به گزارش مشرق، «دوره ایجاد توازن بین روابط آمریکا با کُردها و ترکیه تمام شده است. آمریکا زودتر باید انتخاب کند.» این را ریچارد هاس، رئیس شورای روابط خارجی ایالات متحده آمریکا گفته؛ شورایی که نفوذش در حوزه تصمیمسازی سیاست خارجی آمریکا، همیشه محل بحث بوده است. نظر ریچارد هاس اما به یک مساله جدی اشاره دارد؛ آمریکا تا کجا میتواند این بازی را با کردها ادامه دهد؟
واقعیت این است که کردهای سوریه و به طور خاص، حزب اتحاد دموکراتیک و یگانهای مدافع خلق، در سرکوب داعش در نوار شمالی سوریه، نقش مهمی ایفا کردهاند. آنها علاوه بر مقابله با داعش جهت تهدیدزدایی و امنیتسازی برای مردم کرد ساکن در این نواحی، به یک مساله مهم دیگر نیز میاندیشند؛ حرکت به سوی استقلال بیشتر. سرنوشت بحران سوریه به هر سناریویی که ختم شود، کردها یکی از برندگان این بحران خواهند بود. اگر در سالهای دورتر و در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، کردها حتی از خواندن آوازهای کردی در جشنهای عروسیشان هم ممنوع شده بودند، حالا اما تحت هر شرایطی، سهمشان از قدرت بیشتر خواهد شد.
اگر سه سناریوی تجزیه، فدرالیسم و یکپارچه ماندن سوریه را به عنوان اصلیترین آیندههای محتمل در سوریه تلقی کنیم، در هر سه حالت، کردها سهم معناداری از کیک قدرت را خواهند داشت. اگر خودمختاری در چارچوب فدرالیسم و استقلال رخ ندهد، باز هم هر شخص و دولتی که در سوریه قدرت گیرد، ناچار است و باید به کردها سهمی از قدرت را بدهد. مقایسه این سهم با آنچه در دوران حافظ اسد و تا حدی سالهای ریاست جمهوری بشار اسد بر کردها گذشت، یک جهش اساسی در قدرتگیری را نشان میدهد.
آمریکا با فهم این دو انگیزه کردی یعنی ضرورت تهدیدزدایی و امنیتسازی و از سوی دیگر، حرکت به سوی قدرتیابی بیشتر، به این نتیجه رسید که کردها مهمترین بازیگرانی خواهند بود که میتواند از آنها برای مبارزه با داعش بهره ببرد. اما آیا این اصلیترین هدف بود؟ به نظر خیر. ورود آمریکا به مبارزه کردها با داعش، بیشتر از اینکه ناشی از بغض داعش باشد، از حب اثرگذاری بر آینده بحران سوریه و منطقه و استفاده ابزاری از کردها بود و هست. همینهاست که باعث میشود تا یکی از فرماندهان میدانی یگانهای مدافع خلق در ماجرای بازپسگیری شهر تلابیض و عینعیسی در سال قبل، بگوید فقط یک تماس تلفنی لازم بود تا جنگندههای آمریکایی به کمک ما بیایند و مواضع داعش را در هم بکوبند.
اما این همهی ماجرا نیست. حمایت آمریکا از حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه، اعتراض ترکیه را در پی داشته است. آنکارا این حزب را امتداد PKK میداند و هرگونه قدرتیابی آن در نوار شمالی سوریه را تهدیدی بر امنیت ملی و تمامیت ارضی خود پنداشته لذا هرگونه نزدیکی آمریکا به کردهای سوریه را تهدیدی برای خود میداند. مقامات ترکیه بارها و با ادبیاتهای بعضا تند به واشنگتن اعتراض کردهاند که باید در رفتاش در قبال کردها تجدیدنظر کند. اما مقامات آمریکا با توضیحاتی از جمله اینکه مخالف استقلال کردهای سوریه هستند، سعی کردهاند ترکیه را آرام سازند. ترکیه در این چارچوب، سرانجام توانست آمریکا را در حوزه میدانی همراه خود سازد. عملیات سپر فرات که با رهبری ارتش ترکیه و حضور برخی گروههای تروریستی نزدیک به آنکارا، با حمله به جرابلس آغاز شد، با حمایت و هماهنگی آمریکا صورت گرفت و همین امر حتی زمینه دلخوری کردها را فراهم کرد.
حالا اما آمریکا و ترکیه ناچارند تا در خصوص مساله کردها، یکبار دیگر به یک توافق دست یابند. آمریکا تمایل دارد تا کردها در عملیات آزادسازی رقه حضور جدی داشته باشند و این در حالی است که ترکیه مخالف این امر است. حتی ترکیه خود برای حضور در این عملیات ابراز آمادگی کرده است که اگر چنین شود، احتمال حضور کردها در آن بسیار کمتر خواهد شد. لذا پیچیدگی روابط آمریکا، ترکیه و کردهای سوریه ادامه خواهد داشت. آمریکا اگر بخواهد رقه را از حضور داعش آزاد سازد، به کردها نیاز دارد اما ترکیه این حضور کردها را مایهی قدرتگیری آنها میداند.
آنچه ریچارد هاس درباره ضرورت انتخاب یکی از دو گزینه ترکیه و کردها توسط آمریکا گفته، اگرچه جملهای درست است اما واقعیت این است که آمریکا با درک همین جمله درست، ماههاست که دارد با کردها بازی میکند و در مقابل اعتراضات ترکیه هم، توجیحاتی آورده است. ترکیه عضو ناتوست و طبیعتا برای آمریکا حائز اهمیت بسیار است، لذا گسستهشدن روابطه آنکارا و واشنگتن، با منافع راهبردی آمریکا در منطقه همخوانی ندارد. اما این مانع برای ادامه روابط آمریکا با کردهای سوریه نیست. بازی با کردها یعنی امکان بازی و اثرگذاری بر آینده منطقه و این چیزی نیست که آمریکا بهراحتی از آن عبور کند. لذا برخلاف گفته ریچارد هاس، مقامات کاخ سفید، بازی با ابزار کردها را در حالی که روابطشان با ترکیه را حفظ و حتی تقویت خواهند کرد، ادامه میدهند. همانطور که مقامات آمریکا هنوز هم به صراحت نگفتهاند که آنچه در آگوست 2013 در مصر رخ داد، انقلاب مردمی علیه مرسی بود یا کودتای السیسی علیه او! چرا که انتخاب هر کدام از این دو، بازی برای آمریکا را سختتر میساخت. لذا سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا با صراحت گفت بنا نیست آنچه در مصر اتفاق افتاد، حتما کودتا یا حتما انقلاب بوده باشد! آمریکا همچنان بازی با کردهای سوریه را ادامه خواهد داد.
منبع: پایگاه رصد
واقعیت این است که کردهای سوریه و به طور خاص، حزب اتحاد دموکراتیک و یگانهای مدافع خلق، در سرکوب داعش در نوار شمالی سوریه، نقش مهمی ایفا کردهاند. آنها علاوه بر مقابله با داعش جهت تهدیدزدایی و امنیتسازی برای مردم کرد ساکن در این نواحی، به یک مساله مهم دیگر نیز میاندیشند؛ حرکت به سوی استقلال بیشتر. سرنوشت بحران سوریه به هر سناریویی که ختم شود، کردها یکی از برندگان این بحران خواهند بود. اگر در سالهای دورتر و در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد، کردها حتی از خواندن آوازهای کردی در جشنهای عروسیشان هم ممنوع شده بودند، حالا اما تحت هر شرایطی، سهمشان از قدرت بیشتر خواهد شد.
اگر سه سناریوی تجزیه، فدرالیسم و یکپارچه ماندن سوریه را به عنوان اصلیترین آیندههای محتمل در سوریه تلقی کنیم، در هر سه حالت، کردها سهم معناداری از کیک قدرت را خواهند داشت. اگر خودمختاری در چارچوب فدرالیسم و استقلال رخ ندهد، باز هم هر شخص و دولتی که در سوریه قدرت گیرد، ناچار است و باید به کردها سهمی از قدرت را بدهد. مقایسه این سهم با آنچه در دوران حافظ اسد و تا حدی سالهای ریاست جمهوری بشار اسد بر کردها گذشت، یک جهش اساسی در قدرتگیری را نشان میدهد.
آمریکا با فهم این دو انگیزه کردی یعنی ضرورت تهدیدزدایی و امنیتسازی و از سوی دیگر، حرکت به سوی قدرتیابی بیشتر، به این نتیجه رسید که کردها مهمترین بازیگرانی خواهند بود که میتواند از آنها برای مبارزه با داعش بهره ببرد. اما آیا این اصلیترین هدف بود؟ به نظر خیر. ورود آمریکا به مبارزه کردها با داعش، بیشتر از اینکه ناشی از بغض داعش باشد، از حب اثرگذاری بر آینده بحران سوریه و منطقه و استفاده ابزاری از کردها بود و هست. همینهاست که باعث میشود تا یکی از فرماندهان میدانی یگانهای مدافع خلق در ماجرای بازپسگیری شهر تلابیض و عینعیسی در سال قبل، بگوید فقط یک تماس تلفنی لازم بود تا جنگندههای آمریکایی به کمک ما بیایند و مواضع داعش را در هم بکوبند.
اما این همهی ماجرا نیست. حمایت آمریکا از حزب اتحاد دموکراتیک کردهای سوریه، اعتراض ترکیه را در پی داشته است. آنکارا این حزب را امتداد PKK میداند و هرگونه قدرتیابی آن در نوار شمالی سوریه را تهدیدی بر امنیت ملی و تمامیت ارضی خود پنداشته لذا هرگونه نزدیکی آمریکا به کردهای سوریه را تهدیدی برای خود میداند. مقامات ترکیه بارها و با ادبیاتهای بعضا تند به واشنگتن اعتراض کردهاند که باید در رفتاش در قبال کردها تجدیدنظر کند. اما مقامات آمریکا با توضیحاتی از جمله اینکه مخالف استقلال کردهای سوریه هستند، سعی کردهاند ترکیه را آرام سازند. ترکیه در این چارچوب، سرانجام توانست آمریکا را در حوزه میدانی همراه خود سازد. عملیات سپر فرات که با رهبری ارتش ترکیه و حضور برخی گروههای تروریستی نزدیک به آنکارا، با حمله به جرابلس آغاز شد، با حمایت و هماهنگی آمریکا صورت گرفت و همین امر حتی زمینه دلخوری کردها را فراهم کرد.
حالا اما آمریکا و ترکیه ناچارند تا در خصوص مساله کردها، یکبار دیگر به یک توافق دست یابند. آمریکا تمایل دارد تا کردها در عملیات آزادسازی رقه حضور جدی داشته باشند و این در حالی است که ترکیه مخالف این امر است. حتی ترکیه خود برای حضور در این عملیات ابراز آمادگی کرده است که اگر چنین شود، احتمال حضور کردها در آن بسیار کمتر خواهد شد. لذا پیچیدگی روابط آمریکا، ترکیه و کردهای سوریه ادامه خواهد داشت. آمریکا اگر بخواهد رقه را از حضور داعش آزاد سازد، به کردها نیاز دارد اما ترکیه این حضور کردها را مایهی قدرتگیری آنها میداند.
آنچه ریچارد هاس درباره ضرورت انتخاب یکی از دو گزینه ترکیه و کردها توسط آمریکا گفته، اگرچه جملهای درست است اما واقعیت این است که آمریکا با درک همین جمله درست، ماههاست که دارد با کردها بازی میکند و در مقابل اعتراضات ترکیه هم، توجیحاتی آورده است. ترکیه عضو ناتوست و طبیعتا برای آمریکا حائز اهمیت بسیار است، لذا گسستهشدن روابطه آنکارا و واشنگتن، با منافع راهبردی آمریکا در منطقه همخوانی ندارد. اما این مانع برای ادامه روابط آمریکا با کردهای سوریه نیست. بازی با کردها یعنی امکان بازی و اثرگذاری بر آینده منطقه و این چیزی نیست که آمریکا بهراحتی از آن عبور کند. لذا برخلاف گفته ریچارد هاس، مقامات کاخ سفید، بازی با ابزار کردها را در حالی که روابطشان با ترکیه را حفظ و حتی تقویت خواهند کرد، ادامه میدهند. همانطور که مقامات آمریکا هنوز هم به صراحت نگفتهاند که آنچه در آگوست 2013 در مصر رخ داد، انقلاب مردمی علیه مرسی بود یا کودتای السیسی علیه او! چرا که انتخاب هر کدام از این دو، بازی برای آمریکا را سختتر میساخت. لذا سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا با صراحت گفت بنا نیست آنچه در مصر اتفاق افتاد، حتما کودتا یا حتما انقلاب بوده باشد! آمریکا همچنان بازی با کردهای سوریه را ادامه خواهد داد.
منبع: پایگاه رصد