گروه سیاسی مشرق - روزنامههای کشور، در لابهلای اخبار و مطالب تولیدی خود، به نکات، اخبار و مفاهیمی اشاره میکنند که انتخاب و بازنشر آنها میتواند مورد علاقه مخاطبان یک رسانه باشد. آنچه در ادامه میخوانید گزیدهای از مطالب امروز روزنامههای کشور به انتخاب خبرنگاران گروه سیاسی مشرق است.
«تماسهای تلفنی» برای مهدی هاشمی
وطن امروز: امروز شنبه 11 مردادماه دادگاه رسیدگی به اتهامات مهدی هاسمیرفسنجانی به ریاست قاضی مقیسه برگزار میشود. به گزارش «وطنامروز»، پس از حضور قاضی سراج، رئیس پیشین دادگاه این پرونده در سازمان بازرسی، اکنون این قاضی مقیسه است که یکی از مهمترین پروندههای قضایی ایران را رسیدگی میکند. محاکمه مهدی هاشمیرفسنجانی شاید یک مطالبه عمومی در همه ایران باشد. از سالها پیش اتهامات زیادی علیه او در افکار عمومی مطرح بود و اکنون زمان آن رسیده که در یک دادگاه، این اتهامات اقتصادی، سیاسی و امنیتی رسیدگی شوند. اگرچه پیش از این شاید افکارعمومی محاکمه مهدی هاشمیرفسنجانی را یک موضوع تحققناپذیر میدانست اما اقدامات چند سال اخیر دستگاه قضایی در محاکمه قاطعانه و سریع مفسدان اقتصادی بویژه رسیدگی ویژه به پرونده فساد 3 هزار میلیاردی، این امیدواری را در افکار عمومی ایجاد کرده که دستگاه قضایی این بار نیز به پرونده مهدی هاشمیرفسنجانی بهصورت ویژه رسیدگی کند. در این میان حمایتهایی نیز از اقدام قاطعانه دستگاه قضا برای برخورد با مهدی هاشمی صورت گرفته است.
حجتالاسلام احمد سالک، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در اینباره به تسنیم گفت: توقع ملت ایران از قوه قضائیه اجرای عدالت است و برای او فرقی نکند که متخلف چه کسی است، چه پسر یک شخصیت مهم کشور باشد چه از بین مردم عادی. حجتالاسلام سالک افزود: قوه قضائیه باید بدون هیچ اغماضی قانون و عدالت را درباره مهدی هاشمی اجرا کند و این توقع ملت ایران از قوه قضائیه است و در این ماموریت خود نیز تسلیم جوسازیها، تماسهای تلفنی و فشارهای بیرونی نشود. وی خاطرنشان کرد: توقع من از قوه قضائیه هم به عنوان یک شهروند معمولی و هم به عنوان نماینده مردم این است که اینگونه پروندهها را تعیین تکلیف کند و سرعتعمل از خود نشان دهد و بدانند که اگر درست عمل کنند مردم نیز پشت تصمیم آنها خواهند بود.
مرد "پشت پرده" در دادگاه
اعتماد: نامش با «پشت پرده» گره خورده است، به عبارت بهتر نامش را با «پشت پرده»ها گره زدهاند. چند سالي ميشود كه دم دستترين تير مخالفان هاشميرفسنجاني براي پرتاب به اردوگاه هواداران اوست. مهدي هاشمي، فرزند چهارم رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام به اندازه همه اعضاي خانواده هاشمي و شايد هم بيش از همه آنها حاشيه دارد. مخالفان هاشمي او را چهره «پشت پرده» اتفاقات سال 88 ميدانند و علاوه بر اين انواع و اقسام اتهامات اقتصادي را هم متوجه او كردهاند. مهدي هاشمي در سالهاي اخير آنقدر مهم شد كه برگشتنش به ايران چند روزي سر خط خبرهاي كشور بود. با اين حال بازداشت او توسط مقامات قضايي و تشكيل پروندهيي برايش در دادگاه هم نتوانسته مخالفان هاشميرفسنجاني را راضي كند. هنوز هم آنها ميگويند كه «دستهايي نامريي» فرزند چهارم آيتالله را حمايت ميكنند؛ دستهايي كه هيچوقت مشخص نشدند. از آن طرف نزديكان او اين «دست»ها را حاميان كسان ديگري ميدانند و ميگويند اگر در منازعه بين مهدي هاشمي و مخالفانش يك گروه از حمايتهايي برخوردار باشند، آن گروه كساني هستند كه با وجود شكايتهاي متعدد مهدي هاشمي از آنها هنوز خبري از رسيدگي به پروندههايشان وجود ندارد. حالا بعد از حدود 20 ماهي كه از آزادي مهدي هاشمي از زندان ميگذرد، ساعت 10 امروز جلسه دادگاه او برقرار ميشود؛ دادگاهي كه بر اساس خبري كه فارس منتشر كرده شايد غيرعلني باشد. چيزي كه اطرافيان هاشمي بارها گفتهاند كه مورد درخواست آنها نيست. وكيل وي، محمود عليزاده طباطبايي تاكنون درخواستهايي براي علني بودن دادگاه موكلش مطرح كرده است. حالا باز هم در آستانه دادگاه مهدي هاشمي، رسانهها و شخصيتهاي مخالف او دست به كار شدند و از فشار بر قوه قضاييه براي رسيدگي پرونده فرزند رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام سخن گفتهاند.
از جمله خبرگزاري تسنيم كه از قول احمد سالك نوشته است: «بايد قوه قضاييه در اين زمينه با جديت برخورد كند و از سفارشات و فرزند شخصيت سياسي بودن هيچ هراسي نداشته باشد و بداند كه ملت ايران از آنها (قوه قضاييه) حمايت خواهد كرد.» پرونده مهدي هاشمي با كيفرخواستي 125 صفحهيي، 15 ارديبهشت 92 از سوي دادگاه به دادسراي تهران بازگردانده شد تا ايرادات آن برطرف شود و در نهايت امروز و پس از گذشت 679 روز رسيدگي مجدد آغاز ميشود. معلوم نيست كه بعد از پايان اين رسيدگيها و صدور حكم توسط دادگاه نهايتا مهدي هاشمي و پرونده جنجالي او محور چه تحولات جديدي در فضاي سياسي ايران باشد. چه آنكه به هر حال دادگاه هر تصميمي كه بگيرد، روشن خواهد بود كه يك طرف اين منازعه سياسي نسبت به آن اعتراض خواهند داشت.
ماموريت 3 وزير براي تغيير سهميه رشته هاي دانشگاهي
خراسان: بر اساس ابلاغيه روزهاي اخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي به فرجي دانا، قاضي زاده هاشمي و فاني، وزارتخانه هاي علوم، بهداشت و آموزش و پرورش موظف شده اند با توجه به نرخ فارغ التحصيلان بيکار، نرخ اشتغال فارغ التحصيلان يک رشته در مشاغل غيرمرتبط با رشته تحصيلي، نرخ اشتغال فارغ التحصيلان رشته هاي ديگر در مشاغل مرتبط با آن رشته و ميزان مهاجرت نيروي متخصص آن رشته به خارج از کشور، نسبت به بازنگري و تعيين ظرفيت هاي جديد آموزشي و ميزان جذب دانشجو در هر رشته دانشگاهي اقدام کنند.
کنوانسیون حقوق بشر یا قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی
شرق: «چگونه یک مسوول ارشد در وزارت کار با نامهنگاری درخواست ارسال بخشنامهای که وجود خارجی هم ندارد را میکند و اینگونه به عامل رسانههای بیگانه تبدیل میشود. انتظار میرود مسوولان وزارت کار به جای ملعبه رسانههای بیگانه شدن به مشکلات کارگران و کارکنان عزیز توجه کنند و در رفع آن کوشش کنند»
این بخشی از جوابیه شهرداری تهران به نامه اداری قائممقام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به شهرداری است؛ نامه اداریای که بخشنامهای در شهرداری را مغایر با کنوانسیونهای بینالمللی خوانده بود. 27 اردیبهشت ماه بخشنامهای به امضای عیسی شریفی معاون امور مناطق و قائممقام شهردار تهران به شهرداریهای مناطق ابلاغ شد. در متن این بخشنامه عنوان شده بود اشتغال زنان در مشاغل منشی، مسوولدفتر و تایپیست ممنوع و محل استقرار زنان و مردان کارمند شهرداری جدا شود.
وزارت کار و امور اجتماعی در نامهای خطاب به شهردار تهران این تصمیم را مغایر با الزامات و تعهدات بینالمللی جمهوری اسلامی ایران دانست و تاکید کرد این وزارتخانه درخواست الغای بخشنامه مذکور را دارد.
در این نامه که با شماره ٧٥٤٨٧ به تاریخ ١٤ تیر ٩٣ و با امضای محمدتقی حسینی، قائممقام وزیر کار در امور بینالملل به شهرداری و شورای شهر تهران ارسال شده، آمده بود: «جناب آقای دکتر قالیباف، شهردار محترم تهران، همانطور که استحضار دارید دولت جمهوری اسلامی ایران یکی از اعضای سازمان بینالمللی کار و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بهعنوان مرجع ملی به لحاظ عضویت در آن سازمان ملزم به رعایت الزامات و تعهدات ناشی از الحاق به کنوانسیون بینالمللی کار، از جمله کنوانسیون عدمتبعیض در اشتغال و حرفه است.
به بیان دیگر دولت و شرکای اجتماعی آن مکلف به رعایت و اجرای کنوانسیونهای الحاقی میباشند. در صورتی که مفاد بخشنامه اخیر شهرداری تهران به صراحت با مفاد کنوانسیونهای مذکور مغایر است و حتی از دیدگاه سازمان یادشده میتواند بهعنوان نقض حقوقبشر تلقی شود که جهت استحضار، ترجمه کنوانسیون مذکور به پیوست تقدیم میشود. با عنایت به موارد فوق به منظور پرهیز از ایجاد حساسیتهای ناخواسته بینالمللی مجددا از شما درخواست میشود دستور فرمایید ضمن ارسال نسخهای از بخشنامه یادشده به این وزارتخانه نسبت به اعلام الغای آن اقدام مقتضی به عمل آورده و از طریق رسانهها اطلاعرسانی شود.»
پس از رسانهایشدن این نامه، وزارت کار درخصوص آن توضیحی منتشر کرد. در متن توضیح آمده بود: «نامه مذکور صرفا بر الزام از عدمممانعت زنان از احراز برخی از مشاغل تاکید داشته است و نفیا و اثباتا اشارهای به تفکیک جنسیتی نداشته است به نحوی که نباید در سیاستها و بخشنامهها زنان را از دسترسی به برخی از مشاغل متداول در ایران و جهان محروم ساخت. سوابق، حاکی از آن است که اینگونه از بخشنامهها توسط بهانهجویان در سازمانهای بینالمللی دستاویز علیه دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است و این درصورتی است که در جمهوری اسلامی ایران همه زنان آزادانه حق انتخاب مشاغل در چارچوب قوانین را داشته و جمهوری اسلامی پرچمدار عدالت جنسیتی بوده است. این نامه با اعتقاد به حفظ ارزشهای اسلامی در مراکز اداری صادر و هدف آن مواردی است که هیچ ارتباطی به ارزشهای اسلامی نداشته است. ضمن اینکه به نظر کارشناسان وزارتخانه عدمامکان حضور زنان در مشاغل موردنظر بخشنامه موجب نارضایتی مراجعان زنان به این دستگاهها نیز خواهد شد.
بنابراین ضمن تاکید براینکه محتوای نامه ارتباطی با مساله تفکیک جنسیتی نداشته است عناوین بهکارگرفته شده در رسانهها درخصوص این نامه تکذیب میگردد»
اما روز گذشته شهرداری تهران جوابیهای را درخصوص این نامه اداری منتشر کرد و این نامه را همنوایی با رسانههای معاند بیگانه چون بیبیسی و صدای آمریکا خواند. در متن جوابیه شهرداری آمده است: «انتشار رسانهای نامه اداری از سوی معاونت بینالملل وزارت کار و تعاون به شهرداری طی روزهای گذشته و متعاقب آن توضیحات روابطعمومی آن وزارتخانه، مصداق همنوایی با رسانههای معاند بیگانه چون بیبیسی و صدای آمریکا و وادادگی و مرعوبشدن در جنگ رسانهای دشمن و تکرار مواضع آنها بود که مفاد این نامه آن هم از یک دستگاه رسمی در نظام جمهوری اسلامی ایران حقیقتا مایه تاسف است.
به ادعای وزارت کار و تحلیل مکتوبه این وزارتخانه تکریم مقام زن و تحکیم بنیان خانواده در ایران اسلامی باید با کنوانسیونهای جهانی هماهنگ باشد که این خود جز بیغیرتی دینی، چیز دیگری نیست.
شهرداری تهران هیچگونه دستورالعمل یا بخشنامهای مبنی بر تفکیک جنسیتی و امثال آن درخصوص نیروی انسانی نداشته و ندارد. مدیریت شهری با اهمیتدادن به بنیان خانواده و تکریم منزلت آنها براساس ارزشهای دینی، انقلابی، مصوبات ابلاغی شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت کشور و همچنین در پاسخ به مطالبات بحق بانوان و براساس وظیفهای که نظام جمهوری اسلامی ایران برعهده آن گذاشته نسبت به تکریم منزلت و رفاه آنان کوشیده است و برخلاف ادعاهای واهی برخی از رسانههای مغرض داخلی و رسانههای بیگانه هیچکدام از بانوان شاغل در شهرداری نهتنها اخراج نشدهاند بلکه ارتقای شغلی نیز یافتهاند.»
در جوابیه شهرداری درخصوص بخشنامه مذکور که تصویرش در رسانهها منتشر شده از بخشنامهای که وجود خارجی ندارد نامبرده شده است. حال باید منتظر ماند و دید وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درخصوص متهمشدنش به بیغیرتی دینی و عاملیت بیگانه چه واکنشی نشان میدهد.
توصیه طالبانی به کردها برای پایبندی به «فدرالیته»
شرق: بازگشتش به وطن پس از مدتها بیماری باعث شد یکی از گرههای سیاسی عراق با دست باز شود و او اکنون از کردهای عراق میخواهد در چارچوب قانون اساسی عمل کنند؛ درخواستی که تلاش اقلیم کردستان را برای کسب استقلال به زیر سایه خود میبرد. پس از بازگشت «جلال طالبانی» به عراق، «فواد معصوم» بهسرعت رییسجمهوری عراق شد؛ این درحالی بود که تحلیلگران با توجه به اختلافات و نیز تهدیدهای «مسعود بارزانی» رییس اقلیم کردستان به جدایی کردستان، تعیین این پست مهم را کار چندان سادهای نمیدانستند. حال رهبر اتحادیه میهنی کردستان عراق در پیامی به مناسبت عید فطر، مردم کردستان عراق را به ادامه مجاهدتهای خود در راه دموکراسی، آزادی و «فدرالیته»، در چارچوب قانون اساسی عراق فراخوند. طالبانی همچنین از رهبران سیاسی عراق خواست اختلافات را کنار بگذارند. در همین حال، بارزانی از نیروهای پیشمرگ خواست تا به «برادران خود در کردستان سوریه» در مواجهه با گروههای تروریستی کمک کنند. او تاکید کرد اوضاع کنونی موقتی است و بهزودی پایان خواهد یافت. همچنین شورای امنیت سازمانملل، حملات داعش و دیگر گروههای تندرو را محکوم کرد و آن را «تهدیدی بزرگ» برای آینده عراق خواند. در جدیدترین فیلم منتشرشده، تروریستهای داعش پس از انتقال اسرای عراقی به حفرهای در صحرا، آنها را یکییکی با شلیک گلوله به سرشان در نهایت بیرحمی به قتل میرسانند. رسانههای مختلف عربی این فیلم را جعلی و انتشار آن را جنگ روانی در فضا مجازی عنوان کردند. همچنین داعـش به اهالی موصــل مهلت داد که دختران خود را برای «جهاد نکاح» به این گروه تروریستی تقدیم کنند و اعلام کرد هر کس برای جهاد خودداری کند، با مجازاتهای شدیدی مواجه میشود.
هنرمندان ایرانی و اسپانیایی در کمپین فرهادی و ستوده
شرق: هنرمندان ایرانی و برندگان اسکار در گوشهوکنار جهان همراه کمپینی شدهاند که اصغر فرهادی و نسرین ستوده آغازگر آن بودهاند. شاید برخی همراهداشتن جمله «کشتن همنوع خود را متوقف کنید» و عکسگرفتن با آن را یک کار ساده و بیاثر بدانند، اما سوال اینجاست؛ مگر یک برنده اسکار چه کاری را باید انجام دهد که چنین پژواکی داشته باشد؟ «خاویر باردم» را بهعنوان بازیگر اسپانیایی برنده اسکار میشناسیم؛ کسی که در سراسر جهان شناختهشده است، او نامهای در اعتراض به نسلکشی غزه نوشته، همراه کمپین شده و بههمراه جمعی دیگر از سینماگران شناختهشده سیاسی دادخواستی را منتشر کرده است؛ دادخواستی که نامهایی همچون «پنهلوپه کروز»، «لولا هررا»، « ادواردو نوریغا»، «رزا ماریا سردا» از بازیگران و «پدرو آلمودووار» و «مونتو آرمنداری» از کارگردانان اسپانیایی از دیگر امضاکنندگان این دادخواست هستند. آنها به نکتههایی همچون بیآبی، بیبرقی و نبود امکانات دارویی و غذایی برای کودکان اشاره کردهاند. آنها بار دیگر به یاد آوردهاند که: «غزه روزهایی دهشتناک را پشتسر میگذارد»، «خانههای فلسطینیان نابود میشود» و «کودکان نمیتوانند به مدارس و بیمارستانهای خود بروند.»
باردم که به کمپین «کشتن همنوع خود را متوقف کنید» نیز پیوسته، پیشتر در نامهای دلایل خود را برای این اعتراض مطرح کرده بود. او در بخشی از نامهاش نوشته است: «من اروپایی هستم و از اتحادیه اروپا خجالتزدهام که با سکوت و اظهارات شرمآورش، نماینده من است.» و ادامه داده بود: «من اسپانیایی هستم و نمیخواهم پولم برای حمایت از سیاستهایی هزینه شود که هدف آنها حمایت از این ظلمها و تجارت اسلحه با کشورهایی است که با کشتن کودکان بیگناه ثروتمند میشوند.» او احساساتش را چنین توصیف کرده بود: «من از اینهمه بیعدالتی و کشتار انسانها عصبانی، شرمسار و آزرده خاطرم. کودکانی که کشته میشوند فرزندان ما هستند. این وحشتناک است.» در ایران نیز «حمید فرخنژاد» از آخرین بازیگران ایرانی بود که به این کمپین 40هزارنفری پیوست. از سوی دیگر سینماگران ایرانی که اینروزها مدام نامه و بیانیه امضا میکنند به کار عملی برای حمایت از کودکان غزه دست زدهاند و امروز ساعت11 در اقدامی که به همت انجمن سینمای جوانان ایران برگزار میشود، بههمراه حجتالله ایوبی، رییس سازمان سینمایی برای اهدای خون در مراکز انتقال خون حضور خواهند داشت.
بیبیسی: مقاومت فلسطین شکست استراتژیک را به اسرائیل تحمیل کرده است
اخبار ویژه کیهان: یک تحلیلگر صهیونیست تأکید کرد اسرائیل مدعی پیروزی تاکتیکی در جنگ غزه است اما این حماس است که شکستی استراتژیک را به اسرائیل تحمیل میکند. ایلان راث مدیر ارشد مؤسسه اسرائیل در وبسایت نشریه فارین پالیسی نوشت: اسرائیل در جنگ جاری ادعای پیروزی تاکتیکی خواهد کرد، اما حماس توانسته شکستی استراتژیک را به اسرائیل تحمیل کند.
به گزارش بیبیسی استدلال تحلیلگرانی مانند ایلان راث روی این پایه استوار است که با وجود همه سختیهایی که حماس با آنها مواجه است، اما توانسته حس مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل را در بین فلسطینیها تقویت کند. آنها میتوانند هزینههای زیادی به اسرائیل تحمیل کنند. بیبیسی خاطرنشان کرد: از سال 2005 و زمانی که اسرائیل بالاخره تصمیم گرفت از نوار غزه خارج شود و شهرکهای یهودینشین را در آنجا جمع کند، هر چند وقت یکبار درگیری بین اسرائیل و فلسطینیهای ساکن غزه به یک درگیری تمام عیار تبدیل شده است. اما هزینه این کار برای اسرائیل همواره رو به افزایش بوده است. اسرائیل زمانی از غزه خارج شد که حدود یک هزار اسرائیلی در جریان انتفاضه دوم در خلال سالهای 2001 تا 2004 میلادی کشته شدند. بیبیسی خاطرنشان کرد: استفاده از موانعی که نفوذ به درون شهرهای اسرائیل را برای مهاجمان فلسطینی عملاً غیر ممکن کرد، باعث شد تا فلسطینیها به سمت استفاده از راکت و موشک سوق پیدا کنند. در گذشته،پرتاب راکتها بیشتر مناطق جنوبی اسرائیل را در بر میگرفت. عمده راکتهایی که از سوی شاخه نظامی حماس و سایر گروههای فلسطینی از غزه پرتاب شدهاند، راکتهای کوتاه برد هستند که به قسام معروفند. راکتهای قسام و راکتهای ابتدایی گراد که از نسل راکتهای کاتیوشا هستند، حداکثر میتوانند اهدافی تا فاصله بیست کیلومتری را هدف قرار دهند. اما در نبرد جاری نقاطی در عمق اسرائیل با موشکهای ام 75 با 75 کیلومتر برد هدف قرار گرفت. برخی منابع از برخورد حماس از موشکهایی با برد بیش از 150 کیلومتر هم سخن گفتهاند.
شبکه دولتی انگلیس اذعان کرد: پس از اصابت یک فروند موشک حماس به نقطهای در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بنگوریون، پرواز به مقصد فرودگاههای بن گوریون و تلآویو از سوی برخی شرکتهای هواپیمایی بینالمللی به حالت تعلیق درآمد. اسرائیل که بسیار از این اقدام عصبانی بود این تعلیق پروازها را «پاداشی برای حماس» توصیف کرد. اسرائیل متوجه این نکته بود که تعلیق پروازها به معنای کاهش ضریب امنیت در اسرائیل تلقی خواهد شد. بیبیسی میگوید: با پیشرفت گروههای فلسطینی در آزمون نبردهای گاه و بیگاه، این امکان وجود دارد که ضریب موفقیت موشکهای فلسطینی در عبور از تور گنبد آهنین افزایش یابد.
بیبیسی اعتراف کرد: اسرائیل با وجود ادعای داشتن قویترین ارتش خاورمیانه،توان نابود کردن حماس را ندارد. حماس و گروههای فلسطینی در غزه برای دور زدن محاصره زمینی، هوایی و دریایی در هفت سال گذشته که اسرائیل بخاطر پیروزی حماس در انتخابات دست به محاصره تمام عیار فلسطینیها زد، از تونلهای زیرزمینی برای انتقال مواد مورد نیاز برای تولید راکت یا قاچاق موشکهای ساخت خارج به درون غزه استفاده کردهاند. در نبرد جاری، از این تونلها برای نفوذ به درون اسرائیل و ضربه زدن به اهداف اسرائیلی استفاده مؤثری شد. شماری از سی سرباز کشته شده اسرائیل در نبرد جاری زمانی از پای درآمدند که نیروهای فلسطینی توانستند از تونلها برای رخنه و حمله غافلگیرانه به اهداف اسرائیلی استفاده کنند. تلفات بالای ارتش اسرائیل در دور جاری نبردها امری نیست که جامعه ملتهب اسرائیل، چه در سطح سیاسی و چه در سطح مردمی، از کنار آن براحتی بگذرد. در همین حال شمعون شفر در روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نوشت: حماس و جهاد اسلامی، مقاومت عجیبی از خود نشان داده و اکنون زمام امور را به دست گرفتهاند؛ این باعث میشود که خون ما به جوش بیاید و عملیات نظامی نیز تاکنون به هیچ کدام از اهداف خود نرسیده است.
این تحلیلگر صهیونیست از «شکست ارتش اسرائیل» در استفاده از آنچه که آن را «عنصر شگفتیساز از ابتدای جنگ با غزه تاکنون» مینامید بشدت انتقاد کرد و افزود: حالا این عنصر فقط در دایره واکنش میگنجد.
«رون بین یشای» تحلیلگر نظامی نیز به روزنامه یدیعوت آحارونوت میگوید: ارتش اسرائیل از ابتدای ورود به جنگ زمینی علیه غزه شماری از بهترین افسران بلند پایه خود را از دست داد؛ کسانی که با انواع تاکتیکهای جنگی آشنا بودند از جمله فرماندهان گردانها که ستون فقرات تفنگداران ارتش را تشکیل میدهند.
شبکه 10 تلویزیون رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز گزارش داد که «ارتش اسرائیل در وضع رعب و وحشت در زمین غزه به سر میبرد.»
این شبکه افزود: بعضی سربازان میگویند هر روز با وضعی متفاوت از گذشته در جنگهای غزه روبرو میشوند.
بهرهبرداری از سایت سیاستپژوهی در سالروز تشکیل دولت
ایران: رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری گفت: سایت سیاستپژوهی این مرکز در دوازدهم مردادماه جاری و همزمان با سالروز تشکیل دولت یازدهم به بهرهبرداری میرسد. به گزارش ایرنا، حسامالدین آشنا افزود: مجموعه اتاقهای فکر استانی را تحت یک شبکه اجتماعی مجازی با نام شبکه ملی سیاست پژوهشی (شمس) هدایت خواهیم کرد که همه مردم میتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری با بیان این که این مرکز یک مشتری اصلی دارد و آن هم شخص رئیس جمهوری است، گفت: مشتریان دیگر همچون معاون اول، رئیس دفتر رئیس جمهوری، وزرا، دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی بنا به موضوع از محصولات این مرکز استفاده میکنند.
گزارش «اعتماد» از آخرين تحولات انتخاباتي اصلاحطلبان
اعتماد: ميگويند وقت «خانه تكاني» در مجلسي است كه 12سال است بيشتر آن را يك طيف سياسي تشكيل داده بودند. ميگويند اينبار وقت آن است كه تيم همسو با دولت يازدهم در مجلس روي كار بيايد. يكسال و شش ماه تا انتخابات مجلس دهم باقي مانده است و آنچه بيش از هر چيز ديگري به چشم ميآيد تاكتيكهايي است كه رو ميشوند. اينبار خبري از قهر اصلاحطلبان با انتخاباتها نيست. جاي خالي هم وجود ندارد كه اصولگرايان با ليستهاي هزار يك رنگشان پرش كنند و بعد نفسي از سر آسودگي بكشند. اينبار اصلاحطلبان بازگشتهاند. نه تنها براي انتخابات عزم جدي دارند كه ميگويند ميخواهند در مجلس خانه تكاني هم راه بيندازند. جاي خالي سالهاي اخيرشان را ميخواهند به خوبي پركنند و يك مجلس همسو با دولت موجود بر سر كار بياورند. وضعيت اردوگاههاي اصلاحطلبان و اصولگرايان تفاوتهاي شگرفي با يكديگر دارند. يكسوي ماجرا اختلافات بيداد ميكند و عزمي براي وحدت نيست و يكسوي ماجرا اين عزم براي وحدت است كه بيداد ميكند. روز گذشته مصطفي كواكبيان، دبيركل حزب مردمسالاري به پروژه «خانه تكاني» در مجلس اشاره كرده و از آن خبر داده است؛ پروژهيي كه پيش از مطرح شدنش هم مدتهاست بخشي از اصولگرايان كابوس تحقق آن را ميبينند.
مجلس دهم، مجلسي متفاوت با سه مجلس گذشته
از آغاز به كار مجلس هفتم در سال 83 تفكر «اصولگرايانه» بر هرم سبز پارلمان سايه انداخت. سايهاش پر رنگ بود و غروبي نداشت. مجلس هشتم و مجلس نهم نيز با سايه همين تفكر تشكيل شد. مجالسي كاملا همسو با دولت هشت ساله محمود احمدينژاد كه در موقعيتهاي مختلف بهترين سنگتمامها را براي او ميگذاشتند. حمايتهاي بيشائبه شان موجب شد بسياري از ابزارهاي نظارتي مجلس ناديده گرفته شود و خبري از نظارتهاي آنچناني نباشد. استيضاحهاي وزرا در دقايق 90 منتفي و چشم بر تخلفات بيشمار دولت وقت بسته شود. با اين حال روي كار آمدن دولت يازدهم آغازي بود بر به ياد آوردن ابزارهاي نظارتي فراموش شده تا از آنها استفاده لازم صورت بگيرد. عملكرد مجلس نهم در يك سال او فعاليت دولت يازدهم آنقدر شتابزده بود كه صداي همگان را درآورد. طرح بيش از 800 سوال نمايندگان از وزرا در يك سال و همينطور رفت و آمدهاي مكرر وزرا به مجلس شايد نخستين جرقه تشكيل مجلس همسو با دولت را در ذهن حاميان دولت زد؛ جرقههايي كه نشان ميدهد گويا اينبار يك مجلس متفاوت با سه مجلس گذشته در راه است.
خانه تكاني در مجلس ممكن يا غير ممكن؟
روز گذشته مصطفي كواكبيان، دبيركل حزب مردمسالاري به شرايط كشور در دولت قبل اشاره كرد و گفت: با نگاهي به دولت قبل در مييابيم كه در طول هشت سال گذشته شرايط بسيار سختي بر كشور حاكم بود و اين شرايط كشور را به سمتي كشاند كه هفت قطعنامه رسمي سازمان ملل عليه كشور ما صادر شد كه هر كدام از آنها مشكلاتي را براي كشور به وجود آورد و لغو تك تك آنها نيازمند كار زيادي است. به گزارش ايسنا، كواكبيان با بيان اينكه در مجلس بايد خانه تكاني جدي شود، گفت: «بايد يك تيم همسو با دولت يازدهم پاي كار آيد و دستيابي به اين مهم اتحاد و همدلي همهجانبه احزاب را ميطلبد.» نكته اينجاست كه خانه?تكاني در مجلس شوراي اسلامي چقدر قابل تحقق است؟ اصلاحطلبان در شرايط كنوني راه سختي براي پيش بردن اين خانه تكاني در مجلس جز موضوع بررسي صلاحيتها ندارند. انتخابات رياستجمهوري يازدهم و نتيجه آن نشان داد كه پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان با تخريبهاي صورت گرفته در سالهاي اخير نه تنها كاهشي نداشته است بلكه يك روند افزايشي را هم طي كرده و با استناد به همين نتايج بايد گفت كه اصلاحطلبان در صورت عبور از بحث تاييد صلاحيتها ميتوانند به راحتي از پس خانهتكاني در مجلس بربيايند. حالا يك سال و اندي بيشتر تا انتخابات مجلس دهم باقي نمانده است. جلسات انتخاباتي اصولگرايان با شدت برقرار است و در تلاش هستند تا از خانه تكاني مورد نظر حاميان دولت جلوگيري كنند و منزل استيجاري 12 سالهشان را به اين راحتيها واگذار نكنند؛ موضوعي كه مصطفي كواكبيان خود نيز به آن اشاره ميكند و ميگويد كه اصلاحطلبان كشور درازاي اين همه حمايت و خدمتي كه به دولت تدبير و اميد كردهاند، در مقابل خواستههايي نيز دارند كه يكي از آنها عمل آقاي دكتر روحاني به وعدههاي انتخاباتي است.
وي توقع ديگر اين گروه از دولت يازدهم را جلوگيري از نگرش سليقهيي به كانديداهاي مجلس آينده عنوان كرد و گفت: توقع ميرود اين دولت از رد صلاحيت نيروهاي خوشنام با بهانههاي مختلف ممانعت كند؛ موضوعي كه بايد ديد دولت تا چه اندازه از پس آن برميآيد.
اصولگرايان 11 ماه پس از شكست: سربازهاي بيژنرال
روزنامه اعتماد در صفحه احزاب خود نوشت: نقشآفرينان امروز صحنه سياست ايران چه كساني هستند؟ آيا آنها با تقيد به الزامات رفتار تشكيلاتي مواضع خود را ابراز ميكنند يا تنها ذيل يك عنوان كلي اصلاحطلب و اصولگرا مشغول فعاليت سياسي هستند؟
پاسخ به اين سوالات كار چندان سختي نيست. مروري بر وضعيت دو جريان اصلي كشور كه ملهم از دو تفكر اصلاحطلبي و اصولگرايي است نشان ميداد جز معدودي از سياسيون حزبي كمتر كسي در ايران ترجيح ميدهد در اين قالب فعاليت كند. در ميان اصولگرايان شايد تنها بتوان از حزب موتلفه اسلامي نام برد كه اعضايش خود را مقيد به چارچوبهاي حزبي ميدانند و برپايه همين اصول موضعگيري ميكنند. اما آنها هم در بزنگاههاي مهم ترجيح ميدهند تابلوي حزبيشان را كنار گذاشته و تحت نام واحد اصولگرايان فعاليت كنند.
موتلفهييها اگرچه ساز و كار حزبي روشني دارند اما در موعد انتخابات باز هم تحت تاثير اتمسفر سياسي كشور راه اتحاد و ادغام را در پيش ميگيرند و علاقه دارند تا كانديداهاي مورد حمايت خود را در ليستي واحد بگنجانند. روياي ليست واحد البته تا پيش از ظهور محمود احمدينژاد در بين اصولگرايان تا حدودي محقق ميشد اما با ورود او به اين جريان و عدم تمكينش نسبت به رفتارهاي حزبي گويي تخم افتراق نيز ميان اصولگرايان پاشيده شد. آنها در جريان انتخابات سال 84 حيرتزده از تعدد كانديدا به رقابت با مصطفي معين و شيخ مهدي كروبي پرداختند. اما در نهايت احمدينژاد و هاشمي به دور دوم رفتند.
احمدينژاد هم اگرچه در سالهاي اول احترام گروههاي اصولگرا را حفظ ميكرد اما در عمل كوچكترين اهميتي براي رفتارهاي حزبي قايل نبود. هر چه بيشتر از عمر دولت احمدينژاد گذشت فاصله او با احزاب اصولگرا هم بيشتر شد و اين فاصله اصولگرايان قديمي را هم از قدرت دورتر نگه داشت. آنها كه سهمي از قدرت سياسي نبرده بودند تلاش كردند در انتخابات مجلس يكپارچه در برابر اصلاحطلبان حاضر شوند اما طبق معمول اصلاحطلبان در انزوايي اين بار خود خواسته هيچ فعاليتي براي ورود به پارلمان نكردند تا دعواي اصولگرايان با هم عيان شود. نامهاي گوناگون و ليستهاي متعدد اصولگرايان اگرچه نشان از عدم يكپارچگي آنان داشت اما يك پيام ديگر را هم به فعالان ساحت سياسي ايران مخابره ميكرد. آنها به لطف اختلافافكنيهاي احمدينژاد توانسته بودند از زير سايه جامعه روحانيت مبارز بيرون آيند و بيتوجه به جلسات متعدد ريش سفيداني مثل مهدوي كني و يزدي عرض اندام كنند.
در ميان اين دعواها احمدينژاد هم نان خود را در تنور پخت و با نزديكي به تندروهايي كه پيش از اين در دل جريان راست سنتي حل شده بودند به آنها حيات دوباره و هويت مستقل داد تا كم كم جبهه پايداري انقلاب اسلامي متولد شود. رفتارهاي خاص احمدينژاد و نزديكي او به مشايي باعث شد در جبهه پايداري هم اختلاف ايجاد شود و عدهيي ماندن در آن را ديگر به صلاح ندانند. اما آنچه امروز بر اصولگرايان ميرود پس از 8 سال دولت احمدينژاد و تقريبا يك سال دولت روحاني، نشان از روزهاي سختي دارد.
جامعه روحانیت و جبهه پیروان انقلاب
جامعه روحانيت مبارز با افزايش ميانگين سني اعضا و اختلافات متعدد امروز چهار عضو بلندپايه خود را در جلسات – اگر برگزار شود- نميبينند. آيتالله مهدوي كني در بيمارستان به سر ميبرد و آيتالله هاشمي رفسنجاني به همراه حجج الاسلام ناطق نوري و حسن روحاني ديگر در جلسات شركت نميكنند. اگرچه جامعه روحانيت مبارز تلاش ميكرد در سالهاي پاياني دولت احمدينژاد و اوايل دولت روحاني با شيخوخيت و ريش سفيدي ميان كار اصولگرايان را بگيرد و راه اتحاد را نشانشان دهد اما هرگز نتوانست توفيقي كسب كند و حالا با اغماي طولاني آيتالله مهدويكني آنها هم حال و روز خوبي ندارند. جبهه پيروان انقلاب كه متشكل از 17 تشكل اصولگراست عملا در معادلات سياسي كشور جايي ندارد و هر كدام از 17 تشكل آن اگر بتوانند خود را پويا نشان دهند كاري بزرگ كردهاند. از ميان اين 17 تشكل اما موتلفه و جامعه اسلامي مهندسين هنوز ساختارهاي حزبي خود را حفظ كردهاند. موتلفهييها كه از ميانه راه تلاش كردند خود را مبري از احمدينژاد نشان دهند هنوز زير سايه حمايتهاي سنگين از او ماندهاند و به ويژه با نقدهاي كمتر منصفانه خود نسبت به دولت روحاني سراشيبي سقوط در ميان تودهها را با سرعت بيشتري طي ميكنند. جامعه اسلامي مهندسين اما شرايطش كمي بهتر است. آنها اگرچه فعاليت خاصي ندارند اما به دليل برخي مواضع محمدرضا باهنر، دبيركل اين تشكل توانستهاند تا حدودي خرج خود را از خرابيهاي سالهاي گذشته جدا كنند.
پایداریها
جبهه پايداري نيز با خروج برخي اعضاي موثر كه از ابتداي سال جاري رخ داد عملا كاركردهاي خود را از دست داده و امثال رسايي، كوچكزاده و روحالله حسينيان و كريمي قدوسي با خروج از آن، خود تحت نام كلي اصولگرا فعاليت ميكنند و عملا از جلسات حزبي و ديدارهاي متعارفشان با آيتالله مصباح خبري نيست. آنها پس از شكست سختي كه در انتخابات رياستجمهوري متحمل شدند ترجيح ميدهند فعلا از تريبون مجلس به اظهارنظر بپردازند. از ميان اين چهار نفر براساس اخبار غير رسمي رسايي، كوچكزاده و حسينيان جلسات منظمي را با احمدينژاد برگزار ميكنند. البته از محتواي اين جلسات خبري در دست نيست اما آنها عموما در همان دفتر خيابان ولنجك تهران با رييس پيشين دولت ديدار و گفتوگو ميكنند تا در روزهايي كه مسابقه برائت از احمدينژاد در جريان است آنها با چراغ خاموش ارتباط با احمدينژاد را حفظ كنند. در ميان اصولگرايان اما نامهايي هم هستند كه با احزاب خود ساخته يا بدون حزب و تحت عنوان كلي اصولگرايي فعاليت ميكنند. شاخصترين آنها محمد باقر قاليباف و محسن رضايي هستند كه با يكديگر به رقابت ميپردازند.
احمدینژادیها
اما شايد جذابترين گروه در ميان اصولگرايان، احمدينژاديها باشند. آنها اگرچه با روزه سكوت احمدينژاد و مشايي مواجهند اما در حلقه دوم و سوم بسيار جدي مشغول فعاليت هستند. وزراي دولت دهم كه به احمدينژاد نزديكي بيشتري داشتند تلاش ميكنند با نقد دولت همچنان حضور رسانهيي خود را حفظ كنند و ديگران با استفاده از شبكههاي اجتماعي و حضور مستمر در آن تلاش دارند تا پايان روزهداري احمدينژاد و مشايي حيات اين جريان سياسي را به ناظران صحنه سياست مخابره كنند. در كنار اين راه اندازي تشكلي به نام «هما» از سوي عبدالرضا داوري، از نزديكان احمدينژاد و مديرعامل سابق شركت ملي مس نشان ميدهد آنها با وجود آنچه نشان ميدادند به كار تشكيلاتي و اثرات آن به خوبي واقفند. به واقع احمدينژاد و اطرافيانش با ضربههاي پي در پي كه به پيكره اصولگرايان وارد كردند حالا در تلاشند تا خود به عنوان جرياني برآمده از دولت احمدينژاد به قدرت بازگردند. آنها اگرچه براي انتخابات رياستجمهوري سال 96 روياپردازي ميكنند اما براي مجلس آتي هم برنامههاي متعددي دارند. «هما»ييها كه همان هواداران محمود احمدينژاد هستند با تشكيل گروههاي غيرسياسي نظير كوهنوردي انسجام تشكيلاتي خود را حفظ ميكنند تا در بزنگاهي مانند انتخابات از زير خاكستر اين روزها شعله ور شوند. اما اينكه طبقات بالايي هرم قدرت در ايران تا چه اندازه اجازه عرض اندام به آنها بدهد موضوعي است كه هنوز كسي در مورد آن نميتواند با قطعيت صحبت كند.
اصلاحطلبان 11 ماه پس از ائتلاف تاريخي: همه براي اصلاحات
در اردوگاه اصلاحطلبان اوضاع بسيار بهتر از رقيب اصولگراست. آنها با يك اتحاد تاريخي طي كمتر از چهار روز در انتخابات رياستجمهوري گذشته ورق را به نفع خود برگرداندند. تجميع تواناييهاي سيد محمد خاتمي، هاشمي رفسنجاني، ناطق نوري و سيد حسن خميني تركيبي ساخت كه نه اصولگرايان و نه ساير بازيگران قدرتمند سياسي در ايران نتوانستند در برابر آن مقاومت كنند و در نهايت با حمايت همهجانبه مردم حسن روحاني به رياستجمهوري رسيد. در كنار اين پيروزي اصلاحطلبان توانستند با ليستي واحد اكثريت اعضاي شوراي شهر تهران را هم در اختيار بگيرند. اين دو پيروزي شيرين به آنها كمك ميكند تا در انتخابات آتي مجلس با يارگيري از اصولگرايان معتدل اكثريت پارلمان را هم در اختيار بگيرند. با اين حال احزاب اصلاحطلب همچنان نقش جدي و روشني در معادلات سياسي ندارند و تصميمسازان امروز اين جريان ابتدا در شوراي مشورتي سيد محمد خاتمي به بررسي و جمعبندي موضوعات ميپردازند و نتيجه آن را در اختيار چهار ژنرال اين جريان قرار ميدهند. اما آيا اصلاحطلبان راهي جز آنچه پيمودند، داشتند؟ تعطيلي دو حزب بزرگ و قدرتمند اصلاحطلب، دستگيري گسترده اعضاي بلندپايه اين جريان سياسي و حصر خانگي دو كانديداي انتخابات رياستجمهوري سال 88 فضا را آنچنان بر اصلاحطلبان تنگ كرده بود كه حتي احزاب مجوزدار اين جريان هم اجازه برگزاري كنگره سالانه را نمييافتند. در كنار اين مساله محدوديتهاي فوقالعاده براي سيد محمد خاتمي و هجمههاي سنگين عليه هاشمي رفسنجاني در درجه اول و پس از آن ناطق نوري و سيد حسن خميني عملا اصلاحطلبان را در منگنهيي گذاشت كه امكان فعاليت حزبي از آنان سلب شد. سيد محمد خاتمي بدون شك تاثيرگذارترين اصلاحطلب آزاد حال حاضر ايران است كه ميتواند با يك اظهارنظر اكثر اصلاحطلبان و هوادارانشان را به سمتي كه ميخواهد هدايت كند. او با وجود تمام محدوديتهاي عجيب و سختي كه گرفتارش كرده همچنان رداي رهبري اصلاحات را بر دوش دارد و با عملكرد هوشمندانهيي كه در انتخابات رياستجمهوري سال گذشته از خود نشان داد به مدد اتحاد با هاشمي رفسنجاني نتيجه انتخابات را به سمتي هدايت كرد كه امروز ثمرهاش را ميبينيم. اما اصلاحطلبان اميدوارند با باز شدن قفل خانه احزاب و تحقق وعدههاي رييسجمهور بتوانند براي فعاليت دوباره حزبي برنامهريزي كنند.
شناسنامه اصلاحات
مجمع روحانيون مبارز باسابقهترين تشكيلات اصلاحطلب، اگرچه در عبور از بحرانهاي سال 88 مورد هجمههاي جدي قرار گرفت اما جلسات دورهيي خود را به شكل منظمي دنبال ميكند تا از آن بحران هم مانند ساير اتفاقات حساس در تاريخ انقلاب به سلامت عبور كرده باشد. اگرچه اين عبور به قيمت حبس محمدعلي ابطحي و ايجاد محدوديتهاي ويژه براي سيد محمد خاتمي همراه بود اما سيد محمد موسوي خوئيني، روحاني سياستمدار و كاركشته انقلابي توانست اين تشكل را به گونهيي حفظ كند كه دولت احمدينژاد هم براي سلب حيات آن توفيقي نيافت. حالا و در دولت روحاني آنها مجيد انصاري، عضو ارشد خود را در كسوت معاون رييسجمهور ميبينند تا همچنان در يكي از نقاط كانوني قدرت به ادامه حيات بپردازند.
احزاب زنده
در ميان احزاب اصلاحطلب حزب مردمسالاري را ميتوان تنها حزب اصلاحطلبي دانست كه اگرچه وزن قابل توجهي در ميان اصلاحطلبان شاخص نداشت اما با پايبندي به كار تشكيلاتي رفتار سياسي خود را دنبال كرد. اين حزب اگرچه نتوانست نام مصطفي كواكبيان، دبير كل خود را در ميان منتخبان راه يافته به مجلس شوراي اسلامي قرار دهد اما در فرآيند انتخابات رياستجمهوري با ارائه يك طرح مدون تلاش كرد اصلاحطلبان را گرد هم جمع كند؛ تلاشي كه البته با بيرغبتي بزرگان اصلاحطلب مواجه شد. با اين حال اين حزب موفق شد در دوران پس از انتخابات رياستجمهوري كنگره سالانه خود را برگزار كند. حزب اعتماد ملي نيز اگرچه منعي براي فعاليت ندارد اما به دليل محصور بودن شيخ مهدي كروبي، دبير كل همچنان ادامه فعاليت رسمي خود را به صلاح نميداند. اعضاي شوراي مركزي اين حزب با وجود پلمب دفتر حزب، تعطيلي روزنامه اعتماد ملي و حصر خانگي حجتالاسلام كروبي براي فعاليت رسمي و ادامه تعليق مردد هستند و در عمل هيچ فعاليتي ندارند.
مجمع نيروهاي خط امام به دبيركلي سيد هادي خامنهاي هم اگرچه در جريان اتفاقات پس از انتخابات 88 با دستگيري برخي اعضا مواجه شد اما توانست حيات خود را حفظ كند. آنها اگرچه با شاخه جوانان خود فعاليتهاي متعددي انجام ميدهند و هر از گاهي به ديدار برخي علما ميروند اما متكي به سيد هادي خامنهاي هستند. سيد هادي خامنهاي هم به دليل بيعلاقگي به حضور رسانهيي ترجيح ميدهد فعاليتهاي حزب را با چراغ خاموش دنبال كند. حزب اسلامي كار نيز با ورود به مكانيزم انتخاب ليست اصلاحطلبان در انتخابات شوراي شهر تهران بار ديگر به متن بازي سياسي بازگشت. حسين كمالي دبير كل اين حزب با معرفي الهه راستگو و گنجاندن نام وي در ليست اصلاحطلبان شوراي شهر حضور جدي خود را نمايش داد كه اين نمايش با رفتار غيرتشكيلاتي الهه راستگو در جريان انتخاب شهردار تهران به شكست سختي براي اين حزب تبديل شد تا كمالي براي كاستن از بار منفي آن اتفاق حكم اخراج راستگو از حزب را امضا كند. البته شاخه جوانان اين حزب مدتي است فعاليت چشمگيري را شروع كرده كه قابل تقدير است.
ژنرالهاي بيتشكل
در ميان اصلاحطلبان اما يك چهره شاخص وجود دارد كه در قالب هيچ تشكلي نميگنجد و به تنهايي بخشي از بار اصلاحطلبان را به دوش ميكشد. او عبدالله نوري است كه ضمن همراهي با اصلاحطلبان راه خود را ميپيمايد و تعدادي از اطرافيان و جوانان را گرد خود جمع كرده و جلسات منظمي را با آنها برگزار ميكند. عبدالله نوري از يك منظر مورد علاقه اصولگرايان است. آنها همواره ترجيح ميدهند مواضعي از نوري منتشر كنند كه از آن بوي تفرقه با ساير اصلاحطلبان به مشام برسد با اين حال اين سياستمدار كار كشته كمتر به دام اصولگرايان ميافتد و حتي اگر اختلاف نظري با خاتمي داشته باشد ترجيح ميدهد بدون جنجال رسانهيي انتقاداتش را به گوش او و حلقه اطرافيانش برساند. سعيد حجاريان نيز از ژنرالهايي است كه زندان سال 88 هم نتوانست او را از ابراز آنچه درست ميپندارد برحذر دارد. او اگرچه وضعيت جسمي مناسبي ندارد اما با تحليل وقايع رخ داده در كشور و نظريهپردازي هر بار كه لب به سخن ميگشايد تمام اردوگاه اصولگرايان را برميآشوبد. در ميان اصلاحطلبان چهرههاي اثرگذاري نيز هستند كه به دليل وقايع پس از انتخابات رياستجمهوري سال 88 با احكام حبس مواجه شدند. اين فعالان سياسي بيشتر تعلق جناحي به احزاب مشاركت و مجاهدين انقلاب داشتند كه حالا با گذشت 5 سال از انتخابات سال 88 كمكم با اتمام دوران محكوميت از زندان آزاد ميشوند. تعداد قابل توجهي از آنان جذب هيچ حزبي نميشوند و حتي در حلقه شوراي مشورتي سيد محمد خاتمي هم نميگنجند. بهزاد نبوي را شايد بتوان مهمترين چهره اين طيف از اصلاحطلبان دانست كه به تازگي از زندان آزاد شده است. پس از او عدهيي ديگر از كارگزاران دولت خاتمي و نمايندگان مجلس ششم نيز حضور دارند كه مدت حبسشان به اتمام رسيده و كم كم حضور رسانهيي خود را آغاز كردهاند. محسن صفاييفراهاني، عبدالله ناصري و عبدالله رمضانزاده را ميتوان شاخصترين نفرات اين دسته دانست. برخي نيز با وجود آزادي پروندههاي مفتوحي دارند كه براي هر گونه فعاليت سياسي دستشان را ميبندد. در ميان اين افراد ميتوان به عليرضا علويتبار و محسن آرمين اشاره كرد. اين دو به دلايلي كه ذكر شد ترجيح ميدهند حضور رسانهيي كمرنگي داشته باشند. در دستهبندي چهرههاي شاخص اصلاحطلبان به افرادي نظير محمد ابراهيم اصغرزاده و فياض زاهد هم ميرسيم كه نماينده طيفي از اصلاحطلبان هستند كه اگرچه وابستگي حزبي خاصي ندارند اما در تمام روزها و ماههاي سخت پس از انتخابات 88 حضور رسانهيي خود را حفظ كردند. آنها اگرچه در مقاطعي با بي مهري از سوي دوستان اصلاحطلبشان مواجه شدند اما هرگز سخني بر خلاف مصالح اصلاحات نگفتند. عدهيي نيز همچنان مدت محكوميت را طي ميكنند و در بهترين حالت گاهي در ملاقاتها موافق ميشوند پيغامي را به بيرون از زندان مخابره كنند. موثرترين چهره در ميان اين عده مصطفي تاجزاده است كه تمام مدت حبس را به صورت ايزوله تحمل كرده و اين روند همچنان ادامه دارد.
***
«تماسهای تلفنی» برای مهدی هاشمی
وطن امروز: امروز شنبه 11 مردادماه دادگاه رسیدگی به اتهامات مهدی هاسمیرفسنجانی به ریاست قاضی مقیسه برگزار میشود. به گزارش «وطنامروز»، پس از حضور قاضی سراج، رئیس پیشین دادگاه این پرونده در سازمان بازرسی، اکنون این قاضی مقیسه است که یکی از مهمترین پروندههای قضایی ایران را رسیدگی میکند. محاکمه مهدی هاشمیرفسنجانی شاید یک مطالبه عمومی در همه ایران باشد. از سالها پیش اتهامات زیادی علیه او در افکار عمومی مطرح بود و اکنون زمان آن رسیده که در یک دادگاه، این اتهامات اقتصادی، سیاسی و امنیتی رسیدگی شوند. اگرچه پیش از این شاید افکارعمومی محاکمه مهدی هاشمیرفسنجانی را یک موضوع تحققناپذیر میدانست اما اقدامات چند سال اخیر دستگاه قضایی در محاکمه قاطعانه و سریع مفسدان اقتصادی بویژه رسیدگی ویژه به پرونده فساد 3 هزار میلیاردی، این امیدواری را در افکار عمومی ایجاد کرده که دستگاه قضایی این بار نیز به پرونده مهدی هاشمیرفسنجانی بهصورت ویژه رسیدگی کند. در این میان حمایتهایی نیز از اقدام قاطعانه دستگاه قضا برای برخورد با مهدی هاشمی صورت گرفته است.
حجتالاسلام احمد سالک، رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس در اینباره به تسنیم گفت: توقع ملت ایران از قوه قضائیه اجرای عدالت است و برای او فرقی نکند که متخلف چه کسی است، چه پسر یک شخصیت مهم کشور باشد چه از بین مردم عادی. حجتالاسلام سالک افزود: قوه قضائیه باید بدون هیچ اغماضی قانون و عدالت را درباره مهدی هاشمی اجرا کند و این توقع ملت ایران از قوه قضائیه است و در این ماموریت خود نیز تسلیم جوسازیها، تماسهای تلفنی و فشارهای بیرونی نشود. وی خاطرنشان کرد: توقع من از قوه قضائیه هم به عنوان یک شهروند معمولی و هم به عنوان نماینده مردم این است که اینگونه پروندهها را تعیین تکلیف کند و سرعتعمل از خود نشان دهد و بدانند که اگر درست عمل کنند مردم نیز پشت تصمیم آنها خواهند بود.
مرد "پشت پرده" در دادگاه
اعتماد: نامش با «پشت پرده» گره خورده است، به عبارت بهتر نامش را با «پشت پرده»ها گره زدهاند. چند سالي ميشود كه دم دستترين تير مخالفان هاشميرفسنجاني براي پرتاب به اردوگاه هواداران اوست. مهدي هاشمي، فرزند چهارم رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام به اندازه همه اعضاي خانواده هاشمي و شايد هم بيش از همه آنها حاشيه دارد. مخالفان هاشمي او را چهره «پشت پرده» اتفاقات سال 88 ميدانند و علاوه بر اين انواع و اقسام اتهامات اقتصادي را هم متوجه او كردهاند. مهدي هاشمي در سالهاي اخير آنقدر مهم شد كه برگشتنش به ايران چند روزي سر خط خبرهاي كشور بود. با اين حال بازداشت او توسط مقامات قضايي و تشكيل پروندهيي برايش در دادگاه هم نتوانسته مخالفان هاشميرفسنجاني را راضي كند. هنوز هم آنها ميگويند كه «دستهايي نامريي» فرزند چهارم آيتالله را حمايت ميكنند؛ دستهايي كه هيچوقت مشخص نشدند. از آن طرف نزديكان او اين «دست»ها را حاميان كسان ديگري ميدانند و ميگويند اگر در منازعه بين مهدي هاشمي و مخالفانش يك گروه از حمايتهايي برخوردار باشند، آن گروه كساني هستند كه با وجود شكايتهاي متعدد مهدي هاشمي از آنها هنوز خبري از رسيدگي به پروندههايشان وجود ندارد. حالا بعد از حدود 20 ماهي كه از آزادي مهدي هاشمي از زندان ميگذرد، ساعت 10 امروز جلسه دادگاه او برقرار ميشود؛ دادگاهي كه بر اساس خبري كه فارس منتشر كرده شايد غيرعلني باشد. چيزي كه اطرافيان هاشمي بارها گفتهاند كه مورد درخواست آنها نيست. وكيل وي، محمود عليزاده طباطبايي تاكنون درخواستهايي براي علني بودن دادگاه موكلش مطرح كرده است. حالا باز هم در آستانه دادگاه مهدي هاشمي، رسانهها و شخصيتهاي مخالف او دست به كار شدند و از فشار بر قوه قضاييه براي رسيدگي پرونده فرزند رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام سخن گفتهاند.
از جمله خبرگزاري تسنيم كه از قول احمد سالك نوشته است: «بايد قوه قضاييه در اين زمينه با جديت برخورد كند و از سفارشات و فرزند شخصيت سياسي بودن هيچ هراسي نداشته باشد و بداند كه ملت ايران از آنها (قوه قضاييه) حمايت خواهد كرد.» پرونده مهدي هاشمي با كيفرخواستي 125 صفحهيي، 15 ارديبهشت 92 از سوي دادگاه به دادسراي تهران بازگردانده شد تا ايرادات آن برطرف شود و در نهايت امروز و پس از گذشت 679 روز رسيدگي مجدد آغاز ميشود. معلوم نيست كه بعد از پايان اين رسيدگيها و صدور حكم توسط دادگاه نهايتا مهدي هاشمي و پرونده جنجالي او محور چه تحولات جديدي در فضاي سياسي ايران باشد. چه آنكه به هر حال دادگاه هر تصميمي كه بگيرد، روشن خواهد بود كه يك طرف اين منازعه سياسي نسبت به آن اعتراض خواهند داشت.
ماموريت 3 وزير براي تغيير سهميه رشته هاي دانشگاهي
خراسان: بر اساس ابلاغيه روزهاي اخير شوراي عالي انقلاب فرهنگي به فرجي دانا، قاضي زاده هاشمي و فاني، وزارتخانه هاي علوم، بهداشت و آموزش و پرورش موظف شده اند با توجه به نرخ فارغ التحصيلان بيکار، نرخ اشتغال فارغ التحصيلان يک رشته در مشاغل غيرمرتبط با رشته تحصيلي، نرخ اشتغال فارغ التحصيلان رشته هاي ديگر در مشاغل مرتبط با آن رشته و ميزان مهاجرت نيروي متخصص آن رشته به خارج از کشور، نسبت به بازنگري و تعيين ظرفيت هاي جديد آموزشي و ميزان جذب دانشجو در هر رشته دانشگاهي اقدام کنند.
کنوانسیون حقوق بشر یا قانون شورای عالی انقلاب فرهنگی
شرق: «چگونه یک مسوول ارشد در وزارت کار با نامهنگاری درخواست ارسال بخشنامهای که وجود خارجی هم ندارد را میکند و اینگونه به عامل رسانههای بیگانه تبدیل میشود. انتظار میرود مسوولان وزارت کار به جای ملعبه رسانههای بیگانه شدن به مشکلات کارگران و کارکنان عزیز توجه کنند و در رفع آن کوشش کنند»
این بخشی از جوابیه شهرداری تهران به نامه اداری قائممقام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به شهرداری است؛ نامه اداریای که بخشنامهای در شهرداری را مغایر با کنوانسیونهای بینالمللی خوانده بود. 27 اردیبهشت ماه بخشنامهای به امضای عیسی شریفی معاون امور مناطق و قائممقام شهردار تهران به شهرداریهای مناطق ابلاغ شد. در متن این بخشنامه عنوان شده بود اشتغال زنان در مشاغل منشی، مسوولدفتر و تایپیست ممنوع و محل استقرار زنان و مردان کارمند شهرداری جدا شود.
وزارت کار و امور اجتماعی در نامهای خطاب به شهردار تهران این تصمیم را مغایر با الزامات و تعهدات بینالمللی جمهوری اسلامی ایران دانست و تاکید کرد این وزارتخانه درخواست الغای بخشنامه مذکور را دارد.
در این نامه که با شماره ٧٥٤٨٧ به تاریخ ١٤ تیر ٩٣ و با امضای محمدتقی حسینی، قائممقام وزیر کار در امور بینالملل به شهرداری و شورای شهر تهران ارسال شده، آمده بود: «جناب آقای دکتر قالیباف، شهردار محترم تهران، همانطور که استحضار دارید دولت جمهوری اسلامی ایران یکی از اعضای سازمان بینالمللی کار و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بهعنوان مرجع ملی به لحاظ عضویت در آن سازمان ملزم به رعایت الزامات و تعهدات ناشی از الحاق به کنوانسیون بینالمللی کار، از جمله کنوانسیون عدمتبعیض در اشتغال و حرفه است.
به بیان دیگر دولت و شرکای اجتماعی آن مکلف به رعایت و اجرای کنوانسیونهای الحاقی میباشند. در صورتی که مفاد بخشنامه اخیر شهرداری تهران به صراحت با مفاد کنوانسیونهای مذکور مغایر است و حتی از دیدگاه سازمان یادشده میتواند بهعنوان نقض حقوقبشر تلقی شود که جهت استحضار، ترجمه کنوانسیون مذکور به پیوست تقدیم میشود. با عنایت به موارد فوق به منظور پرهیز از ایجاد حساسیتهای ناخواسته بینالمللی مجددا از شما درخواست میشود دستور فرمایید ضمن ارسال نسخهای از بخشنامه یادشده به این وزارتخانه نسبت به اعلام الغای آن اقدام مقتضی به عمل آورده و از طریق رسانهها اطلاعرسانی شود.»
پس از رسانهایشدن این نامه، وزارت کار درخصوص آن توضیحی منتشر کرد. در متن توضیح آمده بود: «نامه مذکور صرفا بر الزام از عدمممانعت زنان از احراز برخی از مشاغل تاکید داشته است و نفیا و اثباتا اشارهای به تفکیک جنسیتی نداشته است به نحوی که نباید در سیاستها و بخشنامهها زنان را از دسترسی به برخی از مشاغل متداول در ایران و جهان محروم ساخت. سوابق، حاکی از آن است که اینگونه از بخشنامهها توسط بهانهجویان در سازمانهای بینالمللی دستاویز علیه دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است و این درصورتی است که در جمهوری اسلامی ایران همه زنان آزادانه حق انتخاب مشاغل در چارچوب قوانین را داشته و جمهوری اسلامی پرچمدار عدالت جنسیتی بوده است. این نامه با اعتقاد به حفظ ارزشهای اسلامی در مراکز اداری صادر و هدف آن مواردی است که هیچ ارتباطی به ارزشهای اسلامی نداشته است. ضمن اینکه به نظر کارشناسان وزارتخانه عدمامکان حضور زنان در مشاغل موردنظر بخشنامه موجب نارضایتی مراجعان زنان به این دستگاهها نیز خواهد شد.
بنابراین ضمن تاکید براینکه محتوای نامه ارتباطی با مساله تفکیک جنسیتی نداشته است عناوین بهکارگرفته شده در رسانهها درخصوص این نامه تکذیب میگردد»
اما روز گذشته شهرداری تهران جوابیهای را درخصوص این نامه اداری منتشر کرد و این نامه را همنوایی با رسانههای معاند بیگانه چون بیبیسی و صدای آمریکا خواند. در متن جوابیه شهرداری آمده است: «انتشار رسانهای نامه اداری از سوی معاونت بینالملل وزارت کار و تعاون به شهرداری طی روزهای گذشته و متعاقب آن توضیحات روابطعمومی آن وزارتخانه، مصداق همنوایی با رسانههای معاند بیگانه چون بیبیسی و صدای آمریکا و وادادگی و مرعوبشدن در جنگ رسانهای دشمن و تکرار مواضع آنها بود که مفاد این نامه آن هم از یک دستگاه رسمی در نظام جمهوری اسلامی ایران حقیقتا مایه تاسف است.
به ادعای وزارت کار و تحلیل مکتوبه این وزارتخانه تکریم مقام زن و تحکیم بنیان خانواده در ایران اسلامی باید با کنوانسیونهای جهانی هماهنگ باشد که این خود جز بیغیرتی دینی، چیز دیگری نیست.
شهرداری تهران هیچگونه دستورالعمل یا بخشنامهای مبنی بر تفکیک جنسیتی و امثال آن درخصوص نیروی انسانی نداشته و ندارد. مدیریت شهری با اهمیتدادن به بنیان خانواده و تکریم منزلت آنها براساس ارزشهای دینی، انقلابی، مصوبات ابلاغی شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت کشور و همچنین در پاسخ به مطالبات بحق بانوان و براساس وظیفهای که نظام جمهوری اسلامی ایران برعهده آن گذاشته نسبت به تکریم منزلت و رفاه آنان کوشیده است و برخلاف ادعاهای واهی برخی از رسانههای مغرض داخلی و رسانههای بیگانه هیچکدام از بانوان شاغل در شهرداری نهتنها اخراج نشدهاند بلکه ارتقای شغلی نیز یافتهاند.»
در جوابیه شهرداری درخصوص بخشنامه مذکور که تصویرش در رسانهها منتشر شده از بخشنامهای که وجود خارجی ندارد نامبرده شده است. حال باید منتظر ماند و دید وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی درخصوص متهمشدنش به بیغیرتی دینی و عاملیت بیگانه چه واکنشی نشان میدهد.
توصیه طالبانی به کردها برای پایبندی به «فدرالیته»
شرق: بازگشتش به وطن پس از مدتها بیماری باعث شد یکی از گرههای سیاسی عراق با دست باز شود و او اکنون از کردهای عراق میخواهد در چارچوب قانون اساسی عمل کنند؛ درخواستی که تلاش اقلیم کردستان را برای کسب استقلال به زیر سایه خود میبرد. پس از بازگشت «جلال طالبانی» به عراق، «فواد معصوم» بهسرعت رییسجمهوری عراق شد؛ این درحالی بود که تحلیلگران با توجه به اختلافات و نیز تهدیدهای «مسعود بارزانی» رییس اقلیم کردستان به جدایی کردستان، تعیین این پست مهم را کار چندان سادهای نمیدانستند. حال رهبر اتحادیه میهنی کردستان عراق در پیامی به مناسبت عید فطر، مردم کردستان عراق را به ادامه مجاهدتهای خود در راه دموکراسی، آزادی و «فدرالیته»، در چارچوب قانون اساسی عراق فراخوند. طالبانی همچنین از رهبران سیاسی عراق خواست اختلافات را کنار بگذارند. در همین حال، بارزانی از نیروهای پیشمرگ خواست تا به «برادران خود در کردستان سوریه» در مواجهه با گروههای تروریستی کمک کنند. او تاکید کرد اوضاع کنونی موقتی است و بهزودی پایان خواهد یافت. همچنین شورای امنیت سازمانملل، حملات داعش و دیگر گروههای تندرو را محکوم کرد و آن را «تهدیدی بزرگ» برای آینده عراق خواند. در جدیدترین فیلم منتشرشده، تروریستهای داعش پس از انتقال اسرای عراقی به حفرهای در صحرا، آنها را یکییکی با شلیک گلوله به سرشان در نهایت بیرحمی به قتل میرسانند. رسانههای مختلف عربی این فیلم را جعلی و انتشار آن را جنگ روانی در فضا مجازی عنوان کردند. همچنین داعـش به اهالی موصــل مهلت داد که دختران خود را برای «جهاد نکاح» به این گروه تروریستی تقدیم کنند و اعلام کرد هر کس برای جهاد خودداری کند، با مجازاتهای شدیدی مواجه میشود.
هنرمندان ایرانی و اسپانیایی در کمپین فرهادی و ستوده
شرق: هنرمندان ایرانی و برندگان اسکار در گوشهوکنار جهان همراه کمپینی شدهاند که اصغر فرهادی و نسرین ستوده آغازگر آن بودهاند. شاید برخی همراهداشتن جمله «کشتن همنوع خود را متوقف کنید» و عکسگرفتن با آن را یک کار ساده و بیاثر بدانند، اما سوال اینجاست؛ مگر یک برنده اسکار چه کاری را باید انجام دهد که چنین پژواکی داشته باشد؟ «خاویر باردم» را بهعنوان بازیگر اسپانیایی برنده اسکار میشناسیم؛ کسی که در سراسر جهان شناختهشده است، او نامهای در اعتراض به نسلکشی غزه نوشته، همراه کمپین شده و بههمراه جمعی دیگر از سینماگران شناختهشده سیاسی دادخواستی را منتشر کرده است؛ دادخواستی که نامهایی همچون «پنهلوپه کروز»، «لولا هررا»، « ادواردو نوریغا»، «رزا ماریا سردا» از بازیگران و «پدرو آلمودووار» و «مونتو آرمنداری» از کارگردانان اسپانیایی از دیگر امضاکنندگان این دادخواست هستند. آنها به نکتههایی همچون بیآبی، بیبرقی و نبود امکانات دارویی و غذایی برای کودکان اشاره کردهاند. آنها بار دیگر به یاد آوردهاند که: «غزه روزهایی دهشتناک را پشتسر میگذارد»، «خانههای فلسطینیان نابود میشود» و «کودکان نمیتوانند به مدارس و بیمارستانهای خود بروند.»
باردم که به کمپین «کشتن همنوع خود را متوقف کنید» نیز پیوسته، پیشتر در نامهای دلایل خود را برای این اعتراض مطرح کرده بود. او در بخشی از نامهاش نوشته است: «من اروپایی هستم و از اتحادیه اروپا خجالتزدهام که با سکوت و اظهارات شرمآورش، نماینده من است.» و ادامه داده بود: «من اسپانیایی هستم و نمیخواهم پولم برای حمایت از سیاستهایی هزینه شود که هدف آنها حمایت از این ظلمها و تجارت اسلحه با کشورهایی است که با کشتن کودکان بیگناه ثروتمند میشوند.» او احساساتش را چنین توصیف کرده بود: «من از اینهمه بیعدالتی و کشتار انسانها عصبانی، شرمسار و آزرده خاطرم. کودکانی که کشته میشوند فرزندان ما هستند. این وحشتناک است.» در ایران نیز «حمید فرخنژاد» از آخرین بازیگران ایرانی بود که به این کمپین 40هزارنفری پیوست. از سوی دیگر سینماگران ایرانی که اینروزها مدام نامه و بیانیه امضا میکنند به کار عملی برای حمایت از کودکان غزه دست زدهاند و امروز ساعت11 در اقدامی که به همت انجمن سینمای جوانان ایران برگزار میشود، بههمراه حجتالله ایوبی، رییس سازمان سینمایی برای اهدای خون در مراکز انتقال خون حضور خواهند داشت.
بیبیسی: مقاومت فلسطین شکست استراتژیک را به اسرائیل تحمیل کرده است
اخبار ویژه کیهان: یک تحلیلگر صهیونیست تأکید کرد اسرائیل مدعی پیروزی تاکتیکی در جنگ غزه است اما این حماس است که شکستی استراتژیک را به اسرائیل تحمیل میکند. ایلان راث مدیر ارشد مؤسسه اسرائیل در وبسایت نشریه فارین پالیسی نوشت: اسرائیل در جنگ جاری ادعای پیروزی تاکتیکی خواهد کرد، اما حماس توانسته شکستی استراتژیک را به اسرائیل تحمیل کند.
به گزارش بیبیسی استدلال تحلیلگرانی مانند ایلان راث روی این پایه استوار است که با وجود همه سختیهایی که حماس با آنها مواجه است، اما توانسته حس مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل را در بین فلسطینیها تقویت کند. آنها میتوانند هزینههای زیادی به اسرائیل تحمیل کنند. بیبیسی خاطرنشان کرد: از سال 2005 و زمانی که اسرائیل بالاخره تصمیم گرفت از نوار غزه خارج شود و شهرکهای یهودینشین را در آنجا جمع کند، هر چند وقت یکبار درگیری بین اسرائیل و فلسطینیهای ساکن غزه به یک درگیری تمام عیار تبدیل شده است. اما هزینه این کار برای اسرائیل همواره رو به افزایش بوده است. اسرائیل زمانی از غزه خارج شد که حدود یک هزار اسرائیلی در جریان انتفاضه دوم در خلال سالهای 2001 تا 2004 میلادی کشته شدند. بیبیسی خاطرنشان کرد: استفاده از موانعی که نفوذ به درون شهرهای اسرائیل را برای مهاجمان فلسطینی عملاً غیر ممکن کرد، باعث شد تا فلسطینیها به سمت استفاده از راکت و موشک سوق پیدا کنند. در گذشته،پرتاب راکتها بیشتر مناطق جنوبی اسرائیل را در بر میگرفت. عمده راکتهایی که از سوی شاخه نظامی حماس و سایر گروههای فلسطینی از غزه پرتاب شدهاند، راکتهای کوتاه برد هستند که به قسام معروفند. راکتهای قسام و راکتهای ابتدایی گراد که از نسل راکتهای کاتیوشا هستند، حداکثر میتوانند اهدافی تا فاصله بیست کیلومتری را هدف قرار دهند. اما در نبرد جاری نقاطی در عمق اسرائیل با موشکهای ام 75 با 75 کیلومتر برد هدف قرار گرفت. برخی منابع از برخورد حماس از موشکهایی با برد بیش از 150 کیلومتر هم سخن گفتهاند.
شبکه دولتی انگلیس اذعان کرد: پس از اصابت یک فروند موشک حماس به نقطهای در نزدیکی فرودگاه بینالمللی بنگوریون، پرواز به مقصد فرودگاههای بن گوریون و تلآویو از سوی برخی شرکتهای هواپیمایی بینالمللی به حالت تعلیق درآمد. اسرائیل که بسیار از این اقدام عصبانی بود این تعلیق پروازها را «پاداشی برای حماس» توصیف کرد. اسرائیل متوجه این نکته بود که تعلیق پروازها به معنای کاهش ضریب امنیت در اسرائیل تلقی خواهد شد. بیبیسی میگوید: با پیشرفت گروههای فلسطینی در آزمون نبردهای گاه و بیگاه، این امکان وجود دارد که ضریب موفقیت موشکهای فلسطینی در عبور از تور گنبد آهنین افزایش یابد.
بیبیسی اعتراف کرد: اسرائیل با وجود ادعای داشتن قویترین ارتش خاورمیانه،توان نابود کردن حماس را ندارد. حماس و گروههای فلسطینی در غزه برای دور زدن محاصره زمینی، هوایی و دریایی در هفت سال گذشته که اسرائیل بخاطر پیروزی حماس در انتخابات دست به محاصره تمام عیار فلسطینیها زد، از تونلهای زیرزمینی برای انتقال مواد مورد نیاز برای تولید راکت یا قاچاق موشکهای ساخت خارج به درون غزه استفاده کردهاند. در نبرد جاری، از این تونلها برای نفوذ به درون اسرائیل و ضربه زدن به اهداف اسرائیلی استفاده مؤثری شد. شماری از سی سرباز کشته شده اسرائیل در نبرد جاری زمانی از پای درآمدند که نیروهای فلسطینی توانستند از تونلها برای رخنه و حمله غافلگیرانه به اهداف اسرائیلی استفاده کنند. تلفات بالای ارتش اسرائیل در دور جاری نبردها امری نیست که جامعه ملتهب اسرائیل، چه در سطح سیاسی و چه در سطح مردمی، از کنار آن براحتی بگذرد. در همین حال شمعون شفر در روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارونوت نوشت: حماس و جهاد اسلامی، مقاومت عجیبی از خود نشان داده و اکنون زمام امور را به دست گرفتهاند؛ این باعث میشود که خون ما به جوش بیاید و عملیات نظامی نیز تاکنون به هیچ کدام از اهداف خود نرسیده است.
این تحلیلگر صهیونیست از «شکست ارتش اسرائیل» در استفاده از آنچه که آن را «عنصر شگفتیساز از ابتدای جنگ با غزه تاکنون» مینامید بشدت انتقاد کرد و افزود: حالا این عنصر فقط در دایره واکنش میگنجد.
«رون بین یشای» تحلیلگر نظامی نیز به روزنامه یدیعوت آحارونوت میگوید: ارتش اسرائیل از ابتدای ورود به جنگ زمینی علیه غزه شماری از بهترین افسران بلند پایه خود را از دست داد؛ کسانی که با انواع تاکتیکهای جنگی آشنا بودند از جمله فرماندهان گردانها که ستون فقرات تفنگداران ارتش را تشکیل میدهند.
شبکه 10 تلویزیون رژیم اشغالگر صهیونیستی نیز گزارش داد که «ارتش اسرائیل در وضع رعب و وحشت در زمین غزه به سر میبرد.»
این شبکه افزود: بعضی سربازان میگویند هر روز با وضعی متفاوت از گذشته در جنگهای غزه روبرو میشوند.
بهرهبرداری از سایت سیاستپژوهی در سالروز تشکیل دولت
ایران: رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری گفت: سایت سیاستپژوهی این مرکز در دوازدهم مردادماه جاری و همزمان با سالروز تشکیل دولت یازدهم به بهرهبرداری میرسد. به گزارش ایرنا، حسامالدین آشنا افزود: مجموعه اتاقهای فکر استانی را تحت یک شبکه اجتماعی مجازی با نام شبکه ملی سیاست پژوهشی (شمس) هدایت خواهیم کرد که همه مردم میتوانند به آن دسترسی داشته باشند.
رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری با بیان این که این مرکز یک مشتری اصلی دارد و آن هم شخص رئیس جمهوری است، گفت: مشتریان دیگر همچون معاون اول، رئیس دفتر رئیس جمهوری، وزرا، دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی امنیت ملی بنا به موضوع از محصولات این مرکز استفاده میکنند.
گزارش «اعتماد» از آخرين تحولات انتخاباتي اصلاحطلبان
اعتماد: ميگويند وقت «خانه تكاني» در مجلسي است كه 12سال است بيشتر آن را يك طيف سياسي تشكيل داده بودند. ميگويند اينبار وقت آن است كه تيم همسو با دولت يازدهم در مجلس روي كار بيايد. يكسال و شش ماه تا انتخابات مجلس دهم باقي مانده است و آنچه بيش از هر چيز ديگري به چشم ميآيد تاكتيكهايي است كه رو ميشوند. اينبار خبري از قهر اصلاحطلبان با انتخاباتها نيست. جاي خالي هم وجود ندارد كه اصولگرايان با ليستهاي هزار يك رنگشان پرش كنند و بعد نفسي از سر آسودگي بكشند. اينبار اصلاحطلبان بازگشتهاند. نه تنها براي انتخابات عزم جدي دارند كه ميگويند ميخواهند در مجلس خانه تكاني هم راه بيندازند. جاي خالي سالهاي اخيرشان را ميخواهند به خوبي پركنند و يك مجلس همسو با دولت موجود بر سر كار بياورند. وضعيت اردوگاههاي اصلاحطلبان و اصولگرايان تفاوتهاي شگرفي با يكديگر دارند. يكسوي ماجرا اختلافات بيداد ميكند و عزمي براي وحدت نيست و يكسوي ماجرا اين عزم براي وحدت است كه بيداد ميكند. روز گذشته مصطفي كواكبيان، دبيركل حزب مردمسالاري به پروژه «خانه تكاني» در مجلس اشاره كرده و از آن خبر داده است؛ پروژهيي كه پيش از مطرح شدنش هم مدتهاست بخشي از اصولگرايان كابوس تحقق آن را ميبينند.
مجلس دهم، مجلسي متفاوت با سه مجلس گذشته
از آغاز به كار مجلس هفتم در سال 83 تفكر «اصولگرايانه» بر هرم سبز پارلمان سايه انداخت. سايهاش پر رنگ بود و غروبي نداشت. مجلس هشتم و مجلس نهم نيز با سايه همين تفكر تشكيل شد. مجالسي كاملا همسو با دولت هشت ساله محمود احمدينژاد كه در موقعيتهاي مختلف بهترين سنگتمامها را براي او ميگذاشتند. حمايتهاي بيشائبه شان موجب شد بسياري از ابزارهاي نظارتي مجلس ناديده گرفته شود و خبري از نظارتهاي آنچناني نباشد. استيضاحهاي وزرا در دقايق 90 منتفي و چشم بر تخلفات بيشمار دولت وقت بسته شود. با اين حال روي كار آمدن دولت يازدهم آغازي بود بر به ياد آوردن ابزارهاي نظارتي فراموش شده تا از آنها استفاده لازم صورت بگيرد. عملكرد مجلس نهم در يك سال او فعاليت دولت يازدهم آنقدر شتابزده بود كه صداي همگان را درآورد. طرح بيش از 800 سوال نمايندگان از وزرا در يك سال و همينطور رفت و آمدهاي مكرر وزرا به مجلس شايد نخستين جرقه تشكيل مجلس همسو با دولت را در ذهن حاميان دولت زد؛ جرقههايي كه نشان ميدهد گويا اينبار يك مجلس متفاوت با سه مجلس گذشته در راه است.
خانه تكاني در مجلس ممكن يا غير ممكن؟
روز گذشته مصطفي كواكبيان، دبيركل حزب مردمسالاري به شرايط كشور در دولت قبل اشاره كرد و گفت: با نگاهي به دولت قبل در مييابيم كه در طول هشت سال گذشته شرايط بسيار سختي بر كشور حاكم بود و اين شرايط كشور را به سمتي كشاند كه هفت قطعنامه رسمي سازمان ملل عليه كشور ما صادر شد كه هر كدام از آنها مشكلاتي را براي كشور به وجود آورد و لغو تك تك آنها نيازمند كار زيادي است. به گزارش ايسنا، كواكبيان با بيان اينكه در مجلس بايد خانه تكاني جدي شود، گفت: «بايد يك تيم همسو با دولت يازدهم پاي كار آيد و دستيابي به اين مهم اتحاد و همدلي همهجانبه احزاب را ميطلبد.» نكته اينجاست كه خانه?تكاني در مجلس شوراي اسلامي چقدر قابل تحقق است؟ اصلاحطلبان در شرايط كنوني راه سختي براي پيش بردن اين خانه تكاني در مجلس جز موضوع بررسي صلاحيتها ندارند. انتخابات رياستجمهوري يازدهم و نتيجه آن نشان داد كه پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان با تخريبهاي صورت گرفته در سالهاي اخير نه تنها كاهشي نداشته است بلكه يك روند افزايشي را هم طي كرده و با استناد به همين نتايج بايد گفت كه اصلاحطلبان در صورت عبور از بحث تاييد صلاحيتها ميتوانند به راحتي از پس خانهتكاني در مجلس بربيايند. حالا يك سال و اندي بيشتر تا انتخابات مجلس دهم باقي نمانده است. جلسات انتخاباتي اصولگرايان با شدت برقرار است و در تلاش هستند تا از خانه تكاني مورد نظر حاميان دولت جلوگيري كنند و منزل استيجاري 12 سالهشان را به اين راحتيها واگذار نكنند؛ موضوعي كه مصطفي كواكبيان خود نيز به آن اشاره ميكند و ميگويد كه اصلاحطلبان كشور درازاي اين همه حمايت و خدمتي كه به دولت تدبير و اميد كردهاند، در مقابل خواستههايي نيز دارند كه يكي از آنها عمل آقاي دكتر روحاني به وعدههاي انتخاباتي است.
وي توقع ديگر اين گروه از دولت يازدهم را جلوگيري از نگرش سليقهيي به كانديداهاي مجلس آينده عنوان كرد و گفت: توقع ميرود اين دولت از رد صلاحيت نيروهاي خوشنام با بهانههاي مختلف ممانعت كند؛ موضوعي كه بايد ديد دولت تا چه اندازه از پس آن برميآيد.
اصولگرايان 11 ماه پس از شكست: سربازهاي بيژنرال
روزنامه اعتماد در صفحه احزاب خود نوشت: نقشآفرينان امروز صحنه سياست ايران چه كساني هستند؟ آيا آنها با تقيد به الزامات رفتار تشكيلاتي مواضع خود را ابراز ميكنند يا تنها ذيل يك عنوان كلي اصلاحطلب و اصولگرا مشغول فعاليت سياسي هستند؟
پاسخ به اين سوالات كار چندان سختي نيست. مروري بر وضعيت دو جريان اصلي كشور كه ملهم از دو تفكر اصلاحطلبي و اصولگرايي است نشان ميداد جز معدودي از سياسيون حزبي كمتر كسي در ايران ترجيح ميدهد در اين قالب فعاليت كند. در ميان اصولگرايان شايد تنها بتوان از حزب موتلفه اسلامي نام برد كه اعضايش خود را مقيد به چارچوبهاي حزبي ميدانند و برپايه همين اصول موضعگيري ميكنند. اما آنها هم در بزنگاههاي مهم ترجيح ميدهند تابلوي حزبيشان را كنار گذاشته و تحت نام واحد اصولگرايان فعاليت كنند.
موتلفهييها اگرچه ساز و كار حزبي روشني دارند اما در موعد انتخابات باز هم تحت تاثير اتمسفر سياسي كشور راه اتحاد و ادغام را در پيش ميگيرند و علاقه دارند تا كانديداهاي مورد حمايت خود را در ليستي واحد بگنجانند. روياي ليست واحد البته تا پيش از ظهور محمود احمدينژاد در بين اصولگرايان تا حدودي محقق ميشد اما با ورود او به اين جريان و عدم تمكينش نسبت به رفتارهاي حزبي گويي تخم افتراق نيز ميان اصولگرايان پاشيده شد. آنها در جريان انتخابات سال 84 حيرتزده از تعدد كانديدا به رقابت با مصطفي معين و شيخ مهدي كروبي پرداختند. اما در نهايت احمدينژاد و هاشمي به دور دوم رفتند.
احمدينژاد هم اگرچه در سالهاي اول احترام گروههاي اصولگرا را حفظ ميكرد اما در عمل كوچكترين اهميتي براي رفتارهاي حزبي قايل نبود. هر چه بيشتر از عمر دولت احمدينژاد گذشت فاصله او با احزاب اصولگرا هم بيشتر شد و اين فاصله اصولگرايان قديمي را هم از قدرت دورتر نگه داشت. آنها كه سهمي از قدرت سياسي نبرده بودند تلاش كردند در انتخابات مجلس يكپارچه در برابر اصلاحطلبان حاضر شوند اما طبق معمول اصلاحطلبان در انزوايي اين بار خود خواسته هيچ فعاليتي براي ورود به پارلمان نكردند تا دعواي اصولگرايان با هم عيان شود. نامهاي گوناگون و ليستهاي متعدد اصولگرايان اگرچه نشان از عدم يكپارچگي آنان داشت اما يك پيام ديگر را هم به فعالان ساحت سياسي ايران مخابره ميكرد. آنها به لطف اختلافافكنيهاي احمدينژاد توانسته بودند از زير سايه جامعه روحانيت مبارز بيرون آيند و بيتوجه به جلسات متعدد ريش سفيداني مثل مهدوي كني و يزدي عرض اندام كنند.
در ميان اين دعواها احمدينژاد هم نان خود را در تنور پخت و با نزديكي به تندروهايي كه پيش از اين در دل جريان راست سنتي حل شده بودند به آنها حيات دوباره و هويت مستقل داد تا كم كم جبهه پايداري انقلاب اسلامي متولد شود. رفتارهاي خاص احمدينژاد و نزديكي او به مشايي باعث شد در جبهه پايداري هم اختلاف ايجاد شود و عدهيي ماندن در آن را ديگر به صلاح ندانند. اما آنچه امروز بر اصولگرايان ميرود پس از 8 سال دولت احمدينژاد و تقريبا يك سال دولت روحاني، نشان از روزهاي سختي دارد.
جامعه روحانیت و جبهه پیروان انقلاب
جامعه روحانيت مبارز با افزايش ميانگين سني اعضا و اختلافات متعدد امروز چهار عضو بلندپايه خود را در جلسات – اگر برگزار شود- نميبينند. آيتالله مهدوي كني در بيمارستان به سر ميبرد و آيتالله هاشمي رفسنجاني به همراه حجج الاسلام ناطق نوري و حسن روحاني ديگر در جلسات شركت نميكنند. اگرچه جامعه روحانيت مبارز تلاش ميكرد در سالهاي پاياني دولت احمدينژاد و اوايل دولت روحاني با شيخوخيت و ريش سفيدي ميان كار اصولگرايان را بگيرد و راه اتحاد را نشانشان دهد اما هرگز نتوانست توفيقي كسب كند و حالا با اغماي طولاني آيتالله مهدويكني آنها هم حال و روز خوبي ندارند. جبهه پيروان انقلاب كه متشكل از 17 تشكل اصولگراست عملا در معادلات سياسي كشور جايي ندارد و هر كدام از 17 تشكل آن اگر بتوانند خود را پويا نشان دهند كاري بزرگ كردهاند. از ميان اين 17 تشكل اما موتلفه و جامعه اسلامي مهندسين هنوز ساختارهاي حزبي خود را حفظ كردهاند. موتلفهييها كه از ميانه راه تلاش كردند خود را مبري از احمدينژاد نشان دهند هنوز زير سايه حمايتهاي سنگين از او ماندهاند و به ويژه با نقدهاي كمتر منصفانه خود نسبت به دولت روحاني سراشيبي سقوط در ميان تودهها را با سرعت بيشتري طي ميكنند. جامعه اسلامي مهندسين اما شرايطش كمي بهتر است. آنها اگرچه فعاليت خاصي ندارند اما به دليل برخي مواضع محمدرضا باهنر، دبيركل اين تشكل توانستهاند تا حدودي خرج خود را از خرابيهاي سالهاي گذشته جدا كنند.
پایداریها
جبهه پايداري نيز با خروج برخي اعضاي موثر كه از ابتداي سال جاري رخ داد عملا كاركردهاي خود را از دست داده و امثال رسايي، كوچكزاده و روحالله حسينيان و كريمي قدوسي با خروج از آن، خود تحت نام كلي اصولگرا فعاليت ميكنند و عملا از جلسات حزبي و ديدارهاي متعارفشان با آيتالله مصباح خبري نيست. آنها پس از شكست سختي كه در انتخابات رياستجمهوري متحمل شدند ترجيح ميدهند فعلا از تريبون مجلس به اظهارنظر بپردازند. از ميان اين چهار نفر براساس اخبار غير رسمي رسايي، كوچكزاده و حسينيان جلسات منظمي را با احمدينژاد برگزار ميكنند. البته از محتواي اين جلسات خبري در دست نيست اما آنها عموما در همان دفتر خيابان ولنجك تهران با رييس پيشين دولت ديدار و گفتوگو ميكنند تا در روزهايي كه مسابقه برائت از احمدينژاد در جريان است آنها با چراغ خاموش ارتباط با احمدينژاد را حفظ كنند. در ميان اصولگرايان اما نامهايي هم هستند كه با احزاب خود ساخته يا بدون حزب و تحت عنوان كلي اصولگرايي فعاليت ميكنند. شاخصترين آنها محمد باقر قاليباف و محسن رضايي هستند كه با يكديگر به رقابت ميپردازند.
احمدینژادیها
اما شايد جذابترين گروه در ميان اصولگرايان، احمدينژاديها باشند. آنها اگرچه با روزه سكوت احمدينژاد و مشايي مواجهند اما در حلقه دوم و سوم بسيار جدي مشغول فعاليت هستند. وزراي دولت دهم كه به احمدينژاد نزديكي بيشتري داشتند تلاش ميكنند با نقد دولت همچنان حضور رسانهيي خود را حفظ كنند و ديگران با استفاده از شبكههاي اجتماعي و حضور مستمر در آن تلاش دارند تا پايان روزهداري احمدينژاد و مشايي حيات اين جريان سياسي را به ناظران صحنه سياست مخابره كنند. در كنار اين راه اندازي تشكلي به نام «هما» از سوي عبدالرضا داوري، از نزديكان احمدينژاد و مديرعامل سابق شركت ملي مس نشان ميدهد آنها با وجود آنچه نشان ميدادند به كار تشكيلاتي و اثرات آن به خوبي واقفند. به واقع احمدينژاد و اطرافيانش با ضربههاي پي در پي كه به پيكره اصولگرايان وارد كردند حالا در تلاشند تا خود به عنوان جرياني برآمده از دولت احمدينژاد به قدرت بازگردند. آنها اگرچه براي انتخابات رياستجمهوري سال 96 روياپردازي ميكنند اما براي مجلس آتي هم برنامههاي متعددي دارند. «هما»ييها كه همان هواداران محمود احمدينژاد هستند با تشكيل گروههاي غيرسياسي نظير كوهنوردي انسجام تشكيلاتي خود را حفظ ميكنند تا در بزنگاهي مانند انتخابات از زير خاكستر اين روزها شعله ور شوند. اما اينكه طبقات بالايي هرم قدرت در ايران تا چه اندازه اجازه عرض اندام به آنها بدهد موضوعي است كه هنوز كسي در مورد آن نميتواند با قطعيت صحبت كند.
اصلاحطلبان 11 ماه پس از ائتلاف تاريخي: همه براي اصلاحات
در اردوگاه اصلاحطلبان اوضاع بسيار بهتر از رقيب اصولگراست. آنها با يك اتحاد تاريخي طي كمتر از چهار روز در انتخابات رياستجمهوري گذشته ورق را به نفع خود برگرداندند. تجميع تواناييهاي سيد محمد خاتمي، هاشمي رفسنجاني، ناطق نوري و سيد حسن خميني تركيبي ساخت كه نه اصولگرايان و نه ساير بازيگران قدرتمند سياسي در ايران نتوانستند در برابر آن مقاومت كنند و در نهايت با حمايت همهجانبه مردم حسن روحاني به رياستجمهوري رسيد. در كنار اين پيروزي اصلاحطلبان توانستند با ليستي واحد اكثريت اعضاي شوراي شهر تهران را هم در اختيار بگيرند. اين دو پيروزي شيرين به آنها كمك ميكند تا در انتخابات آتي مجلس با يارگيري از اصولگرايان معتدل اكثريت پارلمان را هم در اختيار بگيرند. با اين حال احزاب اصلاحطلب همچنان نقش جدي و روشني در معادلات سياسي ندارند و تصميمسازان امروز اين جريان ابتدا در شوراي مشورتي سيد محمد خاتمي به بررسي و جمعبندي موضوعات ميپردازند و نتيجه آن را در اختيار چهار ژنرال اين جريان قرار ميدهند. اما آيا اصلاحطلبان راهي جز آنچه پيمودند، داشتند؟ تعطيلي دو حزب بزرگ و قدرتمند اصلاحطلب، دستگيري گسترده اعضاي بلندپايه اين جريان سياسي و حصر خانگي دو كانديداي انتخابات رياستجمهوري سال 88 فضا را آنچنان بر اصلاحطلبان تنگ كرده بود كه حتي احزاب مجوزدار اين جريان هم اجازه برگزاري كنگره سالانه را نمييافتند. در كنار اين مساله محدوديتهاي فوقالعاده براي سيد محمد خاتمي و هجمههاي سنگين عليه هاشمي رفسنجاني در درجه اول و پس از آن ناطق نوري و سيد حسن خميني عملا اصلاحطلبان را در منگنهيي گذاشت كه امكان فعاليت حزبي از آنان سلب شد. سيد محمد خاتمي بدون شك تاثيرگذارترين اصلاحطلب آزاد حال حاضر ايران است كه ميتواند با يك اظهارنظر اكثر اصلاحطلبان و هوادارانشان را به سمتي كه ميخواهد هدايت كند. او با وجود تمام محدوديتهاي عجيب و سختي كه گرفتارش كرده همچنان رداي رهبري اصلاحات را بر دوش دارد و با عملكرد هوشمندانهيي كه در انتخابات رياستجمهوري سال گذشته از خود نشان داد به مدد اتحاد با هاشمي رفسنجاني نتيجه انتخابات را به سمتي هدايت كرد كه امروز ثمرهاش را ميبينيم. اما اصلاحطلبان اميدوارند با باز شدن قفل خانه احزاب و تحقق وعدههاي رييسجمهور بتوانند براي فعاليت دوباره حزبي برنامهريزي كنند.
شناسنامه اصلاحات
مجمع روحانيون مبارز باسابقهترين تشكيلات اصلاحطلب، اگرچه در عبور از بحرانهاي سال 88 مورد هجمههاي جدي قرار گرفت اما جلسات دورهيي خود را به شكل منظمي دنبال ميكند تا از آن بحران هم مانند ساير اتفاقات حساس در تاريخ انقلاب به سلامت عبور كرده باشد. اگرچه اين عبور به قيمت حبس محمدعلي ابطحي و ايجاد محدوديتهاي ويژه براي سيد محمد خاتمي همراه بود اما سيد محمد موسوي خوئيني، روحاني سياستمدار و كاركشته انقلابي توانست اين تشكل را به گونهيي حفظ كند كه دولت احمدينژاد هم براي سلب حيات آن توفيقي نيافت. حالا و در دولت روحاني آنها مجيد انصاري، عضو ارشد خود را در كسوت معاون رييسجمهور ميبينند تا همچنان در يكي از نقاط كانوني قدرت به ادامه حيات بپردازند.
احزاب زنده
در ميان احزاب اصلاحطلب حزب مردمسالاري را ميتوان تنها حزب اصلاحطلبي دانست كه اگرچه وزن قابل توجهي در ميان اصلاحطلبان شاخص نداشت اما با پايبندي به كار تشكيلاتي رفتار سياسي خود را دنبال كرد. اين حزب اگرچه نتوانست نام مصطفي كواكبيان، دبير كل خود را در ميان منتخبان راه يافته به مجلس شوراي اسلامي قرار دهد اما در فرآيند انتخابات رياستجمهوري با ارائه يك طرح مدون تلاش كرد اصلاحطلبان را گرد هم جمع كند؛ تلاشي كه البته با بيرغبتي بزرگان اصلاحطلب مواجه شد. با اين حال اين حزب موفق شد در دوران پس از انتخابات رياستجمهوري كنگره سالانه خود را برگزار كند. حزب اعتماد ملي نيز اگرچه منعي براي فعاليت ندارد اما به دليل محصور بودن شيخ مهدي كروبي، دبير كل همچنان ادامه فعاليت رسمي خود را به صلاح نميداند. اعضاي شوراي مركزي اين حزب با وجود پلمب دفتر حزب، تعطيلي روزنامه اعتماد ملي و حصر خانگي حجتالاسلام كروبي براي فعاليت رسمي و ادامه تعليق مردد هستند و در عمل هيچ فعاليتي ندارند.
مجمع نيروهاي خط امام به دبيركلي سيد هادي خامنهاي هم اگرچه در جريان اتفاقات پس از انتخابات 88 با دستگيري برخي اعضا مواجه شد اما توانست حيات خود را حفظ كند. آنها اگرچه با شاخه جوانان خود فعاليتهاي متعددي انجام ميدهند و هر از گاهي به ديدار برخي علما ميروند اما متكي به سيد هادي خامنهاي هستند. سيد هادي خامنهاي هم به دليل بيعلاقگي به حضور رسانهيي ترجيح ميدهد فعاليتهاي حزب را با چراغ خاموش دنبال كند. حزب اسلامي كار نيز با ورود به مكانيزم انتخاب ليست اصلاحطلبان در انتخابات شوراي شهر تهران بار ديگر به متن بازي سياسي بازگشت. حسين كمالي دبير كل اين حزب با معرفي الهه راستگو و گنجاندن نام وي در ليست اصلاحطلبان شوراي شهر حضور جدي خود را نمايش داد كه اين نمايش با رفتار غيرتشكيلاتي الهه راستگو در جريان انتخاب شهردار تهران به شكست سختي براي اين حزب تبديل شد تا كمالي براي كاستن از بار منفي آن اتفاق حكم اخراج راستگو از حزب را امضا كند. البته شاخه جوانان اين حزب مدتي است فعاليت چشمگيري را شروع كرده كه قابل تقدير است.
ژنرالهاي بيتشكل
در ميان اصلاحطلبان اما يك چهره شاخص وجود دارد كه در قالب هيچ تشكلي نميگنجد و به تنهايي بخشي از بار اصلاحطلبان را به دوش ميكشد. او عبدالله نوري است كه ضمن همراهي با اصلاحطلبان راه خود را ميپيمايد و تعدادي از اطرافيان و جوانان را گرد خود جمع كرده و جلسات منظمي را با آنها برگزار ميكند. عبدالله نوري از يك منظر مورد علاقه اصولگرايان است. آنها همواره ترجيح ميدهند مواضعي از نوري منتشر كنند كه از آن بوي تفرقه با ساير اصلاحطلبان به مشام برسد با اين حال اين سياستمدار كار كشته كمتر به دام اصولگرايان ميافتد و حتي اگر اختلاف نظري با خاتمي داشته باشد ترجيح ميدهد بدون جنجال رسانهيي انتقاداتش را به گوش او و حلقه اطرافيانش برساند. سعيد حجاريان نيز از ژنرالهايي است كه زندان سال 88 هم نتوانست او را از ابراز آنچه درست ميپندارد برحذر دارد. او اگرچه وضعيت جسمي مناسبي ندارد اما با تحليل وقايع رخ داده در كشور و نظريهپردازي هر بار كه لب به سخن ميگشايد تمام اردوگاه اصولگرايان را برميآشوبد. در ميان اصلاحطلبان چهرههاي اثرگذاري نيز هستند كه به دليل وقايع پس از انتخابات رياستجمهوري سال 88 با احكام حبس مواجه شدند. اين فعالان سياسي بيشتر تعلق جناحي به احزاب مشاركت و مجاهدين انقلاب داشتند كه حالا با گذشت 5 سال از انتخابات سال 88 كمكم با اتمام دوران محكوميت از زندان آزاد ميشوند. تعداد قابل توجهي از آنان جذب هيچ حزبي نميشوند و حتي در حلقه شوراي مشورتي سيد محمد خاتمي هم نميگنجند. بهزاد نبوي را شايد بتوان مهمترين چهره اين طيف از اصلاحطلبان دانست كه به تازگي از زندان آزاد شده است. پس از او عدهيي ديگر از كارگزاران دولت خاتمي و نمايندگان مجلس ششم نيز حضور دارند كه مدت حبسشان به اتمام رسيده و كم كم حضور رسانهيي خود را آغاز كردهاند. محسن صفاييفراهاني، عبدالله ناصري و عبدالله رمضانزاده را ميتوان شاخصترين نفرات اين دسته دانست. برخي نيز با وجود آزادي پروندههاي مفتوحي دارند كه براي هر گونه فعاليت سياسي دستشان را ميبندد. در ميان اين افراد ميتوان به عليرضا علويتبار و محسن آرمين اشاره كرد. اين دو به دلايلي كه ذكر شد ترجيح ميدهند حضور رسانهيي كمرنگي داشته باشند. در دستهبندي چهرههاي شاخص اصلاحطلبان به افرادي نظير محمد ابراهيم اصغرزاده و فياض زاهد هم ميرسيم كه نماينده طيفي از اصلاحطلبان هستند كه اگرچه وابستگي حزبي خاصي ندارند اما در تمام روزها و ماههاي سخت پس از انتخابات 88 حضور رسانهيي خود را حفظ كردند. آنها اگرچه در مقاطعي با بي مهري از سوي دوستان اصلاحطلبشان مواجه شدند اما هرگز سخني بر خلاف مصالح اصلاحات نگفتند. عدهيي نيز همچنان مدت محكوميت را طي ميكنند و در بهترين حالت گاهي در ملاقاتها موافق ميشوند پيغامي را به بيرون از زندان مخابره كنند. موثرترين چهره در ميان اين عده مصطفي تاجزاده است كه تمام مدت حبس را به صورت ايزوله تحمل كرده و اين روند همچنان ادامه دارد.