به گزارش مشرق، مهدی فضائلی نوشت: ولایت فقیه، مهمترین سنگر و دژ حراست از انقلاب اسلامی است.این را تجربه سی و هفت ساله انقلاب بارها و بارها به اثبات رسانده و بر این مضمون در فرمایشات امام راحل(ره) که،پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد،مهر تایید زده است.
از جمله راه های درک این مهم،کنش ها و واکنش های دشمن نسبت به هر چیزی است که به نوعی به "ولی فقیه" یعنی پاسدار و نگاهبان اصلی نهاد ولایت فقیه مربوط می شود.
دشمن با تجربه ده سال بازتاب جهانی راهبری انقلاب اسلامی توسط بنیانگذار کبیر انقلاب(ره)، تصمیم داشت خلف صالح اورا به نحوی بایکوت خبری کند و به زعم خود این بار اجازه ندهد نام او و پیام ها و مواضع الهیش جهان گیر شود.
دشمن اراده کرد اما اراده اش کارساز نبود؛ لذا بنارا بر این گذاشت که به نوعی ایشان را ترور شخصیت کند تا از تاثیر گذاری و نفوذ کلامش بکاهد.
امروز به واسطه فناوری های نوین ارتباطی و از جمله شبکه های اجتماعی موبایل و ثابت و تقریبا" بلافاصله پس از هر سخنرانی و اعلام موضع ایشان، علاوه بر رسانه های رسمی، شاهد موجی از تخریب های سازماندهی شده علیه ایشان هستیم.
یکی از آخرین واکنش های تخریبی که ابتدا یک رسانه امریکایی آغازگر آن بود و سپس در شبکه های اجتماعی بازتاب پیدا کرد،امکان تغییر در خطوط قرمز اعلامی از سوی رهبری بواسطه فشار ها بود!
وقتی عضو ارشد گروه مذاکره کننده هستهای و رییس ستاد پیگیری اجرای برجام از جابهجایی در خطوط قرمز هسته ای خبر داد و گفت:"جابه جایی در خطوط قرمز سرخود توسط تیم مذاکره کننده انجام نشده است. در چند موردی که امکان پیشرفت در مذاکرات وجود نداشت ما موارد را گزارش کردیم و در آنها تغییراتی داده شد. رهبری ابتدا گفتند همه تحریمها باید لغو شود اما در مذاکرات وقتی بحث میکردیم طرف آمریکایی گفت که میتواند تحریمهای رییسجمهور را لغو کند اما تحریمهای کنگره باید توسط کنگره برداشته شود و اکنون فضای چنین کاری نیست. این نکته را ما منتقل کردیم و خط قرمز در این مورد ناچاراً جابهجا شد. در یکی دو مورد دیگر هم به همین شکل اتفاق افتاد که شخص مقام معظم رهبری در دیدار با خبرگان رهبری به این موارد اشاره کردند"،پس از این اظهارات،یک رسانه امریکایی با خوشحالی گفت:پس معلوم می شود می توان خطوط قرمز رهبر ایران را هم تغییر داد!
حال دو پرسش مهم وجود دارد؛نخست اینکه آیا واقعا"ممکن است خط قرمزهای رهبری تغییر کند؟ و دوم که سوال مهمتری است اینکه اگر پاسخ سوال اول مثبت است،ضوابط حاکم بر این تغییر چیست؟
در پاسخ به پرسش اول باید گفت بله، امکان تغییر و جابجایی در خطوط قرمز رهبری وجود دارد اما نه بسادگی و آنگونه که دشمن تصور می کند.
این مساله البته مسبوق به سابقه است و در تاریخ صدر اسلام هم نمونههایی از این نوع تغییرات را سراغ داریم.
مثلا " ماجرای صلح حدیبیه در زمان پیامبر(ص)،رفتار امیرالمؤمنین در ماجرای خلافت پس از رحلت پیامبر(ص)،پذیرش حکمیت توسط امیرالمومنین در جنگ صفین،ولیعهدی امام رضا(ع) و موارد متعدد دیگر.
در زمان حیات امام راحل(ره) نیز مواردی اتفاق افتاد که میتوان مصداق تغییر در خطوط قرمز دانست که بارزترین آن پذیرش قطعنامه بود.
حتی از این بالاتر، مطابق نظر امام راحل(ره) امکان تغییر و جابجایی در خطوط قرمز خود اسلام هم نه فقط توسط امام معصوم بلکه توسط نایب ایشان وجود دارد! مثلا" تعطیل موقت برخی واجبات مانند حج و... به تشخیص ولی امر جامعه!
بنابراین، اصل این مبحث حرف تازه ای نیست و هم به لحاظ نظری و هم در عمل سابقهای طولانی دارد.
نکته مهم در این قسمت که از دقت نظر در مصادیق اشاره شده حاصل میشود آن است که این جابجایی ها و انعطاف هایی تماما" تاکتیکی است و نه راهبردی آن هم در موارد بسیار خاص،محدود و شرایط ویژه!
مثلا" نه تنها راهبرد مقابله و مبارزه پیامبر(ص) با مشرکین، تحت تاثیر صلح حدیبیه هیچ تغییری نکرد بلکه با فاصله کوتاهی پس از نقض عهدهایی که مشرکین کردند فتح مکه رقم خورد.
یا تخاصم میان امیرالمؤمنین با معاویه که پس از ماجرای حکمیت هم ادامه یافت و با درگیری های گوناگونی همراه بود و در شرایطی که میرفت تا ریشه معاویه کنده شود،هزینههای سنگین حماقت امثال ابو موسی اشعری به جامعه و نظام اسلامی تحمیل شد!
امروز نیز در راهبرد مبارزه و مرزبندی با راس استکبار، نه تنها تغییری ایجاد نشده بلکه مصمم تر از قبل ادامه دارد.لیکن بدلایلی از جمله همراهی با رییسجمهوری که تازه مستقر شده و وعده داده بود که هم سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ زندگی مردم ،همچنین توجه به ظرفیت دولت و تیم مذاکره کننده که اعلام کرده بودند بیش از این توان ندارند از سویی و اتمام حجت به همه کسانی که گمان می کردند با قدری کوتاه آمدن در برابر امریکا می شود برد-بردی را رقم زد و ماجرا را ختم به خیر کرد از سوی دیگر، این مقدار انعطاف آن هم با اما و اگرهایی و فقط در موضوع هستهای پذیرفته شد.انعطافی که اگر اعمال نمی شد،شاید فتنه دیگری آغاز می گشت!
به عبارت دیگر انعطاف رهبری در جابجایی برخی خطوط قرمز، در برابر فشار دشمن نبود بلکه برای اجابت درخواست و ملاحظه توان رییسجمهور و تیم مذاکره کننده بود و تفاوت این دو بسیار است!
اما پرسش دوم، که این تغییرات تابع چه شرایطی است و تشخیص آن بعهده کدام نهاد یا مرجعی است؟
مهمترین ضابطه و معیار این جابجایی ها در یک کلمه خلاصه می شود و آن"مصالح نظام اسلامی"است.
در این فرمایش امام دقت کنید:" حکومت،که شعبهای از ولایت مطلقه رسول الله-صلی الله علیه و اله و سلم-است،یکی از احکام اولیه اسلام است و مقدم بر تمام احکام فرعیه،حتی نماز و روزه و حج است."
امام پس از این عبارت، با بیان مواردی سه مرتبه یک مضمون را با این واژهها به عنوان معیار ذکر می فرمایند."مصالح کشور و اسلام "،"مصالح اسلام " و" صلاح کشور اسلامی".
تشخیص این مصلحت هم بر عهده شخص حاکم اسلامی یا همان ولی فقیه در زمان غیبت است.امام جامعه است که با علم به همه ابعاد موضوع و توانمندی ها و اقتضائات، این مصلحت را که ناظر به مصلحت عمومی کشور و نظام و تامین کننده آن است تشخیص می دهد و اجرا می کند.
حال ممکن است پرسش دیگری مطرح شود و آن اینکه این مصلحت سنجی با بحث "مصالح مرسله " نزد اهل تسنن چه فرقی دارد؟ پاسخ به این پرسش بحث مفصلی را می طلبد اما اجمالا" اینکه:مصالح مرسله نزد اهل سنت، از منابع احکام شریعت به شمار می رود،هرچند در احکام حکومتی نیز کاربرد داشته باشد،ولی در فقه شیعه،مصلحت از منابع مستقل استنباط شرعی به حساب نمی آید و فقط در احکام حکومتی به کار می آید و در صورتی معتبر است که به نوعی با حکم عقل یا سنت منطبق باشد.*
در پایان این نوشتار یادآوری دو نکته مهم لازم است.
نکته اول اینکه،حکومت دینی و انقلاب اسلامی ،حکومت و انقلابی است کاملا"عقلانی و مبتنی بر محاسبات صحیح و منطقی و نه محاسبات محافظه کارانه؛ و ازآنجاییکه تصلب و عدم انعطاف گاهی اوقات خلاف عقل است،بنابراین امکان چنین جابجایی ها و انعطاف هایی در اسلام دیده شده تا نظام اسلامی مجبور به اقدام غیر عقلانی و خلاف مصلحت نشود!
ونکته دوم مرجع تشخیص ضرورت این انعطاف و جهت آن است.
همانطور که گفته شد،جهت اصلی این جابجایی یا انعطاف،مصلحت نظام اسلامی است و نه مثلا"ترس از تهدید یا منافع شخصی حاکم و امثال آن و مرجع تشخیص آن هم رهبر نظام است که طبق قانون اساسی دارای صلاحیت افتاء،عادل،متقی،دارای بینش صحیح سیاسی،مدبر،شجاع،مدیر و دارای قدرت کافی برای رهبری است.
البته رهبر می تواند برای این تشخیص از سازوکارهایی از قبیل مجمع تشخیص مصلحت استفاده کند.
معنای روشن و شفاف این سخن آن است که چنین انعطاف هایی، سرانجام به حفظ، تداوم و تقویت نظام اسلامی منجر خواهد شد که اتفاقا" باید موجب نگرانی دشمن شود!
ضمنا" فراموش نکرده ایم که دشمنان ما خودشان بارها و از جمله در موضوع هسته ای ناچار به عقبنشینی و عدول از خطوط قرمز شان شدهاند.تن دادن به هزاران سانتریفیوژ،کوتاه آمدن در قبال سایت فردو و پذیرفتن صریح و ضمنی حق هسته ای ایران از جمله این عقب نشینی ها است.عقب نشینی هایی که برای ما هم درس آموز است و نشان می دهد دشمن در برابر دست های پر و اراده مستحکم ما چاره ای جز عقب نشینی نخواهد داشت.
سرانجام اینکه،دشمنان و البته برخی دوستان داخلی!مراقب باشند در یک برخورد سطحی و دم دستی از شنیدن جابجایی در برخی خطوط قرمز رهبری خشنود نشوند و متوجه این نکات مهم باشند تا دچار خطای محاسباتی نگردند!