سرویس سیاست مشرق - «علیاکبر صالحی» رئیس سازمان انرژی اتمی-۹ آذر ۹۷- در مصاحبه با یورونیوز در اظهارنظری تأمل برانگیز گفت: «فشارهای اقتصادی غوغا میکند. مثلاً حقوق من تا یکسال پیش به عنوان یک استاد دانشگاه، حدود ۳۰۰۰ دلار در ماه بود، الان به ۷۰۰ دلار رسیده است. این واقعاً فشار اقتصادی است. ببینید اقشار دیگر چقدر تحت فشار هستند. ما تمام اینها را قبول داریم»!
این اظهارنظر تحقیرآمیز و از موضع ضعف و ناچاری، این پیغام را به طرف مقابل میدهد که تیر تحریمها و فشارها و عهدشکنیها به هدف خورده است و باید این روند را تشدید و تسریع کرد.
تا زمانیکه این قبیل اظهارنظرها وجود دارد، سهل اندیشی است اگر تصور کنیم که طرف مقابل قرار است امتیازی داده و یا قدمی در راستای جبران عهدشکنیهای خود بردارد.
بیشتر بخوانید:
از خزانه خالی تا توافق به هر قیمت!
اما این اولین بار نیست که یک مقام ارشد دولتی با ابراز ضعف، گرای فشار بیشتر را به دشمن میدهد.
به این موارد توجه کنید:
- «آیا فکر کردید آمریکا که میتواند با یک بمب تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیاندازد از سیستم دفاعی ما میترسد؟ آیا واقعاً به خاطر قدرت نظامی، آمریکا جلو نمیآید؟»(محمد جواد ظریف، آذر ۹۲)
- «آمریکا کدخداست»(حسن روحانی، اردیبهشت ۹۲)
- «دولت در شرایطی کار خود را آغاز کرده است که با یک خزانه خالی و انبوهی از بدهکاری رو به روست»(حسن روحانی، مهر ۹۲)
- «نباید مقابل قدرتهای بزرگ ایستاد، آن هم با شعارهایی که بعضاً توخالی است». (حسن روحانی، مرداد ۹۵)
- «تحریمهای ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند»(حسن روحانی، خرداد ۹۴)
- «رسیدن به هر نوع توافقی، بهتر از عدم توافق است»(محمد جواد ظریف، شهریور ۹۳)
- باراک اوباما را فردی بسیار مؤدب و باهوش یافتم (حسن روحانی، آذر ۹۲)
و...
وبسایت رادیو فرانسه-مهر ۹۲(حدود ۲ ماه قبل از توافق موقت ژنو که مقدمه برجام شد) نوشت: «ارزیابی غرب از وضعیت کنونی دولت روحانی، تعامل با فروشنده بدهکار و مشتاقی است که خود را ناگزیر از فروش حقوق ملی میبیند. بر پایه این جمعبندی اگر خریدار صبور باشد، شرایط فروشنده را دشوارتر میکند و در همان حال قیمت فروش را کمتر خواهد کرد»!
اظهارنظر خلاف واقع روحانی در مهرماه ۹۲ مبنی بر «خالی بودن خزانه» و همچنین اظهارنظر تأمل برانگیز ظریف مبنی بر «رسیدن به هر نوع توافقی، بهتر از عدم توافق است» و دیگر اظهارنظرهای مشابه، تیم مذاکره کننده را از قدرت چانه زنی و مذاکرات پایاپای محروم کرد. بدین ترتیب، جنگ مذاکراتی، آغاز نشده مغلوبه شد و به توافقی نامتوازن و ناهمزمان در اجرای تعهدات انجامید و نتیجه آن «دستاورد تقریباً هیچ» و «نزدیک به صفر» برای مردم ایران بود.
انفعال در جنگ اقتصادی
یک نکته قابل تأمل وجود دارد و آن اینکه، وزارت خارجه آمریکا همزمان با حضور در پیشانی جنگ دیپلماتیک با ایران، در خدمت نقشه اتاق جنگ اقتصادی در وزارت خزانه داری آمریکا قرار دارد.
اما در این سوی میدان، وزیر خارجه کشورمان به طرف مقابل میگوید: «اگر شما (آمریکاییها) با ما توافق نکنید، مردم ایران در انتخابات جور دیگری انتخاب میکنند؛ همچنان که قبلاً موجب بازنشسته شدن من شد». وی در اظهارنظری دیگر همزمان با اتهام زنی غرب علیه ایران، کشورمان را به پولشویی گسترده متهم میکند!
علاوه بر این، همزمان با اقدام مشترک وزارت خارجه و وزارت خزانه داری آمریکا در بستن راهای دور زدن تحریمها و منصرف کردن کشورها از تعامل اقتصادی با ایران، مقامات وزارت خارجه ما با اطمینان گفتند که «امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است و ما بر اجرای کامل برجام مطمئن هستیم»!
در حقیقت وزارت خارجه آمریکا بازوی جنگ اقتصادی روزافزونی بود که در وزارت خزانه داری سیاستگذاری میشد. اما این طرف، جنگ جاری و رو به تشدید اقتصادی- به اعتبار فریب برجامی و وعدههای موهوم اقتصادی- آتش بس و دوران صلح و مشارکت و تعامل «برد-برد»! پنداشته شد!
دیپلماسی انفعالی و سفره مردم
اصلاح طلبان و برخی دولتمردان در طول سالهای اخیر بارها مدعی شدند که اگر مذاکرات هستهای به سرانجام برسد و توافق حاصل شود، مشکلات کشور رفع خواهد شد. پس از امضای برجام دولتمردان در اظهارات متعدد تاکید کردند که با برجام تمامی تحریمها به یکباره لغو خواهد شد و مشکل گرانی، رکود، بیکاری، مسکن، ازدواج جوانان و آب خوردن مردم رفع شده و سرمایه خارجی به کشور سرازیر میشود و در اثر سیاستهای دولت آنچنان رونقی ایجاد میشود که مردم به یارانهها نیازی نخواهند داشت.
اما در نهایت از دلار حدود ۳۰۰۰ تومانی در سال ۹۴ رسیدیم به دلار حدود ۱۹۰۰۰ تومانی در سال ۹۷! این یعنی زمانیکه هستهای داشتیم، دلار حدود ۳۰۰۰ تومان بود و زمانیکه هستهای رفت، دلار به حدود ۱۹۰۰۰ تومان رسید.
افزایش سرسام آور قیمت خودرو، مسکن، سکه، لوازم خانگی و اقلام ضروری خانوار را نیز به این فهرست اضافه کنید.
در حقیقت کوچک شدن سفره مردم نتیجه دیپلماسی انفعالی دولت و چشم دوختن به نقطههای خیالی و بی توجهی به نقطههای امیدبخش است.
وقتی یک مقام ارشد دولتی به طرف مقابل پیغام میدهد که شما کدخدا هستید، در حقیقت تاکید دارد که ما رعیت هستیم. حال یک سؤال: آیا کدخدا و رعیت از موضع برابر مذاکره میکنند؟! آیا امتیازهای کدخدا و رعیت برابر است؟!
کاخ سفید و کنگره در یک هماهنگی آشکار میان دموکراتها و جمهوری خواهان اکنون مشغول شبیخون اقتصادی علیه ملت ایران است. جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران هرگز متوقف نشد و چه پیش از دولت اوباما و چه در دوره باراک اوباما و چه در دوره دونالد ترامپ این جنگ ادامه داشته است. اما در این سوی میدان هیچ نشانهای از آرایش جنگ اقتصادی در دولت مشاهده نمیشود. وزیر خارجه ما موثرترین کنشهای دیپلماتیکش به توییت زدن و پاسخهای توییتری خلاصه شده است که در میدان دیپلماسی چیزی جز تحقیر و شکست نصیب ملت ایران نکرده است. در ستاد اقتصادی دولت نیز هیچ تحرک قابل توجهی مشاهده نمیشود.