سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** افزایش فروش نفت ایران به دلیل لطف آمریکا است
قاسم محبعلی فعال سیاسی اصلاح طلب و دیپلمات سابق که پیش از این در مصاحبه با یک رسانه خارجی پیشنهاد «شوک نظامی به ایران برای تغییر رفتار تهران»! را مطرح کرده بود، در مصاحبه با روزنامه شرق گفت: «اگر امروز جمهوری اسلامی ایران و دولت رئیسی نسبت به دولت روحانی با فراغ بال بیشتری میتواند به صادرات نفت دست بزند به دلیل آن است که دولت بایدن برای حصول توافق در وین، تحریمهای حوزه انرژی ایران را تعدیل کرده و اتفاقا به همین دلیل است که کشوری مانند چین میتواند اقدام به خرید نفت بیشتر از ایران بکند. در نتیجه عکس این وضعیت هم صادق است. به این معنا که اگر این مذاکرات نهایتا به شکست برسد، دولت بایدن سیاست فشار حداکثری را به وضعیت دولت دونالد ترامپ و حتی بدتر از آن خواهد کشاند؛ چراکه دولت بایدن برخلاف دولت سابق آمریکا توانسته است جامعه جهانی بهخصوص اروپاییها را با خود علیه ایران در مذاکرات وین همراه کند.»
وی افزود: «قرارگرفتن سپاه در لیست گروههای تروریستی آمریکا به تصمیم دولت ترامپ بازمیگردد. با این حال اگرچه دولت بایدن در ابتدای مذاکرات آمادگی خود را برای خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی اعلام کرده بود و برای اجرائیکردن آن درخواستهایی نظیر تعدیل سیاستهای منطقهای و توان دفاعی ایران را مطرح کرد، اما با توقف کنونی در مذاکرات عملا نفوذ بازیگران مخرب ضد احیای برجام از عربستان سعودی و اسرائیل گرفته تا کنگره آمریکا و... سبب شده است که اکنون دولت بایدن دیگر توانی برای اجرائیکردن درخواست ایران نداشته باشد.»
متاسفانه برخی فعالین اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این جریان سیاسی عملا به تریبون دشمنان ملت ایران تبدیل شده اند.
برخلاف ادعای این دیپلمات سابق درخصوص تسهیل تحریم ها از سوی آمریکا، بایدن همانند ترامپ و اوباما و بوش و کلینتون و... بهشدت بهدنبال اعمال تحریمها در بالاترین سطح است، اما مسئله اینجاست که نظام اعمال تحریمها این اجازه را به واشنگتن نمیدهد. این یعنی کاهش اثر تحریم یک واقعیت بدیهی و محصول نقص ذاتی تحریم است.
به همین خاطر بود که در سال ۱۳۹۸، حدود یک سال پس از خروج واشنگتن از برجام، آمریکا مطالعه برای بازطراحی تحریمها را با عنوان پروژه «قوام دادن به سلاح تحریم» (Tempering Sanctions Weapons) به اندیشکده «مرکز امنیت نوین آمریکایی»(CNAS) متشکل از صاحبنظران خبره حوزه تحریم اعم از دموکرات و جمهوریخواه سپرد.
بایدن در ماههای گذشته قانون وضعیت اضطراری علیه ملت ایران را تمدید کرد. دقیقا مشابه اقدامی که ترامپ و اوباما و بوش و کلینتون علیه ملت ایران انجام دادند. در ماههای گذشته همچنین دولت بایدن با «دزدی دریایی» به نفتکش حامل محموله ایران تعرض کرده بود.
آمریکا تمام توان اقتصادی، سیاسی، رسانهای، دیپلماتیک، امنیتی و اطلاعاتی خود را به کار بست و به خیال خام دموکراتها و جمهوریخواهان و تروئیکای اروپا و حکام مرتجع در منطقه، قرار بود بهواسطه تحریمها، صادرات نفت ایران به صفر برسد و صادرات غیرنفتی نیز تعطیل شده و تعاملات بانکی و مالی نیز قفل شده و کشور فلج شود. اما هیچوقت چنین اتفاقی رخ نداد. در نهایت آمریکای درمانده باز هم به گزینه «مذاکره» بازگشت و دست از پا درازتر و در حالتی تحقیرآمیز خارج از اتاق مذاکرات ایران و ۴+۱ به انتظار نشست.
واقعیت این است که تحریمهای ضدایرانی مثل بومرنگ عمل کرده و آمریکا را دچار خسران و خسارت کرده است. به همین خاطر «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران - مرداد ۱۴۰۰ - در گفتوگو با شبکه اماسانبیسی اعتراف کرد: «کارزار فشار حداکثری علیه ایران به طرز بدی شکست خورد و به منافع آمریکا هم آسیب زد.»
پیش از آن نیز رهبران ایالتی حزب دموکرات در نامهای به «جو بایدن» تأکید کردند: «برداشتن تحریمهایی که مستقیماً علیه ایران وضع شده، باید بهعنوان تلاشی برای احیای اعتبار آمریکا در نظر گرفته شود.»
اما اینجا یک سؤال در ذهن ایجاد میشود و آن اینکه، وقتی میگوییم تحریمها فرسوده و منسوخ شده، آیا منظورمان این است که تحریمهای آمریکا علیه ملت ایران هیچ تأثیری در امور کشور ندارد؟ پاسخ منفی است؛ اقدام آمریکا در تحریم مردم ایران، اقدامی جنایتکارانه و غیرقانونی و غیرانسانی است و این اقدام بر کشور تأثیر دارد اما به گفته کارشناسان و صاحبنظران، تحریمها در بیشترین حالت حداکثر ۲۰ الی ۳۰ درصد تأثیرگذار است.
افزایش فروش نفت ایران نتیجه بکارگیری رویکرد «خنثی سازی تحریم ها» است. و نتیجه پرهیز از «چیدن همه تخم مرغ ها در سبد برجام». با اینحال جریان غربگرا، این موفقیت را برای آمریکا فاکتور می کنند. اگر این اسمش پادویی و دهن کجی به منافع ملی و عزت مردم ایران نیست، پس چیست!؟
** کنارگذاشتن مدیران دولت روحانی با منطق مدیریتی تضاد دارد
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «دستور تعدیل آمد» نوشت: «آنطور که سخنگوی دولت در جلسه مطبوعاتی روز گذشته خود اعلام کرده، آن دسته از مدیرانی که دولت ابراهیم رییسی آنها را با عنوان بانیان وضع موجود میشناسد، به زودی تعیین تکلیف میشوند.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «ابراهیم رییسی از همان ابتدا اعلام کرد که بانیان وضع موجود- اشاره رییسی به مدیران دولت حسن روحانی- خود مسوول وضعیت فعلی کشور هستند و جایی در مدیریت اجرایی دولت آینده نخواهند داشت...روند تغییر همه مدیران کشور که از دولت قبل باقی ماندهاند روندی پرهزینه است و حتی با منطق متعارف مدیریتی نیز تضاد دارد. »
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «در این میان، یکی از آسیبهای سر دادن چنین شعارهایی ایجاد توقعات بعضا غیرمنطقی در بدنه مدیریتی همسو با دولت مستقر است. این توقعات به صورت خودکار رقابت بر سر تصاحب پستهای مدیریتی را دامن میزند و در جریان این رقابت است که تخصصگرایی و کارنامه و تجربه قابل قبول نادیده انگاشته شده و جای خود را به انتصابات فامیلی و رانتی میدهد.»
«بانیان مشکلات موجود باید از مناصب مدیریتی کنار روند»، این مطالبه عموم مردم از دولت است. اما این مطالبه عمومی به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامده است.
این طیف از یکسو ادعای حاکمیت یکدست را مطرح می کنند و از سوی دیگر وقتی از کنارگذاشتن بانیان مشکلات موجود از مناصب مدیریتی سخن به میان می آید، فریاد وامصیبتا سر داده و آن را اقدامی غیرحرفه ای قلمداد می کنند.
یک سوال؛ اگر حاکمیت و از جمله دولت و تمام دستگاه های اجرایی به صورت تمام و کمال در اختیار جریان انقلابی است، پس دلواپسی و اضطراب اصلاح طلبان برای چیست!؟
علت این اضطراب و نگرانی این است که هنوز تعداد قابل توجهی از مدیران در دستگاه های اجرایی همان مدیرانی هستند که با ناکارآمدی در دولت روحانی، مشکلات زیادی را به مردم تحمیل کردند. و اما حالا که دولت در پی کنارگذاشتن آنهاست، اصلاح طلبان با ژست شایسته سالاری، در مقابل این اقدام درست، مانع تراشی می کنند.
جریان تندرو اصلاح طلب هیچ اعتقادی به شایسته سالاری و جوانگرایی ندارد. «ژنرال ها» و «آقازاده ها»، دو روی سکه مدیریتی در این طیف است.
** دولت قبل از گفتمان مردم عادی دور شده بود
روزنامه ابتکار در مطلبی نوشت: «نقدی که همواره به دولت قبل به خصوص در دوم ریاست جمهوری وارد بود دور شدن دولت از گفتمان مردم عادی بود. اظهار نظرهایی که نشان از عدم درک شرایط سختِ مردم بود باعث میشد تا علاوه بر تحمل زخم سختیها، نمک سخنان نا به جا را هم به جان بخرند. »
همانطور که این روزنامه اصلاح طلب اذعان کرده است، نوع مواجهه دولتمردان با مردم در دولت قبل، بارها مورد انتقاد قرار گرفته بود.
«حسن روحانی» رئیس جمهور سابق گفته بود: «من هر روز از داخل ماشینم قیافه مردم را میبینم و نظرسنجی میکنم! از روی اینکه چند نفر میخندند، چند نفر عصبانی هستند، چند نفر قیافهشان گرفته است.» علاوه بر این، بازدید رئیس جمهور سابق از یک کارخانه با خودروی لوکس شاسی بلند هم از یادگارهای دولت قبل است.
بخش اعظمی از جریان اصلاح طلب، مردم را شهروند درجه ۲ و خود و قبیله و حزب خود را شهروند درجه یک قلمداد می کند، بر همین اساس دیدارهای مردمی و سفرهای استانی رئیس جمهور و مقامات ارشد دولتی اصلا پذیرفته نیست و مورد هجمه و تخطئه قرار می گیرد.