به گزارش مشرق،مرتضی سیمیاری فعال رسانهای طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: بهار سال ۱۳۸۵ گروهک تروریستی ریگی یک تغییر فاز سیاسی قابلتوجه داد. تا پیش از این، سرکرده این گروهک پس از انجام جنایت فایل تصویری آن را از طریق قاچاقچیها برای شبکه العربیه ارسال کرده و آنها با مونتاژ و صحنهآرایی آن را پخش میکردند، اما پس از جنایت تاسوکی به یک باره این گروهک صاحب یک وبسایت اختصاصی شد و بیانیهها، فایلهای صوتی و تصویری مربوط به عبدالمالک و حتی عملیاتهای تروریستی به صورت مستقیم آپلود میشد و سایر شبکههای ضدانقلاب با لوگو «جندالله» آن را پخش میکردند.
هدف از این اقدام آن بود که این گروهک تروریستی و دستآموز صاحب یک شخصیت سیاسی و رسانهای و در مناطق مرزی در جنوب شرق کشور صاحب برند شود. دسترسی این گروهک تروریستی به امکانات اینترنتی باعث شده بود که آنها روی حوادث و جنایت مانور داده و علاوه بر ایجاد ناامنی فیزیکی، تحریک روانی نیز ایجاد کنند.
اما در آن روزها این سؤال پدید آمد که چه کسی به گروهکی با خوی وحشی و بدوی که حتی توانایی خواندن و نوشتن را نیز ندارد، آموزش اینترنتی داده و به اصطلاح سایت تروریستها را آپلود میکند. چند فرضیه برای ماجرا مطرحشده، اما پس از بررسیهای فنی مشخص میشد که رد پای آن بهصورت حرفهای پاک شده است.
اندک زمانی بعد، با دستگیری یکی از وبلاگ نویسان مطرح شهر زاهدان (معدوم یعقوب مهرنهاد) توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) مشخص شد که این فرد در پوشش روزنامهنگار و فعال فضای مجازی بارها به کشور امارات سفر کرده و با برقراری ارتباط با سرویس فرانسه (پوشش سازمان سیا) در شهر دبی آموزش وبلاگ نویسی دیده است. بعدها معدوم عبدالمالک ریگی در اعترافات خود نوشت که فرانسویها نقش تسهیلگر برای جند الشیطان بازی کرده و علاوه بر دادن سرویس رسانهای برای گروهک کانال ارتباطی با سازمان سیا را نیز فعال کرده اند.
پس از ختم غائله ریگی در مرزهای جنوب شرقی دو گروهک تروریستی دیگر سعی کردند ارتباطات مرده با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه را زنده کنند، اما هوشیاری و رصد سنگین اطلاعاتی روی عوامل دشمن و نیز رفتار نهضتی و انقلابی شهید شوشتری و حاج قاسم باعث شد هر بار تیر دشمن به سنگ بخورد و جنگ قومیتی با محتوای مذهبی به اهداف شوم خود نرسد.
البته یک قاعده اطلاعاتی خاص میگوید که میتوان بازی سوخته را دوباره از نو شروع کرد! برای همین درست در زمانی که غربیها به شدت از احتمال یک توافق ضعیف با ایران ناامید شده بودند ناگهان بار دیگر سروکله سرویسهای اطلاعاتی غربی برای کلید زدن یک ماجراجویی جدید در داخل کشور پیدا شد. اوایل بهار امسال وزارت اطلاعات در بیانیهای تفصیلی اعلام کرد که دو تبعه فرانسوی را سر یک قرار با لیدرهای اغتشاشات صنفی در تهران دستگیر کرده است. بعدها مشخص شد که سیسیل کوهلر و همسرش ژاک پاری با پوشش توریست به ایران سفرکردهاند تا آخرین مدل از نافرمانی مدنی را برای سرگروههای اغتشاش بهروز رسانی کنند.
در جلسه میان افسران اطلاعاتی فرانسوی با سرپلهای داخلی توصیهشده بود که هستههای سخت اغتشاشات باید اجتماعی شده و به سمت خیابان تمایل پیدا کند. کوهلر رو به حاضران در کافه مرکز شهر گفته بود که هسته سلولی شورش را باید در همین کافهها مستقر کرد. رابط فرانسوی مدعی شده بود که بسیاری از این مراکز شبه روشنفکری مشغول جذب جوانان عصیانگر در شهر بوده و حتی کافههایی که توجیه اقتصادی ندارد، توسط سفارت شارژ مالی میشوند. این کد اغتشاشات نزدیک به چهار ماه پس از دستگیری افسران و سرپلهای آنها در تهران فعالشده و عوامل میدانی با رمز «ژینا» با انجام اقدامات آنارشیستی به شیوه جوکرهای عراق و لبنان با مدل گیمری به تخریب اماکن عمومی و اموال مردم دست زدند.
اما بازیخوانهای سرویسهای اطلاعاتی غربی به خوبی میدانستند که روسری تکانی در شهر و آتش زدن خودروها در برخی محلات و دست به سلاح بردن در تعدادی مناطق شهری نمیتواند به سمت میرایی شدن میل پیدا کند! حتی پروژه کشتهسازی با رمز ققنوس نیز جواب نداده و قربانی کردن مشکوک دختری در کرج نیز بازی را به جلوتر پیش نبرد. ازاینرو خط اول عملیاتی در جنگ شهری تغییر موقعیت داده و فاز دوم عملیات با هدایت یک سرویس اطلاعاتی اروپایی در اشنویه فعال شده و در شبکههای اجتماعی توسط رباتهای سعودی و عبری تبلیغ شد. گویی شهر اشنویه آزادسازی شده و بهزودی تبدیل به پایگاه لجستیکی ضدانقلاب خواهد شد، اما ضربات موشکی و پهپادی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تروریستها در مناطق شمال غربی محاسبات دشمن در تبدیل «اشنویه» به «درعا»ی سوریه را بر هم زد.
در این موقعیت بهسرعت عملیات تروریستها از حوزه غرب کشور به جنوب شرق تغییر مکان داد. به صحنه آوردن گروهک تروریستی جیش الظلم در مسجد مکی علاوه بر یادآوری حمایت اطلاعاتی، تسلیحاتی و رسانهای دشمن از جنایتکاری، چون ریگی در سال ۸۵ عمق رهیافتی آنها از اغتشاشات را نیز به روی پرده آورد.
در شرایطی که دشمن سعی داشت شهر زاهدان را به موقعیت استراتژیک برای تروریستها تبدیل کند، شجاعت مرصادگونه رزمندگان اسلام، شهر را دوباره به آرامش و امنیت رساند. در این ماجرا رشادت سرباز بی ادعای انقلاب اسلامی شهید حاج علی موسوی (ره) فرمانده جانبرکف سازمان اطلاعات سپاه در استان سیستان و بلوچستان، مصداق آن جمله درخشان شهید مهدی زینالدین بود که در عصر غیبت به کسی منتظر میگویند که همواره منتظر شهادت باشد.
این روزها در شرایطی که کشور به تعبیر رهبرمعظم انقلاب اسلامی حضرت امام خامنهای در حال برداشتن گام آخر است، دشمن به شدت در تلاش است که ما را درگیر روزمرگی در اغتشاشات کند. دفع دو فتنه محله محور و شهرآشوب با محوریت تروریستها و اراذل و اوباش نشان داد که نیاز است برای ادامه مسیر روبهجلو در آینده، زیستبوم نسل آینده را تغییر دهیم.
در صورت ایجاد تغییر در فضای بیولوژیک جامعه، تورم ناشی از شبکه فحشای خیابانی با محوریت نقشه شیطانی چند سفارتخانه اروپایی نمیتواند با تهدید استارلینکی برای مردم ایران خط و نشان بکشد. هیلاری کلینتون در کتاب خود (انتخابهای سخت) نوشته بعد از انتخابات ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) ایران، بیش از ۵ هزار نفر را در سراسر جهان علیه حکومت ایران آموزش دادیم، این شبکه امریکایی تمایل دارد با استفاده از پهنه اغتشاشات قد کشیده و بزرگتر شود، برای غلبه بر این شبکه فاحشه محور و متکی بر جنگ ترکیبی باید شریان تنفسی آن را قطع کنیم، ایستادن روی اعمال حاکمیت سایبری، ایجاد شبکه ملی اطلاعات و استقلال مجازی بدون ترس از نتایج و تعارف با رقیب، بهشدت دشمن را غافلگیر خواهد کرد.
فراموش نکنیم که خط نفوذی که آمار زنان مطلقه را به صندوق توسعه و جمعیت سازمان ملل متحد میداد این روزها در سکوت مطلق نظارهگر میدان اغتشاشات است، اگر سرنخ خطی را که جاسوس فرانسوی را بهعنوان توریست از پاریس به کافه خیابان جمالزاده کشاند دنبال کنیم، عامل جنگ شهری در زاهدان را نیز پیدا خواهیم کرد، در مسجد مکی اگر ما روی صندلیهای خالی ننشینیم، دشمن آن را پر خواهد کرد!