سرویس سیاست مشرق- هیئتهای شرکتکننده در هشتمین دور از مذاکرات وین بر سر لغو تحریمها، برای دومین بار بهمنظور رایزنی و دریافت دستورالعملهای لازم به پایتختهایشان بازگشتند. در آخرین شب از آن گفتگوها انریکه مورا معاون سیاست خارجه اتحادیه اروپا در جمع خبرنگاران جملهای کلیدی را بیان کرده و میگوید: حالا وقت تصمیمهای سیاسی است!
دو روز پس از اظهارنظر اروپاییها درباره سرنوشت مذاکرات، یک مقام آمریکایی دقیقاً همان جملات انریکه مورا را بر زبان آورده و از طرفین حاضر در وین خواسته است که «تصمیمگیری سیاسی» انجام دهند. اما معنای تصمیم سیاسی در وین چیست و مفهوم این جمله بهظاهر دیپلماتیک چه هست؟ آگاهان سیاسی اعتقاددارند که منظور کشورهای غربی از تکرار چندباره این واژه، اشاراتی بر مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا دارد. کشورهای غربی در مذاکرات وین سعی دارند جمعبندی ۸ دور از گفتگوها را به سوی کانال مذاکره میان تهران و واشنگتن هدایت کنند. سخنان ژان ایو لودریان وزیر خارجه فرانسه در «کند بودن» مذاکرات نشانهای بر همین ماجراست. تروئیکای اروپایی با تعیین ضرب الاجلهای سوری و نیز تأکید روی آیتم زمان سعی کرده است تا اتمسفر مذاکرات را به سمت گفتگو میان ایران و آمریکا تغییر دهد.
در تهران نیز سیگنالهایی برای مذاکره با آمریکا از سوی وزیر امور خارجه با تعیین دو پیششرط به وین ارسالشده است. حسین امیر عبداللهیان در حاشیه یک جلسه در مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه گفته است که واشنگتن از طریق کانالهای غیرمستقیم و نامه غیررسمی (NonPaper) برای گفتگو با ایران اقدام کرده است. وزیر خارجه در آن زمان «رسیدن به توافق خوب» و «تضمین توافق» را دو پیششرط مذاکره با آمریکاییها بیان کرده بود.
البته گذر زمان نشان داد که سخنان وزیر امور خارجه و نیز دبیر شورای عالی امنیت ملی در تعیین پیششرط برای گفتگو با آمریکا نه به معنای انداختن فرش قرمز زیر پای آن ها، بلکه تنها تاکتیکی سیاسی بهمنظور باز کردن انسدادهای موجود در مذاکرات در وین بوده است. رویکردهای غیر سازنده برخی کشورهای حاضر در نشست مانند انگلیس باعث شد، که طرف غربی با مقصر نمایی ایران تنها گزینه باقیمانده روی میز را «مذاکره مستقیم» میان ایران و آمریکا معرفی کند. طرف ایرانی با تعیین پیششرطهای رسمی صورت بازی را عوض کرد.
رو کردن برگ جدید از سوی دیپلماتهای ایرانی در تعیین پیششرط با وجود عوارض داخلی آن زدن یک تیر با دو نشان بود. ایران برای گفتگو هم توپ را به زمین حریف انداخت و هم فضا را برای تعیین ضرب الاجل از تروئیکای اروپایی گرفت. این تاکتیک دیپلماتیک در وین کارساز بود. یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا پس از اظهارنظر مقامات سیاسی در تهران، وضعیت مذاکرات وین را «آخرین نفس» برای حفظ برجام خوانده و گفت که کاخ سفید از مذاکرات ناامید شده است. درحالیکه واشنگتن با مذاکره به دنبال نفس گرفتن مجدد است، آن را در ظاهر بهعنوان آخرین فرصتها جانمایی میکند.
پنج دلیل برای آنکه مذاکره با آمریکا مفید نیست!
از هتل کوبورگ خبر میرسد که بخش زیادی از پیشنویس مربوط به توافق در دو کارگروه لغو تحریمها و ترتیبات اجرای تعهدات به نتیجه نهایی رسیده است و ازلحاظ فنی آمریکاییها باید بهصورت رسمی تحریمهای هستهای غیرقانونی را لغو کرده و سپس در معرض راست آزمایی قرار دهند، این رویکرد منطقی با سنگاندازی واشنگتن روبرو شده است. تیم دیپلماتیک آمریکا با رهبری رابرت مالی بهجای اجرای تعهدات خود در وین به دنبال گزینه جایگزین است، به اعتقاد آمریکاییها پرداخت این سطح از امتیاز در وین برای بایدن هزینه سنگین در برداشته و باعث شکست سیاسی دموکراتها در دو انتخابات پیش رو خواهد شد!
آمریکاییها به مذاکرات وین بهعنوان برگ برنده در کارنامه سیاست خارجی بایدن مینگرند، ازاینرو با حذف گزینههای هزینهسازی چون درگیری نظامی و یا تحریم بیشتر روی «مذاکره مستقیم» متمرکزشدهاند. پیامهای مکرر آمریکاییها برای گفتگو با ایران را باید از همین زاویه ارزیابی کرد. راهبرد آمریکا برای مذاکره مستقیم با ایران مطالبه حداکثری، فشار حداکثری و گشایش حداقلی است. حتی همین گشایشهای حداقلی را به هدف ایجاد شکاف داخلی طراحی کردهاند، از سویی مذاکره برجامی میان ایران و آمریکا به معنای کاهش سطح تعهدات آمریکا بهجای اجرای آن است.
اصرار آمریکاییها به مذاکره تنها تاکتیکی باهدف تقسیم فشار در سطح جهانی است. آگاهان دیپلماتیک بهخوبی میدانند که تقسیم فشار در وین به معنای مشروعیت دادن مجدد به تحریمهاست. اگر کسی در برابر این استدلال شک دارد میتواند از خود بپرسد که چرا مقامات آمریکایی از بایدن تا آنتونی بلینکن وزیر خارجه و حتی مقامات درجه دومی چون مالی و جن ساکی هرروز در نشستهای خبری خود پیش از بیان هرگونه اظهارنظر درباره ایران یکبار ترامپ را برای خروج از برجام مورد ملامت قرار میدهند! این انتقاد از خود به معنای آن نیست که آمریکای حزب دموکرات انسانیتر از جنایتکاری چون ترامپ عمل میکند، بلکه دسیسهای از جانب حزبی است که تمایل دارد سایر کشورها را نیز در فشار حداکثری در برابر ایران با خود متحد کند.
۱- بعد از اعلام رسمی تفاهم میان ایران و چین، آمریکا دو سیگنال کاملاً متضاد با مواضع گذشته فرستاد. در ابتدا آنها رویکرد گامهای همزمان را پذیرفتند و سپس از ارائه مشوقهای جدید برای آغاز مذاکره با ایران گفتند. هر دو مورد متضاد با مواضع قبلی آنها بود. این مسئله بهخوبی نشان میدهد که کلید مسئله اقتصادی تحریم، در ایجاد رویکردهای جدی و جدید در اصلاح روحیه اقتصادی کشور است و نه در تصمیمگیریهای سیاسی و امنیتی پیشنهادشده از سوی حریف.
۲- در صورت پذیرش راهحل غربیها (مذاکره مستقیم) و انداختن عکس یادگاری با بایدن یا حتی پیادهروی عصرگاهی با وزیر خارجه آمریکا، آنها تحریمها را به سه بخش رفع شدنی و نیز رفع نشدنی و قابلمذاکره تقسیم خواهند کرد. این وضعیت ایران را وارد یک دالان پیچیده و فرسایشی خواهد کرد که در آن آمریکاییها هر مرحله از لغو تحریمها را بهعنوان توافق نهایی خواهند فروخت. ستانده هر مرحله به حدی است که ایران نتواند مقاومتی برای ترک میز مذاکره داشته باشد.
۳- مذاکرات وین بهگونهای پیش رفته است که گویی آمریکاییها به تداوم مذاکرات نیاز دارند و ایران به نتیجه آن! در چین شرایطی آمریکا امتیازات حاصل را دقیقاً در سطحی قرار میدهد که مذاکرات به هم نخورد ولی به نتیجه هم نرسد. حتی اگر ایران ناگهان امتیازات اعطایی را بپذیرد، بسته پیشنهادی به حدی ناقص است که مذاکره مجدد را اجتنابناپذیر کند.
۴- پذیرش مذاکره مستقیم با آمریکا بخشی از طرح گروه بحران برای مهار ایران هستهای در آینده است، فرصت رفع تحریم و راست آزمایی آن را نباید به خاطر تخفیف کوتاهمدت از دست بدهیم.
۵- انتخاب گزینه مذاکره مستقیم به معنای قبول قوانین داخلی آمریکا بهعنوان قاعده مسلط بر مذاکرات است. این اتفاق نهتنها باعث پذیرش هژمونی طرف مقابل میشود، بلکه آوردهای جز حدود تعیینشده توسط اندیشکده های غربی نخواهد داشت. پذیرش دستورت اجرایی بایدن، سقف زمانی داشته و درنهایت تا دو سال گارانتی میشود. از سویی نتایج نظرسنجیها نشان میدهد که دموکراتها شانس بالایی در پیروزی در انتخابات آتی در کنگره نخواهند داشت! عمق این توافق بهاندازه عمر دولت بایدن است.
۶- ایجاد نقطهچین سیاسی میان نتایج مذاکرات وین و گفتگوی مستقیم با آمریکا انتفاع اقتصادی از رفع تحریمها را به برجام سیاسی تقلیل داده و مجدداً راه طی شده توسط گروه دیپلماتیک عباس عراقچی را احیا میکند. وزارت خارجه باید دقت کند که پاسخ سؤال اقتصادی تحریم، نهایتاً اقتصادی است و هیچ راه میانبری از جنس مذاکره کردن وجود ندارد. بهتر است یکبار برای همیشه اعتیاد به مذاکره با قطبی کردن آن را کنار گذاشته و به راهحلهای بهتر توجه کنیم. واقعیت آن است که آمریکاییها به این نتیجه رسیدهاند که سقف پیشرفتهای هستهای تهران محدود است و ازاینرو از مذاکره ترتیبات امنیتی در منطقه را میخواهد، در چنین وضعیتی باید بازی خود را در منطقه به رقیب تحمیل کنیم.
سطح پیشرفتهای ایران در میدان به گونه ای است که ما در سال ۲۰۱۵ فریز نشده (متوقف) و آمریکاییها نمیتوانند برای تخفیف در قانون کاتسا و آیسا چانهزنی کنند. ارزش فرار تروریستهای سنتکام کمتر از حدی است که قابلمذاکره باشد و به عنوان دستاورد و امتیاز به طرف ایرانی فروخته شود. اتفاقا آنها باید برای تضمین امن خروج آخرین سرباز خود از منطقه تحریمها را برداشته و آن را راست آزمایی کنند. اقتدار پوشالی متحدان واشنگتن با ساختن همپیمان برای ناتو در خلیجفارس با یک تلنگر میشکند. در دورانی که دپیلماسی ایران پشتش به میدان گرم است، عکس یادگاری با بایدن بیارزشتر از آن چیزی است که برای فروش روی میز گذاشتهاند.