نشانه های این منطق جدید را نه در سیاستهای "اعلامی”دولت، که در سیاستهای «اعمالی» آن باید جستجو کرد.
تعطیل کردن دفاتر شرکت ملی نفت ایران در ونزوئلا و بولیوی و به «صفر» رساندن سطح مبادلات اقتصادی با کشورهای منطقه آمریکای لاتین، از سیاستهای «اعمالی» دولت یازدهم بوده است. علاوه بر این موارد، بستن سفارتخانههای ایران در برخی کشورهای این منطقه هم اکنون در دستور بحث وزارت امور خارجه و نهاد ریاست جمهوری قرار دارد.
برگ جدیدتر این سیاست، سفر معاون اروپا و آمریکای وزیر خارجه به دو کشور متحد واشنگتن در آمریکای لاتین است. مکزیک و کلمبیا از دولتهای راستگرای افراطی در آمریکای لاتین محسوب میشوند که جبهه مقابل هم پیمانان سابق ایران در این منطقه را رهبری میکنند. سفر «مجید تخت روانچی» در راس هیاتی اقتصادی و بازرگانی به این دو کشور، حامل این پیام صریح است که در وضعیت جدید، ایران حتی در آمریکای لاتین دوستان خود را از میان همپیمانان "کدخُدا” انتخاب میکند.
ناگفته نماند معاون وزیر خارجه در میانه سفر اخیر خود، به کشور اکوادور هم سری زد و رئیس پارلمان این کشور را از دعوت همتای ایرانیاش مطلع کرد. روانچی در مکزیک اما، دعوتنامه وزیر خارجه ایران را به همتای مکزیکی وی تسلیم کرده بود.
تبعیت از رهبری در سیاستهای "اعلامی”
اظهارات رهبر حکیم انقلاب اسلامی در ملاقات اخیر روسای جمهور ونزوئلا و بولیوی با ایشان که در حاشیه اجلاس کشورهای صادرکننده گاز در تهران برگزار شد، به روشنی خطمشی و سیاستهای مورد تایید نظام جمهوری اسلامی در قبال کشورهای منطقه آمریکای لاتین را ابراز میدارد. تاکید ایشان بر «افزایش ارتباطات و همکاریها» در مسیر « تقویت ارادهها» و «ایستادگی در برابر سیاستهای سلطهجویانه»، مسیر شفافی برای اعمال سیاستها در آمریکای لاتین پیش روی دستگاه اجرایی کشور میگذارد. اما مساله اینجاست که دولت "اعتدال” تنها در سیاستهای « اعلامی»، "تابع امر ولی” است و آنجا که پای «اعمال» سیاستها به میان آید، مسیر دیگری پیموده میشود؛ کما اینکه در اقتصاد، فرهنگ و سیاست داخلی نیز شاهد چنین رویهای هستیم.
از این رو، رویکرد دولت یازدهم برای تقویت روابط با همپیمانان آمریکا در نیمکره جنوبی این قاره، در کنار کاهش توجه به تعمیق روابط با کشورهای مستقل در این منطقه، سیاستی عقبمانده است. این سیاست همچنین در تضاد با خطمشی مورد تایید نظام اسلامی قرار دارد که از سوی رهبری انقلاب تعیین شده است.
****
بُعد دیگر سیاستی که دولت یازدهم در آمریکای لاتین در پیش گرفته، منبعث از خطوط تحلیلی کارشناسی در وزارت امور خارجه است که چشمانداز پایان دوره دولتهای مستقل و مترقی را برای دستاندرکاران سیاستگذاری در این منطقه ترسیم میکند. این خط تحلیلی، انتخابات اخیر آرژانتین را که منجر به روی کار آمدن نامزد راستگرا در مقام ریاست جمهوری این کشور شد، آغاز دومینوی بازگشت دولتهای لیبرال در آمریکای لاتین ارزیابی میکند.
بر همین اساس، چند روز پیش از انتخابات مهم پارلمانی در ونزوئلا، سفر معاون وزیر خارجه به دو کشور راستگرای منطقه برنامهریزی میشود. هدف مورد انتظار از این اقدام فرصتطلبانه، ابراز شفاف جایگاه ایران در تحولات احتمالی منطقهای است. بدینگونه که پیش از شکست احتمالی دولت حاکم ونزوئلا در مقابل جریان اپوزیسیسون این کشور، دولت ایران پیام تجدیدنظر در سیاستهای سلف خود در این منطقه را مخابره کند.
بر مبنای این توضیحات، سیاست «اعمالی» دولت یازدهم در آمریکای لاتین ترکیبی از خطوط «غیر اصولی» و «فرصتطلبانه» است که بیش از هر مهم دیگری، موجب سُست شدن پایه نیروهای اجتماعی حامی ایران در این منطقه میشود. این نیروی اجتماعی که متشکل از جریانات مستقل و مترقی در متن دولتها و ملتهای منطقه است، موضوعیست که از آن به عنوان «نفوذ ایران در آمریکای لاتین» یاد میشود.
روی دیگر اعمال این سیاستها در منطقه مذکور، تسکین خاطر واشنگتن از تحرکات جمهوری اسلامی است که پیش از این با عنوان "نگرانیها” از آن یاد میشد. باید دید در شرایط جدید، بودجههای چند ده میلیون دلاری که برای مقابله با نفوذ ایران در حیاط خلوت سابق مصوب شده بود، در کدام محل هزینه خواهد شد.
منبع: مسیر آنلاین