سرویس سیاست مشرق - روزانه میتوان از لابهلای گزارشها و عناوین خبری رسانههای مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابلتوجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که میتواند برای مخاطبین قابل استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه "ویژههای مشرق" نکات و تأملات قابلاستخراج از رسانهها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با «ویژههای مشرق» همراه شوید.
*******
** نظام باید «امامِ نوفل لوشاتو» را سرلوحه قرار دهد
روزنامه اعتماد در یادداشتی به قلم «علی شکوهی» فعال اصلاح طلب نوشت:«امام خمینی تاکید داشت اسلام موردنظر ایشان در صورت پیروزی، نظامی خواهد ساخت کاملا دموکراتیک و مردمی که در آن مراعات حقوق همه اقشار و اصناف بشر خواهد شد. در نظام جدید مبتنی بر اسلام، روحانیت به مثابه یک طبقه سیاسی در قدرت حضور نخواهد داشت و مقام مادامالعمر نداریم. آزادی امری مقدس از منظر اسلام است و آزادی مردم در جمهوری اسلامی تضمین میشود».
این روزنامه اصلاح طب در ادامه نوشت:«به گمان بنده دوران حضور امام خمینی در پاریس از این نظر مهم است که امام خمینی مجبور بود با مردم جهان حرف بزند و به تبیین اسلام موردنظر خود بپردازد تا دیگرانی را که هیچ آشنایی خاصی با اسلام نداشتند، جذب مکتب خودش کند. آن اسلام بسیار جذاب است و پیامش مورد قبول واقع میشود و رمز موفقیت امام در آن مقطع همین توصیف و تبیینی است که ایشان از اسلام موردنظر خود در عرصه جهانی عرضه کرد. اکنون هم آن پیام جذابیت خودش را دارد و منطقی و انسانی و دموکراتیک و سازگار با جوامع مدرن مینماید».
در ادامه این مطلب آمده است: «تلاش بزرگانی مانند مرحوم بازرگان و مرحوم یدالله سحابی در چندین دهه قبل از انقلاب برای آشتی دادن دین با علوم جدید را نسل ما به یاد دارند و هیچ انسان منصفی نمیتواند تاثیر این بزرگان را در مسلمان ماندن بسیاری از دانشجویان انکار کند».
یکی از کارویژه های جریان تحریف، معرفی «امامِ منهای خط امام» است. کلید واژه «امامِ نوفل لوشاتو» نیز بر همین اساس طراحی شده است. این در حالی است که منظومه فکری امام خمینی(ره) همواره متکی بر قرآن کریم و اهل بیت(ع) و آموزههای دینی بوده و هیچگاه تابع مکان جغرافیایی نبوده است.
بر همین اساس «امامِ نوفل لوشاتو» همان «امامِ جماران» و «امامِ قم» و «امامِ نجف» بوده است. امام خمینی، همواره اسلام آمریکایی و به عبارتی اسلام بی تفاوت در برابر جنایات صهیونیسم و آمریکا و اسلام چشم دوخته به آمریکا و قدرتهای بزرگ را مردود می دانستند.
اعتماد به صدق وعده الهی، بی اعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی، باور عمیق به مردم سالاری و احترام به آرای مردم، توجه ویژه به حمایت از محرومان و مستضعفان، مخالفت جدی با خوی کاخ نشینی و اشرافیگری، اعتقاد به استقلال و نفی سلطه پذیری، توجه ویژه به مسئله وحدت ملی و...از خطوط اصلی تفکر امام و راه امام و خط امام خمینی(ره) بوده است.
اکنون سالهای طولانی است که پروژه «معرفی امامِ منهای خط امام» به کارویژه اصلی افراطیون اصلاح طلب بدل شده است. همان طیفی که هیچ اعتقادی به مردم سالاری ندارد و به دلیل شکست در انتخابات، رأی مردم را لگدمال کرد؛ جریانی که حامی اصلی مدیران نجومی بگیر است و این مدیران متخلف را ذخیره نظام معرفی می کند؛ طیفی که مفسدان گردن کلفت اقتصادی را کارآفرین برتر و نخبه معرفی می کند؛ و همان جماعتی که دولت آمریکا را کدخدا می نامد و مدعی است که باید همچون برده ای در مسلخ و بره ای در مذبح، در خدمت آمریکا باشیم و جریانی که مدعی است توان دفاعی و قدرت موشکی ایران قابل معامله است.
لازم به ذکر است که این روزنامه اصلاح طلب در این یادداشت از بازرگان تمجید کرده است.این در حالی است که بازرگان در اردیبهشت سال 60 در مقاله ای در روزنامه میزان، منافقین را «فرزندان نهضت آزادی» نامید.
امام خمینی(ره) در 19 بهمن سال 66 در توصیف بازرگان و نهضت آزادی تاکید کردند:«نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر حتی منافقین - این فرزندان عزیز مهندس بازرگان - بیشتر و بالاتر است».
** اصرار بر اخذ تضمین از آمریکا نشانه ناتوانی دولت رئیسی است
روزنامه شرق در مطلبی نوشت:«تحقق تمام شعارها و وعدههای دولت سیزدهم در حوزه اقتصادی و معیشتی و...عملا به احیای برجام و لغو تحریمها گره خورده است... اصرار ایران برای دریافت تضمین از دولت بایدن درباره بازگشت به برجام یکی از عواملی است که موجب تأخیر دولت رئیسی در ازسرگیری مذاکرات شده است. گرفتن تضمین از آمریکا یکی از مهمترین اهداف پیشرو در گفتوگوهاست تا اگر دولتهای بعد از «جو بایدن» تصمیمی مانند ترامپ گرفتند، نتوانند از برجام خارج شوند یا دوباره تحریمهایی را علیه ایران اعمال کنند. اتخاذ چنین سیاستی از سوی دولت سیزدهم نشاندهنده ناتوانی این دولت در سیاست خارجی است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«متأسفانه دولت سیزدهم در حوزه دیپلماسی چندان قدرتمند عمل نمیکند. از نظر مقررات حقوق بینالملل واضح است که نهتنها دولت بایدن از نظر قانونی نمیتواند چنین تعهدی از جانب دولتهای آینده بدهد، به نظر میرسد در صورت دادن چنین تعهدی هم مجلس سنا آن را تأیید نخواهد کرد؛ بنابراین برجام تنها توافقنامهای اجرایی است و هر رئیسجمهور دیگری در آمریکا و در آینده میتواند آن را کنار بگذارد».
در ادامه این مطلب آمده است:«در شرایط اقتصادی امروز که معیشت مردم، کسری بودجه دولت و... نان سفره مردم را لاغر کرده است، باید از همه توان و فرصتها در جهت بهبود وضعیت اقتصادی استفاده کرد؛ بنابراین تدابیر سیاست خارجی دولت نقش کلیدی و سازنده دارد. امروز مردم بیشتر نیاز به رفع موانع معیشتی دارند تا دیدار با مسئولان و بازدیدهای ادواری».
روزنامه شرق همان روزنامه ای است که در سال 94 در اوج بدعهدی دولت اوباما در صفحه اول روزنامه با تیتر درشت نوشت «امضای کری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام». «مهدی رحمانیان» مدیرمسئول روزنامه شرق چندی بعد با اشاره به چرایی انتشار این قبیل تیترها گفت: «من مبالغه را قبول دارم. این مبالغهها باید میشد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک میکرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند».
دولت روحانی، امضای وزیر خارجه آمریکا را تضمین قلمداد کرد و به همین خاطر تعهدات خود را یکطرفه و شتابزده و پیش دستانه اجرا کرد. در مجموع اعتماد دولت روحانی به آمریکا موجب شد که علیرغم ایجاد محدودیت گسترده در صنعت هسته ای کشورمان، تحریم ها نیز تقریبا دو برابر شود.
و حالا مدافعان این رویکرد و جماعتی که آمریکا را کدخدا می نامید، اصرار بر اخذ تضمین از آمریکا را نشانه ناتوانی دولت رئیسی قلمداد می کند.
بهتر است این روزنامه اصلاح طلب یکبار دیگر مصاحبه ظریف با شبکه تلویزیونی سیانان را مرور کند. «محمد جواد ظریف» وزیر سابق امور خارجه - شهریور ۹۷- در مصاحبه با شبکه تلویزیونی سیانان و در پاسخ به این سؤال خبرنگار که «اگر شما احساس میکردید آمریکا به تحریمها اعتیاد دارد، چرا توافق را ادامه دادید؟» گفت:«این شاید یک اشتباه بوده است اما مشکل اینجا بود که احساس ما این بود ایالات متحده یاد گرفته که دست کم در مورد ایران، تحریمها علیرغم ایجاد مشقتهای اقتصادی، نتایج سیاسی مد نظر آنها را به بار نمیآورند و من فکر میکردم که آمریکاییها این درس را یاد گرفتهاند. متأسفانه، اشتباه میکردم».
دولت روحانی که با تمسخر منتقدان، مدعی بود که مسلط به «زبان دیپلماسی» است، قواعد بدیهی همچون «توازن تعهدات»، «همزمانی اجرای تعهدات»، «اخذ تضمین از طرف مقابل» و «پیش بینی برگشت پذیری امتیازات واگذار شده در صورت نقض عهد» که قاعده عقلی هر قرارداد عادی حقوقی است را مطلقاً در برجام رعایت نکرد و عملاً توافق، به شکل دو مرحلهای (واگذاری نقد و یکجای امتیازات در مقابل وعدههای نسیه تدریجی و فاقد ضمانت طرف مقابل) تدوین و اجرا شد.
** یأس آفرینی و بن بست نمایی وضع کشور توسط شرکای دولت روحانی
«حسین انصاری راد» فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده مجلس ششم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«واقعیت این است که در دهههای گذشته سیاست خارجی و داخلی ما به بنبست خورده است. اتفاقاتی که در انتخابات ریاست جمهوری رخ داد نشان میدهد که راهی که در پیشگرفته این به بنبست رسیده است.یکی از شعارهای اصلی ما در سیاست خارجی دشمنی با آمریکا و محو اسرائیل بود. به همین دلیل نیز هزینههای زیادی در این زمینه پرداخت شد. نتیجه این نوع سیاست ورزی به ارتقای اقتصادی و سیاسی ایران در مجامع بینالمللی نینجامید».
وی افزود: «این سخن به معنای این است که نهتنها شعارهایی که داده میشد تحقق پیدا نکرد و بلکه این شعارها به ضرر کشور نیز تمامشده است. از سوی دیگر جنگ و دشمنی درنهایت نتیجه مطلوبی به همراه نخواهد داشت... برخی از کشورهای عربی بهجای اینکه با اسرائیل که دشمنی واقعی آنهاست و سرزمینها آنها غصب کرده است با دیگران دشمنی میکنند و رابطه خود با اسرائیل را از سر گرفتهاند».
این فعال اصلاح طلب در ادامه تصریح کرد:«امروز در شرایطی قرارگرفتهایم که مردم از مدیریت و آینده کشور مأیوس هستند. .به همین دلیل نیز نسبت به موضوعات مختلف معترض هستند... قرار بود ایران اسلامی کانون معنویت، اخلاق و دموکراسی باشد. اسلام نیز در چارچوب آزادی زنده است. کسانی که برداشتی جز این دارند اشتباه میکنند. شکنجه در چارچوب اسلام رحمانی جایگاهی ندارد. پیامبر اسلام پس از فتح مکه خانه ابوسفیان را که دشمن اصلی ایشان بود خانه امن قرارداد و اجازه نداد کسی به خانه وی تعدی و تعرض کند».
تحصن و دهن کجی به مطالبات مردم و مشکلات جامعه در مجلس ششم، جنگ قدرت و در نهایت انحلال شورای شهر اول، ایجاد آشوب و التهاب در انتخابات ریاست جمهوری 88، سلفی حقارت و کمیته رفع حصر در مجلس دهم، شورای اسم و فامیل در شورای شهر پنجم تهران، فسادهای نجومی، کرسنت، توتال، صندوق ذخیره فرهنگیان و کارخانه هفت تپه و...تنها بخشی از کارنامه جریان اصلاح طلب در دهه های اخیر است.
اصلاح طلبان حداقل در 8 سال گذشته نه تنها دولت را یکجا قبضه کرده بودند، بلکه بخش قابل توجهی از مجلس دهم را نیز در اختیار داشته و شورای شهر و شهرداری را نیز 4 سال به صورت کامل در اختیار گرفتند.
اما آیا قبضه کردن دولت و مجلس و شورای شهر و شهرداری تهران توسط اصلاح طلبان به گشایش در امور مردم ایجاد شد؟! آیا آنچنان رونقی ایجاد شد که دیگر هیچکس به پول یارانه نیاز پیدا نمی کرد؟! آیا قیمت دلار به یکهزارتومان کاهش پیدا کرد؟! آیا چرخ کارخانه ها و سانتریفیوژها همزمان چرخید؟!
جریان اصلاح طلب از ابتدای پیروی انقلاب تاکنون حداقل 34 سال در مناصب ارشد اجرایی و تقنینی حضور داشته اما همواره ژست شاکی و منتقد به خود گرفته و مشغول سیاه نمایی و یاس آفرینی است.
اکنون مردم هنوز با میراثِ شوم دولت تدبیر و امید دست و پنجه نرم می کنند. با اینحال بانیان این وضع و شرکای اصلی دولت روحانی، بجای عذرخواهی و تلاش برای جبران خسارت ها، اصرار دارند که بر زخم مردم نمک بپاشند.