سرویس ورزش مشرق- چند روزی از آغاز اغتشاشات به بهانه درگذشت مهسا امینی گذشته و دیگر دست های پنهان در این ماجرا نیز آشکار شده است. از شعارها و اقدامات جریان های تجزیه طلب تا اغتشاشگرانی که امنیت و سلامتی جامعه را هدف قرار داده اند، با یکدیگر اتحاد داشتند که البته، هر چه می گذرد، اهداف و طراحی این جریان ها بیش از پیش عیان می شود.
در این بین، برخی سلبریتی های ورزشی که معدودی نیز بیش نیستند، به یک باره وارد میدان شده و رفتارهایی مغایر عقلانیت و امنیت ملی داشتند. این اقلیت که جریان رسانه ای معاندین و ضدانقلاب، در تلاش بود تا آن را صدایی همگانی معرفی کند، در روزهای اخیر با شکستی قابل توجه مواجه شده است. هم اکنون، قهرمانان و مدال آوران زیادی در حال اظهار نظر بوده و نشان داده اند که این اقلیت، ربطی به آنها ندارد. در واقع، آنها به درستی صفوف مقابل ملت و کشور را درک کرده و موضع گیری کرده اند که در نوع خود جالب توجه است. همین نیز پروژه رسانه ای ضدانقلاب در برجسته سازی معدودی سلبریتی که هویت و واقعیت آنها مشخص شده را دچار ناکامی کرده.
این اعتراض نیست، آشوب است
یکی از دلایلی که درباره موضع گیری خصمانه و عنادورزانه برخی سلبریتی ها در حمایت از اغتشاش و تجزیه طلبی عنوان می شد، جنون و شهوت دیده شدن و زنده ماندن در فضای مجازی بود. آنها که دوران حرفه ای یا قهرمانی شان به اتمام رسیده، هر تلاشی داشتند تا بتوانند همچنان دیده شوند و به اصطلاح، بر "ممبرهایشان" بیفزایند. در این بین، کف و سوت لشگرهای مجازی نفاق و دشمنان این مرز وبوم نیز تاثیر ویژه ای داشت که تلاش داشت تا این رفتارشناسی را مردمی توصیف کند. این جریان توهامتی را برای این سلبریتی ها ایجاد کرد که دامن آنها را به این فتنه و بلوا باز کرد.
شهوت فالوور گرفتن و دیده شدن به جایی می رسد که حتی تلاش تجزیه طلبان و اغتشاشاگران را ندیده یا توجیه می کنند. صحبت های هاشمیه متقیان قهرمان پارالمپیک توکیو در این باره جالب توجه است. او که در لحظه مدال آوری، فریادهایش در ذهن و خاطره هر ایرانی نقش بسته، می گوید: "بعد از مسابقات مراکش که آمدم، دیدم آشوب و اغتشاشات در کشور به وجود آمده است. اول ناراحت بودم اما چیزی بروز ندادم. وقتی دیدم قرآن آتش زدند، عابر بانک، فرمانداری و اموال عمومی مردم را به آتش کشیدند، واکنش نشان دادم. این اتفاقات دیگر اعتراض نیست؛ بلکه آشوب است. عده ای آشوبگر منتظر این هستند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند و علیه جمهوری اسلامی آشوب درست کنند؛ اما در این راه ناکام خواهند ماند."
جانم فدای ایران
به نظر می رسد، وضعیت کنون بسیار روشن و صحنه قابل تشخیص است. وقتی پرچم کشور و کتاب آسمانی را به آتش می کشند، همچنان می توان از اعتراض گفت؟ پاسخ روح الله رستمی، قهرمانی طلایی توکیو شنیدنی است: "مردم ایران کشورشان را دوست دارند. در کشوری که اسلامی است، هیچکس برای اعتراض کتاب وحی را آتش نمی زند یا پرچم مقدس کشورش را نمی سوزاند. این صحنه ها خوشایند و قابل قبول نیست. وقتی ورزشکاری پیروز می شود و موفقیتی کسب می کند، همین پرچم مقدس را در دست می گیرد و شادی می کند. آتش کشیدن پرچم ایران برای من سنگین بود چرا که نیمی از عمرم را برای کشورم گذاشته ام تا پرچم کشورم در جوامع بین المللی بالا برود. دیدن آتش زدن پرچم ایران برایم تلخ بود."
در چنین روزهایی که پرچم، کتاب آسمانی و اماکن عمومی مورد حمله اغتشاشگران و مورد حمایت جریان های معاند و ضدانقلاب قرار گرفته، دیگر تردیدی نمانده که این جریان سازی ها علیه ملت و کشور است. این نقطه، جایی است که بایستی همگان در کنار هم، مقابل فتنه بایستند. علی بهرمن سرمربی تیم ملی ووشو دانشجویان کشورمان که از قهرمانان این رشته در جهان و قاره آسیا بوده، چنین روایتی دارد که می توان آن را لب مطلب و چکیده این روزها دانست: "پشت پرده برخی از رفتارهای اخیر همچون آتش زدن پرچم ایران و آتش زدن پرچم عزای اباعبدا..، دستهای آلوده دشمنان این سرزمین را میبینم که خون جوانان این سرزمین را جولانگاه فتنه افروزی خودشان قرار دادهاند و میخواهند از شور جوانی فرزندان این کشور به نفع اهداف کثیف خودشان استفاده کنند. ما جانمان را فدای عزت ایران میکنیم و باید در چنین رخدادهایی، نگاهمان به رهبری انقلاب باشد تا راه را به سمت سرابهای آلوده گم نکنیم."