گروه فرهنگ و هنر مشرق - غزل امروز ساز خودش را میزند؛ غزلی که ابتدا تحتتاثیر انقلاب ادبی نیما یوشیج، راهی نو را برگزید و نمایندگان میانهرو و نیمهمدرن اما بزرگ و سترگی همچون هوشنگ ابتهاج را به جامعه ادبی ما معرفی کرد و نمایندگان مدرنی همچون حسین منزوی، محمدعلی بهمنی و دیگر غزلسرایان مدرن را به این جامعه شناساند.
سعید پورطهماسبی ۳۴ ساله که غزلهای دفتر «قرار»ش را پیش از این سروده، با غزلهایش نشان میدهد که غزل قبل از خود را خوانده و تا حدی از آنها بهره غیرمستقیم برده است. شاعر در توصیفهای زیبا و بعضاً امروزی را به روی غزلهایش گشوده و با تعابیری، احساسهای خوبی را در اوج، در مخاطب بهوجود میآورد. اما همه شعر این نیست و مهمتر از این، «آن» شعر است که خوشبختانه هر مخاطبی در هر مرتبهای از دانش و ذوق شعری، میتواند کموبیش آن را احساس کند. سهراب سپهری را مثال میزنم که آشکارترین «آن»ها را در شعرهای خود دارد؛ «آن»هایی که برای آدمهای معمولی اهل کتاب هم قابل لمس و حتی درک است. اما با اینگونه ابیات:
«جای آنکه رعد باشم تا پریشانت کنم
کاش باران میشدم تا بوسهبارانت کنم
کاش دریا تا در آغوشت بگیرم موجموج
کاش ساحل تا دمی بر سینه مهمانت کنم»
تنها و دست بالا همان حس زیبای در اوج را نصیب مخاطب کردهایم که البته ارزشمند است. هرچند گاهی شاعر از این نیز بازمیماند و مثلاً تعبیر «دوچندانشدن» را آگاهانه با زبان عاقلانه بیان میدارد. یعنی درست در همان مواقعی که شاعران دچار ضعف بیان و زبان میشوند؛ یعنی دچار ضعف تالیف:
«یا نسیمی، دست پنهان نوازش بر تنت
یا زلال آب چشمه، تا دو چندانت کنم»
حال ببینید سپهری با چه بیان و زبانی، این «دوچندانشدن» را نشان میدهد؛ بیانی که در عین معقول و منطقیبودن، کاملاً شاعرانه بوده و درواقع این حس بر دیگر ویژگیهایش غلبه دارد: «زن زیبایی آمد لب رود/ آب را گل نکنیم/ روی زیبا دو برابر شده است». بیشک سعید پورطهماسبی از شعر سهراب تاثیرپذیری مستقیم داشته که نتوانسته آن را مثل ابیات ماقبلش بدرخشاند؛ بیتی که انگار ظاهراً چیزی کمتر از آن ندارد! اغلب غزلها و ابیات دفتر «قرار» دارای زبانی بین شعر دیروز و امروز هستند؛ ابیاتی که گاه بهواسطه زیبایی و در اوجبودن تعابیر و نوع تصویرسازی، به زبان امروز هم نزدیک میشوند اما با این تازگیها به حیطه مفاهیم و نگاههای جاری در زندگی امروز نمیرسد و فضاهای تازهای را که در تناسب با روزگار معاصرند، خلق نمیکند.
از طرف دیگر، امروزه دیگر دوره صائبوار غزلگفتن گذشته، سبک و زبانی که او خود آن را آفرید و در آن بینظیر بود؛ سبکی که شاعر در یک بیت، اول مصراعی را طرح میکند تا در مصراع دوم جواب آن حرف یا سوال را که طرح و مطرح کرده، به بهترین و حکیمانهترین وجه بدهد. حال اگر شاعر امروز توانایی بیان حرفهای حکیمانه را نداشته باشد، در این شیوه کارش زار میشود (یعنی خاصیت و قابلیت این شیوه دانستن حکمت است) و جوابهای مصراعهای دوم ابیات نیز سست، ضعیف، کمجان، کممحتوا و شاید هم بیمحتوا و مستعمل خواهد شد. سعید پورطهماسبی شاید برای معناگراتر نشاندادن غزلهایش، چنین شیوهای را پیش گرفته است. بالطبع ابیات زیبایی در دفتر «قرار» مخاطب را روشن میکند اما این کافی نیست، مگر اینکه او در کنار رفع کاستیهای بازگوشده، اگر میخواهد شاعری معناگرا باشد، باید شعرش را از طریق منطق شعر از معانی شاعرانه سرشار کند اما گویا این شاعر حالا حالاها قصد دوری از عاقلانه کردن شعرهایش ندارد:
«جذبهای ما را رها از بند چونوچند کن
عقل دانشمند را ای عشق، بینشمند کن!»
*وطن امروز