سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** برای رفع نگرانی آمریکا موشک های ایران را معامله کنیم
روزنامه آرمان در یادداشتی به قلم «جاوید قربان اوغلو» از مدیران وزارت خارجه در دولت اصلاحات نوشت:«شرایط منطقه و جهان به گونهای است که نمیتوان انتظارداشت به برجام برسیم ولی مسائل منطقهای و مسائل دیگر حل نشده باقی بماند. از این رو ایران باید درباره این مسئله تدبیری بیندیشد که چگونه میتواند بدون اینکه از مواضع اصولی خود کوتاه بیاید ولی از طریق دیپلماسی بتواند مابه ازای آن را از غربیها بگیرد و نگرانیها را حل کند. اتفاق جدیدی که افتاده و خبری که اعلام شده عربستان با چین در زمینه موشکهای بالستیک همکاری میکند، و این موضع موشکهای ایران را قابل مذاکره میکند».
در ادامه این مطلب آمده است:«شاهد یک جنگ روانی، تبلیغاتی بین ایران و آمریکا و متحدان آمریکا - سه کشور اروپایی – هستیم...از آن طرف آمریکاییها در همین مدت چند تحریم جدید علیه شرکتها و افراد ایرانی اعمال کردند و ایران هم در پاسخ به آن جنگ روانی و تبلیغاتی، اقداماتی از جمله مانوری که انجام داد و موشکهایی که پرتاب شد را دردستور کار قرارداد. هرچند این موضوع را میشود جزو جنگ روانی و تبلیغاتی قبل از دور هشتم مذاکرات ارزیابی کرد اما باید هم از جانب ایران و هم آمریکا مدیریت و کنترلشده باشد که به اصل مسئله آسیبی نرساند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«آقای امیرعبداللهیان گفت که به سه نفر از ایرانیها ویزا دادند و عربستان هم تائید کرد، نشانههای مثبتی است هرچند حواشی هم داشت که مربوط به ادعای آقای امیرعبداللهیان مبنی بر تاخیر در انتقال سفیر ایران در یمن به کشور بود و یک تبادل کلامی را بین ایران وعربستان به دنبال داشت و اگر این اتفاق نمیافتاد، شاید بهتر بود».
انگار نه انگار که روزی در قلب راکتور هسته ای ایران بتن ریخته شد، با این وعده که به زودی تمامی تحریم های ضدایرانی لغو خواهد شد و نه تعلیق. در صنعت هسته ای بتن ریخته شد، اما نه بهانه های آمریکا پایان یافت و نه تحریم ها به تاریخ پیوست.
هسته ای رفت ولی تحریم ها 2 برابر شد. هسته ای رفت ولی اوباما و ترامپ و بایدن قانون وضعیت اضطراری علیه ایران را تمدید کردند. در هسته ای بتن ریخته شد و دولت اوباما در اقدامی بی سابقه پس از پیروزی انقلاب، از ورود نماینده دولت روحانی به سازمان ملل جلوگیری کرد و وی را تروریست! نامید.
هسته ای رفت ولی اوباما مردم ایران را یاغی! نامید؛ ترامپ لقب تروریست! به ملت ایران داد و بایدن نیز پس از ترور سردار سلیمانی، از ترامپ تقدیر کرد.
حالا علیرغم تجربه پرهزینه و عبرت آموز توافق هسته ای در دولت روحانی، برخی رسانه ها و فعالین اصلاح طلب اصرار دارند که همان فرمول را درباره موشک های ایرانی و قدرت منطقه ای کشورمان پیاده کنند. این رویکرد بیش از آنکه مصداق سهل اندیشی و غفلت باشد، رسما مصداق خیانت و وطن فروشی است.
واقعیت این است که افراطیون اصلاح طلب اصرار دارند که ایران را به سرنوشت لیبی دچار کنند. الگوی طیف تندرو اصلاح طلب در سیاست خارجی، «معمر قذافی» است. همان شخصی که با اعتماد به آمریکا و اروپا، توان هسته ای خود را بار کشتی کرده و آن را تقدیم آمریکا کرد؛ اما در نهایت اعتماد وی به طرف غربی به مرگی ذلت بار منجر شد.
ما در سالهای گذشته تجربه جنگ تحمیلی را پشت سر گذاشتیم. در هشت سال دفاع مقدس، رژیم بعث با پشتیبانی آمریکا و دولت های اروپایی، تهران را بمباران کرد. همچنین در سالهای گذشته گروهک تکفیری تروریستی داعش با حمایت مستقیم آمریکا و تروئیکای اروپا تا 40 کیلومتری مرز ایران آمد اما قدرت منطقه ای ایران، این گروهک جنایتکار و نیروی نیابتی آمریکا و اروپا را زمین گیر کرد.
برنامه این بود که تروریست های تکفیری داعش در خیابان های تهران و همدان و کرمانشاه و...به جنایت پرداخته و آسایش را از مردم ایران بگیرند، اما سربازان دلاور حاج قاسم سلیمانی، کیلومترها دورتر از مرزهای ایران، کمر این گروهک تکفیری تروریستی را شکست.
متاسفانه طیف تندرو اصلاح طلب در داخل رسما به پیاده نظام آمریکا و اسرائیل برای خلع سلاح ایران تبدیل شده است. به همین خاطر بود که سران رژیم صهیونیستی در سال 88، افراطیون اصلاح طلب را سرمایه اسرائیل در ایران نامیده و تاکید داشتند که این طیف به نیابت از اسرائیل با حاکمیت ایران در حال جنگ است.
** دلتنگی اصلاح طلبان برای اظهارات جنجالی جهانگیری و روحانی
روزنامه شرق در مطلبی با عنوان «سیاست سکوت» نوشت:«نزدیک به پنج ماه از رویکارآمدن دولت سیزدهم گذشته و اخبار و اتفاقات روز کشور براساس عملکرد آنان است؛ اما دراینمیان خبری از رئیس و اعضای دولت قبل نیست و همگی «سکوت» پیشه کردهاند. گویا این سکوت، یک رویه معمول در عرف سیاستورزی است که مسئولانی که دوره خود را طی کردهاند تا مدتی در محافل حضور پیدا نمیکنند و هیچ گفتوگویی انجام نمیدهند و نظری درباره عملکرد مسئولان جدید نمیدهند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«دولت حسن روحانی و کابینه او، فعلا سیاست سکوت را در قبال عملکرد دولت سیزدهم و نقدهای آنان ادامه میدهند و هنوز بهجز بحث کلیشهای «تحویل خزانه خالی از دولت قبل» که نوبخت، رئیس پیشین سازمان برنامهوبودجه، به آن پاسخ کوتاهی داد، واکنش خاصی نشان ندادهاند؛ اما به نظر نمیرسد این روند همینگونه ادامه پیدا کند و شاید روزی برسد که اسحاق جهانگیری مجبور شود موتور نقد خود را روشن کند».
موفقیت دولت رئیسی در واکسیناسیون سراسری و کاهش چشمگیر فوتی ها و مبتلایان کرونا در کنار طرح موفق توزیع هوشمند کالاهای اساسی و کوتاه کردن دست دلالان و سودجویان و همچنین دیپلماسی فعال منطقه ای و همینطور دست پُر ایران در مذاکرات وین و امتناع از امتیازدهی یکطرفه، طیف تندرو اصلاح طلب را عصبی کرده است.
این طیف در این مدت هجمه گسترده ای علیه دولت سیزدهم تدارک دید اما این عملیات روانی و رسانه ای موفقیت آمیز نبود. حالا این جریان سیاسی در پی تحریک مقامات دولت روحانی است تا به واسطه جنجال سازی و حاشیه سازی بتواند در مسیر حرکت دولت سیزدهم سنگ اندازی کند.
واقعیت این است که حیات و بقای طیف تندرو اصلاح طلب در فضای ملتهب و غبارآلود امکانپذیر است و پرهیز دولت رئیسی از پرداختن به حاشیه ها و تمرکز بر رفع مشکلات مردم، افراطیون اصلاح طلب را پریشان کرده است.
چندی پیش روزنامه شرق در مطلبی نوشته بود:«هیچگاه چهرهای تأثیرگذار از حسن روحانی بهعنوان یک نیروی تعیینکننده به یاد نداریم...روحانی را نمیتوان یک چهره تصمیمساز دانست. از طرفی روحانی همواره چهرهای امنیتی داشته است و به معنای دقیق نه میتوان او را یک فعال و کنشگر سیاسی دانست و نه فردی که گفتمان ویژهای در عالم سیاست و اقتصاد داشته باشد. حتی به یاد داریم او بهعنوان یکی از گزینههای وزارت اطلاعات دولت هاشمی مطرح بود که البته در نهایت هاشمی، فلاحیان را برگزید. در حوزه اقتصادی هم گرچه او به واسطه نزدیکی به هاشمیرفسنجانی نزدیک به رویکردهای اقتصادی راستگرایان است، اما افزون بر این، هیچ گفتمان ویژهای در آرای روحانی دیده نمیشود. پس روحانی...در هیچ زمینهای گفتمانساز نبود».
** اعتراف به بی برنامگی و از هم پاشیدگی جریان اصلاح طلب
روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «آینده ناروشن و مبهم اصلاح طلبان» نوشت:«در شرایطی که پیرو برگزاری انتخابات اسفند ماه 98 و خرداد ماه 1400، اصلاحطلبان تقریبا هر آنچه طی سالهای گذشته در بخشهایی از نهادهای انتخابی همچون دولت، مجلس و شوراهای شهر به دست آورده بودند، از دست رفته میبینند، حالا یک چهره شاخص در این جریان سیاسی، با اشاره به بیبرنامگی اصلاحطلبان، نسبت به انفعالی که نیروها و احزاب این جریان سیاسی را دربر گرفته، انتقاد کرده است».
در ادامه این مطلب آمده است:«سخنگوی حزب اعتماد ملی که در گفتوگویی درباره وضعیت اصلاحطلبان و برنامه این جریان سیاسی در انتخابات مجلس دوازدهم در زمستان ۱۴۰۲، به ایلنا گفته که "از برنامه آینده اصلاحطلبان هیچ اطلاعی وجود ندارد"، در عین حال تاکید کرده است:"اصلاحطلبان تغییر محسوسی نسبت به گذشته نکردند و همچنان دارند فکر میکنند که باید چه کاری انجام دهند." صادق جوادی حصار درباره دلایل انفعال اصلاحطلبان و مشکلاتی که بین احزاب اصلاحطلب وجود دارد، تاکید کرده که نتیجه نبود برنامه روشن، طبیعتا "آینده پر از ابهام است" و گفته "برای دستیابی به نتیجه اثربخش، باید حداقل در دو حوزه درونی و بیرونی به انسجام برسند".»
چندی پیش روزنامه شرق در مطلبی نوشته بود:«اگر روزگاری اصلاحطلبان میتوانستند موج اجتماعی ایجاد کنند، در این سالها دیگر چندان مورد توجه جامعه نیستند».
همچنین روزنامه اعتماد نیز چندی پیش در مطلبی نوشته بود «اگر شورای نگهبان تصمیم میگرفت همه کاندیداهای جبهه اصلاحات ازجمله آقایان جهانگیری، پزشکیان، شریعتمداری و دیگران را تایید میکرد، باز احتمال پیروزی ما بسیار اندک بود و...در هیچ شرایطی به پیروزی نمی رسیدیم».
«صادق زیباکلام» فعال اصلاح طلب نیز پیش از این گفته بود: «(پس از براندازان) دومین و بزرگترین بازنده انتخابات ۲۸خرداد 1400 اصلاحطلبان بودند...دوونیم میلیون رأی برای آقای همتی در حقیقت تیر خلاصی در شقیقه اصلاحطلبان بعد از ۲۴ سال حیات سیاسیشان بود».
در دولت روحانی، از معاون اول گرفته تا وزیر نفت و وزیر صمت و وزیر اقتصاد و رئیس سازمان برنامه و بودجه و و...دیگر وزرا و معاونین وزرا و بخش قابل توجهی از استانداران و سفرای ایران و فرماندار و بخشدار و...از بدنه جریان اصلاح طلب بودند.
اما جریان اصلاحات در دوره ۸ ساله دولت تدبیر و امید به دلیل اینکه هیچ برنامه ای برای اداره کشور نداشت، نتوانست موفق شود و به همین دلیل این طیف در انتخابات 1400 ریاست جمهوری و شورای شهر، به کارنامه خود باخت.