به گزارش مشرق، ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین پارسال گفته بود که میخواهد کشورش پس از حمله روسیه، با حفظ «وجهه» خود، به یک «اسرائیل بزرگ» بدل شود و تاکید کرده بود که در دوران پساجنگ، امنیت اصلیترین مساله اوکراین خواهد بود.
زلنسکی که خود یهودی است، بین آینده اوکراین و اسرائیلِ امروزی، شباهتهایی را متصور بود. اسرائیلی که تصاویر سربازان و غیرنظامیان مسلح در آن رایج بوده و کابینه آن دائماً به واژه امنیت متوسل میشود. رئیس جمهور اوکراین تاکید کرد که تصویر ذهنی او درباره کشورش در دوران پساجنگ، نیروهای مسلح در تمام نهادها، سوپرمارکتها، سینماها و.. را شامل میشود؛ کشوری که در همه جای آن، افراد مسلح حضور دارند. او همچنین چندین بار بر اهمیت حفظ روابط تنگاتنگ با اسرائیل تاکید کرد و آن را به عنوان الگویی برای اوکراین مورد تمجید قرار داد.
زلنسکی با مقاومت در برابر ایده تقلید کردن اوکراین از دمکراسیهای لیبرال اروپایی همچون سوئیس، گفته بود: مطمئنم که مساله امنیت ما در ۱۰ سال آتی، اولویت اصلی خواهد بود. مردم اوکراین، ارتش بزرگ ما خواهند بود.
کمدین سابق اوکراین در عین حال بر این موضوع نیز تاکید داشت که صرفنظر از چالشهای امنیتی، اوکراین همچنان مثل اسرائیل، یک «دمکراسی» باقی خواهند ماند! به گفته وی، اوکراین از قدرت هر خانه، هر ساختمان و هر فرد به پا خواهد خواست. او تاکید کرد «مخلص کلام» این است که اوکراین به حکومتی اقتدارگرا همچون روسیه تبدیل نخواهد شد و افزوده بود که «یک حکومت اقتدارگرا به روسیه میبازد.»
به گفته وی، اوکراین نماینده ارزشهای دمکراتیک غربی است که یک رژیم اقتدارگرای ضدغربی که بر منطقه سلطه دارد (روسیه)، موجودیت آن را تهدید میکند.
اگر بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل تلاش کرده که اسرائیل را به پنجاهویکمین ایالت آمریکا بدل کند، گاهی اوقات اینطور به نظر میرسد که زلنسکی امیدوار است تا کشورش را به پنجاهودومین ایالت آمریکا تبدیل کند. نکته طنزآمیز ماجرا این است که اسرائیل بهرغم روابط پیچیده با روسیه به دفعات در مقابل درخواست کییف برای ارسال تسلیحات پیشرفته مقاومت کرده است.
اما اینکه اوکراین تلاش خواهد کرد تا «شبیه اسرائیل» باشد، چندان هم دور از ذهن به نظر نمیرسد. به عنوان مثال، اوکراین هم مثل اسرائیل، از حمایت عمومی گسترده آمریکاییها و نمایندگان آنها در کنگره این کشور برخوردار است؛ نمایندگانی که معتقدند اوکراین هم مثل اسرائیل به «آنها شباهت» داشته و در سوی مقابل، روسها مثل عربها، «اغیار منفور» هستند!
علاوه بر این، درست مثل اسرائیل، تلاشهای اوکراین برای قرار دادن خود در جایگاه یک متحد ذاتی برای آمریکا، هم از حیث ارزشها و هم از لحاظ منافع، به عنوان یک اصل دیپلماتیک، کاملاً مورد پذیرش نیروهای سیاست خارجی واشنگتن است. به عبارت دیگر، هم نئومحافظهکاران جمهوریخواه و هم بسیاری از ملیگرایان محافظهکار جناح راست، هم ملیگرایان لیبرالی که بر خط فکری دمکراتها منجمله ساکنان کنونی کاخ سفید تسلط دارند، همه و همه با تلاشهای اوکراین برای تبدیل شدن به متحد واشنگتن موافق هستند.
امروزه بسیاری از آمریکاییها مفهوم ائتلاف با اسرائیل را به عنوان مفهومی مفروض میپذیرند. اما بخش اعظم روابط بینالملل به تحولات لحظهای مربوط است و از این منظر، رابطه آمریکا با اسرائیل به عنوان بخشی از تلاشها و اقدامات واشنگتن در راستای محافظت یا پیشبرد منافع ملی آمریکا در خاورمیانه، شکل گرفته است. در واقع، اعضای تشکیلات سیاست خارجی آمریکا به رهبری جرج مارشال، وزیر خارجه وقت این کشور، با به رسمیت شناختن اسرائیل در سال ۱۹۴۸ مخالفت کردند و پایه و مبنای مخالفت آنها این بود که آمریکا در آن برهه به حمایت کشورهای عربی به ویژه کشورهای تولیدکننده نفت خلیج فارس نیاز داشتند تا در آغاز جنگ سرد با شوروی سابق، از منافع راهبردی غرب محافظت کنند.
از این رو، هرچند این امکان وجود دارد که زلنسکی به محدودیت سیاسی آمریکا در حمایت از اوکراین پی ببرد اما این سناریو محتمل است که واشنگتن بهتدریج به سمت ائتلافی با کییف کشیده شود که فراتر از ائتلاف پیش از حمله روسیه به اوکراین باشد! شاید مسائلی همچون حقوق ملی، هویت قومیتی، مرزبندی و موضوعات حاکمیتی به طور مستقیم ارتباطی با منافع آمریکا نداشته باشد اما مشابه اتفاقی که درباره اسرائیل افتاد و آنها توانستند حمایت آمریکا در مسائلی همچون الحاق نامشروع بلندیهای جولان را جلب کنند، شاید کییف هم موفق بشود حمایت کامل واشنگتن درباره بسیاری از اهداف حتی جنجالی خود را کسب کند.
به عبارت بهتر، زلنسکی امیدوار است که اکثر آمریکاییها همانطور که به طور غریزی اسرائیلیها را به اعراب ترجیح میدهند، اوکراینیها را هم به روسها ترجیح دهند.