سرویس فرهنگ و هنر مشرق - چند روز قبل مشرق گزارشی را درباره فعالیتهای اخیر برادران کیایی در پروژهای تحت عنوان «قصه هزار و یک شب» را منتشر کرد. در متن این گزارش آمده بود که این مجموعه یکی از پروژههای گرانقیمت میلیاردی سامانه فیلیمو است که به زودی وارد مرحله پیش تولید میشود.
بیشتر بخوانید:
پروژههای دهها میلیاردی فیلیمو هدیه به برادران کیایی/ حمایت از آشوبگران خیلی زود جواب داد! +تصاویر
پس از انتشار این گزارش، مشرق به اطلاعات بیشتری درباره پروژه «قصه هزار و یک شب» دست یافت. شنیدههای حاکی از آن است که ابعاد تولید این سریال ۳۰ قسمتی فراتر از همکاری برادران کیایی با فیلیمو و دریافت بودجه ساخت از این سامانه است. «قصه هزار ویک شب» اثری تک محصولی نیست و دو کشور ترکیه و روسیه در آن مشارکت دارند.
یکی از جنجالیتری ابعاد این پروژه مشارکت سرمایهگذار طرف روس در این سریال بر اساس راهبردهای استراتژیک سیاسی و تولیدات مشترک فرهنگی میان جمهوری اسلامی و روسیه است.
جزئیات این پروژه از این جهت قابل تامل است که سرمایهگذار روس به برادران کیایی به عنوان فیلمسازی و نمایندگان جمهوری اسلامی مینگرد. در حالیکه رویکردهای برادران کیایی در قالب استوریهای اخیرشان در آشوبهای اخیر نشان میدهد که آنان را باید در گروه منتقدان جدی جمهوری اسلامی گنجاند.
برادران کیایی در حالی از مواهب مشارکت مالی روسیه بهرهمند میشوند که خودشان از چریکهای مبارز مجازی داخلی هستند. از عملکرد و نحوه موضعگیریهای برادران کیایی مهمتر این است که این دو در مقام تهیهکننده، نویسنده و کارگردان کارنامه معتبری برای ساخت محصول مشترک را ندارند.
از سوی دیگر شنیدههای دیگری حاکی از آن است که یکی از مهمترین نهادهای حاکمیتی از سریال «قصههای هزارو یک شب» حمایت میکند و زمینه مشارکت کشور روسیه رااین نهاد مهم فرهنگی فراهم آورده است.
سازمان فرهنگ و ارتباطات یکی دیگر از مهمترین ارگانهای دولتی تکمیل کننده پازلهای بینالمللی این سریال است.
یکی از مهمترین نهادهای فرهنگی کشور که مشخص نیست بر اساس کدام سلیقه فرهنگی در میان طیف وسیعی از جامعه خلاقان و نخبگان سینمایی برای ساخت این سریال به گزینه برادران کیایی رسیده است.
از مسئولان فرهنگی در «سازمان فرهنگ و ارتباطات» انتظار میرود در انتخاب افرادی که قرار است در حوزه سینما توسط این نهاد مهم فرهنگی حمایت شوند، یک بازنگری اساسی صورت پذیرد تا نمایندگان سینمایی از ایران که قرار است محصول مشترکی را تولید کنند، دارای اعتبار و پشتوانه هنری قدرتمندتری باشند.
خالتورسازی یکی از ژانرهای فرعی در سینمای ایران با مثلث منوچهرهادی، مسعود اطیابی و مصطفی کیایی تثبیت شد.
با انتخاب برادران کیایی برای حضور در این پروژه قطعا نخبگان حوزه سینمای خالتور که صاحب سبکتر از آنان هستند نسبت به این انتخاب موضعگیری خواهند کرد، چون فرصت تولید مشترک سریال به واسطه پیگیریهای نهادهای فرهنگی مهم مگر چند بار در طول چهل و اندی سال گذشته فراهم شده که این چنین با انتخابهای بشدت اشتباه مواجه میشود؟
این سئوال را باید با مسئولان سازمان فرهنگ و ارتباطات مطرح کرد که در چند ماهه اخیر فیلمسازانی فراوانی بودند که دست کم اگر مخالف رخدادهای اخیر بودند اما با انتشار مواضع لحظهای خود چنگ روی صورت حاکمیت نکشیدند. چطور افرادی نظیر برادران کیایی، همزمان با پخش سریال بشدت نازلشان با انتشار پست و استوریهای مکرر (با هر هدفی) به عنوان چهرههای مرجع اجتماعی مشغول نفت ریختن روی آتش آشوبها بودند و در نهایت با یک انتخاب مهلک برای ساخت یک پروژه بینالمللی باید توسط این نهاد حمایت شوند؟