سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
در ضرورت شناخت مردم از "بانیان آشوب"
رهنورد و شکاری با تشویق چه کسانی مُردند؟
محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای اصلاحطلب و از "بانیان آشوب" به تازگی در انتهای یادداشتی پیرامون اغتشاشات 70 روزه که سایت اعتمادآنلاین آنها را منتشر کرد، نوشته است:
"آنچه این سوژه، این روزها در صحنهای به گستره ایران و ایرانیان به نمایش گذاشته، برخاستن ققنوسِ زندگی از خاکستر خویش است. بیتردید، جنگ علیه این شور به زندگی، تنها جنگی است که هیچ قدرتی نمیتواند در آن پیروز شود و عشق به زندگی، تنها نیرویی است که هیچ نیرویی نمیتواند بر آن غلبه کند."[1]
*آنچه در اغتشاشات 70 روزه شاهد بودیم نه امر بیمبنایی با مضمون برخاستن ققنوس که بدمستی گرگها و جوکرهای تربیت شده در مکتب بانیان آشوب و امثال تاجیک بود!
مربیّانی که سربازان خود را با تأکیداتی مثل حق براندازی، حق کنش غیر عقلانی، اعتراض به نظام سیاسی آفت زده و الزام اعتراض در تایتانیکِ در حال غرق جمهوری اسلامی میپرورند و دست آخر همانند عروسکهای خیمهشب بازی؛ آنها را در راستای مطامع خود به خیابان میفرستند.
آیا آقای تاجیک منکر اینست که در اثر اظهارات اشاره شده از او و امثال او طی سالهای گذشته دهها جوان و شهروند بیچاره فریب خوردهاند و تبدیل به سربازان میدانی ستاد اصلاحات شدهاند؟!
امثال مجیدرضا رهنورد و محسن شکاری و نیکا شاکرمی با تشویق چه کسانی به خیابان شتافتند؟!
تاجیک پیش از این و در بحبوحه اغتشاشات طی یادداشتهای مختلفی از آشوبها حمایت کرده بود. اغتشاشگران شکارچی هستند و نظام را شکار میکنند، کسانی که حوادث اخیر را اغتشاش میدانند؛ کلبی مسلک هستند و آنچه که در حوادث اخیر دیدیم؛ جشن جنبش بود با خشونتی الهی(!) از جمله اظهارات تاجیک در رابطه با آشوبهای 70 روزه است.
***
نظام پیر شده یا شما؟!
برای آموختن سیاست؛ اصلاحطلبان را به فرانسه بفرستید!
تقی آزادارمکی، جامعهشناسِ چپ مسلک در اظهاراتی که سایت اعتمادآنلاین آنها را منتشر کرد، گفته است: جمهوری اسلامی همچنان در حال حرکت است و هنوز حس پیری را به خود منتقل نکرده، ولی از منظر گروه های بزرگی از جامعه همه شواهد موجود سیستم نشانه پیری است!
او میافزاید: جامعه به دلیل این حس پیری نسبت به سیستم پیدا کرده که هر کنشی که او (نظام) انجام می دهد را کنش مطلوبی قلمداد نمی کند در صورتی که در دوره جوانی، سیستم هر کاری که می کرد اکثریت جامعه یا سکوت می کردند یا از او حمایت می کردند به عنوان مثال در انتخابات دوره قبل، احمدی نژاد به لحاظ توانایی و نوع بیان هیچ وقت با صلاحیت تر از رئیسی نبود، ولی شاهدیم که حمایت بیشتری از احمدی نژاد و حمایت کمتری از رئیسی می کنند.[2]
*انقلاب کبیر فرانسه در سال 1789 رخ داد و بعد از گذشت بیش از 2 قرن، پشت سر گذاشتن چندین جمهوری و امپراطوری و تعویض قانون اساسی؛ فرانسویها هماکنون در جمهوری پنجم خود قرار دارند اما هنوز کسی در فرانسه حاضر نیست بگوید انقلاب فرانسه پیر شده یا انقلاب به آخر خط رسیده است!
در واقع ارمکی حتی دانشهای بدیهی سیاست را هم بلد نیست و نمیداند که 44 سالگی برای عمر یک نظام حکومتی و سیاسی حتی سن نوجوانی هم محسوب نمیشود.
ارمکی باور برساختهی خود را به مردم تحمیل کرده و میگوید سیستم هرکاری میکند؛ مردم آنرا مطلوب قلمداد نمیکنند و این نشانه پیری است!
و اما منظور ارمکی از "جامعه" یعنی یک اقلیت کامنتگذار و توییتری و اینستاگرامی که جهانشان بر اساس توهم و دروغ بنیان گرفته است. اگر اراذل و اوباش نباشند...
وگرنه "مردم" با تعریف علمی آن همچنان به نظام اعتماد دارند. به این اعتبار که بر حجم سپردههایشان در بانکها افزوده میشود، میزان کمکهای خیریه آنها به نهادهای امین حکومت افزایش سالیانه دارد، پرداخت مالیات از سوی جامعه همچنان ادامه دارد و در بعد اعتقادی هم کیست که تشییع میلیونی شهید سلیمانی بر دستان پر محبت و با ایمان اکثریت ایرانیان را ندیده باشد؟
اینکه آقای ارمکی و دوستان اصلاحطلب ایشان در کدام جهان برساختهی هور قلیا زندگی میکنند که اینچنین واقعیتهای ملموس را نمیبینند و یک اقلیت متوهم به شدت کوچک را به اکثریت نجیب و انقلابی مردم ایران ربط میدهند؛ از تأملاتی است که برای ریشهیابی اغتشاشات 70 روزه حتما بایستی به آن عنایت داشت.
ما این قضاوت را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم که امثال ارمکی و دوستان او در ستاد اصلاحات که اینچنین نظرات مغایر حقیقت میدهند پیر شدهاند یا نظام جمهوری اسلامی ایران که در مقابل تکانههای داخلی و خارجی هرروز قویتر و ماناتر میشود و هیچ نشانهای از اضمحلال در او نیست؟!
***
اعتراض تحریمکنندگان انتخابات به "انسداد سیاسی"!
محمد توسلی، فعال چپ و دبیر کل خودخوانده تشکل منحله نهضت آزادی به تازگی در یک توییت با اشاره تلویحی به بازداشت یک مجرم که شغل وکالت داشته است، نوشت:
"انسداد سیاسی در شرایطی رخ میدهد که نظام حاکم نه ارادهای برای اصلاح اوضاع داشته باشد و نه شنونده توصیهها و اهل مشورت باشد. گویا تعداد بالای احکام اعدام و بازداشتها و نیز زندانی کردن وکلای زندانیان، به این معناست که توجه به قانون و اجرای آن به کار حاکمیت بیقانون نمیآید!"
*اینکه چپهای ستادی طبقه زیستی یک مجرم را عاملی در تأیید یا ردّ جرم او میدانند از عجایبی است که تاریخ و عقلانیت با حیرت به نظاره آن نشستهاند!
به زعم اینان یک دانشجو یا یک وکیل؛ در صورتی که هممسلک آنها باشد و با سرانگشت اشاره آنان به حرکت درآمده باشد؛ در صورت وقوع هر جرمی مجرم نیست و برخورد قانونی با او به منزله انسداد سیاسی و بیقانونی است.
این قاعده البته در بخش پیوستگی با اصلاحات وزن بیشتری دارد و یک محارب یا اوباش هم هنگامی که با سرانگشت اشاره چپهای ستادی حرکت کرده باشند نیز شامل این حمایتهای عجیب و غریب خواهند شد.
ما قضاوت درباره این انگاره ذهنی ستاد اصلاحات را بر عهده مخاطبان محترم میگذاریم.
در بحث انسداد سیاسی باید دانست که این مفهوم یعنی یک حکومت (اغلب دیکتاتوری) عقل و عدالت و جمهور را یکسره به کناری نهاده و بیتفاوت به قانون؛ تماما بر مسیری که مد نظر رأس حکومت یا دیکتاتور است حرکت کند.
در این وضعیت نهادهای قانونی منحل میشوند، قوه عدلیه توانایی عملگری بالذات ندارد و مسیرهای اعمال نظر مردم نیز بسته خواهد شد.
جالب است که وضعیت انسداد که شرح آن رفت در رفتارهای اصلاحطلبان ستادی نمود محرزی دارد و رفتارهایی مثل تحریم انتخابات، تشویق و تحریک به اغتشاش، ایجاد مانع در فرایندهای قضایی و کنار گذاشتن عقلانیت تماما از مظاهر انسداد سیاسی هستند که چپهای ستادی بصورتی کاملا اثبات شده در مسیر آن هستند.
مردم باید داوری کنند که وقتی سعید حجاریان پس از تحریم انتخابات 1400 توسط اصلاحطلبان گفت: "اصلاحات صندوقمحور مُرد"[3]؛ آیا این به معنی سدسازی در مسیر سیاست از سوی چپها نبود؟!
***
1_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-587727
2_ https://www.etemadonline.com/fa/tiny/news-587788
3_ https://fararu.com/fa/news/493676