به گزارش مشرق، سازندگان سریال «جیران» هم می دانستند که برای بافتن قصههایشان نمیتوانند پایبند به هر آنچیزی باشند که در تاریخ نوشتند و برای همین از همان ابتدا با کلیدواژه «سریال عاشقانه جیران» کار را پیش بردند. داستان سیاوشخان زندی و سارای گرجی و جیران تجریشی و داستان عشق مثلثی یک شاه ایرانی، هر چه که در این سریال سروشکل گرفته، بیشتر از اینکه یک واقعیت تاریخی باشد در ذهن نویسندگان سریال پرداخته شده است.
البته که پسوند عاشقانه، سازندگان جیران را از هر گونه قضاوت نسبت به تحریف در روایتهای تاریخی خلاص می کرد. از همان قسمتهای آغازین سریال، کارگردان پای تخت ناصرالدین شاه قصهاش را پهن کرده و وقایع تاریخی دورچینی برای جنگ قدرت بین زنان درباری شد.
قدرت میتوانست عنصر مهم و محرکی برای پیشبرد هر قصه باشد به شرط آنکه به روابط سیاسی دوران قاجار اینقدر ساده انگارانه نگاه نمیشد. به هر حال مسیری که کارگردان از ابتدا انتخاب کرده بود خیلی زود سریال را به نقل احوالات و روابط آدمهای داخل دربار شاهی تقلیل داد. آن هم درباری که تمام مناسبات قدرتش در بند طامات بافیهای زنان بزک دوزک کرده دربار ناصری تعریف می شوند. تاریخ برای سازندگان جیران، گریزگاهی شده بود تا بتوانند قصهها را کمی وسعت بدهند اما هر چه کار پیش میرفت، همین پرگویی تاریخی نه تنها کمکی نکرد بلکه محملی برای آب بستن به قصه شد.
البته که مشکلات فنی و داستانی جیران در کشدار شدن این قصه بی تاثیر نبود. سریالی که تعداد قسمتهایش کمتر از ۵۲ قسمت بود اما برای سرجمع کردن پرگوییهایش، قصه را کش دادند.
سریال به متن تاریخ وفادار نیست و طراحی شخصیتها و حتی لوکیشنهای سریال دچارخطاهای فاحشی است به عنوان نمونه خیلی از بخشهای کاخ گلستان مثل ساختمان شمسالعماره که بارها در سریال نشان داده شده، آن زمانی که این داستان روایت میشود یعنی در اوایل دوره ناصرالدین شاه اصلا وجود نداشتهاست. سریال پر است از این گافهای تاریخی اما برای مخاطب ناآشنای با روایات تاریخی چنان ژست میگیرد و آدمها و روابطش را می چیند که گویی هر آنچه میگوید عین واقعیت است.
جیران بعد از ۵۲ قسمت به پایان رسید اما نه توانست به تاریخ وفادار باشد و نه یک داستان عاشقانه جذاب شود. تقلید از فضای عاشقانهی «شهرزاد» هم به سازندگان جیران کمک نکرد. بیشتر صحنههای دو نفره، دیالوگ گوییهای ضعیف و خسته کننده هستند؛ حال میخواهد این دیالوگهای عاشقانهی برای خدیجه و سیاوش باشد یا از زبان شاه یا مادرشاه گفته شود.