروخته شده اش را دریافت کند و نتواند کالا وارد کند همه اینها انباشته میشود و به گرانیها دامن میزند. درحال حاضر در منطقه و دنیا هیچ کشوری مثل ما مجبور نیست کالا را نقد بخرد و حتی گاهی تا بیست درصد هم گرانتر بخرد و دو جا نقل و انتقال کند تا بتواند وارد کشور کند. کشورهای دیگر چنین وضعی ندارند و بازرگانانشان آنقدر اعتبار دارند که با یک تماس تلفنی یک کشتی پر از انواع کالاها را از ژاپن، آلمان یا هر جای دیگری وارد میکنند و به صورت قسطی این کالاها را میفروشند و به تدریج پول حاصل از فروش را به کشور مبدا میفرستند. اما وقتی برای خرید کالایی به صورت نقد و از طریق صرافی و با کیف و چمدان پولش جا به جا شود این وضعیتی که امروز ما داریم پیش میآید.
گفتارهای میرلوحی پر از تب و تاب و هیجان است. هیجان برای شتاب دادن به اقدام برای شکستن تحریم ها. چرا که همسایگان مهیای همکاری با ما هستند: ما باید تلاش کنیم تا تحریمها را بشکنیم و بی اثر کنیم تا مراودات اقتصادی با دنیا را بهبود بدهیم و مناسبات بانکی ما برقرار شود. باید به یاد داشته باشیم کشورهای پیرامونی به ما نیاز دارند. کشوری مثل ترکیه اگر گاز ایران قطع شود زمستان غیرقابل تحملی را باید از سر بگذراند. عراق هم به گاز و برق ما نیاز دارد. با وجود این پول برق و گازی که ما به آنها داده ایم را پرداخت نمیکنند و ما ناچاریم به صورت تهاتری کالا بگیریم که همه اینها برای ما هزینه آور است. در دنیا کمتر کشوری مجبور است به این شکل و با این هزینههای گزاف کالا وارد کند.
به تعریض خطاب به رئیس کمیته اقتصادی شورای شهر تهران میگوییم پرسش ما ناظر بر علل تفاوت هزینهها در تهران با دیگر شهرهای کشور بوده نه تحلیل چرایی وضع ادبار گرفته اقتصاد کشور. پاسخ میدهد: به هر حال در زندگی شهری هزینههای گوناگونی وجود دارد. هزینه مسکن، آب، برق و عوامل ساخت و تولید و عرضه کالا در همه دنیا مشخص است. در تهران قیمت مسکن و واحدهای تجاری خیلی بالاست. در شمال و جنوب این شهر تفاوت قیمتها خیلی بالاست چه برسد به تفاوت این قیمتها با شهرستان ها. حتی در تهران مصالح ساختمانی و فولاد و سیمان که از جای دیگری وارد میشود هم تفاوت قیمت زیادی دارد. در حال حاضر گفته میشود قیمت مسکن در تهران متری بیست و چند میلیون است. این رقم در اصفهان ده میلیون است و در دیگر شهرستانها شاید به سه یا چهار میلیون هم برسد. گاهی یک کالا که از خارج تهران وارد شده در شمال شهر سی، چهل یا پنجاه درصد گرانتر از مرکز یا جنوب شهر فروخته میشود. چارهای هم برای این معضل وجود ندارد.
او از ناچار بودن وضع گرانی تهران میگوید. ما نومیدانه میپرسیم یعنی هیچ الگویی در دنیا برای چاره جویی نیست؟ پاسخش تفیقی است از بله و خیر: در شهرهای بزرگ و اقتصادهای امروزی چنین پدیدهای وجود دارد. البته در همین اروپا میتوان شهرهایی را سراغ گرفت که شمال و جنوب ندارد و از اساس توزیع جمعیت در این نوع شهرها به گونهای نیست که نقاط مختلف شهر از هم متمایز باشند یا شهر دارای حاشیه باشد. اما درباره تهران و دیگر شهرهای بزرگ ما این مساله جزو موضوعاتی است که به بررسیهای جامع و گستردهای نیاز دارد. اینکه چرا بخش بزرگی از جمعیت کشور ما در شهرهای بزرگ یا حواشی شهرها متمرکز شده و روستاها خالی از سکنه شدند و بحرانهایی نظیر جنگ یا خشکسالی چه پیامدهایی برای ما داشته نیاز به بررسیهای گوناگونی دارد. اما به هرحال وقتی جمعیت افزایش پیدا میکند و تقاضا از حد عبور میکند به این وضعی که امروز در تهران قابل مشاهده است میرسیم.
از احتمال حساب شده بودن گرانی زندگی در تهران به قصد تمرکز زدایی و مهاجرت معکوس میپرسیم. او از سرگذشت دور و دراز این قصه میگوید: در ابتدای دهه هفتاد بحثهای زیادی درباره مهاجرت معکوس وجود داشت. حتی درباره جا به جایی پایتخت هم دیدگاههایی مطرح میشد و عدهای هم بر این اعتقاد بودند که اگر هزینه زندگی در تهران بالا برود مهاجرت معکوس اتفاق خواهد افتاد. با این حال هیچ کدام از این موارد تا به امروز نتوانسته تاثیری بر این روند بگذارد. این مساله البته فقط محدود به تهران هم نمیشود. به نظر میرسد سلسله مراتب جمعیتی در کشور ما به هم خورده و به سادگی قابل اصلاح نیست.
شاید لازم باشد مدال افتخار برای بهترین دفاع از عملکردها را به گردن میرلوحی بیاندازیم. او در این کار مهارتی تام و تمام دارد: از اول انقلاب در روستاها هزینههای زیادی صورت گرفت به نحوی که امروز ما در کشورمان روستایی که برق رسانی نشده باشد نداریم. حتی گفته میشود کمتر روستایی در کشور ما هست که آب لوله کشی نداشته باشد. روستاهایی هم که گاز کشی شده اند رقم بالایی را به خود اختصاص داده اند. اینها نشان میدهد هزینههای بالایی صورت گرفته است. اما متاسفانه این اقدامات موثر نیفتاده و همچنان جمعیت کلانشهرهای ما رو به افزایش است. اینکه ما باید چه کنیم تا مهاجرت معکوس رخ دهد جزو بحثهایی است که نیاز به برنامه ریزیهای جامع دارد. ما درحالی که سواحل پر نعمت خلیج فارس و دریای عمان و منطقه بکر مکران را داریم، اما نتوانسته ایم مشکلاتی نظیر آبرسانی را در آن مناطق حل کنیم. در استانهای پر وسعتی نظیر سیستان و بلوچستان و کرمان مهمترین مساله ما آب است. اگر بتوانیم معضل کمبود آب را در این نواحی حل کنیم گام بزرگی برای تثبیت جمعیت این مناطق برداشته خواهد شد.
آنچه عضو شورای شهر درباره ظرفیتهای موجود در کشور به قصد توسعه و آبادانی و پیشرفت میگوید امیدآفرین است و روحیه بخش. به خصوص در این هنگامه کرونا و تحریم: اخیرا بحثهایی مطرح میشود که اگر ما بتوانیم انرژی خورشیدی را به تولید انبوه برسانیم با توجه به اینکه کشور ما هفت برابر ذخایر نفتی ظرفیت برای تولید انرژی خورشیدی دارد و میتواند تولید کننده انرژی برای منطقه و اروپا باشد فرصت مهمی به دست خواهد آمد. تصور میکنم با توجه به این ظرفیتهای غنی اگر در نقاط گوناگون کشورمان شاهد انتقال امکانات اقتصادی و عمران و آبادانی باشیم مردم هم برای مهاجرت مجاب خواهند شد. البته فراهم شدن چنین زمینهای نیازمند برنامه ریزی جامع و همه جانبه است. توزیع امکانات توسعهای، دانشگاهی، بهداشتی و مساله امنیت باید به گونهای باشد که همه در سطح کشور احساس کنند از این داشتهها بهرهمند هستند. در صورت تحقق این شرایط میتوانیم به مهاجرت معکوس امیدوار باشیم. البته این مهاجرت شروع هم شده، اما روند کندی داشته است. در دو سرشماری آخری که انجام شد میتوان این مساله را دید. در سرشماری قبلی توقف در رشد را داشتیم و در سرشماری اخیر شاهد کاهش مختصر جمعیت بودیم. بر این اساس هشت میلیون و پانصد هزار نفر ساکنین ثابت تهران نزدیک به پنجاه یا شصت هزار نفر کاهش پیدا کرده و امیدواریم این مساله ادامه پیدا کند و افزایش بیاید.