سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
خاطره علامه جوادیآملی درباره "اثر حبس کردن حیوانات"
ایشان در این ویدئو میگویند:
"من که رفتم در اصفهان به زیارت مرحوم آقای حاجآقا رحیم ارباب. ما هرگز یک حرف عادی از ایشان نشنیدیم...
گفته بود در همین مدرسه صدر بالاخره قبلا وسیله بهداشت و اینها کم و در اتاقها موش بود.
گفت یک موشی در این حجرهها بود... یکی از همین آقایان مدرسین و استادانی که در مدرسه صدر بودند؛ این موش مزاحم بود. همینطور که میرفت ایشان یک ظرفی روی این موش گذاشت تا گربهای که میآید (او را بخورد!)
همین که گربه آمد؛ -آن آقا- ظرف را برداشتند و گربه موش را گرفت.
مرحوم حاجآقا رحیم ارباب –به نقل از آن استاد- میگفت که تا مدتها –بواسطه این کار- توفیق نماز شب از من گرفته شد."
*شیعه و اسلام ناب، سختگیرانهترین قوانین را نسبت به رعایت حقوق حیوانات (اعم از هر حیوانی!) اعمال کردهاند.
دقت شود آنچه که از زبان علامه جوادیآملی خواندیم مربوط به دفع یک حشره موذی و کثیف البته به شیوهای ظالمانه بوده است و اینکه این ظلم چطور توانست موجب سلب عبادت و توقف در مراتب عرفانی شود.
چه رسد به حیوانات دیگری که لزوما موذی نیستند و حتی فوائدی هم دارند (مثل سگ و گربه و پرنده) ولی برخی انسانها با حبس کردن این موجودات زبانبسته، با عقیم کردن آنها، با انتظار رفتارهایی غیر از طبیعت اصلی این حیوانات، با در قفس کردن آنها و... به حقوق آنان تعدی میکنند و در این قضیه ضمن ظلم به این حیوانات، موجب ظلم به خود در دنیا و آخرت نیز میشوند.
ضمن اینکه باید دانست همدم شدن با حیوانات و مقولاتی مثل سگبازی و گربهبازی و... جدای از اینکه برای زیست فردی و اجتماعی انسان خطراتی دارد و گاها تعدی به حقوق سایر شهروندان است؛ منطقا نیز رفتارهایی پسندیده و منطبق با فطرت نیستند و موجب افول از انسانیت میشوند.
***
ریشه اینهمه عناد با نظام اسلامی در کجاست؟
نمایش یأس فلسفی محسن آرمین برای تشویق براندازی
محسن آرمین، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی در یک مصاحبه، اظهارات عجیبی را پیرامون امروز و اکنون سیاست ایرانی مطرح کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین او گفته است: عرصه سیاست عرصه رقابت میان گفتمانهای سیاسی است نه رقابت احزاب سیاسی. گفتمانها هستند که با هم رقابت میکنند. مادام که یک گفتمان قادر به پاسخ گویی به مبرمترین نیازهای جامعه باشد و در حل مشکلات و رفع موانع کارآمد و راهگشا باشد، به حیات خود ادامه میدهد...حال اگر گفتمان رقیبی پا به عرصه بگذارد و به نیازهای اساسیتر و مبناییتر بپردازد و در راهگشایی و ارائه طریق، توانمندتر و کارآمدتر عمل کند خواهناخواه گفتمان اول را از میدان به درخواهد کرد و طرفداران بیشتری جذب خواهد کرد. در حال حاضر من گفتمان رقیبی و آلترناتیوی که دارای چنین توانمندی و کارآمدی باشد برای اصلاحات نمیشناسم!
او در عین حال تصریح میکند: البته گفتمان اصلاح طلبی به تعریفی که تاکنون محور فعالیت اصلاح طلبان بوده است نیز نشان داده که توان حل مشکلات را ندارد و نمیتواند پاسخگوی نیازها و ضرورتهای این مرحله از مبارزات سیاسی اجتماعی ملت ایران باشد. بنابراین این گفتمان باید مورد تجدید نظر و بازنگری قرار گیرد و متناسب با نیازها، این مرحله از تحولات اجتماعی و سیاسی کشور به روز شود.
آرمین در عین حال با بیان اینکه راه حل کارآمدتری برای حل مشکلات جامعه نسبت به صندوق رأی نمیشناسم، گفته است: جامعه دیگر از انتخابات غیر رقابتی که در آن عرصه رقابت کاملاً مهندسی شده باشد استقبال نمیکند!
این فعال چپ در بخش دیگری از اظهارات خود نیز تأکید میکند: راه حل جایگزین یعنی تعیین تکلیف مشکلات کشور و جامعه در کف خیابان. فکر میکنم اول بپذیریم که کف خیابان راه حل نیست بلکه معضلات و مشکلات را پیچیدهتر، آزادیها را محدودتر میکند و هزینههایی فراتر از ظرفیتهای جامعه به جامعه تحمیل میکند، بعد میتوان در باره بازسازی و تجدید نظر گفتمان اصلاحی به بحث و تأمل نشست.
آرمین در ترجیعبند اظهاراتش همچنین گفته است: در واقع جامعه نسبت به کارآمدی نظام در حل مشکلات بی اعتماد و از تحقق آینده بهتر ناامید شده است. به عبارت بهتر شکاف بی اعتمادی میان جامعه و نظام عمیقتر شده است![1]
*سیاست یک امر پیچیده و سخت است که شناخت سره از ناسره در آن کار بصیرت نافذ است. از همین روست که شاید با خوانش ابتدایی از اظهارات آرمین، نکته چندانی فهم نشود و با نور انداختن به زوایای پنهان اظهارات اوست که حقایق تلخ نمایان میشود!
دقت شود که آرمین در صحبتهای مغشوش خود همه دستاویزهای سپهر سیاست برای بهبود اوضاع را در ظاهر امر از حیّز انتفاع خارج میکند.
او اصلاحطلبی را فاقد توان لازم برای حل مشکلات معرفی میکند، سپس از این میگوید که در جهت حل مشکلات، رقیبی هم برای اصلاحطلبی نمیشناسد، در ادامه از راهکار صندوق رأی میگوید اما همزمان از استقبال نداشتن جامعه نسبت به انتخابات حرف میزند و در بحث انتخاب آخر یعنی فتنه و اعتراض خیابانی هم میگوید خب! این راه خوبی نیست...
به سخن دیگر اینکه آقای آرمین تقلا کرده یک تناقض فلسفی را در استتار کلمات بپوشاند و ادعا کند که میشود همزمان هم روز باشد و هم شب!
اما این ممکن نیست.
و منطق میگوید وقتی چنین چیزی ممکن نباشد، یکی از دو امر استیلا خواهد داشت. یا اصلاح یا حرکت خیابانی!
در صحبتهای آرمین نیز بر اساس سابقه فتنهگری آقایان و طبق آنچه که مثلا سعید حجاریان اخیراً مبنی بر "مرگ اصلاحات صندوقمحور" اظهار کرد؛ باید این نکته بدیهی را فهمید که آرمین با ایما و اشاره و علیرغم مذمت ظاهری اما در حال تشویق جامعه و مخاطبان خود به سمت اعتراض است و آدرس کف خیابان را با ایما و اشاره نشان میدهد.
این دریافت تحلیلی هنگامی تقویت میشود که بدانیم این فرد در اظهارات ترجیعبند خود مبنی بر اینکه "جامعه نسبت به کارآمدی نظام در حل مشکلات بی اعتماد شده است"! در حال کشیدن آخرین ضامن برای انفجار اعتراضات خیابانی است.
زیرا در کتب علوم سیاسی به وضوح آمده است که:
"پایه حیثیت و اعتبار نظام سیاسی در توانایی و کارآییاش در حل دشواریها و خواستهای مردم جامعه است. اگر نظام سیاسی کارآیی نداشته باشد و در پاسخ خواستهای شهروندان ناتوان گردد، پشتیبانی مردم نیز از نظام سیاسی کم یا ناپدید میشود و بیحمایت مردم از حاکمیت، پایههای مشروعیتش لرزان شده و اندیشه مشروعیت تازهای پدیدار میشود."(مبانی علم سیاست _ سیدداود آقایی)
اکنون واضحتر شد که آقای آرمین و دوستان ایشان ضمن تقلا برای از دسترس خارج کردن بزرگترین راهکار حل مشکلات مردم یعنی "صندوق رأی" و ناامیدسازی افکار عمومی؛ طرح بیحیثیتسازی نظام را نیز با هدف گرفتن توانمندی نظام برای حل مشکلات در دستور کار دارند و فیالنهایه به چیزی به نام "امکانات مشروعیت تازه" یا همان براندازی میاندیشند!
اگرچه آقایان برای فرار از برخوردهای امنیتی، در ظاهر امر، چنین چیزی را تقبیح میکنند ولی با دست و ایما و اشاره آدرس همان را میدهند.
ریشه و علت اینهمه عناد آرمین و امثال آرمین با نظام اسلامی و کارآمدیها و مثبتات آن البته بر ما پوشیده است...
***
توصیه باهنر درباره وزارت خارجه رئیسی
محمدرضا باهنر، فعال اصولگرا و از نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران درباره رئیسجمهور منتخب گفته است:
"یکی از پیشنهادات من به آقای رئیسی این است. بالأخره یکی از مسئولین سیاسی ما سفرای ما در کشورهای خارجی هستند. اعتقاد من این است که 10 تا 15 کشور در دنیا داریم که نیاز هست سفیر سیاسی باشد. ارتباط ما با 190 کشور دیگر باید اقتصادی باشد. یعنی سفیری که می خواهد در کشوری مستقر شود زمان تحویل کارنامه باید بگوید روز اولی که رفته معاملات ما با آن کشور چند میلیون یورو بوده و روز آخری که دارد می آید چند میلیون یورو شده است. اتفاقا بیشترین نقش سفرا این است که باید ارتباطات اقتصادی را بالا ببرند.
متأسفانه من در بعضی از کشورها دیدهام آقای سفیر هیچ کاری برای خودش قائل نیست؛ فقط سالی دو مرتبه با وزیر خارجه آن کشور ملاقات کند و در آن ملاقات بگویند تو خوبی، من خوبم و بیایید با هم خوب باشیم. وزیر خارجه ما باید یک معاون اقتصادی قدرتمند بگذارد و به سفرایی هم که نصب میکند و میفرستد بگوید که شاخص من برای موفقیت تو «میزان رشد ارتباطات اقتصادی» است."[2]
*این پیشنهاد راهبری و معقول در صورت توجه رئیسجمهور منتخب میتواند فصل جدیدی را در سیاست خارجی ایران و خاصّه در بحث نصب سفرای ایران رقم بزند.
فصل جدیدی که البته نتایج ملموس آن در اقتصاد کشور و زندگی مردم نیز احساس خواهد شد.
***
1_ https://etemadonline.com/content/505218
2_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1517434