سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابلاستفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** کلید گشایش در مذاکره با آمریکاست
«اسماعیل گرامی مقدم» فعال سیاسی اصلاح طلب و سخنگوی حزب اعتماد ملی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «با این وضعیت و مختصات فعلی اگر فکر کنیم به جای یک سال بعد همین فردا رییسجمهوری جدید انتخاب میشد، مهمترین چالش او مذاکره یا عدم مذاکره با امریکا و حل و فصل پرونده هستهای ایران است... در اینکه آقای روحانی تمام تلاشش را کرد تا وضعیت کشور بهبود پیدا کرده و معیشت مردم بهتر باشد و کشور از تنگناهای اقتصادی رهایی پیدا کند هیچ شکی نیست. آقای روحانی تمامقد وارد شد و در ۴ سال اول موفق شد، توافق برجام را به انجام برساند و در آن مقطع کشور از تحریم نجات پیدا کرد؛ بنابراین آنجا دیگر مقصر آقای روحانی نیست، مقصر کسانی هستند که از تحریمها منفعت میبرند و نانشان در تحریمها بود. کسانی که مسیر را به نحوی شتابزده و تند پیش بردند که ما دوباره گرفتار شدیم».
گرامی مقدم در ادامه نوشت: «تغییر وضعیت کنونی وابسته به این است که ما با امریکا مذاکره کنیم یا نه. ما نمیتوانیم چشممان را بر واقعیت ببندیم. باید سیاستهای کلان کشور تغییر کند. فعلا این سیاستها بر عدم مذاکره با امریکا استوار است و کاری هم نمیشود کرد. بر همین اساس هر رییسجمهوری هم که روی کار بیاید، چه راست چه، چپ چه تندرو یا معتدل، نمیتواند کاری از پیش ببرد؛ چراکه سیاستها تدوین شده و او مجری است».
این فعال سیاسی اصلاح طلب تاکید کرده است «اگر همین فردا رییسجمهوری جدید انتخاب میشد، مهمترین چالش او مذاکره یا عدم مذاکره با امریکا و حل و فصل پرونده هستهای ایران است»!؛ یک سوال؛ مگر همین اصلاح طلبان بارها نگفته اند که دولت تدبیر و امید و آقای ظریف در جایگاه وزیر امور خارجه و رئیس تیم مذاکرات، پرونده هسته ای ایران را حل و فصل کرد!؟ آیا غیر از این است که دولت آقای روحانی به واسطه برجام در قلب راکتور اراک بتن ریخت!؟ تیم مذاکره کننده هسته ای به ریاست ظریف پذیرفت که به واسطه برجام، غنی سازی 20 درصد- با کاربردهای مفید فراوان از جمله تأمین داروی بیماران خاص- را متوقف کند. دولت روحانی پذیرفت که 97 درصد ذخایر اورانیوم غنی شده ایران- به ارزش حدود 18 میلیارد دلار- را از کشور خارج کند! به واسطه برجام چرخ تعداد قابل توجهی از سانتریفیوژها- که جوانان متخصص ایرانی سالها برای راه اندازی آن به صورت شبانه روزی تلاش کرده بودند- از کار ایستاد.
همه این اقدامات انجام شد و دولتمردان و فعالین اصلاح طلب تاکید کردند که در ازای آن، تمامی تحریم های ضدایرانی از جمله تحریم های بانکی، مالی، نفتی، پتروشیمی و تسلیحاتی لغو خواهد شد و نه تعلیق،
دولتمردان و حامیان برجام تاکید کردند که آنچنان رونقی در کشور ایجاد می شود که دیگر مردم هیچ نیازی به یارانه نقدی نخواهند داشت. ارزش پول ملی افزایش خواهد یافت و دیگر اینطور نیست که قیمت دلار روز به روز افزایش یابد، هم چرخ کارخانه ها خواهد چرخید و هم چرخ سانتریفیوژها، به واسطه برجام، فتح الفتوح عظیمی رخ خواهد داد و آفتاب تابان طلوع خواهد کرد و بیکاری و گرانی و رکود از کشور رخت خواهد بست. پروژه های عمرانی و از جمله تولید مسکن رونق خواهد گرفت و حتی مشکل آب خوردن مردم نیز حل خواهد شد!
آقای روحانی - ۲۷ دی ۹۴ - در نشست خبری خود در محل سالن اجلاس سران گفت: «تعهدی که امروز آمریکا در رابطه با برجام به ما داده، تعهد دولت آمریکاست، نه این دولت و آن دولت. این تعهدات استمرار پیدا میکند و فرقی ندارد که چه دولتی در آمریکا بر سر کار بیاید، هر دولتی که باشد به این چارچوب متعهد است». ظریف نیز در تابستان 94 تاکید کرد که رئیس جمهور بعدی آمریکا نمی تواند از برجام خارج شود.
روزها و ماهها و سالها سپری شد، آقای ظریف گفت: «هدف از برجام اصلا اقتصادی نبود»! روز دیگر آقای روحانی گفت: «برجام پیروزی اخلاقی ملت ایران بود»! و...هسته ای رفت، تحریم ها تشدید شد، دلار در پسابرجام تا آستانه 25 هزارتومان افزایش یافت، قیمت مسکن حدود 6 برابر افزایش یافت، قیمت پرایدِ 20 میلیونی تا حدود 90 میلیون افزایش یافت. قیمت سکه 11 برابر شد و...
روحانی در سالهای بعد و با اشاره به تجربه برجام، تکرار مذاکره با آمریکا را «دیوانگی» نامید. ظریف تاکید کرد که «توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد»؛ عراقچی تاکید کرد «یکی از درس های برجام این بود که تحریم ها افزایش یافت و درس دیگر این بود که رویکرد مقاومت در سیاست خارجی بهتر از روش دولت روحانی جواب می دهد» و...
اما جریان تحریف بر این واقعیت های بدیهی سرپوش گذاشته و در نقش لبه دوم قیچی تحریم، معیشت مردم را نشانه گرفته است. مقامات آمریکایی- هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان- تاکید کرده اند که هدفشان از مذاکره مجدد با ایران، برجامیزه کردن صنعت موشکی و قدرت منطقه ای و معلق نگه داشتن اقتصاد ایران است.
کلید گشایش نه در مذاکره با دولت تروریست و غارتگر آمریکا، که در دیپلماسی مقتدرانه- مبتنی بر عزت، حکمت و مصلحت- و توجه به ظرفیت های عظیم داخلی و اعتماد به جوانان متخصص و مومن و انقلابی و اهتمام جدی در اجرای اقتصاد مقاومتی است.
**مردم اصلاح طلبان را قبول دارند، اما فشارها زیاد است
«مرتضی مبلغ» معاون وزیر کشور در دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «به هر حال این طبیعی است که با توجه به شرایط حاد اقتصادی که بر کشور حاکم شده و یکی از عواملش نیز دولت بوده و اصلاحطلبان هم از آن پشتیبانی کردند نارضایتی مردم به اصلاحطلبان هم تسری پیدا کند. منتها من فکر میکنم که این رویکرد مقطعی و زودگذر است. چرا که مردم کم و بیش اصلاحطلبان و سوابق آنها را میشناسند و خاطره عملکرد اصلاحطلبان در دوران اصلاحات را دارند. بهعنوان یک واقعیت کتمانناپذیر بهترین دوران اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و هنری که بر کشور حاکم بوده مربوط به هشت سال دولت اصلاحات است».
مبلغ در ادامه گفت: «مردم این را میدانند ولی شدت فشارها، مشکلات و نارضایتیها چنین صحنهای را در شرایط امروز فراهم کرده است. اصلاحطلبان هم باید با مردم صادقانه صحبت کنند و شرایط خود را بگویند که تحت چه شرایطی سیاستورزی کردند و ریشه اساسی مشکلات را برای مردم بازگو کنند. همینطور در آستانه انتخابات 1400 برنامههای عملیاتی و اجرائی که میتواند منجر به عبور از مشکلات باشد را از منظر خود تدوین کرده و به مردم اعلام کنند».
اصلاح طلبان در سالهای اخیر بارها مدعی شده اند که دولت خاتمی بهترین دولت از نظر کارنامه اقتصادی و سیاست خارجی بوده است؛ اما این ادعا به هیچ عنوان نسبتی با واقعیت ندارد.
چندی پیش «علیرضا بهشتی» فعال سیاسی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه شرق با رد این ادعا گفت: «یکی از دلایل مهم تنهایی اصلاحطلبان در اواخر دولت دوم آقای خاتمی آن بود که از ابتدای دولت نخست، افرادی که مناصب دولتی را تصاحب کرده بودند، از تعامل با بدنه اجتماعی غافل شدند و فقط از مردم میخواستند که سر ایستگاههای انتخابات حاضر شوند و به کاندیداهای اصلاحطلب رأی بدهند...حتی رأی مردم به آقای خاتمی در سال ۸۰ نیز سلبی بود زیرا مردم میترسیدند که شرایط به پیش از سال ۷۶ (دولت هاشمی رفسنجانی) بازگردد».
بهشتی در ادامه تاکید کرد: «اصلاحطلبان باید بدانند مردم زینتالمجالس انتخابات نیستند که فقط رأی بدهند و بعد هیچکس به آنها پاسخگو نباشد... پس از شکل گیری دولت اصلاحات، رهبران اصلاحات...دچار یک ضعف عمیق و همچنین خطاهای بزرگی شدند. علاوهبراین، لایههای مختلف اجتماعی آرامآرام دیگر خود را اصلاحطلب نمیدانستند و به یاد داریم در زمان تحصن نمایندگان مجلس ششم، اصلاحات تنها ماند».
این فعال سیاسی اصلاح طلب در ادامه تصریح کرد: «نارضایتیهای موجود در دولت هاشمی را نباید نادیده گرفت. سیاستهای آن زمان تنشآفرین بود و باعث شد که در شهرهای مختلف شاهد اعتراضهایی باشیم؛ فضای سیاسی نیز تا حد زیادی بسته بود».
علیرضا بهشتی در مصاحبه مذکور تصریح کرده بود که «رأی مردم به خاتمی در سال ۸۰ سلبی بود زیرا مردم میترسیدند که شرایط به پیش از سال ۷۶ (دولت هاشمی) بازگردد». این یعنی علت پیروزی خاتمی در سال ۸۰ رقیب هراسی بود، نه کارنامه خوب.
«بهزاد نبوی» از فعالین اصلاح طلب، پیش از آغاز دولت هشتم (دولت دوم خاتمی) گفته بود: «ما قبل از دوم خرداد اعلام کردیم که خاتمی مرد اقتصاد نیست».
دولت اصلاحات در سیاست خارجی نیز بسیار ضعیف عمل کرد. دولت اصلاحات به واسطه برخی قول و قرارهای پنهان، به آمریکا در مقابله با طالبان کمک کرد اما به جای تشکر و دستخوش، اتهام عضویت در محور شرارت را دریافت کرد. در همان روزگار - سالهای ۸۲ تا ۸۴- توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل میان ایران و ۳ کشور اروپایی امضا شد که با وجود انجام همه تعهدات از سوی ایران، تعهدات طرف اروپایی کاملاً زیرپا نهاده شد و تقریباً هیچ دستاوردی عاید ایران نشد.
در سال 84 علیرغم آنکه خاتمی به صورت علنی و با تبلیغات فراوان از «مصطفی معین» در انتخابات ریاست جمهوری حمایت کرد، اما وی با آرای بسیار پایین، در انتخابات شکست خورد.
اکثر مقامات ارشد دولت روحانی در هفت سال اخیر، همان اعضای ارشد ستاد میرحسین و کروبی در سال 88 هستند. امثال «عباس آخوندی»، «بیژن زنگنه»، «نعمت زاده»، «ربیعی»، «جهانگیری»، «ابتکار»، «حسین فریدون» و...
دولتِ اصلاح طلبان در هفت سال اخیر به هیچ عنوان نتوانست کارنامه قابل قبولی ارائه دهد، اما همچنان با توهین به شعور مردم، ژست منتقد به خود گرفته و از وضعی که خود مسبب اصلی آن است، شکایت می کند!
** عصبانیت اصلاح طلبان از دیدار نمایندگان مجلس با کارگران هفت تپه
روزنامه شرق در گزارشی با عنوان «عجایب مجلس یازدهم» نوشت: «رصد رفتار نمایندگان مجلس یازدهم تا اینجای کار نشان میدهد که آنها چندان با وظایف نمایندگی آشنا نیستند یا اگر هستند، رفتارهایی از خود بروز میدهند که شائبه هیجانزدگی و ویترینی دارد. از حضور نمایندگان تهران در حوزه انتخابیه خوزستان تا درخواست قالیباف برای بهتعویقانداختن کنکور یا تغییر نام فرودگاه مهرآباد و درخواست تشکیل فراکسیون عدس! ».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «چند روز پیش هم تعدادی از نمایندگان تهران راهی خوزستان شده بودند تا ماجرای تجمع کارگران نیشکر هفتتپه را پیگیری کنند؛ کاری که مربوط به حوزه نمایندگی نمایندگان خوزستان است و نوعی تداخل یا دخالت در حوزه نمایندگی محسوب میشود. کارگران نیشکر هفتتپه موکلان نمایندگان تهران نیستند».
به این اظهارنظر توجه کنید: «زمانی در دانشگاه فقط میخوابیدم و ۸ میلیون میگرفتم اما الان صبح تا شب و دور از خانواده مشغول کار هستم و این حقوق مجلس فاجعه است. بعداً نگویند چرا نماینده دزد شد. مدیر را باید تأمین کنید تا فساد ایجاد نشود. میگویند برای اسلام کار کن! تا کی؟ »! این اظهارات مربوط به «غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی» نماینده حامی دولت در مجلس دهم است. نماینده ای که رسانه های اصلاح طلب و از جمله روزنامه شرق همواره از اقدامات او حمایت می کردند.
حالا اخراجی های مجلس دهم و رسانه های حامی آنان، هر روز مجلس یازدهم را آماج حمله و توهین و تخریب قرار می دهند. این روزنامه اصلاح طلب گلایه کرده که چرا نمایندگان مجلس صدای کارگران هفت تپه را شنیدند و به درد دل آنها گوش کردند!
تمام نمایندگان مجلس فارغ از اینکه از کدام حوزه انتخاب شده اند، وکیل تک تک مردم ایران هستند. اما از نگاه وکیل الدوله ها و رسانه های حامی آنها، نماینده مجلس باید فقط بخوابد و حقوق کلان بگیرد! کارگران و دیگر قشرهای مختلف مردم نیز زینت المجالس روزهای انتخابات هستند.