سرویس جهان مشرق - اغتشاشات اوایل دیماه ۹۶ در ایران به وضوح از جانب عوامل خارجی حمایت و بلکه برنامهریزی شده بود. آغاز این اعتراضات تنها چند روز پیش از اعلام تصمیم ترامپ درباره توافق هستهای در روز جمعه (۲۲ دیماه) نشان میداد که اهداف پنهانی در پشت این ناآرامیها نهفته است. ترامپ نیز با توسل به همین بهانههای حقوق بشری است که تلاش میکند در عین حفظ توافق هستهای روی کاغذ، تحریمهای جدیدی را علیه تهران اِعمال کند. از سوی دیگر، در فضای داخلی آمریکا، انتشار کتاب «آتش و خشم» (گزارش مشرق را از اینجا بخوانید) و داغ شدن مجدد بحثها درباره سلامت روانی ترامپ، رئیسجمهور آمریکا را گرفتار حاشیههای متعددی کرده است.
خبرنگار سرویس جهان مشرق در خصوص دشمنیهای آمریکا علیه ایران طی چند دهه گذشته، تصمیم روز جمعه ترامپ درباره برجام و تحولات اخیر در فضای داخلی آمریکا با «اریک مارگولیس» نویسنده و کارشناس آمریکایی مسائل بینالملل گفتوگو کرده است. مارگولیس اخیراً گزارشی تحت عنوان «کودتای ناکام ترامپ در ایران» را درباره اغتشاشات اخیر در ایران نوشته است (گزارش را از اینجا بخوانید).
چرا برای توصیف اعتراضات در ایران از واژه «کودتا» استفاده کردید؟
من این اعتراضات را یک «اقدام به کودتا» توصیف کردم، چون معتقدم تحت تأثیر (اگر نگوییم با سازماندهی) برخی قدرتهای خارجی متخاصم با ایران شکل گرفتند. هدف آنها هم این بود که پدیده موسوم به «انقلاب رنگی» در کشورهای دیگر را در ایران نیز تکرار کنند.
برخی گزارشها میگویند سیآیای (CIA) احتمالاً در شکلگیری این اعتراضات نقش داشته است. به نظر شما این سازمان چه دخالتی میتواند در اغتشاشات ایران ایفا کرده باشد؟
البته سندی قطعی مبنی بر دخالت سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) در این اعتراضات وجود ندارد، اما این یک واقعیت شناختهشده است که سیآیای دشمن دولت انقلابی در ایران، و از مدتها پیش در این کشور بسیار فعال است.
شما تاریخ دشمنیهای آمریکا علیه ایران، از جمله کودتای سال ۱۹۵۳ توسط سیآیای علیه محمد مصدق و جنگ عراق بعد از انقلاب اسلامی، را هم در مقاله خود بررسی کردهاید. لطفاً در اینباره توضیح بدهید.
آمریکا، و به همان اندازه هم انگلیس، از سال ۱۹۵۳ به این سو بارها تلاش کردهاند تا دولتی را در ایران روی کار بیاورند که همجهت با منافع غرب باشد. از انقلاب اسلامی به بعد، تلاش قدرتهای غربی برای تغییر حکومت در ایران و به قدرت رساندن دولتی تشدید شد که کمککار سیاستهای خاورمیانهای آمریکا باشد. این تلاشها البته موفقیتآمیز نبودند، اما همچنان ادامه دارند.
درباره کمکهای آمریکا به صدام در جنگ عراق علیه ایران هم توضیح بدهید.
آمریکا، انگلیس و برخی کشورهای عربی با وعده حمایتهای مالی و تسلیحاتی، صدام را به حمله به ایران تشویق کردند.این جنگ، تراژدی وحشتناکی بود که به ایران تحمیل شد و الآن به یقین میدانیم که آمریکاییها، انگلیسیها، و همینطور سعودیها و کویت و بحرین، همگی عراق را تشویق کردند تا به ایران حمله کند و به صدام قول دادند که از او حمایت مالی و تسلیحاتی کنند. هدف آنها هم این بود که انقلاب ایران را پیش از آنکه گسترش پیدا کند، نابود کنند. غربیها بینهایت نگران بودند، چراکه منافع ژئوپلتیک و استعماریشان با تهدید مواجه شده بود.
بنابراین آمریکا نه تنها سعودیها را وادار کرد تا میلیاردها دلار پول به عراق بدهند، بلکه ارتش آمریکا هم اطلاعات و تصاویر ماهوارهای در اختیار دولت صدام قرار داد که در جنگ بسیار تأثیرگذار بودند. آمریکاییها همچنین تجهیزات و تسلیحات زیادی هم برای صدام از منابع مختلف، از هر کجای دنیا حتی از آرژانتین، تأمین کردند. به این ترتیب واشینگتن کاری کرد تا این جنگ وحشتناک علیه ایران برای سالها ادامه پیدا کند.
دولت انگلیس دانشمندان خود را به عراق فرستاده بود تا سلاح شیمیایی و بیولوژیکی برای صدام بسازند.خود من سال ۱۹۹۱ زمانی که در عراق بودم، با چند دانشمند انگلیسی آشنا شدم که وزارت دفاع انگلیس آنها را به عراق فرستاده بود تا چندین نوع سلاح شیمیایی و بیولوژیکی را بسازند؛ از جمله سلاحهای مبتنی بر عاملهای سیاهزخم و بوتولیسم که طراحی شده بودند تا علیه نیروهای ایرانی مورد استفاده قرار بگیرند.
اغتشاشات سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) با تلاشهای قبلی آمریکاییها تفاوت داشت. در کودتای ۱۹۵۳ و همینطور جنگ عراق، آمریکاییها از روشهای سخت استفاده کردند، اما سال ۲۰۰۹ به روشهای نرم روی آوردند. آیا اغتشاشات سال ۲۰۰۹ و اعتراضات اخیر نشان میدهد که رویکرد آمریکاییها از سال ۲۰۰۹ به این سو مقابل ایران تغییر کرده است؟
دلیل روی آوردن واشینگتن به انقلاب رنگی علیه ایران آن است که آمریکاییها فهمیدهاند نمیتوانند یکشبه در ایران انقلاب کنند.به نظرم همینطور است. آمریکاییها فهمیدند که نمیتوانند یکشبه در ایران انقلاب به راه بیندازند، بنابراین این تکنیکهای جدیدی که برای ایجاد انقلاب رنگی مورد استفاده قرار میگیرند، توسط نهادهای اطلاعاتی غربی، و به خصوص آمریکایی و انگلیسی، طراحی شدند و بسیار هم مؤثر بودهاند. این تکنیکها روی جوانهای بیستوچندساله تمرکز میکنند.
امروزه حدود ۸۰ درصد از تبلیغات، در فضای مجازی انجام میشود و قدرتها غربی هم که خودشان اینترنت را ایجاد کردهاند، یاد گرفتهاند که چگونه باید بیستوچندسالهها را متقاعد کنند و از همین روش هم به اهداف خود در نقاط مختلف جهان دست پیدا کردهاند. البته این روشها در ایران تا کنون جواب نداده، اما به هر حال، موجب بروز شورشهایی شده است.
اغتشاشات اقتصادی اخیر چه نقاط مشترکی با اغتشاشات سال ۲۰۰۹ در ایران داشتند؟
در هر کشوری میتوان جمعیتی را پیدا کرد که نارضایتیهای اقتصادی دارند: فقرا، بیکارها و غیره. این افراد در فرانسه وجود دارند، در آمریکا هم وجود دارند و هر از چند گاهی اعتراض هم میکنند. ایران از سال ۱۹۷۹ [و انقلاب اسلامی] تا کنون درگیر جنگی اقتصادی بوده است و از این ناحیه صدمات زیادی دیده است؛ صنایع این کشور آسیبدیدهاند، راههای صادرات این کشور مسدود شدهاند.
بنابراین تعجبی ندارد که این کشور مشکلات اقتصادی زیادی داشته است و اکنون هم دارد. این مشکلات نتیجه جنگ اقتصادی و تحریمها علیه این کشور است که بهرغم توافق هستهای همچنان ادامه پیدا کردهاند و در آینده هم این تحریمها و مشکلات اقتصادی ادامه خواهند داشت.
ترامپ روز جمعه تصمیمی مشابه تصمیم قبلیاش در ماه اکتبر سال ۲۰۱۷ را درباره برجام اتخاذ کرد: عدم خروج از برجام، اما اِعمال تحریمهای بیشتر. رئیسجمهور آمریکا بارها قول داده که توافق هستهای را پاره خواهد کرد، اما با وجود آنکه چندین بار فرصت انجام این کار را پیدا کرده، هنوز به قول خود عمل نکرده است. آیا این نشان میدهد که صحبتهای ترامپ صرفاً لفاظی هستند یا اینکه واقعاً خطر پاره کردن توافق هستهای وجود دارد؟
این خطر واقعاً وجود دارد. ترامپ بسیار متغیر و بیثبات است و نکته قابلتوجه درباره او این است که فقط آخرین حرفی را که میشنود، به خاطر میسپارد. مشکل اینجاست که او اخبار را از فاکسنیوزی میشنود که بینهایت ضدایرانی، ضداسلامی، و ضدعربی است. بنابراین خطر پاره کرده توافق وجود دارد.
با این وجود، ترامپ دستکم تا این اندازه خویشتنداری کرده است که توافق را لغو نکند؛ توافقی که با قدرتهای دیگری نظیر روسیه، چین و اتحادیه اروپا منعقد شده است. ترامپ نسبت به متحدان خود مسئولیت دارد و نمیتواند با اروپا وارد جنگ شود و متحدانش را از خود دور کند. این در حالی است که وی قبلاً تصور میکرد میتواند توافق هستهای را پاره کند.
از طرف دیگر، او از توافق هستهای با ایران متنفر است. ترامپ تلاش کرده تا تکتک میراثهای اوباما را به شکلی بیرحمانه نابود کند و در میان این میراثها، توافق هستهای بیش از همه ترامپ را عصبانی کرده است. به علاوه، او حامیان قدرتمندی در میان طرفداران اسرائیل دارد؛ افرادی مانند «شلدون آدلسون» میلیاردر کازینودار و سایر اعضای لابی اسرائیل در آمریکا که دارند به ترامپ اصرار میکنند تا تحریمهای بیشتری علیه ایران وضع کند و حتی یک تقابل نظامی را با این کشور رقم بزند. همه اینها محتمل است، اما آنچه ترامپ الآن دارد انجام میدهد، تعلل و وقتکشی تا زمانی است که ببیند چه کار باید بکند.
کاخ سفید اخیراً نتایج معاینات پزشکی ترامپ را اعلام و حال ترامپ را «عالی» توصیف کرد. به نظر شما حال ترامپ عالی است؟
من ترامپ را دیدهام. به نظر من نمیآید که او مشکل روانی داشته باشد. البته ذهن او بسیار فرّار است. همچنین ترامپ از امور بینالمللی سردرنمیآورد و حتی اهمیتی هم برای مسائل بینالمللی قائل نیست. بنابراین الآن مجبور شده با مسائلی مواجه شود که آنها را دوست ندارد. خوشبختانه ژنرالهایی در اطراف او هستند که دستکم اجازه نمیدهند او به سیم آخر بزند؛ اما این اتفاق همچنان هر زمانی ممکن است رخ بدهد. در آمریکا نگرانیهای زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه رئیسجمهور به اندازه کافی محتاط نیست و سیاستهای باثباتی ندارد. شاید بتوان گفت نیمی از آمریکاییها این نگرانی را دارند. امیدواریم دستکم با گذر زمان طی مدت ریاستجمهوریش، شیوه ریاستجمهوری را یاد بگیرد.
کتاب «آتش و خشم» نیز اخیراً منتشر شد. آیا این کتاب را خواندهاید؟ نظرتان درباره آن چیست؟
من حدود یک سوم از این کتاب را خواندهام. تا این جایی هم که من خواندهام، به نظر میآید مطالب آن صحت داشته باشد. البته همه ادعاهای مطرح شده در کتاب را نمیدانم، اما لحن کلی کتاب با تجربیات خود من مطابقت دارد.