به گزارش مشرق، روزنامه الکترونیکی رایالیوم در گزارشی به عوامل مخالفتهای مکرر رژیم صهیونیستی با آتشبس در نوار غزه پرداخت و نوشت که بنا بر اعلام جنبش مقاومت اسلامی فلسطین، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و کابینه وی ۱۳ بار در روند اجرای آتش بس کارشکنی کردند، اما در نهایت مجبور شدند آن را بپذیرند.
«رلی الف را الحروب» نویسنده این مقاله به ۷ دلیل اشاره میکند که بر اساس آن نتانیاهو مخالف امضای این توافق بود:
اول: اجرای این توافق پیروزی برای حماس به شمار میرود که نتانیاهو و سران ارتش و کابینه وی آن را نمیپذیرفتند. در حالی که رژیم صهیونیستی هیچکدام از اهداف حمله وحشیانه خود ضد نوار غزه را محقق نکرده، رهبران حماس از همان ابتدا اعلام کرده بودند که آزادی اسرای فلسطینی یکی از مهمترین اهداف عملیات طوفان الاقصی به شمار میرود. به این ترتیب انجام آتشبس و تبادل اسرا را میتوان یک پیروزی بزرگ برای مقاومت دانست که آنها را به تکرار این عملیات در مراحل آینده تشویق میکند.
از سوی دیگر میتوان گفت که گروگانهای غیرنظامی شامل زنان و کودکان، مسئولیتی اخلاقی و رسانهای و سیاسی برای گروههای مقاومت ایجاد میکردند و رها شدن از دست آنها با گرفتن امتیاز آزادی تعدادی از اسرای فلسطینی به نفع این گروهها بود.
دوم: انجام تبادل اسرا نیازمند آتشبس انسانی بود که نتانیاهو و ارتش رژیم صهیونیستی نمیخواستند با آن موافقت کنند تا جنبش حماس بتواند در نتیجه حملات رژیم صهیونیستی به مبارزات خود ادامه دهد. این در حالی است که ارتش اسرائیل حتی در ترور رهبران ارشد حماس یا از بین بردن ساختار سیاسی و نظامی آن نیز ناکام مانده و نتوانستند بستر مردمی حماس و دیگر گروههای مقاومت را از بین ببرند.
سوم: نتانیاهو و کابینه وی تلاش میکردند از برگه اسرای اسرائیلی به عنوان اهرم فشاری بر پایتختهای غربی و اروپایی استفاده کنند و به این ترتیب خود را از حمایت رسانههای بینالمللی بهرهمند سازند. در همین رابطه برخی رسانههای بینالمللی حامی اسرائیل گزارشهای متعددی در خصوص سختی خانوادههای اسرای اسرائیلی تهیه کرده بودند تا شاید بتوانند حملات صهیونیستها و کینهتوزی آنها نسبت به فلسطینیها در نسلکشی غزه را توجیه کنند.
چهارم: نتانیاهو و کابینه وی میدانند که اظهارات و مطالب مطرح شده از سوی اسرای اسرائیلی میتواند دروغ پردازیهای آنها در مورد حماس و گروههای مقاومت و همچنین تلاش برای حفظ جان شهرکنشینان اسرائیلی را فاش کند، دروغهایی که قطعاً به سقوط کابینه نتانیاهو و سرکردگان نظامی و امنیتی وی منجر خواهد شد.
پنجم: نتانیاهو و کابینه راستگرای افراطی وی هرگز به جان انسانهای دیگر - نه تنها در میان دشمنان خود، بلکه برای اسرائیلیها نیز- ارزش قائل نیستند. نتانیاهو یک سیاستمدار پراگماتیک است و از آموزههای تلمودی برای نسلکشی و کشتار زنان و کودکان در غزه استفاده میکند. اسرائیل از طریق این جنگ به دنبال اجرای پروژه قدیمی صهیونیستها در کشتار مردم فلسطین و مهاجرت دادن اجباری و مصادره اراضی آنها است و این آتشبس بر خلاف این اهداف است.
ششم: نتانیاهو و سران سیاسی و نظامی این رژیم با وجود خسارتهای گسترده اقتصادی به دنبال طولانی کردن دامنه جنگ بودند، چرا که به خوبی میدانند در صورتی که نتوانند نشانهای از یک پیروزی ارائه دهند، آینده سیاسی خود را از دست میدهند و کمیتههای تحقیق کار خود را آغاز خواهند کرد. این در حالی است که نتانیاهو در پروندههای مفاسد اقتصادی نیز در دادگاه حضور پیدا میکند و در صورتی که اتهاماتی دیگر نظیر اهمال و سستی نسبت به امنیت شهرک نشینان و دروغگویی و مخفی کردن تلفات واقعی و همچنین کشتار شهرکنشینان اسرائیلی در روز ۷ اکتبر به آنها اضافه شود، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به این ترتیب مشخص است که توافق آتشبس و تبادل اسرا به نفع آنها نیست و علاوه بر اینکه موقعیتی را برای تقویت مجدد جنبش حماس فراهم میکند، زمینه حل سیاسی جنگ کنونی را نیز فراهم میکند و این چیزی است که نتانیاهو به دنبال آن نیست.
هفتم: نتانیاهو ترجیح میداد میانجی عملیات تبادل اسرا با گروههای فلسطینی، مصر باشد و نه قطر. چرا که در این صورت علاوه بر اینکه میتوانست موقعیت مصر را به عنوان یکی از طرفهای مشارکت کننده در محاصره غزه تقویت کند، از اهرم فشار این کشور ضد گروههای فلسطینی به بیشترین نحو استفاده کند، اما این اتفاق نیفتاد و اعمال فشارهای گسترده بر فاشیستیترین کابینه رژیم صهیونیستی باعث شد این آتشبس در نهایت به تصویب برسد.