به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
مصطفی معین نامزد ناکام حزب مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری ۸۴ به نامهنیوز گفته است: فکر میکنم تا انتخابات ریاستجمهوری در سال ۱۴۰۰ گزینههای متعددی خواهیم داشت. یکی از شاخصترین آنها میتواند آقای جهانگیری باشد، ولی اینطور نیست که نامزدها فقط به او محدود شود و گزینههای دیگری وجود نداشته باشد.
وی درباره لاریجانی نیز گفته است: من آقای علی لاریجانی را یک رجل سیاسی باهوش میدانم زیرا از دیرباز در موقعیتهای مختلف کم و بیش شاهد عملکرد او بودهام. ازطرف دیگر فکر هم میکنم نوع دیدگاههای او به تدریج نسبت به گذشته مقداری تعدیل شده است.
در شرایط فعلی نه خود او ادعای نامزدی ازسوی اصلاحطلبان دارد و نه اصلاحطلبان او را به عنوان یک گزینه اصلاحطلب قبول دارند، اما در شرایط خاص ممکن است این نزدیکیها بیشتر شود. برعکس نیز میتواند باشد و تا زمان باقیمانده تا انتخابات بعدی فاصلهها بیشتر شود.
در همین حال اسماعیل گرامیمقدم سخنگوی حزب اعتماد ملی که مدتی در خارج کشور متواری بود، به روزنامه آرمان گفته است: بعد از چیدمان دولت دوازدهم، اصلاحطلبان بااینکه بار پیروزی را بیشتر به دوش کشیدند، آنچنان ازطرف اعتدالگرایان به مشورت گرفته نشدند. ازطرفی نیز ارتباط بیشتر وحمایت از جریان اصولگرای معتدل در سالهای اخیر موجب نگرانی برای کمرنگ شدن هویت اصلاحطلبی شده است.
در چنین شرایطی ضروری است در انتخابات ۱۴۰۰ اصلاحطلبان با هویت اصلاحطلبی وارد عرصه شوند. حفظ منافع ملی یکی از اولویتهای اصلاحطلبان است که دراین راستا طبعا باید برخی ائتلافها پیشبینی شود، اما ائتلاف باید با برنامه، قاعده و تفاهمی قابل اجرا باشد، چراکه ائتلافهای نانوشته خسارت زیادی به هویت جریانهای سیاسی وارد کرده است.
جریان اصلاحات با حفظ هویت یا پیروز خواهد شد که میتواند در عملیاتی شدن مطالبات مردم موثرتر باشد، یا شکست خواهد خورد که با حفظ و بازیابی هویت موجب ماندگاری اصلاحات خواهد بود. هویت اصلاحطلبی اهمیتی بیشتر از پیروزیهای مقطعی دارد و اصلا اولویت اصلاحطلبان پیش از پیروزی باید سامان و سازمان دادن به هویتشان باشد.
اگر هم نیمنگاهی به ائتلاف با اصولگرایان معتدل داریم، باید ابتدا نتیجه عملکرد دولت اعتدالگرا و نگاه مردم به آن مشخص شود. ترکیب کابینه و استانداران گلایههای زیادی را بین مردم و گروههای مرجع اصلاحطلب ایجاد کرد و این «تعامل به هر قیمت» خساراتی دارد که اگر اصلاحطلبان به آن توجه نکنند، حتما جبرانش دشوار خواهد بود. ائتلاف با افرادی که نقشی پررنگ در به انحصار کشیدن دولت و سابقهای گسترده در اصولگرایی داشتهاند، یعنی بنبست. اصلاحطلبان به همین سادگی نمیتوانند با اصولگرایان معتدلی که نقش اصلی در ایجاد انحصار در چیدمان دولت و استانداران داشتند، ائتلاف کنند.
وی همچنین در پاسخ این سؤال که اصلاحطلبان هویت مشخصی دارند وحتما مصادیق متعددی برای نامزدی ریاستجمهوری معرفی خواهند کرد، تصور نمیکنم اصلا اصلاحطلبان در این اندیشه باشند که با نامزدی از اصولگرایان ائتلاف کنند که دغدغه مطالبات بدنه اجتماعیشان را ندارد. این جریان پتانسیلهای زیادی برای طرح شدن در انتخابات مجلس و ریاستجمهوری دارند و نیازی به دست کشیدن از هویت برای یک پیروزی ضعیف و نحیف با نامزدی شاخص از جریان اصولگرایی ندارند.
«اگر شرایط به گونهای شود که اصلاحطلبان ردصلاحیت شده و رقابت بین لاریجانی با فردی مانند رئیسی باشد، تصمیم چه خواهد بود؟» گفته است: اصلاحطلبان به دلیل حضور فردی مانند آقای رئیسی در صحنه، چشم بسته از آقای لاریجانی حمایت نخواهند کرد. طبعا به فراخور شرایط و موقعیت فکرهایی در این مورد خواهد شدُ اما با نقش تاثیرگذار آقای لاریجانی در چیدمان دولت امکان حمایت اصلاحطلبان از او دور از انتظار است.
وقتی جریان آقای لاریجانی درمورد کابینه دولت اعتدال با اصلاحطلبان مشورت نمیکند، طبعا آنچنان فرقی بین او و آقای رئیسیص برای ما نخواهد بود. اصلاحطلبان هم تجربه گرانسنگی درمورد معرفی نامزدهایی دارندکه صلاحیت آنها تایید شود و حتما هم چنین فردی وجود خواهد داشت.
انتخابات به این سمت نخواهد رفت که یک نامزد آقای لاریجانی و یک نامزد فردی تندرو باشد. حتی شاید نامزد دیگری از اصولگرایان قرابت بیشتری از آقای لاریجانی با جریان اصلاحات داشته باشد.وضعیت آینده اصلا روشن نیست، اما ما به عنوان جریان اصلاحات حتما نامزد خواهیم داشت.
آقای لاریجانی برای ایجاد ائتلاف باید از این انحصارطلبی و محدود کردن دولت به جریان خود فاصله میگرفت، اما این اتفاق نیفتاد.
با شرایط کنونی و با چیزی که تا این لحظه دیدهایم، اصلا ائتلاف اصلاحطلبان با آقای لاریجانی یا طیفهایی از اصولگرایی قابل تصور نیست.