سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
مردم انتخابات را تحریم کردند یا شماها!؟
علی صوفی، فعال چپ و از وزرای کابینه دولت اصلاحات در بخشی از یک مصاحبه با خبرآنلاین پیرامون انتخابات آینده اظهار کرده است: مردم از انتخابات عبور کردهاند، چنانچه از سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ با عدم مشارکت خود، یک تحریمی را در رابطه با انتخابات اعمال میکنند لذا انتخابات ۱۴۰۲ را خدا به خیر کند.
او میافزاید: البته پیشبینیها و همه نظرسنجیها دال بر خودتحریمی انتخابات است اما اینها میخواهند عنوان کنند که با حضور ۲۴ هزار نفر در مرحله پیش ثبتنام که نسبت به گذشته خیلی بیشتر بوده از مردم بخواهند که مشارکت کنند.[1]
*این مردم نیستند که انتخابات را تحریم کردهاند بلکه برخی چپهای برنشسته در ستاد اصلاحات هستند که توطئه خیانتبار "تحریم انتخابات" را در دستور کار خود گذاشتهاند و قصد دارند به این واسطه کسانی از مردم را بفریبند تا در انتخابات شرکت نکنند.
پس تاریخ را نباید تحریف کرد و البته رجال سیاسی هم باید شهامت بیان کارنامه و ایضا اعتراف به خیانت را داشته باشند.
در بحث تحریم انتخابات همچنین این حقیقت تاریخی را باید به افکار محترم عمومی یادآوری کرد که چپهای تحریمی که امروز اینچنین پر جسارت و بیمهابا از تحریم انتخابات حرف میزنند اما در ابتدای سال 98 که طرح مشارکت مشروط یا همان تحریم انتخابات را در دستور کار خود گذاشته بودند؛ به دلیل ترس از برخورد امنیتی اما مسئله را انکار میکردند و بیان عبارت را تحریم را ساخته و پرداخته ذهن رقیب میدانستند!
در ماجرای انتخابات امسال نیز اگر نظام اسلامی همچنان بر مسیر قانون و عدالت و شرع مقدس باشد البته شامل سنت الهی (ان تنصرالله...) خواهد شد و همچون گذشته شاهد برگزاری یک انتخابات قانونی خواهیم بود.
***
دلضعفه یک رجل سیاسی برای آنها که با بدنشان حرف میزنند!
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب اخیرا و در یادداشتی که انصافنیوز آنرا منتشر کرد؛ بر سیاق کینتوزی همیشگی خود با مردم و نظام اسلامی نوشت: تمام کودکانی که در سطلهای زبالۀ کوچهها و خیابانهای شهر بهدنبال روزی خویش میگردند، با زبان نگاههای معصوم و خستهشان، با زبان لباسهای پاره و چرکینشان، با زبان کمر خمیده زیر بار کیسههای سنگینشان، با زبان دهان خشک و شکم گرسنهشان، بهما میگویند که در جامعه عدالتی و مدیریتی حاکم نیست. آنها با کلام بیکلام ما را از کژکارکردها و ناکارکردها و بدکارکردهای مدیریت کلان جامعه آگاه میسازند و تصویری از آیندۀ پر از کین و نفرت و نفرین ترسیم میکنند.
او تصریح میکند: در نمونهای دیگر، میتوان به دختران و پسرانی اشاره کرد که امروز اعتراض و نارضامندی خویش را با زبان بدن خود فریاد میکنند و با خم ابرو و پیچش موی خویش با ما از نوعی بحران مقبولیت و مشروعیت و کارآمدی و نیز، از بحران گفتمان مسلط و گروههای مرجع سنتی، سخن میگویند. در این حالت، جامعه مدرسۀ بزرگی است که بر سر هر کوی و کوچه و خیابان آن کلاسی برپاست و عدهای همچون این کودکان و جوانان، بیآنکه زبان دیگران را بدانند، در حال تدریس و تعلیم هستند.
تاجیک با تشبیه این افراد به معلمانی که دانایی درس میدهند، مینویسد: این مدرسه در واقع، برساختۀ خودِ قدرت مسلط و کژکارکردیهای آن است و این معلمان نیز، بهواسطۀ وجود آن است که امکان معلمی و تعلیم و تدریس یافتهاند. پس، تعطیل چنین مدرسهای جز از رهگذر تصحیح چنین قدرت و مدیریتی، و اخراج چنین معلمانی جز از رهگذر تغییر حال و احوال و رفتار و کردار چنین صاحبان قدرت و تدبیری، ممکن نمیگردد. اما امروز اندیشیدن به تعطیل جهان و اخراج مهر و ماه و ستارگان از آسمان سهلتر از اندیشیدن به تعطیل چنین قدرتی و اخراج چنین مدیرانی است.[2]
*مبتذل شدن سیاستورزی و سقوط بیشتر در دره کمخردی توسط مردانی که باید چکیده نخبگی و خرد یک جامعه باشند اثر پیری یا نومیدی نیست! بلکه اثر آشکار شدن نفسانیت در سنین بالا برای افرادی است که نفس خود را در مسیر عقلانیت قرار ندادهاند و مطالعات فراوان و دانشگاه و سوابق اجرایی متعدد نتواسته تأثیری در هدایت و رشاد آنها داشته باشد.
البته از آقای تاجیک که حتی اغتشاشگران 1401 را به شکارچیان نظام تشبیه میکرد هیچ بعید نبود که مروّجان رفتارهای جنسی و بیحجابی را به معلمان جامعه و قاضیان مشروعیت و کارآمدی و عدالت بدل کند. ولی اینکه او چطور توانسته رفتارهای جزئی و نه فراگیر اینان را منشاء اثر بداند؛ محل تأمل و مصداق دوغ و دوشاب است!
در بحث کودکان کار نیز متأسفانه آقای تاجیک همچون یک فعال توییتری کمسن و سال و البته ناآگاه، به سطحینگری مبتلی شده و نمیداند که اولا در بحث کودکان کار؛ بیشتر از آنکه با فقر مواجه باشیم با شبکههای سازماندهی شده استثمار کودکان مواجهیم، ثانیا فرض بر وجود فقر؛ وظیفه جامعه در قبال فقرا بیشتر از وظیفه حکومت است و ثالثا مقوله فقر مطلق (به معنای گرسنگی) هرگز در ایران دارای شیوع نیست و اگرچه مشکلات اقتصادی بزرگی داریم لکن مبتلای فقر مطلق بصورت گسترده هم نیستیم.
فلذا نباید با خوردن یک غوره دچار سردی شد و با دیدن یک عکس یا یک لحظه؛ حرف از لزوم تغییر حکومتی زد که رفتارهای کلان آن تماما و بصورت اثبات شدهای عقلانی هستند.
***
محاکمه محسنیاژهای بخاطر خدمت به مردم
طیف دانشجویی عدالتخواهان به تازگی در بیانیهای سرگشاده خطاب به حجتالاسلام محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه؛ از عملکرد وی انتقاد کرد.
طیف مذکور که سابقه فراخواندن مقام معظم رهبری به محکمه دانشگاه برای پاسخگویی درباره فساد را هم دارد؛ در این نامه ضمن انتقاد از نحوه حضور رئیس دستگاه قضایی در دانشگاهها؛ خطاب به اژهای نوشته است: هنوز به آن درجه از تحمل و توان شنیدن انتقادات صریح دانشجویان مختلف و پاسخگویی به آنها نرسیده اید.
این بیانیه میافزاید: زمانی که حتی تریبون را از دانشجویان تشکل دانشجویی انقلابی و دلسوزی، چون جنبش عدالتخواه دانشجویی دریغ میکنید، شنیدن صحبتهای اقشار مختلف مردم و برقراری عدالت برای همۀ آنها بدون تبعیض، طبیعتاً ممکن نخواهد بود.
تشکل مذکور سپس 20 نکته انتقادی را خطاب به حجتالاسلام اژهای مطرح کرده است.
"برخوردهای قهری و سلبی با فعالان سیاسی و اجتماعی و حتی مسئولین فسادستیز، شفاف نبودن دادگاهها و برخوردهای دوگانه در دستگیری و برخوردهای دوگانه در دستگیری و مجازات برخی اشخاص ذینفع با مردم عادی" از جمله انتقاداتی بوده که جمع دانشجویی مذکور مدعی وجود آنها در قوه قضائیه شده است.
به گزارش ایسنا، طیف مذکور همچنین از اژهای خواستار آزادی تجمعات و اعتراضات نیز شده و در انتها خطاب به وی نوشته است: از پاسخگویی و شفافیت فرار نکرده و بهجای تلاش برای ساکت کردن منتقدین، مردم را اقناع کنید! [3]
*جنبش موسوم به عدالتخواهی یکی از بدنامترین طیفها در ایران است که با حمله به عقلانیت، حمله به چهرههای خدوم و احضار رهبر معظم انقلاب به محکمه دانشگاه؛ داغ ننگی همیشگی را بر پیشانی خود نهاده است. [4]
این جنبش که صراحتا و همواره در سمت و سوی یک جریان خاص سیاسی در حرکت است؛ تاکنون منصهای از خود را به مردم نشان نداده که در آن عقلانیت باشد و حمله به مسئولان خدوم کشور نباشد!
کما اینکه انتقادات آنها از خدمات محرز حجتالاسلام محسنی اژهای مؤید همین ادعاست.
انتقاداتی که طبق معمول برای هیچیک از آنها سندی مبنی بر شیوع وجود ندارد و فرض بر صحت یک رخداد نیز این سطحینگری همیشگی تفکر عدالتخواهی تندروانه بوده که قصد دارد به بهانه یک دستمال قیصریهای را به آتش بکشاند و جامعه را فدای نفسانیتهای طیفی خویش کند.
آنها در نامه خود در حالی مدعی هستند اژهای به سخنان عدالتخواهان گوش نمیدهد که رئیس دستگاه قضا به گواه اسناد حتی با داعشیها و تکفیریها نیز سخن میگوید.
و یا در حالی ادعا میکنند که قوه قضائیه دچار برخورد دوگانه و اختلاف با مردم عادی است که اولا به گواه اسناد؛ بیشترین مراجعه مردم به قوه قضائیه است و این یعنی مردم بر خلاف عدالتخواهان تندرو؛ قوه را امین خود میدانند. و ثانیا همانطور که اشاره شد جنبش عدالتخواه هرگز در تاریخ خود نتوانست "فرق بین رخداد و رویه" را بداند و بر مبنای آن به تحلیل صحیح برسد.
تحلیل صحیحی که نبود آن توانسته عدالتخواهان تندرو را به بازیچه دست جریانات منحرف و برانداز و قدرتطلب تبدیل کند... همچنانکه میبینیم در همین نامه خواستار آزادی بیقید و شرط تجمع و اعتراض نیز شدهاند.
حرف درباره عدالتخواهی تندروانه بسیار است...
جریانی که خطر آن ریشه در تاریخ دارد.
تفکری که در پوستین عدالتخواهی حتی علی(ع) را هم در کنار معاویه و عمروعاص مفسد شناخت و دست به اعدام انقلابی او زد.
تفکری خطرناک که هیچگاه نخواهد، توانست بفهمد امام مجتبی(ع) در فساد مالی امیر لشکرش سهم داشت یا نداشت؟ (اگر نگوییم که اینان حکم به فساد امام میدهند!) و همان تفکری که در صدر انقلاب نیز در قالب فرقان رخ نمود؛ قرنی را ابتدا ترور شخصیت و سپس ترور فیزیکی کرد و برای مطهری نیز نسخه اشرافیت پیچید و دست به ترور او زد.
دقت شود که مخاطب ما در این یادداشت تاریخی و اثباتی؛ هرگز دانشجویان نیستند. بلکه مخاطب ما تفکر خطرناکی است که برای ایران و ایرانی هیچ آوردهای غیر از خطر و ترور و بیعقلی و بیمبنایی نداشته و البته سابقهاش در تاریخ نیز یک سابقه تاریک و کور است.
باید مراقب این تفکر بود و آبشخورها و دستاوردها و دروغهای آن را در جهاد تبیین برای جامعه شرح داد.
برخی محافل تحلیلی و رجال صاحب فکر معتقدند کار عدالتخواهی تندروانه در زمانه کنونی تولید همان فرقانیسم صدر انقلاب است.
در پایان ذکر این نکته ضروریست که جهاد تبیین حجتالاسلام اژهای درباره پرونده فساد چای و دستور او برای ورود به سازمان بازرسی به میزان تورم و گرانی؛ میتوانند از جمله دلایلی باشند که جریانات انحرافی تاختن به اژهای را آغاز کردهاند و آتش تهیه این تاخت و تاز را نیز طیف دانشجویی عدالتخواهان تندرو با محاکمه رسانهای اژهای بر عهده دارند.
***
1_ khabaronline.ir/xkGCw
2_ http://www.ensafnews.com/469019
3_ isna.ir/xdQ7PW
4_ https://www.didarnews.ir/fa/news/15125