به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، به مناسبت فرا رسيدن سالروز تصويب قانون اجباري نظام وظيفه عمومي به مرور پرونده 87 ساله سربازي در ايران ميپردازد.
تفكر سربازگيري به حدود 400 سال پيش از ميلاد مسيح برميگردد، البته به خاطر موقعيت سياسي و اجتماعي آن زمان جذب افراد براي خدمت به كشور به شكل قانونمند به مرحله عمل در نيامد و محدود به همان اصول ابتدايي يعني استخدام افراد مزدور و داوطلب شد.
سربازگيري در ايران كه در طول تاريخ نامهاي مختلفي نظير محافظ ، گارد جاويدان، ياران فناناپذير، قزلباش، قوايمحلي، تفنگچيلر، قوللر، نسقچيلر، سپاهيانايلات، قواي ولايتي و ... داشته تاريخچهاي طولاني دارد كه ذكر تمام آن از حوصله اين گزارش خارج است. اما طبق گزارش سايت پليس، سربازگيري برمبناي «بنيچه» كه چندان قدمتي هم ندارد، ضروري بود.
لغت بنيچه از كلمه «بن» به معني اصل و ريشه مشتق شده اما بهتر آن است كه آن را ماخوذ از كلمه «بنه» به معني جفـت بدانيـم كه واحد تفسيم ماليات در روستاست، چرا كه بنه يا جفت كه اصطلاحي كشاورزيست به مقدار زميني اطلاق ميشود كه با يك جفت گاو ميتواند آن را شخم بزند و چون تقسيمبندي در روستا بر مبناي جفت گاو و زمين بود، ميزان اين نوع ماليات را نيز بر آن استوار ميكردند و براي اينكه مبناي سربازگيري قاعده ثابت و مشخصي داشته باشد از اين رويه استفاده شد و به اين ترتيب مقـرر شـد هـر دو بـه تناسب و تعداد بنه و جفت داير خود كه بر همان اساس ماليات ميپرداخت تعدادي هم سرباز بدهد و در اين مورد تعيين شد كه از هر 10 نفر اهل روستا يك تن به خدمت سربازي برود. علت هم اين بود كه در آن هنگام جمعيت ايران در حدود 10 ميليون نفر بـود كــه از اين عده پنج ميليون را زن و از پنج ميليون نفر باقيمانده نيز حدود سه ميليون نفر را كودكان و اعيان و اشراف و طبقه علمــا و روحانيــون تشكيل ميدادند.
در آن زمان حدود يك ميليون مرد شرايط خدمت سربازي را داشتند و چون احتياج كشور در حدود 100هزار نفر بود مقرر شد كه ازهر 10 هزار نفر مرد واجد شرايط خدمت فقط يك نفر كه جوانتر، علاقمندتر بود به نام سربــاز انتــخاب و به خدمت سربازي اعزام شود.
همچنين در قوانين آن زمان مقرر شده بود كه سرباز خود داراي ملك و حشم باشد و در غير اين صورت آن 9 نفري كه به سربازي نميرفتند بايد مـبلغ 100 تومان بطور سرشكن جمعآوري كرده و براي خريد ملك، باغ، حشم، ايجاد علاقه و انگيزه به سرباز تعيين شده ميدادند كه البته ملك و دارايي خريداري شده تا خاتمه خدمت در رهن دولت باقي ميماند تا با آن از فرار سرباز جلوگيري شود و همچنين در صورت واردشدن زيان به اسلحه و ديگر اموال دولتي وثيقهاي در دست دولت باقي باشد تا آن خسارت را جبران كند!
در اين دوره خدمت سربازي با پول قابل معاوضه نبود و اگر سربازي حاضر و مايل به خدمت نبود ميتوانست شخص ديگري را با پرداخت مبلغي برگـزيـند و ايـن مبلغ بستگي به رضايت دو طرف و طمع شخصي داشت كه به خدمت ميرفت.
اجباريشدن سربازي در ايران
در نخستين سازمان ارتش ايران و اولين سال آغاز قرن چهاردهم هجري شمسي، شعبهاي به نام «جديــدگــيري» يــا «سربـازگيري» تاسيس شد كه يكسال بعد مقررات موقتي هم بر اساس ضوابط قبلي براي سربازگيري وضع و به تصويب مجلس شـوراي ملـي رسيد تا قانون كاملتري موافق مقتضيات اوضاع و احوال زمان تهيه شود.
چهارسال بعد، يعني در 16 خرداد سال 1304 خورشيدي در پي تشكيل اداره كل «احصائيه و سجل احوال»، قانون نظام وظيفه عمومي و احضار به خدمت زيرپرچم به پيشنهاد وزير جنگ وقت به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد كه بر اساس آن همه مردان 21 ساله بايد به اجبار به خدمت سربازي اعزام ميشدند. علاوه بر آن قانوني هم براي تعيين جمعيت حقيقي كشور و ثبت احوال آنان وضع و قانـــون خدمت اجباري سربازي نيـــز از تصويب مجلس گذشت و شعبه «سربازگيري» سابق از 28 بـهمن همان سال به «دايره نـظام اجباري» تبـديل شد.
دايره نظام اجباري در ســال 1305 به «اداره نظام اجباري» ارتقاء يافت؛ اما اين اداره نيز به تبعيت اوضاع كشور در آن زمان ثبات چنداني نيافت و در15 خرداد سال 1307 به «اداره نظام وظيفه عمومي» تغيير نام داد.
قانون نظام وظيفه عمومي در سال 1317 جايگزين قانون مصوب سال 1304 شد كه البته پس از آن نيز تغييراتي در سازمان اداره و افزايش نواحي و حوزههاي آن روي داد. به نحوي كه در سال 1313 تعداد نواحي و حوزههاي مستقل آن مطابق سازمان لشگرهاي 17 گانه به 17 منطقه سربازگيري افزايش يافتند.
مناطق و نواحي نظام وظيفه تا سال 1314 از نظر تشكيلات و امور فني تابع اداره مركزي نظام وظيفه عمومي بودند. اما از آن سال به بعد از نظر كادر سازمان جزء پادگانها و از لحاظ كارهاي فني تابع اداره مركزي باقي ماندند.
به گزارش ايسنا، در سال 1335 امور سربازگيري از ارتش منفك و به وزارت كشور واگذار شد اما اجراي اين قانون به علت عدمآمادگي وزارت كشور تا مهرماه سال 1341 به تعويق افتاد و سرانجام از 29 اسفند سال 1343 امور نظام وظيفه به ژاندارمري كل كشور محول شد و در تاريخ 30 دي 1344 نيز لايحه قانوني انتقال افسران و درجهداران و اموال نظاموظيفه به ژاندارمري كشور به تصويب دو مجلس شورا و سنا رسيد كه از اين تاريخ به بعد اداره كل مركزي به نام «اداره وظيفه عمومي» خوانده شد.
اين قانون تا پيروزي انقلاب اسلامي با تغييرات چنداني روبرو نشد؛ اما پس از آن مطابق با تغييرات سازماني، تشكيلاتي و متناسب با اوضاع و احوال، تغييراتي نيز در قوانين و مقررات سربازي به وقوع پيوست كه با برخورداري از تجربيات گذشته و ملاحظه شرايط به سر بردن كشور در ايام جنگ تحميلي با عراق، قانون خدمت سربازي مشتمل بر 67 ماده و 57 تبصره در جلسه روز يكشنبه 29 مهرماه 1363 در مجلس شوراي اسلامي تصويب و در تاريخ هشتم آبان سال 1363 به تاييد شوراي نگهبان رسيد.
سرانجام پس از حدود 27 سال قانون اصلاح موادي از قانون خدمت وظيفه عمومي با هدف توانمندسازي، رشد و تعالي، بالندگي و ارتقاي منزلت اجتماعي، خوشايندسازي و بهبود وضعيت خدمت سربازان در 22 آبان سال 90 به تصويب مجلس هشتم رسيد و پس از تاييد شوراي نگهبان در دوم آبان، 20 روزبعد از سوي رييس جمهور ابلاغ شد.
در حال حاضر خدمت وظيفه عمومي در ايران 30 سال شامل چهار دوره، ضرورت، احتياط و ذخيره اول و دوم است كه در زمان صلح تنها هر فرد ذكور ايراني بايد دوره دو ساله ضرورت را كه به تشخيص شواري عالي دفاع در صورت وجود مشمول مازاد ميتوان مدت آن را تا 18 ماه تقليل داد، سپري كند.
اصول شرافت سربازي چيست؟
بر اساس مفاد كتاب دانستنيهاي سرباز، اين اصول اعضاي نيروهاي مسلح از هر درجه و رتبهاي كه باشند مفتخر به عنوان «سرباز وليامر» هستند و بايد همواره آن را رعايت كنند؛ چرا كه رعايت اين اصول، اساس و پايه انضباط را پيريزي كرده و اصول «شرافت سربازي» ناميده ميشود و كه بخشي از آن به شرح زيراست.
«من يك سرباز ايراني هستم كه در اطاعت از خدا، رسول و ولايت فقيه به منظور حفظ نظام، استقلال، تماميت ارضي كشور جمهوري اسلامي ايران و پاسداري از اسلام و دستاوردهاي انقلاب اسلامي و حمايت از مظلومان و مستضعفان جهان (غيرمعارض با اسلام) تحت فرمان مقام معظم رهبري خدمت ميكنم و شهادت در راه خدا را فوزعظيم ميدانم و آمادهام جان خود را در راه دفاع و حراست از اسلام، نظام و كشور جمهوري اسلامي ايران فدا كنم. من حفظ حيثيت و شرافت سربازي و اخلاق اسلامي را سرلوحه زندگي خود قرار ميدهم، اصول و مقررات حفاظتي را مد نظر داشته، در حفظ اسرار نظامي و دولت كوشش و از انجام هر گونه فعاليت سياسي ممنوعه و وابستگي به احزاب و گروههاي سياسي خودداري ميكنم و از اموال، وسايل و اسنادي كه به من سپرده شده با نهايت دلسوزي و دقت، نگهداري خواهم كرد...».
تفكر سربازگيري به حدود 400 سال پيش از ميلاد مسيح برميگردد، البته به خاطر موقعيت سياسي و اجتماعي آن زمان جذب افراد براي خدمت به كشور به شكل قانونمند به مرحله عمل در نيامد و محدود به همان اصول ابتدايي يعني استخدام افراد مزدور و داوطلب شد.
سربازگيري در ايران كه در طول تاريخ نامهاي مختلفي نظير محافظ ، گارد جاويدان، ياران فناناپذير، قزلباش، قوايمحلي، تفنگچيلر، قوللر، نسقچيلر، سپاهيانايلات، قواي ولايتي و ... داشته تاريخچهاي طولاني دارد كه ذكر تمام آن از حوصله اين گزارش خارج است. اما طبق گزارش سايت پليس، سربازگيري برمبناي «بنيچه» كه چندان قدمتي هم ندارد، ضروري بود.
لغت بنيچه از كلمه «بن» به معني اصل و ريشه مشتق شده اما بهتر آن است كه آن را ماخوذ از كلمه «بنه» به معني جفـت بدانيـم كه واحد تفسيم ماليات در روستاست، چرا كه بنه يا جفت كه اصطلاحي كشاورزيست به مقدار زميني اطلاق ميشود كه با يك جفت گاو ميتواند آن را شخم بزند و چون تقسيمبندي در روستا بر مبناي جفت گاو و زمين بود، ميزان اين نوع ماليات را نيز بر آن استوار ميكردند و براي اينكه مبناي سربازگيري قاعده ثابت و مشخصي داشته باشد از اين رويه استفاده شد و به اين ترتيب مقـرر شـد هـر دو بـه تناسب و تعداد بنه و جفت داير خود كه بر همان اساس ماليات ميپرداخت تعدادي هم سرباز بدهد و در اين مورد تعيين شد كه از هر 10 نفر اهل روستا يك تن به خدمت سربازي برود. علت هم اين بود كه در آن هنگام جمعيت ايران در حدود 10 ميليون نفر بـود كــه از اين عده پنج ميليون را زن و از پنج ميليون نفر باقيمانده نيز حدود سه ميليون نفر را كودكان و اعيان و اشراف و طبقه علمــا و روحانيــون تشكيل ميدادند.
در آن زمان حدود يك ميليون مرد شرايط خدمت سربازي را داشتند و چون احتياج كشور در حدود 100هزار نفر بود مقرر شد كه ازهر 10 هزار نفر مرد واجد شرايط خدمت فقط يك نفر كه جوانتر، علاقمندتر بود به نام سربــاز انتــخاب و به خدمت سربازي اعزام شود.
همچنين در قوانين آن زمان مقرر شده بود كه سرباز خود داراي ملك و حشم باشد و در غير اين صورت آن 9 نفري كه به سربازي نميرفتند بايد مـبلغ 100 تومان بطور سرشكن جمعآوري كرده و براي خريد ملك، باغ، حشم، ايجاد علاقه و انگيزه به سرباز تعيين شده ميدادند كه البته ملك و دارايي خريداري شده تا خاتمه خدمت در رهن دولت باقي ميماند تا با آن از فرار سرباز جلوگيري شود و همچنين در صورت واردشدن زيان به اسلحه و ديگر اموال دولتي وثيقهاي در دست دولت باقي باشد تا آن خسارت را جبران كند!
در اين دوره خدمت سربازي با پول قابل معاوضه نبود و اگر سربازي حاضر و مايل به خدمت نبود ميتوانست شخص ديگري را با پرداخت مبلغي برگـزيـند و ايـن مبلغ بستگي به رضايت دو طرف و طمع شخصي داشت كه به خدمت ميرفت.
اجباريشدن سربازي در ايران
در نخستين سازمان ارتش ايران و اولين سال آغاز قرن چهاردهم هجري شمسي، شعبهاي به نام «جديــدگــيري» يــا «سربـازگيري» تاسيس شد كه يكسال بعد مقررات موقتي هم بر اساس ضوابط قبلي براي سربازگيري وضع و به تصويب مجلس شـوراي ملـي رسيد تا قانون كاملتري موافق مقتضيات اوضاع و احوال زمان تهيه شود.
چهارسال بعد، يعني در 16 خرداد سال 1304 خورشيدي در پي تشكيل اداره كل «احصائيه و سجل احوال»، قانون نظام وظيفه عمومي و احضار به خدمت زيرپرچم به پيشنهاد وزير جنگ وقت به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد كه بر اساس آن همه مردان 21 ساله بايد به اجبار به خدمت سربازي اعزام ميشدند. علاوه بر آن قانوني هم براي تعيين جمعيت حقيقي كشور و ثبت احوال آنان وضع و قانـــون خدمت اجباري سربازي نيـــز از تصويب مجلس گذشت و شعبه «سربازگيري» سابق از 28 بـهمن همان سال به «دايره نـظام اجباري» تبـديل شد.
دايره نظام اجباري در ســال 1305 به «اداره نظام اجباري» ارتقاء يافت؛ اما اين اداره نيز به تبعيت اوضاع كشور در آن زمان ثبات چنداني نيافت و در15 خرداد سال 1307 به «اداره نظام وظيفه عمومي» تغيير نام داد.
قانون نظام وظيفه عمومي در سال 1317 جايگزين قانون مصوب سال 1304 شد كه البته پس از آن نيز تغييراتي در سازمان اداره و افزايش نواحي و حوزههاي آن روي داد. به نحوي كه در سال 1313 تعداد نواحي و حوزههاي مستقل آن مطابق سازمان لشگرهاي 17 گانه به 17 منطقه سربازگيري افزايش يافتند.
مناطق و نواحي نظام وظيفه تا سال 1314 از نظر تشكيلات و امور فني تابع اداره مركزي نظام وظيفه عمومي بودند. اما از آن سال به بعد از نظر كادر سازمان جزء پادگانها و از لحاظ كارهاي فني تابع اداره مركزي باقي ماندند.
به گزارش ايسنا، در سال 1335 امور سربازگيري از ارتش منفك و به وزارت كشور واگذار شد اما اجراي اين قانون به علت عدمآمادگي وزارت كشور تا مهرماه سال 1341 به تعويق افتاد و سرانجام از 29 اسفند سال 1343 امور نظام وظيفه به ژاندارمري كل كشور محول شد و در تاريخ 30 دي 1344 نيز لايحه قانوني انتقال افسران و درجهداران و اموال نظاموظيفه به ژاندارمري كشور به تصويب دو مجلس شورا و سنا رسيد كه از اين تاريخ به بعد اداره كل مركزي به نام «اداره وظيفه عمومي» خوانده شد.
اين قانون تا پيروزي انقلاب اسلامي با تغييرات چنداني روبرو نشد؛ اما پس از آن مطابق با تغييرات سازماني، تشكيلاتي و متناسب با اوضاع و احوال، تغييراتي نيز در قوانين و مقررات سربازي به وقوع پيوست كه با برخورداري از تجربيات گذشته و ملاحظه شرايط به سر بردن كشور در ايام جنگ تحميلي با عراق، قانون خدمت سربازي مشتمل بر 67 ماده و 57 تبصره در جلسه روز يكشنبه 29 مهرماه 1363 در مجلس شوراي اسلامي تصويب و در تاريخ هشتم آبان سال 1363 به تاييد شوراي نگهبان رسيد.
سرانجام پس از حدود 27 سال قانون اصلاح موادي از قانون خدمت وظيفه عمومي با هدف توانمندسازي، رشد و تعالي، بالندگي و ارتقاي منزلت اجتماعي، خوشايندسازي و بهبود وضعيت خدمت سربازان در 22 آبان سال 90 به تصويب مجلس هشتم رسيد و پس از تاييد شوراي نگهبان در دوم آبان، 20 روزبعد از سوي رييس جمهور ابلاغ شد.
در حال حاضر خدمت وظيفه عمومي در ايران 30 سال شامل چهار دوره، ضرورت، احتياط و ذخيره اول و دوم است كه در زمان صلح تنها هر فرد ذكور ايراني بايد دوره دو ساله ضرورت را كه به تشخيص شواري عالي دفاع در صورت وجود مشمول مازاد ميتوان مدت آن را تا 18 ماه تقليل داد، سپري كند.
اصول شرافت سربازي چيست؟
بر اساس مفاد كتاب دانستنيهاي سرباز، اين اصول اعضاي نيروهاي مسلح از هر درجه و رتبهاي كه باشند مفتخر به عنوان «سرباز وليامر» هستند و بايد همواره آن را رعايت كنند؛ چرا كه رعايت اين اصول، اساس و پايه انضباط را پيريزي كرده و اصول «شرافت سربازي» ناميده ميشود و كه بخشي از آن به شرح زيراست.
«من يك سرباز ايراني هستم كه در اطاعت از خدا، رسول و ولايت فقيه به منظور حفظ نظام، استقلال، تماميت ارضي كشور جمهوري اسلامي ايران و پاسداري از اسلام و دستاوردهاي انقلاب اسلامي و حمايت از مظلومان و مستضعفان جهان (غيرمعارض با اسلام) تحت فرمان مقام معظم رهبري خدمت ميكنم و شهادت در راه خدا را فوزعظيم ميدانم و آمادهام جان خود را در راه دفاع و حراست از اسلام، نظام و كشور جمهوري اسلامي ايران فدا كنم. من حفظ حيثيت و شرافت سربازي و اخلاق اسلامي را سرلوحه زندگي خود قرار ميدهم، اصول و مقررات حفاظتي را مد نظر داشته، در حفظ اسرار نظامي و دولت كوشش و از انجام هر گونه فعاليت سياسي ممنوعه و وابستگي به احزاب و گروههاي سياسي خودداري ميكنم و از اموال، وسايل و اسنادي كه به من سپرده شده با نهايت دلسوزي و دقت، نگهداري خواهم كرد...».