بر اساس پروژه گذار قرار بود تمامی رده‌های مختلف از نیروهای مؤثر روشن‌فکری، سلبریتی‌های هنری، چهره‌های ورزشی (هولیگانیسم) و عناصر سیاسی با یکدیگر ائتلاف کنند.

سرویس سیاست مشرق- اعلام نشست ضدانقلاب در دانشگاه استنفورد با حضور چهره‌هایی چون رضا پهلوی، نازنین بنیادی، مسیح علی نژاد، حامد اسماعیلیون، عبدالله مهتدی دبیرکل گروهک تروریستی کومله، هیفا اسدی عضو گروهک تروریستی اهوازیه منجر به انتقادات فراگیر حتی در میان خود اپوزیسیون شده است. این انتقادات به حدی بالا گرفت که یاسمین پهلوی مجبور شد در یک استوری اعلام کند رضا ربع پهلوی برنامه حضور در این نشست را تغییر داده است.

برگزاری نشست براندازی در دانشگاه استنفورد، سومین تلاش ناکام ضدانقلاب برای ایجاد وحدت اضداد در ماه‌های اخیر است، پیش‌ازاین سازمان سیا با برگزاری نشست دانشگاه جورج تاون و نیز انتشار جزوه تجزیه ایران (منشور مهسا) سعی کرده بود عناصر گروهکی را پای یک میز نشانده و با یکدیگر متحد کند، اما هر بار پس از برگزاری یک افتضاح بزرگ سیاسی روی‌داده است.

رضا پهلوی که انتظار داشت با کمپین من وکالت می‌دهم سردمداری ضدانقلاب را به دست بگیرد، در نشست‌های گذشته با بی‌اعتنایی و بدرفتارهایی از سوی علی‌نژاد و اسماعیلیون روبرو شد این اختلافات تا جایی پیش رفت که در میتینگ‌های چند ده نفره گروهک‌ها در کشورهای اروپایی سلطنت‌طلب‌ها و منافقین با سلاح سرد و گرم به جان یکدیگر بیافتند! این وضعیت آشفته باعث شد تا سازمان سیا به دنبال راه‌حل‌های جدیدی برای سازمان‌دهی اغتشاشات برود.

شبکه‌سازی سازمان سیا براندازی نرم به‌جای آشوب‌های سخت!

نشست دانشگاه استنفورد ازلحاظ شکلی هم‌ردیف با سایر تحرکات سازمان سیا برای سازمان‌دهی اپوزسیون باید ارزیابی کرد، اما ازلحاظ محتوایی این بار آمریکایی‌ها سعی کرده‌اند شبکه شتاب‌دهنده اغتشاشات را نیز به صحنه آورده تا تحرک ضدانقلاب را افزایش دهند. نشست استنفورد با عنوان «شبکه گذار» مجموعه‌ای درهم‌تنیده از نیروهای مختلف برانداز است که در طول ۱۰۰ روز آشوب‌های پاییز محتوای عملیاتی شبکه مادر را لجستیک کرده است؛ اما شبکه گذار و عناصر گروهکی حاضر در نشست دانشگاه استنفورد را تنها لایه بیرونی شبکه جدید سازمان سیا را تشکیل می‌دهد!

اخبار رسیده حکایت از آن دارد که سازمان سیا پس از ۳ بار آزمون‌وخطای گروهک‌های مختلف ضدانقلاب این‌بار خود به صورت مستقیم به صحنه آمده تا شانسش برای ایجاد یک راهبرد مؤثر غیرخطی را امتحان کند. این خط عملیاتی تکیه‌بر یک موسسه معروف در براندازی نرم دارد.

حتی انتخاب مجری برگزاری این نشست نیز جالب‌توجه است؛ عباس میلانی خود را در شبکه‌های اجتماعی به‌عنوان استاد دانشگاه استنفورد معرفی می‌کند، قرار است میزبانی پلنوم سازمان سیا را بر عهده داشته باشد. عباس میلانی است. عباس میلانی در سال‌های دهه ۱۳۵۰ شمسی به جرم فعالیت‌های مارکسیستی به زندان افتاد. او فارغ‌التحصیل علوم سیاسی از یکی از دانشگاه‌های آمریکا بود. میلانی پس از آزادی از زندان رژیم شاه تا مدتی باورهای مارکسیستی خود را حفظ کرد و در سال‌های ۱۳۵۸ و ۱۳۵۹ به ترجمه و انتشار آثاری از «آنتونیو گرامشی» (نئومارکسیست ایتالیایی) پرداخت. سیطره عبدالکریم سروش و دنباله‌های نئولیبرالیست پنهان‌کار او بر روند «انقلاب فرهنگی» (و در واقع خفه و عقیم کردن انقلاب فرهنگی از درون توسط آن‌ها) و ساختار وزارت علوم در سال‌های دهه ۱۳۶۰ موجب شد که فضایی برای تدریس و ترویج آراء سکولاریستی برای عباس میلانی و «حسین بشیریه» و «چنگیز پهلوان» و چند چهره ضدانقلاب دیگر فراهم آید. این‌گونه بود که میلانی تا سال ۱۳۶۶ به تدریس در رشته علوم سیاسی در دانشگاه‌های ایران پرداخت و پس‌ازآن ایران را ترک کرد.

اما میلانی پیش از آنکه مدیر برنامه در مرکز مطالعات ایرانی دانشگاه استنفورد باشد، از پژوهشگران معروف در موسسه هوور (Hoover Institution) محسوب می‌شود، باز شدن پای موسسه هوور به صحنه نشان از آن دارد که ارزیابی سازمان سیا نسبت به توانایی ضدانقلاب تغییر کرده و شبکه مادر برای سازمان‌دهی اغتشاشات خود به صحنه آمده است!

مؤسسه هوور بخشی از پروژه آمریکایی‌ها در راه‌اندازی انقلاب‌های رنگی محسوب می‌شود، ارجاع ضدانقلاب به این موسسه براندازی نرم به‌خوبی نشان می‌دهد که سازمان سیا از رویکردهای گروهکی در ۱۰۰ روز اغتشاشات پاییزی ناامید شده است. بنیاد هوور عنوان بخشی از مؤسسه جنگ، انقلاب و صلح هوور (Hoover Institution on War, Revolution, and Peace) است.

این مؤسسه تأثیرگذاری زیادی در جنبش‌های محافظه‌کاری و لیبرالی آمریکا دارد و یکی ازجمله اماکن تجمع محافظه‌کارانی است که در سطوح مختلف دولتی حضورداشته‌اند. ازجمله این افراد می‌توان به ادوین مسی (Edwin Meese), کاندولیزا رایس (Condoleezza Rice)، جرج شولتز (George Shultz)، توماس سول (Thomas Sowell)، شلبی استیل (Shelby Steele) و امی زگارت (Amy Zegart) اشاره نمود که در سال‌های مختلف عضو این بنیاد براندازی بوده‌اند. [۱]

هوور در سال ۱۹۱۹ توسط هربرت هوور (Herbert Hoover) تأسیس گردید. وی یکی از اولین فارغ‌التحصیلان دانشگاه استنفورد بود که بعدهای سی و یکمین رئیس‌جمهور آمریکا گشت. هدف اعلام شده این مؤسسه جمع‌آوری و ثبت وقایع تاریخی آنگونه که اتفاق می‌افتند، بود. افراد وابسته به این مؤسسه با به خطر انداختن جان خود سعی می‌کردند اسناد بسیار نادر و کمیاب را در کشورهای تحت حکمرانی کمونیست‌ها و نازی‌های جمع‌آوری نموده و به این مؤسسه ارسال دارند.

در حقیقت اسناد جمع‌آوری‌شده شامل طیف متنوعی از مدارک و نوشته‌هایی بود که برای شناسایی زوایای پنهان جوامع و حکومت‌های کمونیستی و ناسیونال سوسیالیستی که دو ایدئولوژی معارض با سرمایه‌داری غربی بودند به کار می‌رفتند. ازجمله اسنادی که توسط جاسوسان این مؤسسه ربوده و به آمریکا منتقل شد می‌توان به نوشته‌های شخصی رزا لوکزامبورگ، خاطرات گوبلز و اسناد پلیس مخفی روسیه در پاریس اشاره نمود. [۲]

نکته جالب‌توجه آنکه در سال ۲۰۰۶ و در سند امنیت ملی آمریکا، موسسه هوور سند بازبینی و نوسازی شده راهبرد امنیت ملی آمریکا را به کاخ سفید ارائه کرد که در آن ۹ هدف برای امنیت ملی آمریکا در دوره ریاست جمهوری بوش ترسیم‌شده بود که نخستین هدف آن توسعه قدرت جهانی آمریکا و ترویج و بسط «دموکراسی مؤثر» ارائه‌شده بود. همچنین این موسسه طراح اصلی انقلاب‌های رنگین در دنیا است که نمونه‌های بارز آن در گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و… مشهود است. [۳]

مؤسسه هوور شامل ترکیبی از واقع‌گرایان سنتی و نئومحافظه‌کارها است اما کارشناسان آن تمایل دارند تا حول محور یک سیاست خارجی تهاجمی جمع شده و جزو نیروهای اصلی اقدامات نظامی آمریکا در آمریکای لاتین و خاورمیانه بوده‌اند. در زمان هجوم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳، هشت نفر از اعضای مؤسسه هوور (شامل بکر، گینگریچ، آلن، پت ویلسون و مارتین اندرسون) در «شورای سیاست‌گذاری دفاعی» حضور داشتند.

این شورا به‌عنوان اتاق فکر وزارت دفاع فعالیت نموده و ریاست آن بر عهده ریچارد پرل قرار داشت. مؤسسه هوور علاوه بر سیاست‌گذارانی چون شولتز و رایس دارای محققینی است که ایدئولوژی‌های افراطی را بسط و ترویج می‌کنند، رابرت کانکوست (Robert Conquest)، ازجمله افرادی بود که سال‌ها روی چارت فکری هوور اثر گذاشته است.

هدف اصلی برنامه‌ها و فعالیت‌های مؤسسه هوور حفظ و استمرار الگوی لیبرال دموکراسی و همچنین حراست از سیستم آمریکا در عرصه بین‌المللی هست، ازاین‌رو در طیف گسترده‌ای از موضوعاتی که به‌انحاءمختلف ممکن است با تغییر وضع موجود در عرصه بین‌المللی مرتبط باشد، فعالیت دارد. مؤسسه ارتباط نزدیکی با مراکز قدرت یهودیان نیز دارد و در گزارش‌هایی که منتشر نموده به صورت مداوم سرسپردگی خود را به رژیم صهیونیستی اثبات نموده است.

گروه‌ها و برنامه‌های تخصصی مؤسسه هوور

این موسسه همچنین دارای گروه‌های مستقل تخصصی مطالعاتی است که در راستای راهبردهای کلان کاخ سفید پروژه‌های مطالعاتی بلندمدتی را در دستور کار دارن که عبارتنداز:

۱- پروژه ابتکار اقتصادی؛ که در مسائلی چون چگونگی گسترش سیستم اقتصاد آزاد، تنظیم قوانین بین‌المللی تجارت، بانکداری، توسعه اقتصادی، مالکیت فکری و… تمرکز مطالعاتی دارد.

۲- پروژه CREDO؛ که از سال ۱۹۹۹ شروع‌شده و در خصوص اصلاحات آموزشی، ارتقای سطح آموزشی دانش آموزان سطوح ابتدایی و راهنمایی آمریکا و همچنین تنظیم سیستم‌های آموزشی بین‌المللی کشور فعالیت دارد.

۳- پروژه اقتصاد روسیه، این پروژه به تحلیل و بررسی آکادمیک اقتصاد روسیه در یک نگاه جهانی تمرکز مطالعاتی دارد.

۴- پروژه دموکراسی در ایران؛ که به دنبال فهم فرایندها و رویکرد دموکراسی در ایران و خاورمیانه است و همچنین درخصوص پیچیدگی‌های جهان اسلام و راهکارهای گذار به دموکراسی در کشورهای اسلامی تمرکز پژوهشی دارد.

این موسسه تمرکز مطالعاتی عمیق و گسترده‌ای بر روی مسائل ایران داشته به‌طوری‌که چندین پروژه مهم را در قبال ایران به اجرا درآورده است. پروژه «دموکراسی در ایران» از پروژه‌های اصلی در دستور کار موسسه هوور است. این موسسه یک سال قبل از فتنه ۸۸ کنفرانسی با عنوان «در جست‌وجوی دموکراسی در ایران» را باهدف نوسازی سیاسی و اجتماعی در ایران برگزار نمود و افراد ایرانی غرب‌گرا مانند شهرام چوبین و علی نیری در آن شرکت داشتند، عباس میلانی در آن زمان در گفتگو با رادیو فردا ارگان خبری سازمان سیا گفته بود که این نشست با عنوان همایش اندیشمندان جوان ایران در آمریکای شمالی برگزار می‌شود. به نظر می‌رسد که نشست گذار با حضور عناصر منافقین، گروهک‌های کردی ضدانقلاب، تجزیه‌طلبان، گروه‌های چپ مارکسیستی و نیز گروهک‌های لیبرال وابسته به کنگره آمریکا (جمهوری خواهان ایرانی) مجموعه‌ای از اضداد است که همان طرح قدیمی موسسه هورر را دوباره روی میز قرار داده است و خطی سیاسی چون برآیند گیری از فتنه ۸۸ را پیش می‌برد!

به‌صف شدن شتاب‌دهنده‌های اغتشاشات در استنفورد

اگرچه دانشگاه استنفورد سالیانه یک‌میلیون دلار به این مؤسسه کمک مالی ارائه می‌کند اما بخش اعظمی از بودجه آن توسط بنیادها، افراد و شرکت‌های خصوصی تأمین می‌گردد. سازمان‌های طرفدار محافظه‌کاری کمک‌های مالی شایانی را طی دهه‌های اخیر در اختیار مؤسسه هوور گذارده‌اند در میان سازمان‌هایی که بیش از یک‌میلیون دلار به مؤسسه کمک کرده‌اند می‌توان به مؤسسات دست راستی چون بنیاد سارا اسکایف (Sarah Scaife Foundation)، بنیاد لین و هری برادلی، بنیاد جان اولین (John M. Olin) بنیاد اسمیت ریچاردسون (Smith Richardson Foundation) و بنیاد خانواده والتون (Walton Family Foundation) اشاره نمود.

در نشست گذار علاوه بر اسپانسری برخی محافل ضد ایرانی سنتی، حضور برخی افراد نیز قابل‌توجه است، ازجمله آن‌ها می‌توان از حمید مقدم نام برد که سال‌ها پشت نام عباس میلانی پنهان‌شده است، حمید مقدم یک سوپر میلیارد ایرانی است که در طول اغتشاشات اخیر کمک‌های مالی فراوانی به شبکه آشوب کرده است.حمید مقدم عضو هیات امنای دانشگاه استنفورد است. مقدم با مشارکت AMB شرکت توسعه املاک پرولاجیس را توسعه داد که بزرگترین شرکت لجستیک املاک و مستغلات در ایالات متحده محسوب می‌شود. این کمپانی در سال ۲۰۱۱ بالغ بر ۴۶ میلیارد دلار دارایی داشت. مقدم ۱۱۰ میلیون دلار از ارزش این شرکت را در مالکیت خود دارد. تنها اکت سیاسی مقدم مرتبط به نوشتن نامه‌ای مشترک با عباس میلانی و شیرین عبادی بوده است که در آن خواهان تحریم کامل ورزش ایران شده بودند.

همچنین مقدم روابط خوبی با محمدرضا شجریان داشته و با استفاده از این ترفند در میان محافل هنری و سیاسی برای خود جابازکرده است، جالب‌توجه آنکه مدتی قبل عباس میلانی مدعی شد که محمدرضا شجریان یک قانون اساسی برای گذار از جمهوری اسلامی ایران تهیه‌کرده بود! این ادعا از سوی خانواده مرحوم شجریان رد شد اما به نظر می‌رسد نام آن پروژه همچنان مورد سوءاستفاده سازمان سیا قرارگرفته است.

در نشست استنفورد علاوه بر این شبکه پیچیده مالی و سیاسی برخی دیگر از عناصر پنهانی که نقش شتاب‌دهنده اغتشاشات را نیز داشتند از خود رونمایی کرده‌اند، ازجمله این افراد می‌توان به فرج علایی، بهنام ‌تبریزی و مجید زمانی را نام برد که در طول سال‌های گذشته چند پروژه پیمانکاری اقتصادی را با برخی اصلاح‌طلبان اجرا کرده‌اند.

مجید زمانی از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ مدیر مؤسس و اولین مدیرعامل شرکت تأمین سرمایه کاردان بوده است. در سال ۱۳۹۵ وی شرکت مدیریت سرمایه کیان را تأسیس کرد که هم‌اکنون به یک هلدینگ مالی به نام گروه مالی کیان، با ۲۵ شرکت و صندوق زیرمجموعه و ۳۶۰ همکار و بیش از ۱۰ هزار میلیارد تومان دارایی تحت مدیریت تبدیل شده است. وی همچنین نقش مؤثری در تأسیس و شکل‌گیری هلدینگ سرآوا، و همچنین اولین سرمایه‌گذاری‌های بزرگ استارت‌آپی آن از جمله در دیجی کالا و کافه بازار داشته است.

او همچنین هم‌بنیانگذار شرکت هماپی بود که در سال ۱۳۹۷ به دیجی کالا فروخته شد. مجید زمانی به مدت سه سال مشاور بانک جهانی بوده است و سابقه کارآموزی در شرکت مالی نفت و گروه سرمایه‌گذاری AIG در شهرهای واشنگتن و نیویورک را داشته است. عضویت در هیأت امنا و هیأت مدیره بنیاد حامیان دانشگاه شریف جزء سوابق خدمات عمومی وی است.این افراد با برند کارآفرینان به شبکه براندازی متصل شده‌اند! گفته‌ شده‌ است که هژیر رحمان‌داد عضو ارشد نایاک مسئول دعوت این افراد به این نشست بوده است، مدتی قبل نایاک با انتشار یک بیانیه اعلام کرد که یک گروهک برانداز ضد ایرانی خواهد بود.

نشست استفورد یک میهمان ویژه نیز دارد، کاوه مدنی افسر جنگ آب سازمان موساد نیز از مجریان این نشست محسوب می‌شود. کاوه مدنی عضو برنامه «هنری هارت رایس» در زیرمجموعه برنامه مطالعات ایران در مرکز مک‌میلان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه ییل است. هنری هارت رایس، یک یهودی صهیونیست، غول حوزه املاک و مسکن در نیویورک و از حامیان مالی بزرگ اسرائیل، غول حوزه املاک بود که با سرمایه خود، این برنامه را در مرکز مطالعات ایران دانشگاه ییل راه‌اندازی کرد. او در راه‌اندازی بزرگ‌ترین مرکز «خیریه» یهودیان آمریکا را با عنوان «UJA-Federation» نقش عمده داشت. جالب آنکه رابط حمید مقدم با کاوه مدنی جاسوس معروف مراد طاهباز بوده است!

مرکز مک‌میلان را چند تن از یهودیان صهیونیست از قبیل «دیوید بریون دیویس»، «ریچارد گیلدر» و «لوئیس لرمن» راه‌اندازی کردند که هر سه از متنفذین جریان جمهوری‌خواهان صهیونیست آمریکا هستند و بخش عمده بورس‌ها و گرنت‌های این مرکز هم به اتباع رژیم صهیونیستی تعلق می‌گیرد. ازاین‌رو، مسئولان و متصدیان و هیئت‌علمی این مرکز را عمدتاً یهودیان تشکیل می‌دهند و این در صفحه معرفی «افراد» این مرکز قابل‌مشاهده است. در برنامه «مطالعات ایران» مرکز مک‌میلان، یکی از چهره‌های محوری، عباس امانت، استاد بهایی دانشگاه یِیل است.

کاوه مدنی همچنین در سال‌های ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷، با «برنامه حمید و کریستینا مقدم برای مطالعات ایران» در دانشگاه استنفورد همکاری داشت. این برنامه، ذیل بخش مطالعات ایران استنفورد، تحت مدیریت «عباس میلانی»، از چهره‌های ضدانقلاب و از کارشناسان ثابت بی‌بی‌سی فارسی و تلویزیون صدای آمریکا اداره می‌شود که رادیکال‌ترین مواضع را علیه جمهوری اسلامی ایران می‌گیرد.

این پروژه، یک برنامه تحقیقاتی برای ارزیابی منابع استراتژیک ایران در حوزه‌های مختلف از قبیل کشاورزی، آب و انرژی است و قطعاً سفارش‌دهنده این تحقیقات نمی‌تواند یک فرد عادی باشد، بلکه قطعاً پای نهادهای حکومتی آمریکا و به‌طور خاص نهادهای اطلاعاتی این کشور در میان است. مدیر «پروژه ایران ۲۰۴۰»، «پویا آزادی» است که تخصص او حوزه «آب» است. آزادی به همراه حسن دهقان‌پور، مهران سهرابی و «کاوه مدنی»، پژوهشی را برای پروژه ایران ۲۰۴۰ در حوزه «نفت» و ذخایر نفتی ایران انجام داده‌اند! نکته جالب‌توجه اینکه برخی از اعضای کابینه دولت روحانی که مجرای ورود و فرار مدنی به ایران را فراهم کردند، همچنان او را جاسوس خطاب نمی‌کنند!

بر اساس پروژه گذار قرار بود تمامی رده‌های مختلف از نیروهای مؤثر روشن‌فکری، سلبریتی‌های هنری، چهره‌های ورزشی (هولیگانیسم) و عناصر سیاسی با یکدیگر ائتلاف کنند. فصلی از این تعامل در اغتشاشات پاییز به‌وضوح قابل‌مشاهده بوده است.

بازگشت مجدد به طرح گذار نشان از آن دارد که این بار سازمان سیا علاوه بر استفاده از ظرفیت‌های سنتی سیاسی خود در عناصر گروهکی ضدانقلاب، جریان روشن‌فکری انحرافی و لیبرالی و نیز به‌کارگیری شبکه‌ای از برخی عوامل فرهنگی، هنری و ورزشی خودفروخته مجموعه این اضداد را به اجاره مراکز امنیتی آمریکایی چون بنیاد هوور درآورده است.

[۱] http://en.wikipedia.org/wiki/Hoover_Institution#History

[۲] Peter Duignan, "The Library of the Hoover Institution on War, Revolution and Peace. Part ۱: Origin and Growth, Library History ۲۰۰۱ ۱۷(۱): ۳-۱۹

[۳] http://www.psyop.ir/?p=۲۵۱۱

برچسب‌ها