به گزارش مشرق، کانال حرف حساب در ایتا با انتشار تصویری از کتاب حسین پسر غلامحسین، بخشی از این کتاب را منتشر کرد:
دست محمدحسین را گرفت و او را در مدرسهٔ اربابزاده که خودش مدیر آن بود ثبت نام کرد. ظهر، محمدرضا و محمدحسین خسته و کوفته به خانه آمدند. محمدحسین پرسید: پدر! چرا امروز ما را با ماشین به خانه نیاوردی؟ مسیر طولانی است. ما خسته شدیم. پدر او را در آغوش کشید، بوسید و گفت: بهخاطر اینکه شاید در بین بچهها کسانی باشند که پدر نداشته باشند. این کار خوبی نیست که جلوی آنها شما هر لحظه با پدر باشید.
برگرفته از کتاب حسین پسر غلامحسین؛ خاطراتی از شهید محمدحسین یوسف الهی
صفحات ۲۷ و ۲۸
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.