تمام این خاطرات به سرعت از ذهنم عبور کرد این بار به جای رنگهای شاد و عکسهای مربوط به شهربازی بروشورهای مربوط به سرطان معده را خواندم.
حدود سال 85 بود که شهربازی تهران پس از ربع قرن خاطره سازی بازنشسته شد و امروز در پی اجرای برخی پروژههای راهیازی به مرکز سرطان شناسی تبدیل شده است.
پس از مرور این خاطرات و طی کردن مسیری در ساختمان مرکزی این مجموعه که روزی در کنار سینما دو هزار، رستوران شهربازی بود وارد اتاق گفتوگو شدیم. سرما و آلودگی هوا و نام مجموعه (سرطان) همه با هم عجین شد تا از خاطرات نوستالژیک گذشته دور شوم و اولین سوال را با یکی از اعضای اصلی موسس حزب کارگزاران در میان بگذارم.
محمد هاشمی در همان آغاز تاکید کرد که به اندازه کافی درباره حزب کارگزاران صحبت کرده و ترجیح میدهد به هیچ سوالی در این باره پاسخ ندهد برای همین خواستیم تا رییس دفتر آیتالله هاشمیرفسنجانی در مجمع تشخیص کمی درباره برنامههای سیاسی برادر بزرگترش برایمان بگوید به ویژه موضوع سفر آیتالله به عربستان و نامه ایشان برای آزادی شیخ نمر.
موضوعاتی پیرامون آخرین مصوبات مجمع تشخیص، موضوع انتخابات، ماجرای دلخوری دولت و صدا و سیما بر سر انتخاب مجری و.... نیز بخشهای دیگر این گفتوگو بود که در نهایت پس از ویرایش و تائید نهایی رئیس اسبق سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی و عضو مستعفی حزب کارگزاران سازندگی از نظرتان میگذرد.
آقای مهندس، شما آیتالله هاشمی را بیشتر نزدیک به کدام جناح و گروه سیاسی میبینید؟ برخی ایشان را اصلاح طلب و عدهای اصولگرا معرفی میکنند.
هاشمی: آیتالله هاشمی شخصیتی فراجناحی دارند.
یعنی به جناح و یا حزب خاصی وابستگی سیاسی ندارند؟
هاشمی: فراجناحی به این معناست که ایشان به تشکیلات یا جناح خاصی وابستگی ندارد.
پس چرا برخی احزاب و گروههها تلویحاً میشود گفت سعی در بیان این دارند که تعلق خاطر بیشتری به ایشان دارند؟
هاشمی: این را باید از همان احزاب بپرسید. هم از جناح راست و هم از جناح چپ خدمت ایشان میآیند و هر کدام اظهار علاقه میکنند همانطور که خودتان هم گفتید ایشان را اصلاحطلب یا اصولگرا و یا اعتدالگرا و عملگرا میدانند.
فکر میکنید آیتالله هاشمی چه ویژگی خاصی دارند؟
هاشمی: از خود احزاب بپرسید. یکی از ویژگیهای ایشان این است که همواره با امام و انقلاب و مورد اعتماد امام (ره) بودند.
*امام بر پیکر پدر ما نماز خواندند
شما به عنوان فرد نزدیک به آقای هاشمی چه نظری دارید؟
هاشمی: آیتالله هاشمی متولد 1313 است که سال 1327 از روستای بهرمان برای ادامه تحصیل به قم آمدند، وقتی به قم وارد شدند از شاگردان باهوش و نخبه زمان خود بودند. قرآن را آن زمان حفظ کردند و در محضر آیتالله العظمی بروجردی که مرجع زمان بودند امتحان دادند و آیتالله بروجردی برای ایشان شهریه تعیین و ایشان را تشویق کرد و در حوزه به عنوان یک نوجوان باهوش و شجاع شناخته شدند. ایشان به درس خارج امام خمینی که آن زمان به ایشان حاج آقا روحالله میگفتند، میرفتند و از شاگردان بسیار مبرز امام بودند؛ از این رو به دلیل استعداد و شجاعت و نوع فعالیتشان، با تعدادی از همفکران خود فصلنامه مکتب تشییع را راهاندازی کردند که این حرکت آن زمان در حوزه یک اقدام شجاعانه و فرهنگی و مبتنی بر مسائل روز به حساب میآمد. حاج آقا روحالله (امام خمینی) احترام خاص و ویژهای نسبت به این شاگرد خود داشتند. به طوریکه وقتی در سال 1340 پدرمان مرحوم شدند حاج آقا روحالله درس خود را تعطیل کردند و بر پیکر پدرمان نماز خواندند و در مراسم تشییع شرکت فرمودند.
رابطه امام خمینی (ره) و آقای هاشمی در تمام دوران نهضت - انقلاب و زمامداری امام یک رابط ویژه بود و امام نسبت به ایشان اعتماد خاصی داشتند. وقتی که در سال 1358 ایشان توسط گروه فرقان ترور شدند به طوریکه اعضای دفتر امام گفتند امام ابتدا برای سلامت ایشان دستور دادند گوسفندی را قربانی کنند و سپس مبلغ پانزده هزار تومان صدقه دادند و در پیامی به ایشان فرمودند «بدخواهان بدانند هاشمی زنده است چون نهضت زنده است» این جمله بدین معناست که امام، هاشمی را مترادف نهضت و نهضت را مترداف هاشمی میدانستند. در مورد ویژگیهای ایشان مطلب بسیار است ولی در اینجا مجالی برای آن نیست.
*آیتالله هاشمی در افکار انقلاب اسلامی بسیار راسخ است
برخیها معتقداند آیتالله هاشمی دیگر اعتقادی به تفکراتی که در گذشته داشتهاند ندارد.
هاشمی: شناختی که من از ایشان دارم این است که ایشان در افکار انقلاب اسلامی خود بسیار راسخاند و تنها راه نجات بشریت را اسلام میدانند و همواره از انقلاب دفاع و حمایت کردند. متاسفانه در جامعه کسانی هستند که دروغ و تهمت میزنند؛ شما میدانید وقتی حضرت امیرالمومنین (ع) را در مسجد شهید کردند در اثر تبلیغات معاویه عدهای میگفتند، علی در مسجد چه میکرد مگر علی نماز میخواند؟!
به بحث صدا سیما بپردازیم، آقای هاشمی با توجه به اینکه شما خودتان در جایگاه ریاست صدا و سیما بودید، ارزیابیتان از عملکرد 10 ساله آقای ضرغامی چیست؟
هاشمی: من هشتمین مدیرعامل سازمان صدا و سیما بعد از انقلاب بودم، قبل از من هفت نفر در 30 ماه که از پیروزی انقلاب میگذشت در این سمت آمده بودند و جالب است که بدانید 9 ماه اول آقای صادق قطب زاده بود و در 21 ماه دیگر 6 نفر یعنی متوسط هر مدیر حدود 3 ماه بیشتر نماندند. آخرین مدیر قبل از من جناب آقای علی لاریجانی بودند که ظاهر دو ماه بیشتر نماند. پس از آنکه منصوب شدم خدمت امام رسیدم و از ایشان تقاضا کردم توقعاتشان را از صدا و سیما بفرمایند تا جهت تحقق آن برنامهریزی کنیم.
امام 5-6 نکته اساسی به من فرمودند که به عنوان استراتژی ما قرار گرفت. یکی از نکات آن بود که رادیو تلویزیون متعلق به مردم است نه یک طیف و جریان خاص و تاکید فرمودند مردم باید در آن حضور داشته باشند و مشکلات مردم باید در آن وجود داشته باشد.
نکته دوم که فرمودند این بود که این صدای اسلام است کسی که به رادیو تلویزیون گوش میدهد باید ارزشهای اسلام از این منتشر شود نه مطالب خلاف اسلام. سوم فرمودند صدا و سیما دانشگاه عمومی سراسری است، به این معنا که نباید در آن بدآموزی باشد و مطالبش باید آموزنده باشد. چهارم فرمودند که شما آن طرف جعبه هستید و کاری کنید که مردم هم جلوی جعبه بنشینند. یعنی برنامهها به گونهای جذاب باشد که مردم رغبت کنند برنامههای تلویزیون را ببینند و به رادیو گوش کنند. ایشان توصیههای فنی هم داشتند که فرمودند مردم علاقمند به اسلام هستند و حالا که انقلاب اسلامی پیروز شده باید صدای اسلام را به همه دنیا برسانید. در آن زمان صدا و سیما از نظر فنی توسعه زیادی نداشت چون از نظر تلویزیون سیستم ما ماکروویو بود به این معنا که هر نقطهای که میخواهد باید همدیگر را از طریق ماکروویو ببینند، با توجه به اینکه ایران از نظر جغرافیایی کوهستان است و کوه و دشت و کویر وسیع زیاد دارد، گسترش شبکه تلویزیون از طریق ماکروویو کار مشکلی بود و امکانات زیادی میخواست.
از نظر رادیو هم، برد رادیویی FM محدود به فواصل کم است در حد 10 - 15 کیلومتر و موج متوسط بردش بیشتر است اما برد موج کوتاه منطقه پوششیاش بسیار زیاد است بنابراین بر اساس فرمایش امام تصمیم گرفتیم، شبکه موج کوتاه رادیو را افزایش دهیم. یک ایستگاه تقویتکننده در سیرجان با 10 فرستنده موج کوتاه 400 کیلوواتی راهاندازی کردیم و بعد آن شبکه، صدای جمهوری اسلامی ایران تقریبا به بسیاری از نقاط هدف میرسید.
از نظر تلویزیون دیدیم راهکار دیگر ماکروویو نیست، چون هم گرانقیمت و هم کند است و نمیتوان در داخل یا کشورهای همسایه پوشش آن را بالا برد بنابراین همکاران فنی به دنبال ماهواره رفتند. سال 1364 اولین ترانسپوندر ماهواره را اجاره کردیم و آن 12-14 کانال داشت که با امکانات پخش دیتا بود. این را اجاره کردیم و ایستگاه ارسال کننده آن هم در جام جم کنار پخش احداث شد و قدرت سازمان برای گسترش تلویزیون برای توسعه بالا رفت.
البته برای بازپخش برنامه نامهها نیاز به دستگاهی به نام (تیویآر او - یا ایستگاه زمینی) است که این دستگاه توسط بخش فنی سازمان در کارخانه کوچکی به نام «تکتا» ساخته میشد- به این ترتیب مشکل توسعه تلویزیون برای داخل کشور به لحاظ فنی حل شد اما گسترش پوشش تلویزیون به تمام نقاط کشور مستلزم منابع مالی زیادی بود که به دلیل کمبود درآمدهای سه صدا و سیما از بودجه عمومی کشور ناچیز بود. به هر مبلغ که اعتبار به سازمان داده میشد در مدت کوتاهی پوشش تلویزیون توسعه یافت. از ثمرات دیگر ماهواره در اختیار سازمان امکان کمک به مخابرات بود - به طوریکه در زمان جنگ وقتی صدام ایستگاه اصلی مخابراتی در اسدآباد همدان را که تمام ارتباطات تلفنی کشور از طریق آن انجام میشد، مورد هدف قرار داد به امید اینکه ارتباط ایران قطع شود؛ همان شب به آقای مهندس غرضی وزیر مخابرات گفتیم جای نگرانی نیست، شما بیایید از جام جم ارسال مراسلات خود را انجام دهید و ظرف کمتر از 3-4 ساعت آن را به ایستگاه جام جم انتقال دادند و از طریق جام جم مخابرات کشور را هم حمایت میکردیم. این نکات را گفتم تا پاسخ سوال شما درباره عملکرد آقای ضرغامی در صدا و سیما را بدهم - اولا باید گفت آقای ضرغامی بسیار زحمت کشیدند و کارهای بسیاری در صدا و سیما انجام دادند.
در دوره دوم چطور؟
هاشمی : کلاً در دورهای که بودند به لحاظ برنامهای و تعداد برنامهها و هم از لحاظ فنی ... البته کار فنی دیگر تسهیل شده است و دیگر بحث فنی از لحاظ گسترش به آن معنا وجود ندارد. اما درباره عملکردشان وقتی که من مدیر سیما بودم، سعی کردیم مواردی که امام فرمودند به عنوان استراتژی صدا و سیما مطرح کنیم و در شوراهای برنامهسازی - فنی- خبری این رهنمودها اجرایی شود. البته نمیگویم ما توانستیم 100 درصد اجرا کنیم اما در حد توان و امکانات سعی کردیم انجام دهیم. مثلاً اینکه رادیو تلویزیون در برنامهای توهینی به شخصیتها و قومیتها بکند، امام در اینگونه مسائل خیلی حساس بودند اگر این موارد را میدیدند به طور جدی تذکر میدادند یا اینکه سعی میکردیم که همانطور که امام فرمودند رادیو تلویزیون متعلق به مردم باشد.
حتی در صدا و سیما که بودم اعلام کردیم با حزب و گروه سیاسی مخالف نیستیم و کارمندان صدا و سیما میتوانند هر کدام عضو هر حزب و گروهی باشند. اما نمیتوانند تفکر تشکیلاتی خود را از طریق صدا و سیما پخش کنند و اگر مواردی دیده میشد برخورد میکردیم. داشتن فکر و اندیشه حق هر انسانی است اما اینکه از امکاناتی که متعلق به بیتالمال است و امام فرمود جناحی نباشید، این مسائل را مجاز نمیدانستیم.
* ضرغامی از مدیران زحمتکش کشور است
مقام معظم رهبری نکتهای اساسی را در دورهای که خدمتشان بودم فرمودند کار شما مثل بندباز است و اگر قدم آخر بیفتد هیچ کس نمیگوید بندباز خوبی است بلکه می گویند شما که بلد نبودی برای چه بندبازی کردی؟ یعنی رادیو تلویزیون نمیتواند از فرمایش امام و رهبری و ارزشهای اسلام و انقلاب عدول کند. آقای ضرغامی ضمن اینکه زحمات زیادی کشیده از آنچه در راستای رهنمودهای امام بود، در مواردی از رهنمودهای امام و رهبری عدول کرده است.
این مسئله یا در کنترل ایشان بوده است یا خیر چون به هر حال سازمان گسترده است و از طیفهای مختلف در آن حضور دارند. از این جهت ایشان یک مقدار آن طور که باید و شاید به وظیفه خود عمل نکرده است، نتوانسته یا ندانسته نمیدانم اما در سایر موارد علمکرد ایشان مثبت بوده و ایشان جزء مدیران زحمتکش کشور بوده و است.
در دوره آقای ضرغامی دلخوری میان صدا و سیما و دولت در خصوص انتخاب مجری پیش آمده بود؛ ارزیابی شما از حضور مجریان مورد تایید دولت در برنامهها و مصاحبههای پخش زنده رئیسجمهور چیست؟ آیا در این خصوص قانونی وجود دارد که مجریان باید از سوی مهمان انتخاب شود یا سازمان صداو سیما؟
هاشمی: این مسائل در صدا و سیما قاعده ندارد ما هیچ قانونی در صدا و سیما نداریم که مجری را باید صدا و سیما تعیین کند یا مهمانان. هر دو وجه آن در زمان بنده انجام میشد در ریاست جمهوری یک خبرنگار مقیم وجود دارد و وقتی میخواهند خبر دهند از طریق او خبر میدهند و این عرف بوده و قانون نیست ولی به هر حال کار خبری و رسانهای و برنامههای زنده حساس است اگر اینگونه باشد که مهمان بتواند، مجری و گزارشگر خود را انتخاب کند، با آرامش بیشتری میتواند کارش را انجام دهد اما اگر آنها بخواهند تعیین کنند، ممکن است بخواهند او را در این گفتوگو زنده عصبانی کرده، برنامهای داشته باشند یا نکته نامناسبی مطرح کنند از این رو این مسئله به نحوه تعامل دو سازمان با یکدیگر باز میگردد. ولی قانون نوشتهای در صدا و سیما وجود ندارد که حتما مجری و خبرنگاران را آنها معرفی کنند. آنها میتوانند پیشنهاد هم بدهند که به تعامل 2 سازمان و اهداف پشت آن باز میگردد. ترجیح مهمانان این است که با کسی که آشناست و بیشتر کار کرده و خصوصیات یکدیگر را میدانند کار کنند. اگر بخواهند در برنامه زنده آرامش داشته باشند باید از هر جهت آرامش داشته باشند.
برای شرکت در برنامه زنده کسی از حفظ صحبت نمیکند و قبلا درباره سوال و حرفها توافق میکنند چند مشاور در کنار آنهاست و همه اینها برای این است که برنامه را به خوبی عرضه کنند بنابراین اگر کسی بخواهد در چنین برنامهای موش بدواند طبیعی است که درست نیست لذا عرف بر تعامل و تفاهم است.
*هیچگاه برنامه انتخاباتی نداشتهام
آقای هاشمی به موضوع انتخابات بپردازیم، مطرح است که شما برای انتخابات با آقای مرعشی بحثهای انتخابات را پیگیری میکنید و سفر استانی داشتهاید.
هاشمی: من هیچگاه نه سفر استانی رفتهام و نه برنامه انتخاباتی داشتهام، در مدت زندگی سیاسیام در هیچ انتخاباتی شرکت نکرده و فعال نبودهام و سخنرانی انتخاباتی برای خودم و دیگران نداشتهام.
گفته میشود درخواستهایی به شما برای بازگشت به کارگزاران ارائه شده.
هاشمی: خیر اینطور نبوده و از بنده درخواستی برای بازگشت صورت نگرفته است؛ البته اگر درخواستی هم بشود، بنده نمیپذیرم و اصولاً نمیخواهم درباره احزاب صحبت کنم.
ولی میخواستید برای انتخابات ریاست جمهوری ورود کنید.
هاشمی: یک زمانی میخواستم به عنوان نامزد ورود کنم که سال 75-76 بود اما وارد نشدم.
*گزینه اصلی کارگزاران در سال 76 مرحوم حبیبی بود
نشد یا نخواستید؟
هاشمی: عمدهاش این بود که نشد؛ البته سال 76 و بعد از دولت آقای هاشمی شرایط خوب بود و از نظر میزان رای در نظرسنجیها بالا بود البته کاندیدای اصلی ما آن زمان مرحوم دکتر حبیبی بودند. کارگزاران میخواست دکتر حبیبی را کاندیدا کند اما دکتر حبیبی نپذیرفت. وقتی جناب آقای خاتمی کاندیدا شد، گروه کارگزاران از آقای خاتمی حمایت کردند لذا من هم دیگر نیامدم وارد صحنه شوم.
درخصوص بحث خبرگان گفته میشود که نظر آیتالله هاشمی روی ریاست آقای شاهرودی است.
هاشمی: من اطلاع ندارم.
در حال حاضر مهمترین مصوباتی که در مجمع در حال رسیدگی است چه موضوعاتی است؟
هاشمی: در حال حاضر قانون انتخابات در دستور مجمع است.
جزئیات تغییر قانون انتخابات که در مجمع در حال رسیدگی است، چه مسائلی است؟
هاشمی: پیرامون بررسی قانون انتخابات در جلسه اول صرفاً درباره کلیات آن بحث شد، سپس یکی از مواردی که بحث و تصویب شد این بود که هر فردی شعبه رأی دادنش مشخص باشد، فرض کنید شما به حوزه انتخابیه که میروید، به شما کارت میدهند که شما در چه حوزهای باید رأی بدهید.
برای انتخابات مجلس یا همه انتخابات؟
هاشمی: الان بحث انتخابات مجلس است، قاعدتاً باید برای همه انتخابات باشد اما بحثی که بود انتخابات مجلس است و قانون انتخابات اعم است و همه انتخابات را در بر میگیرد اما موضوعی که خیلی در آن بحث میشد، بحث تهران و استانهای بزرگ و کلانشهرها بود که به گونهای حوزههای انتخاباتش تعریف شود که رأی دهندگان بتوانند شناخت بهتری از نمایندگان داشته باشند.
به چه شکلی؟
هاشمی: مثلاً در شهرستانها و شهرهای کوچک مردم معمولاً از نماینده شناخت پیدا میکنند، از سابقه او که کسبه، معلم، مهندس بوده شناخت پیدا میکنند اما در کلان شهری مثل تهران که 30 نماینده است، مردم نمیتوانند شناخت کافی بدست آورند.
یعنی درباره نحوه تبلیغات بحث میشود؟
هاشمی: بیشتر بحث روی این بوده که حوزههای انتخاباتی را کوچکتر کنیم.
امکان دارد مثالی بزنید؟
هاشمی: به طور مثال در کلانشهرها و تهران بحث این بود که 30 نماینده برای تهران نباشد و گفته شد تهران به 8 یا 7 یا 6 منطقه تقسیم شود و در هر منطقه 5 یا 4 کاندیدا باشد که مردم به جای 30 نفر و از بین نامزدهای آن منطقه 4 یا 5 نفر را انتخاب کنند.
بحث دیگری هم در این زمینه مطرح بود؟
هاشمی: بله. بحث دیگر درباره شرکتکنندگان بود، یعنی رأی دهندگان با توجه به محل اقامتشان شعبهای که میخواهد رأی دهند باید مشخص شود.
منطقهبندی محسوب میشود؟
هاشمی: خیر این منطقهبندی نیست، بحث الکترال نیز مطرح شد البته هیچکدام نهایی نشده و بحث میشود.
پس با این تعریف امکان کنسل شدن صندوقهای سیار هم وجود دارد؟
هاشمی: صندوق سیار را نمیدانم.
در خیلی از کشورهای غربی مشخص است شما کجا باید بروید رأی بدهید. این طرح محسناتی دارد که اولاً خیلی راحت میتوان مشخص کرد که چه کسی رأی داده یا رأی نداده است و یک کارت صادر میشود که مشخص میکند شما باید در کدام حوزه رأی بدهید. این لیستی که در این حوزه هست، اسامی کسانی که باید در آن حوزه رأی بدهند را مشخص می کند.
واجدین شرایط را؟
هاشمی: بله، واجدین شرایط، کسانی که باید بروند آنجا رأی دهند، وقتی به آنجا هم بروید تیک میزنید و پس از اتمام رأیگیری مشخص میشود که به طور مثال از 2هزار نفر چند نفر رأی دادهاند و مشخص میشود چه کسانی بودند، چون هر فرد یکجا رأی میدهد و دو بار نمیتواند رأی بدهد و فقط در یک حوزه میتواند رأی دهد لذا یکسری محسناتی دارد.
حذف دو مرحلهای شدن انتخابات چطور؟ در جریان جزئیات آن هستید؟
هاشمی: هنوز به این نکات نرسیدهایم. به کمیسیون رفته و حذف و اضافه روی آن طرح صورت گرفته است.
* احمدینژاد در جلسات شورای مجمع نامنظم شرکت میکند
با توجه به حضور اعضا از طیفهای مختلف سیاسی، آقای احمدینژاد بیشتر رویکرد مخالف دارند یا موافق؟
هاشمی: آقای احمدینژاد قبلاً که نمیآمد اما در این دوره به طور نامنظم در جلسات شورای مجمع شرکت میکنند.
این دوره منظورتان پس از ریاست جمهوریاش است؟
هاشمی: بله، در این دوره در بخشی از بعضی جلسات شرکت میکنند.
هنوز هم معتقدید احمدینژاد دیکتاتور است؟
هاشمی: هیچگاه به ایشان دیکتاتور نگفتم ولی قانونگریز گفتم.
یک صحبتی از شما نقل شد که احمدینژاد دیکتاتور است.
هاشمی: خیر، من کجا این صحبت را گفتم؟
در برخی سایتها نقل شده است.
هاشمی: خیر یادم نمیآید. ضمنا بعضی سایتها تعهد اخلاقی ندارند و به راحتی تهمت میزنند.
صحبتی هم مطرح شده بود که آقای هاشمی مخالف طرح رسیدگی به اموال مسئولان هستند، دلیل طولانی شدن این طرح چیست؟
هاشمی: ایشان مخالف نیستند اصولا در مجمع هیچ کس با اصل این طرح مخالف نبوده و نیست. ممکن است در مورد شمول طرح نظرات متفاوت باشد ولی با اصل این طرح هیچ کس در مجمع مخالف نیست.
آقای هاشمی با توجه به آتش سوزی مجمع، دقیقا چه اسنادی از بین رفت چون هیچگاه به صورت رسمی گفته نشد.
هاشمی: درباره اسناد فعلا تا وقتی که فرد آن مشخص نشود چیزی نباید گفت.
البته گفته بودید فیلم آن موجود است.
هاشمی: فیلم ورود و خروج شخص موجود است.
کدام ارگان مسئول پیگیری آن میشود.
هاشمی: سازمانهای اطلاعی امنیتی مربوطه.
آقای هاشمی موضوع دیگر درباره انتخابات مجلس است که برخی به باز طراحی مجلس پنجم در مجلس دهم تاکید دارند، آیا شما هم قائل به تکرار انتخابات پنجم هستید؟
هاشمی: من نمیتوانم برای مجلس تعیین تکلیف کنم اما در بحث کلان معتقدم انتخابات نماد مردمسالاری در هر کشوری است. در کشور ما هم هرچه مشارکت بیشتر باشد این به معنای حمایت از نظام و موجب اقتدار نظام است. در انتخابات مجلس انگیزه مردم این است که کاندیدایی داشته باشند اما اینکه کدام جناح بتواند آرا بیشتری کسب کند منوط به انتخابات رقابتی است و نمی توانم بگوییم کدام جناح رای بیشتری میآورد.
منطورتان از انتخابات رقابتی چیست؟
هاشمی: یعنی هر گروهی باید نماینده داشته باشد.
شما گفتید کار حزبی نمیکنید آیا کسی برای مشورت حزبی خدمت شما میآیید؟
هاشمی: خبر هیچ کس.
*دیگر کار حزبی نخواهم کرد
نمیآیند یا خودتان قبول نمیکنید؟
هاشمی: اصلا نمیپذیرم و تصمیمام هم این است که کار حزبی نکنم.
کار سیاسی یا حزبی؟
هاشمی: حرف زدن ما هم سیاسی است. کار سیاسی طیف گستردهای دارد و هر چیزی را سیاسی میگویند ولی کار حزبی فرق دارد و باید در چارچوب یک حزب و مرامنامه عضو شوید.
نه از جایگاه حزبی بلکه مثل آیتالله هاشمی با فعالان حزبی دیدار کنید و مشورت دهید.
هاشمی: آیتالله هاشمی از زمین تا آسمان با من فرق دارد.
یعنی فعالان حزبی نمیخواهند از شما مشورتی بگیرند؟
هاشمی: من خودم را در حد مشورت دادن به احزاب نمیدانم.
ارزیابیتان به عنوان یک کارشناس سیاسی از احزاب جدید فعال شده است؟
هاشمی: نمیشناسم.
همین حزب «ندا» که با پرچم آقای صادق خرازی معرفی میشود.
هاشمی: قضاوت درباره عملکردشان هنوز خیلی زود است...
ارزیابیتان از این رویشهای سیاسی چیست؟
هاشمی: بستگی دارد نمیشود گفت همه چیز مثبت یا منفی است.
در بحث انتخابات که اشاره داشتید یک عده که موضوع محوریت آیتالله هاشمی برای انتخابات آینده را مطرح میکنند معتقدند آقای هاشمی نسبت به گذشته تغییری کرده و به همین خاطر از او حمایت میکنند.
هاشمی: پاسخ اینگونه ادعاها را در سوالات قبلی شما دادم.
*سخنگوی آیت الله هاشمی نیستم
تلویحاً از شما به عنوان سخنگوی آقای هاشمی یاد میشود.
هاشمی: من سخنگوی هیچ شخصی نیستم و آیتالله هاشمی رفسنجانی هم سخنگو ندارند.
*آقای هاشمی از وفادارترین افراد نسبت به جمهوری اسلامی است
ولی معروف است که شما سخنگوی ایشان هستید. شما به عنوان برادر آیتالله هاشمی معتقدید که ایشان تغییر کرده است؟
هاشمی: آقای هاشمی از وفادارترین افراد نسبت به جمهوری اسلامی بوده، هست و خواهد بود و هرچه را در جهت مصالح نظام تشخیص میدهد انجام داده و هرچه مصالح نظام را در آن نداند انجام نمیدهد و تشخیص هم به عهده خودشان است و من نمیتوانم چیزی را برایشان تعیین کنم که به صلاح هست یا خیر، ایشان فردی است که از لحاظ اطلاعات و سابقه اگر نگوییم بینظیر حتما کم نظیر است.
بنابراین با این تعریف اصلاحطلبان خودشان تغییر کردهاند که سراغ آقای هاشمی آمدهاند؟
هاشمی: من نمیدانم. هر کس میتواند تعبیر یا تفسیری داشته باشد...
آیتالله هاشمی به شما توصیهای میکنند؟
هاشمی: اگر سوالی از ایشان بپرسم جواب میدهند.
*آیت الله هاشمی به من امر و نهی نمی کند
به شما میگویند مثلا چرا فلان کار را کردید؟
هاشمی: اگر از ایشان سوالی بپرسم جواب میدهند و اگر نه هیچ امر و نهی به من نمیکنند.
*گعده خانوادگی ما که سیاسی نیست
معمولا در خانوادههای سنتی رسم است که برادر بزرگتر توصیه میکند.
هاشمی: در خانواده ما اینطوری نیست. گعده خانوادگی ما که سیاسی نیست. در جمع خانوادگیمان حرفهای مختلفی زده می شود و کسی امر و نهی نمیکند.
*عربستان 3 سال است از آقای هاشمی دعوت می کند
سفر عربستان آیتالله به کجا رسید؟ این سفر انجام میشود؟
هاشمی: نمیدانم ایشان هنوز تصمیمی ندارد، عربستان 2-3 سال است که از ایشان دعوت کرده است و سفیر جدیدشان وقتی به دیدار آقای هاشمی آمد این دعوت را تکرار کرد و گفت که منتظر شما هستیم. ایشان هیچگاه زمانی را تعیین نکردهاند.
یعنی قصد رفتن دارند ولی هنوز زمان تعیین نکردهاند؟
هاشمی: نمیدانم برنامهشان چیست، اما واقعیت این است که سفر آقای هاشمی نمیتواند فقط یک سفر زیارتی تلقی شود. منطقه هم در حال حاضر وضع بسیار نامناسب و حساسی دارد. در این شرایط منطقهای، تحلیلهای رسانهها این است که بازیگران اصلی منطقه را ایران و عربستان میدانند. از طرفی بسیاری از سران و دیپلماتهای منطقهای و بعضا بینالمللی در دیدار با آیتالله هاشمی رفسنجانی به استناد گذشته مطرح میکنند که ایشان میتوانند در تغییر وضعیت منطقهای در راستای همزیستی مسالمتآمیز موثر باشند بنابراین از سفر ایشان توقع تغییر در روابط فعلی منطقهای وجود دارد بنابراین باید شرایط تحقق توقعات فراهم باشد.
پس منتظر پالس مثبت از سوی عربستان هستید؟
هاشمی: فقط پالس مثبت عربستان کافی نیست بلکه داشتن اختیاراتی که مستلزم حل مسائل و مشکلات منطقه هست نیز لازم است.
پس چرا اگر مطمئن نیستند برای رژیم آل سعود نامه نوشتند و خواستار آزادی شیخ نمر شدند؟
هاشمی: نوشتن نامه برای درخواست حفظ جان یک عالم شیعی چه اشکالی دارد بخصوص که احتمال تاثیر مثبت نامه هم زیاد است.
پس به رژیم سعودی برای اعدام نکردن شیخ نمر امیدوار هستند؟
هاشمی: ناامید هم نیستند.
ارزیابی شما از انتخابات چندی پیش آمریکا چیست و با توجه به درصد پائین مشارکت در این کشور چه تحلیلی از دموکراسی در این کشور دارید؟
هاشمی: معمولا مردم آمریکا وقتی که از عملکرد مسئولانشان ناراضی باشند میزان مشارکتشان در انتخابات کم میشود - انتخابات آمریکا نشان میدهد افراد وابسته به حزب دموکرات در این انتخابات مشارکت کمتری داشتند. دموکراسی هم نسبی است به هر حال اکثریت برنده انتخابات میشود - زمانی که در آمریکا تحصیل میکردم متوجه شدم در آمریکا دو میلیون نفر کمونیست حضور دارد ولی اجازه تشکیل حزب یا فعالیت سیاسی ندارند.
آنچه آنها نام آزادی بر آن گذاشتند به مفهوم آزادی که ما می گوییم نیست آن بیبند و باری است که در آمریکا و غرب بسیار زیاد است. نظیر روابط نامناسب بین مرد و زن و مشروبخواری و پارهای ناهنجاریهای اجتماعی را آزادی فردی مینامند.
آزادی تفکر ندارند؟
هاشمی: خیر، اینکه آزادی نیست، همین الان از زمان بوش پسر نسبت به مسلمانان و سیاهپوستان بدترین رفتار را داشتهاند. نژادپرستی به معنای واقعی کلمه در آمریکا وجود دارد نژاد اصلی آمریکا معروف به سرخپوستان، تعداد معدودی از آنها باقیمانده و در آریزونا یک کمپ زدهاند و آنها را آنجا نگه میدارند و اجازه خروج ندارند.
یک فرقه دینی که مثل ما مسلمان نبود اما اعتقادات اسلامی داشتند و در شیکاگو ساکن بودند به طور وحشیانه آنها را کشتند و همان جا سوزاندند! مثلا در فرانسه و سایر کشورهای غربی میبینند که میگویند دختر محجبه به دانشگاه نرود. حتی آنقدر شورش را در آوردند که گفتند عکس زنان برای گذرنامه باید بیحجاب باشد. این چه آزادی است؟
از نظر مشارکت سیاسی هم کم و زیاد دارد. منتهی انتخابات در آمریکا الکترال است. مثلا کسی که در یک ایالت پیروز شود، مثلا فرض کنید ایالت کالیفرنیا 50 امتیاز دارد کسی که در آن ایالت یک رای هم بیشتر بیاورد کل 50 امتیاز را به او میدهند سیستم انتخاباتی آنها خاص است اما میزان مشارکت هم ممکن است بیشتر شود و در این نوع شمارشها تغییر کند.
پس تسخیر لانه جاسوسی به عنوان انقلاب دوم یکی از افتخارات کشورمان است.
هاشمی: بله منتهی در حال حاضر تسخیرکنندگان کجا هستند؟
برخی از آنها عذرخواهی و ابراز پشیمانی میکنند. برخی از آنها هم به شهادت رسیدند.
هاشمی: بندگان خدا اینها را قلع و قمع کردهاند و به کار آنها ارج ننهادهاند.
البته خودشان میگویند اشتباه کردهایم.
هاشمی: نمیدانم برخی از آنها را که میشناسم این حرفها را نمیزنند.
آقای اصغرزاده یک نمونه نادمین است.
هاشمی: ممکن است ایشان استثنا باشد.
*اظهار ندامت درباره تسخیر لانه جاسوسی اشتباه است
یعنی اظهار ندامت درباره تسخیر لانه جاسوسی اشتباه است؟
هاشمی: قطعا اشتباه است. مسئله تسخیر لانه جاسوسی دو وجه دارد، دو گروه نسبت به آن اظهارنظر میکنند.
یک گروه بحث مادی و اقتصادی را مطرح میکنند که چقدر زیان کردیم و گروه دیگر از لحاظ فرهنگی انقلابی اسلامی نظر میدهند. این شاید بزرگترین قوت و اقتدار جمهوری اسلامی در آن زمان بود که توانست لانه جاسوسی را بگیرد و در برابر تهدیدات آمریکا سر تسلیم فرود نیاورد و بایستد. 444 روز هم طول کشید و آخر هم آنها برای سازش و تسلیم آمدند. ارزش تسخیر لانه جاسوسی در این نکته دوم است. یعنی آمریکایی که خود را ابرقدرت جهان میدانست. در برابر یک کشور 40 میلیونی که تازه انقلاب کرده است سرانجام تسلیم شد. این زاویه یک نگاه دیگری است تا اینکه ما بخواهیم از آ» یک ارزیابی اقتصادی داشته باشیم. اگر رابطه ما با آمریکا قطع نشده بود معلوم نیست به اینجا میرسید هم بالاخره نیاز انسان را به تلاش وادار میکند. همانطور که امام فرمودند، قطع رابطه با آمریکا برای ما نعمت بود و از این قضیه تاسف نمیخوریم.
بسیاری از مواردی که در کشور به خودکفایی رسیدیم و پیشرفت کردیم ممکن بود نرسیم و از اینها از برکات قطع رابطه با آمریکا بوده است. امروز نگاهی به جمهوری اسلامی در دنیا شده بسیار متفاوت از زمان شاه است.
کدام دانشگاه تحصیل کردید؟
هاشمی: برکلی و کالیفرنیا و هیوارد. وقتی سال 69 میلادی و 1348 در آمریکا به دانشگاه رفتم دوستان آمریکایی هم داشتیم. آمریکاییها معمولا یک مجله نشنال جغرافی در خانههای خود دارند که اطلاعات دنیا را منتشر میکند، وقتی میگفتیم ایرانی هستیم در این مجله میگشتند در منطقه خاورمیانه و وقتی ایران را پیدا میکرد میگفت: یعنی سه نشانه برای ایران داشتن گربه، حشیش، فرش و ایران به این سه چیز در آمریکا شناخته میشد. حالا وضعی که ایران در دنیا به عنوان یک قدرت منطقهای است که غرب و آمریکا را به جالش کشیده است و تفاوت از زمین تا آسمان است.
یک هفته نامه در فرانسه چاپ میشود و عکس روی جلد خود را به تناسب موضوع روز انتخاب میکرد و در کیوسکهای شیشهای دو متری در چهار راههای پاریس میگذاشت و تبلیغ مجله خود را میکرد، هفتهای که امام میخواستند به ایران بیاید عکس ایشان را روی جلدش گذاشت و زیرش نوشت «مردی که جهان را تکان داد». حالا آن روز کسی فکر نمیکرد امام اینگونه حرکتی در جهان به وجود آورده است.
* امام جهت حرکت تاریخی را عوض کردند
اما نویسنده فرانسوی به آن اذعان کرد اما الان میبینیم که بیشتر از تکان بود و امام مسیر تاریخ را تغییر دادند و روندی که قبل از انقلاب با حضور دو ابرقدرت بود که دنیا را بین خود تقسیم کرده بودند و بقیه محلی از اعراب و حق حرف زدن نداشتند، امام جهت حرکت تاریخی را عوض کردند و این خیلی عظمت دارد و تسخیر لانه جاسوسی جزو یکی از این موارد است.
حالا نباید اهمیت این انقلاب را با یک مسئله مالی سنجید و گفت زیان کردیم، اصلا شاید هم زیان نبود چون آن زمان نفت ما را میبردند اما الان صرف خودمان میشود حالا چه بد هزینه کنیم چه خوب این نفت مال خودمان است. چه سد بسازیم چه یارانه بدهیم لذا نباید ارزش اینها را با مسائل مالی و کوچک سنجید.