به گزارش مشرق، چند بیتی از منصور منشی زاده در سوگ کوچ و عروج ناگهانی دوست فاضل و دانشمند خود دکتر حسن ذوالفقاری را در ادامه میخوانید:
خبر داغ داغ است؛داغی رسید
که آتش به دامان باغی رسید
دل از غصه درمانده شد وای من
چو حکم قضا رانده شد وای من
حسن بود و حسنش فزاینده بود
که فخر کنون و هم آینده بود
ز خُردی سر و کار او با کتاب
به پیشش ضروری تر از نان و آب
چه فرزانه مردی که از دست رفت
چه دردانه گُردی پِیِ هست رفت
قلم میزنم داغم افزون کند
چون نفتی بر آتش که افزون کند
سپهر ادب وامدار تو بُد
کنون رفتی و داغدار تو شد
حسن، ذوالفقاری به دست سخن
ادب، تیغ نابی به دست حسن
خدا صبر و غم را برابر کند
که تا شهرم این داغ را سر کند