گروه جهاد و مقاومت مشرق - ادبیات دفاع مقدس بعد از گذشت بیش از سه دهه از زمان جنگ تحمیلی توانسته است خود را به عنوان یکی از شاخههای مهم ادبیات کشورمان معرفی کند. در این راستا بسیاری از نویسندگان سعی کردهاند در این زمینه اثری ارائه دهند. با این حال هنوز برخی معتقدند ادبیات دفاع مقدس هنوز نتوانسته است به جایگاه رفیعی که باید، دست پیدا کند.
با احمد شاکری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات دفاع مقدس که پژوهشهای زیادی در حوزه ادبیات دفاع مقدس انجام داده و آثاری از جمله سرزمین پدری، بازتاب، عریان در برابر باد، نفس و باران نیمروز را در کارنامه خود دارد به گفتوگو نشستهایم تا لزوم تولید آثار داستانی در حوزه ادبیات دفاع مقدس و جداسازی خاطرهنگاری از فضای داستانی را مورد بررسی قرار دهیم.
با وجود فاصلهای که از زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق گرفتهایم، نظر شما در مورد لزوم پرداختن به دفاع مقدس در حوزه ادبیات چیست؟
دفاع مقدس به عنوان یک اتفاق تاریخی و تاثیرگذار نقش بهسزایی در تاریخ معاصر ما دارد. ادبیات یک هنر است و مخاطب عام هم دلش میخواهد با هنر مواجه شود.
این اشتیاق به هنر بسیار زیباست. علاوهبر اینها اشتیاق به کمالگرایی و حقیقتجویی هم وجود دارد و ناخودآگاه همه به حقیقتجویی تمایل دارند.
هنر بر پایه همین حقیقتها کار میکند؛ هم کمالگرایی و هم حقیقتجویی. هنر اگر کمال باشد انسان به دنبال آن میرود. من از سوال شما این برداشت را دارم. شاید دلیل اول لزوم پرداخت به ادبیات دفاع مقدس را باید در خود هنر جستوجو کرد.
این داستان قابلیتهای زیادی دارد؛ میتواند مخاطب را جذب کند و به همان جهانی که نویسنده ترسیم کرده است ببرد. برای همین ادبیات دفاع مقدس توانسته مخاطبان را جذب کند؛ چون هنری است که حقیقت را میگوید و برای همین باید به آن پرداخت.
داستاننویسان زیادی در این حوزه آثار دارند. به نظر شما توانستهایم حق مطلب را در این زمینه ادا کنیم؟
ما در حوزه دفاع مقدس هم موضوع تاریخی داریم، هم غیرتاریخی. ادبیات نیازی ندارد به واقعیت بپردازد. ژانر تخیلی هم میتواند به این حوزه اضافه شود؛ چرا باید ضرورت داشته باشیم که به حوزه دفاع مقدس بپردازیم؟ یکی از دلایل به هویت فکری و فرهنگی ما برمیگردد.
ادبیات هر کشور وامدار مردم آن سرزمین است. ما نمیتوانیم ادبیاتی داشته باشیم که از فرهنگمان جدا باشد. اگر به دنیا هم نگاه کنید همین وضعیت حاکم است. ادبیاتها زایده اتفاقهایی هستند که در کشورها و انقلابها میافتد.
ما اگر بخواهیم ادبیات بومی داشته باشیم و به فرهنگ و هنر خودمان نگاه کنیم، چارهای جز این نداریم که به موضوعاتی مثل همین دفاع مقدس خودمان نگاه کنیم.
دفاع مقدس در یک بازه هشت ساله به شدیدترین شکل ممکن کشور ما را تحتتاثیر قرار داده است. به همین منظور برای ما ارزشمند است. اگر این اتفاق در هر جای دنیا افتاده بود برایش هزاران داستان و فیلم ساخته میشد.
در این هشت سال سختیهایی به وقوع پیوسته که بسیار ارزشمند است. هر کسی که به دنبال حقیقت، کمال و ارزشها باشد به این حوزه توجه میکند. البته موضوعاتی از این دست در کشور ما زیاد هستند. اما دفاع مقدس به دلیل نزدیکی به دوران ما برایمان ملموستر است.
به نظر شما داستاننویسان ما چقدر توانستهاند در حوزه داستان مخاطبان را با خود همراه کنند و داستانها چقدر موفق بودهاند؟
باید بگویم در حوزه دفاع مقدس داستان و خاطره را از هم جدا میکنم؛ چون مخاطبان ادبیات دفاع مقدس این روزها همه خاطرات مختلف را شنیدهاند. در حوزه داستان چند مساله مهم است. یک مساله نسبی است. اگر بگوییم حق مطلب را ادا کردهایم اینطور نیست. در این باره داستانهای متعددی میتوان نوشت. اما آنقدر نویسنده نداریم. آثاری هم که تولید شدهاند خیلی زیاد نیستند. تکنیک هم نداریم.
من با سوالات شما متوجه شدم که شأنی را برای ادبیات در زمینه دفاع مقدس قائل هستید. ادبیات متعهد است. یک نکته بسیار مهم این است که همواره ماده خام برای داستان وجود دارد. آنقدر روایت زیاد است که اگر یک نویسنده بخواهد در این زمینه وارد شود، میتواند داستانهای زیادی را خلق کند.
اما در نقطه مقابل اینها، موانع زیادی هم داریم. یکی از موانع این است که ادبیات داستانی ما به لحاظ شکل و فرم ادبیاتی ترجمهای است. برای همین این نوع روایت مانع سازندگی برای نوشتن ادبیات است.
مساله دیگر هم این است که ما آثار خوبی داریم؛ اما تبلیغات کم است و این تبلیغ کم باعث میشود آثار به دست مخاطب نرسد.
در صحبتهاتان گفتهاید تکنیک نداریم. این تکنیک را کجا باید پیدا کنیم؟ یعنی نویسندگان ما نیاز به آموزش دارند؟
تکنیک یک معنای عام است. مجموعهای از پیشفرضها وجود دارند که مانع از روایت دفاع مقدس میشوند. اگر ما دفاع مقدس را در جهتی که خودمان میخواهیم ببریم و به حقایق هم توجه نکنیم، نمیتوانیم به آن چیزی که میخواهیم برسیم.
ما ماده خام برای نوشتن داستانها در این حوزه زیاد داریم؛ اما هستند کسانی که این ماده خام را سانسور میکنند و همین سانسور کردن باعث میشود که نتوانیم به خوبی ادبیات دفاع مقدس را روایت کنیم.
گفتید خاطره و داستان را باید از هم جدا کرد؟ چرا فکر میکنید باید این اتفاق بیفتد؟
تعداد عناوینی که امروزه در حوزه خاطره وجود دارند بسیار است؛ هم در حوزه عنوان و هم تیراژ. باید بدانیم این مساله برای حوزه داستان فرصت است یا تهدید؟ از جهاتی باعث میشود به حوزه داستان یا رمان توجه نشود. رمان در راس هرم روایت قرار دارد. کارکرد رمان متنوعتر است و باید حتما مورد توجه مدیران و مسئولان قرار گیرد. خاطره تجربه سادهتری را در اختیار مخاطب قرار میدهد. اگر میخواهیم به حوزه دفاع مقدس توجه کنیم و ادبیات را سرلوحه قرار دهیم، این مساله خیلی مهم است و باید به آن توجه کنیم. از طرف دیگر خاطره میتواند فرصتی باشد برای نویسندگان چیرهدست. وقتی فردی داستان سادهای را روایت میکند، میتواند برای داستاننویسان ماهر، خمیرمایهای برای یک داستان خوب باشد.
* فرهیختگان