وی ادامه داد: همه اینها به این دلیل است که شعر پارسی بینیاز از واردات شعر است و نیازی ندارد که از هیچجای دیگری قالب به آن غالب کنند، حتی از کره مریخ. «شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد/ دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود»؛ شاعر قرن هشتم میگوید که شعر من در زمان حضرت آدم(ع) در باغ بهشت و روی برگهای گل نوشته شده بود و راست هم گفته است. خوبان این صحنه را دیدهاند؛ بنابراین من هم تمرینهای خودم را در نوع، طرز و تراش شعر نیمایی به نام «لَم لِوار» که از کلمات مازندرانی است، ارائه کردهام.
به گفته این شاعر؛لم لوار به معنای درختچههای(اغلب تمشک) هستند که بر سر راه میرویند. این گیاهان را از سر راه برمیدارند و به عنوان محافظ پرچین باغها استفاده میکنند. این نام را از دوست خوبم جواد شاکری که پدر او از دوستان نیما بوده است، در جادههای مازندران شنیدم و برگزیدم.
امیری اسفندقه با اشاره به دیگر آثار در دست انتشار خود گفت: مجموعهای دیگری نیز برای اولینبار منتشر میشود و در آن 80 قطعه را ارائه خواهم کرد. عنوان این اثر «کِلانه» انتخاب شده است. کلانه نوعی نان در کردستان است که آن را به شیوه خاصی تهیه میکنند. ما در شعر گذشتگان مانند ناصر خسرو اسامی نانهای مختلفی مانند فَخپره و مَیده میبینیم. به این دلیل اسم این مجموعه را از روی یک نوع نان انتخاب کردهام که اولاً نان متبرک است و در فرهنگ ما زیر دست و پا نمیافتد؛ دوم اینکه قوت نخستین و فرجامین انسان نان است. هر غذایی که انسان بخورد و نان نخورد، انگار غذایی نخورده است. سه دیگر اینکه، مادربزرگها نان را به شکل و شیوه خاصی درست میکردند و با گیاهان کوهی میآمیختند و با نوعی کره خاص میپختند، در واقع با این کار طبیعت بکر را به دهان هدیه میکردند، نان در آن زمان فقط یک غذا نبود که شکم را سیر کند، بلکه ذهن را سیراب میکرد؛ این قول صادق است.
وی با تأکید بر اینکه قالب قطعه از یاد نرفته و هنوز در شعر فارسی جاری است، ادامه داد: قطعه به نظر میرسید که یک قالب فراموششده است، اما اینگونه نبوده است. شاعران بسیاری از دیروز تا امروز بر این قالب سرودهاند مانند انوری و ابن یمین که اولین و بزرگترینشان بودند، اما من به شخصه دوستدار چیزهای فراموششدهام. قطعه هم هرگز فراموش نمیشود. از سوی دیگر، به نظر میرسد که این قطعه نان نیز به فراموشی سپرده شده است. خواستم با این نامگذاری، این قطعه نان بابرکت مقوی مغذی را به رخ بکشم و در برابر چشم قرار دهم و دوست داشتم در قالب قطعه شاطری کنم.
امیری اسفندقه یادآور شد: غلطگیری مجموعه دوم نیز انجام شده است. تلاش کردم قطعهها با فکر و فرهنگ نیما مواجهه باشد، از قطعه دو بیتی تا قطعه 40 بیتی در این کتاب گنجانده شده است. موضوع سرودهها نیز متفاوت است، هم موضوع عاشقانه و اجتماعی دارد و هم آزاد و سیاسی. اگرچه که سرانجام موضوع شعر خود شعر است. موضوع شعر چیزی جز شعر نیست؛ هرچند که برای آن نامگذاریهای مختلفی مانند شعر سیاسی نیز انجام شده است. معتقدم شعر هیچگاه سیاسی نمیشود بلکه این سیاست است که شاعرانه میشود. شعر اجتماعی نمیشود، این اجتماع است که شاعرانه میشود. ما بیشتر از اینکه شهروند باشیم، شعروندیم؛ آن هم شعر ناب پارسی پارسا.
وی در پایان افزود: چند کتاب دیگر هم آماده کرده، اما هنوز عنوانی برای آن انتخاب نکردهام. چند نام در نظر دارم، اما هنوز با آنها آشتی نکردهام.