گزارش 97 کلمه ای از عملکرد یکساله دفتر موسیقی ارشاد، دوشغله بودن معاون هنری و اصرار بر حفظ موزه موسیقی و معاونت هنری به طور همزمان و عدم پاسخگویی علی جنتی نسبت به تخلف اداری معاون هنری اش، وضعیت آشفته دفتر هنرهای تجسمی و دزدی مشکوک تابلوها، بی توجهی به معیارها و مفاهیم انقلاب در آثاری که مجوز حضور در گالریها و نمایشگاهها میگیرند، لغو پیاپی کنسرتها و عدم به نتیجه رسیدن شیوه نامه موسیقی بین ارشاد و اماکن و نهادهای مسئول دیگر و شایعاتی پیرامون ارسال نشدن متن شیوهنامه برای علی جنتی، استعفای حسین طاهری از اداره تئاتر، استعفای 10 نفر از مدیران و مسئولان معاونت هنری از جمله پیروز ارجمند بخاطر دخالتهای حلقه مشاوران مرادخانی، سفرهای بدون اعلام قبلی و مذاکرات محرمانه و شفاهی جناب مرادخانی با نزدیکان سفرا و شخصیتهای اروپایی و آمریکایی و ... همه از حاشیههای مهمتر از متنی است که معاونت هنری این روزها با آن درگیر است، تا جائیکه اخبار جشنوارهها و فعالیتهای ذاتی این معاونت را تحت الشعاع قرار داده است.
گرچه هر کدام از موضوعات ذکر شده به تنهایی برای پیگیری وزیر از معاونش پیرامون آنچه در هنر رخ می دهد کافی است اما موضوع دیدارهای مشکوک و خارج از عرف و قاعده علی مرادخانی با سفرا، شخصیتهای اروپایی و حتی نزدیکان آنها به بهانههای مختلف محل سوال جدی است. سفرچندی پیش وی به آمریکا نیز حاشیههای فراوانی داشت و او زمانیکه متوجه شد نمی تواند با سکوت از کنار این ماجرا بگذرد، به توضیحات کلی از اتفاقات سفر آمریکا بسنده کرد که همین توضیحات نیز ابهامات دیگری به بار آورد.
حالا معاون هنری ارشاد که این روزها فعالیت هایش فراتر از شرح وظایف و اختیارات یک معاون هنری رفته، دوباره شیوه قدیمی و اثرگزار خود را که یادگار دوران «عطاالله مهاجرانی» است را در دستور کار قرار داده و با برقراری ارتباط با سفرا، شخصیتهای به ظاهر فرهنگی اروپایی و حتی خانوادههای آنان تعاملات فرا قانونی را پی میگیرد که در خوش بینانهترین حالت، اگر سیاسی و مرتبط با انتخاباتهای پیش رو نباشد، میتوان آن را در زمره نقشه چندبُعدی عادی سازی در دوران پسا توافق دانست!
آن طور که حتی در خبرها هم نیامد چندی پیش با سفر هیات عالیرتبه کشور اتریش به ایران و دیدار رئیس جمهور دو کشور، طی یکی از برنامه های از پیش تعیین شده همسر رئیس جمهور اتریش و معاون فرهنگی بانک مرکزی این کشور و نیز رئیس موزههای بین المللی اتریش در غالب یک هیات فرهنگی و هنری با معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دیدار کرد. آنچه در این دیدار در دستور کار قرار گرفت، مذاکره و تفاهم شفاهی! این مقامات بود. اتفاقی که هرگز توسط روابط عمومی و یا پایگاه اطلاعرسانی وزارت ارشاد مورد اشاره قرار نگرفت.
اصحاب رسانه با حذف شدن نهاد روابط عمومی از معاونت هنری و برخی دیگر از بخشهای دستگاه فرهنگی در بی خبری کامل بسر میبرند. اینکه در این دیدار پیرامون چه مواردی تفاهم شده است و علت شفاهی بودن این تفاهم چیست؟ آیا محرمانه ماندن این دیدار گمانه ایجاد شبکه نفوذ فرهنگی را تقویت نمیکند؟
حال سوال اینجاست چرا اتریش؟ اگر بر مبنای نیاز فرهنگی و هنری جامعه نیاز به بر قرای ارتباط با این کشور وجود داشته، چرا این گفتگوها با همسر رئیس جمهور اتریش صورت پذیرفته؟ آیا هیچ مسئولی در اتریش علاقمند به گفتگو با مسئول ایرانی ارشاد نبوده است؟ البته اهالی سیاست معنای چنین ارتباطهایی در حوزه فرهنگی و هنری را میدانند و بخوبی از مفهوم و بار معنایی آن آگاهی دارند.
اینها سوالاتی است که از دیدار مرادخانی با هیئت اتریشی در جلسه سه شنبه، بیست و چهارم شهریور ماه در ذهن ها متبادر است و تاکنون نیز پاسخی داده نشده است . البته سابقه آقای معاون نشان میدهد، عمده کارهای خود را در سکوت خبری و بی توجه به مطالبات جامعه هنری انجام میدهد. او در به محاق بردن مطالبات اصلی فرهنگی آزمایش خود را در دوران اصلاحات بخوبی پس داده است.
سوال پایانی این است که براستی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم در دست کیست و راهبردهای این وزارتخانه را چه کسی و از کدام کشور تعیین میکند؟
یادمان باشد که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود خطاب به فرماندهان سپاه پاسداران فرمودند: امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیّتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیّتترین [هم] نفوذ امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کماهمّیّت است. نفوذ امنیّتی عوامل خودش را دارد، مسئولین گوناگون -از جمله خود سپاه- جلوی نفوذ امنیّتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله میگیرند.
* فارس