شهید حاج محمد پورهنگ - کراپ‌شده

رسمی سپاه نبودند اما چون با دستور آمده بودیم، پذیرش ایشان هماهنگ شده بود تا از فرودگاه مستقیم به بیمارستان بروند. چون در منطقه جنگی بودند، معطلی نداشتیم و همه کارها انجام شد...

گروه جهاد و مقاومت مشرق - گفتگوی چند قسمتی با پدر و مادر بزرگوار شهید مدافع حرم، حاج اصغر پاشاپور که مورد استقبال مخاطبان قرار گرفت، انگیزه خوبی بود تا ضمن گفتگو با سرکار خانم زینب پاشاپور، با نحوه شهادت و سیره و منش شهید حجت‌الاسلام حاج محمد پورهنگ (داماد خانواده) نیز آشنا شویم.

گفتگوها با خانواده شهید حاج اصغر پاشاپور را اینجا بخوانید:

مقاومت پدر شهید برای تحویل سلاح گرم! + عکس

اتهام بی‌پایه ضرب و شتم به مادر دو شهید! + عکس

خواهر شهیدی که با تزریق واکسن، فلج شد!

مدافع حرمی که اجازه زیارت حرم حضرت زینب را نداشت! + عکس

چرا «حاج قاسم» نام این مدافع حرم را تغییر داد؟! + عکس

قسمت اول این گفتگو روز گذشته منتشر شد.

قسمت اول گفتگو را اینجا بخوانید:

مسمومیت مدافعان حرم با آب آلوده! +‌ عکس

آنچه در ادامه می‌خوانید، دومین بخش از این گفتگو است و در آن با اتفاقی که در انتقال حاج محمد پورهنگ به ایران و بیمارستان افتاد، همراه خواهید شد.

همسر شهید: سرم را می‌زدند و اگر روز اول، یک ساعت اثر داشت، روز دوم چهل و پنج دقیقه اثر داشت و روز سوم،‌ نیم ساعت... به طوری که روزهای آخر حضور ما آنجا دیگر سِرُم هم اثر نداشت. یعنی فقط چیزی بود که دلمان را خوش می کرد که دارد مسکنی دریافت می کند. رنگ صورتشان هم زرد شده بود و برای همه قابل دیدن بود.

ایشان یک عارضه چشمی داشتند که در پاییز و زمستان چشم‌شان ملتهب و قرمز می‌شد. در تهران که بودیم، به بیمارستان نور می رفتیم، یک لنز می‌گذاشتند و مشکل حل می شد. التهاب در حد یک نقطه کوچک بود اما چشمشان را اذیت می‌کرد. در دوران مسمومیت، این نقطه کوچک، بزرگ شد و نصف چشمشان را گرفت. سفیدی داخل چشم‌شان قرمز شده بود. بیشترِ نگرانی من برای چشمشان بود چون می گفتم مسمومیت حل می شود اما این چشم را چه کنیم؟ اینجا که متخصص چشم نیست و لنزش چشمش در تهران هم پیدا نمی شود، چه برسد به سوریه!

برادرم حاج اصغر گفت وسائلتان را جمع کنید و آماده باشید تا هفته دیگر به تهران برگردید. من پرسیدم: همسرم چه می شود؟ گفت: ایشان باید مسئولیت و پستشان را تحویل بدهد و یک سری کارها را انجام بدهد و بعدا پیش شما می‌آید...

عدم تشخیص پزشکان، جان مدافع حرم را گرفت! + ‌عکس
شهید حاج محمد پورهنگ در جمع کودکان جنگ‌زده سوریه

**: آن شب که ایشان را با آمبولانس بردند، چه اتفاقی افتاد؟ فردایش آمدند؟ حالشان چطور بود؟

همسر شهید: بله آمدند. من بعدا در پرونده‌شان خواندم و از برادرم هم شنیدم و متوجه شدم که همسرم مسموم شده‌اند. حتی خون ایشان را در همان بیمارستان شهر لاذقیه عوض کرده بودند. یک متخصص آنکولوژی به امید این که سم از خونشان خارج بشود، خونشان را تعویض کرده‌ بود. حتی برادرم گفت: ما به شوخی گفتیم خونی که برایش تزریق کرده‌اند برای قبرس بوده! ما گفتیم مسمویتش خوب می شود اما ممکن است به خاطر این خون،‌ بیماری دیگری بگیرد!...

وقتی برادرم گفتند وسائلتان را جمع کنید و به ایران برگردید، ‌هم جا خوردم و هم مخالفت کردم. من گفتم برنمی‌گردم؛ مخالفت اصلی‌ام به خاطر چشم حاج محمد بود. باز هم نگرانی اصلی‌ام برای چشم‌شان بود.

**: می خواستید با هم به ایران برگردید...

همسر شهید: بله؛ ما چهار نفری آمده بودیم و باید با هم برمی‌گشتیم. برادرم گفت همین که من می گویم؛ شما باید برگردید. ایشان کار دارند...

بعد از این که از بیمارستان آمدند شاید نصف روز حالشان بهتر شد. یک لحظه حالشان خوب بود و دوباره دگرگون می‌شدند.

**: مجبور بودند درازکش باشند به خاطر سرگیجه‌شان؟...

همسر شهید: هر حالتی که فکر کنید ایشان داشتند. حتی یک بار یادم هست حالشان داشت به هم می‌خورد و به زور خودشان را به سرویس بهداشتی رساندند. حتی نمی‌توانستند راه بروند.

**: و ضعف عمومی که در حالت مسمومیت هست...

همسر شهید: بله،‌ آن ضعف عمومی خیلی مشهود بود.

**: به هر حال به دستور اصغرآقا شما قبول کردید که برگردید؟

همسر شهید: گفتند من بلیط‌هایتان را گرفته ام و باید برگردید. راستش من مانده بودم سر دوراهی که با بچه ها برگردم یا نه و نمی خواستم باری بر دوش محمدآقا باشیم؛ نمی‌دانستم باید بمانم یا این که بمانم و مواظب ایشان باشم. در این کشمکش که می‌خواستیم وسائل را جمع کنیم برای رفتن، ‌روز آخر یادم هست محمدآقا آنقدر حالشان بد بود و ضعف داشتند که وزنشان به شدت کم شده بود به خاطر این که چیزی نمی‌توانستند بخورند. برادرم آمد جلوی درِ خانه و بلیط‌ها را داد و گفت که محمد را هم با خودتان ببرید.

نامه‌ای هم داده بود به همسایه‌مان که ایرانی بود و مسئول بود که ما را تا فرودگاه ببرد. این نامه البته بعدها به دست من رسید. حال محمدآقا به حدی بد بود که حتی نمی‌توانست پشت فرمان بنشیند. حتما یک نفر باید رانندگی می‌کرد.

عدم تشخیص پزشکان، جان مدافع حرم را گرفت! + ‌عکس

**: همسایه‌تان آمد تا شما را ببرد به دمشق و فرودگاه؟

همسر شهید: این خانواده ایرانی که کنار ما بودند، گفتند ما می‌رسانیمتان. یک نامه هم برادرم دست ایشان داده بود که محرمانه بود. شرح اتفاقی بود که برای محمدآقا افتاده بود...

**: یعنی شرح پزشکی برای بیمارستان بود؟

همسر شهید: در حقیقت شرح آن منطقه عملیاتی و اتفاقاتی بود که برای محمدآقا رخ داده بود. یک شاهد هم که کنار ایشان بود، ماوقع را نوشته بود. این نامه برای حفاظت و نظامی بود. محرمانه بود و گفته بودند که این نامه را پای پرواز به من بدهند.

ما به حرم حضرت زینب سلام الله علیها رفتیم و خیلی برای من عجیب بود که همسرم هم دنبال ما بود. در دلم خیلی خوشحال بودم که آن همه نگرانی برای تنها رفتن ما تمام شد. بعدا اصغرآقا علتش را به من گفت. گفت:‌ پزشک به من گفته که کبدشان دارد از کار می‌افتد. طحال و کلیه‌شان هم درگیر شده و خیلی زمان ندارند. بفرستیدشان بروند به ایران. یعنی خود پزشک دستور داده بود و مافوقشان هم دستور داده بود که ایشان بیاید به ایران برای ادامه درمان تا اگر قرار است اتفاقی بیفتد در ایران باشد.

من هیچ کدام از این مسائل را نمی‌دانستم ولی احتمالا همسرم می دانسته و در جریان بوده. ما با هم برگشتیم و آن نامه را هم به من دادند. حالشان مدام خوب و بد می شد. وقتی به حرم حضرت زینب رفتیم، ‌دوباره حالشان بد شد و به بیمارستان بردندشان. از آن طرف موتور هواپیما روشن بود که ایشان را با آمبولانس آوردند کنار هواپیما که خیلی منتظر نمانند. ما روی صندلی‌هایمان نشسته بودیم و منتظر بودیم که بیایند که با آمبولانس آمدند. در پرواز هم دوباره حالشان دگرگون شد و حتی مهماندارها هم آمدند و از من سئوال کردند که همسرتان چه بیماری‌ای دارد؟ می‌ترسیدند در آسمان برایشان اتفاقی بیفتد. من هم گفتم که همسرم مسموم شده.

من، هم خوشحال بودم که همسرم همراه ما آمده و هم وقتی این حال بدشان را می‌دیدم ناراحت می‌شدم و همه‌ش امید داشتم و به خودشان هم می گفتم که وقتی برسیم ایران،‌ حالت خوب می‌شود. اینجا منطقه نظامی بود و نشد که به تو رسیدگی کافی بشود. ایران که دیگر بهشت است و توریست درمانی می‌کنند. آنجا حتما حالت خوب می شود. این امید وقتی که به ایران رسیدیم و درمان شروع شد و آن رسیدگی‌ها انجام نشد، همه از بین رفت.

**: یعنی در بیمارستان رسیدگی لازم انجام نشد؟

همسر شهید: خیر، ‌نشد...

**: تا جایی که من خاطرم هست ایشان در بیمارستان بقیه‌الله بستری بودند...

همسر شهید: من پرونده پزشکی را آوردم و دادم به آن‌ها. کسی که آزمایش دارد و پزشک نوشته، باید مورد تایید پزشک بعدی هم باشد ولی دوباره از نو آزمایش‌های پزشکی را شروع کردند و حتی گفتند که ایشان سرطان دارد. نوار مغز استخوان هم گرفتند. ایشان خودش ضعف داشت و حالش بد بود و آزمایشی به این سختی را هم از ایشان گرفتند! رسیدگی آنطور که من فکر می کردم،‌ نبود. حتی آن مسکنی که در سوریه دریافت می کردند هم اینجا دریافت نمی کردند. یعنی ایشان درد زیادی می کشیدند.

عدم تشخیص پزشکان، جان مدافع حرم را گرفت! + ‌عکس
آخرین تصاویر شهید حاج محمد پورهنگ در بیمارستان

**: البته بلافاصله بستری شدند...

همسر شهید: اصلا از فرودگاه مستقیم به بیمارستان رفتند و به منزل نیامدند.

**: پذیرش ایشان چطور انجام شد؟‌ نیروی نظامی که نبودند...

همسر شهید: رسمی سپاه نبودند اما چون با دستور آمده بودیم، پذیرش ایشان هماهنگ شده بود تا از فرودگاه مستقیم به بیمارستان بروند. چون در منطقه جنگی بودند، معطلی نداشتیم و همه کارها انجام شد.

**: در چه بخشی بستری شدند؟

همسر شهید: بخش داخلی.

**: وضع  کبدشان به چه صورت بود؟ یعنی کبد نیاز به پیوند نداشت؟

همسر شهید: از ایشان آزمایش مغز استخوان گرفتند و گفتند هر کسی که به ملاقات ایشان می آید، ‌حتما ماسک بزند. مقاومت بدنشان آنقدر پایین آمده بود که کوچکترین میکروب‌ها و ویروس‌ها را جذب می کرد. خواهرشان دو ماه بود که ایشان را ندیده بود. تا آمدند برای ملاقات، ‌رنگ زرد چهره حاج محمد به چشمش آمد. خیلی معلوم بود که ایشان مشکلی دارد اما این که چه مشکلی دارد را نمی توانستند تشخیص بدهند؛ و چون نمی توانستند تشخیص بدهند، درمان موثر هم شروع نشد. احساس می کردم همسرم هم حالا که ما را به ایران رسانده، خیالش راحت شده. اگر در سوریه مقاومت می کرد که از پا نیفتد، ‌اینجا دیگر خودش را رها کرد.

خیلی سخت است کسی که مدام در حال بدو بدو بوده و نمی توانسته یکجا بنشیند بخواهد روی تخت بماند. مدام زمان می گذشت و من می دانستم که حالشان دارد بدتر می شود. ایشان می گفت که حالم دارد بهتر می شود اما معلوم بود و رنگ صورتشان همه چیز را نشان می داد.

**: تصاویری هم از ایشان روی تخت بیمارستان منتشر شد که رنگ و روی زرد و نحیف ایشان را نشان می داد...

همسر شهید: هر کسی که بعد از مدتی ایشان را می دید، ‌متوجه این موضوع می شد. همسر دوستم رفته بودند ملاقات و بعدا به من گفتند که همسرشان گفته: محمدآقا نزدیک شهادت است... این را همه می توانستند تشخیص بدهند.

روز عید غدیر بود که محمدآقا به من گفتند که من فقط از این می‌ترسم که اینجا خوب بشوم و از روی تخت بلند بشوم؛ یا دیگر نگذارند به سوریه بروم یا بروم و اتفاقی برایم نیفتد. فقط یک آرزو داشت و آن هم این بود که این مدلی شهید نشود. یا تیر بخورد و یا حتی اسیر بشود تا شهیدش کنند. می گفت دوست دارم خونم در راه حضرت زینب جاری بشود. فکر می کنم روزهای آخر به این مدل شهادت و رفتن راضی شد و به من گفت برایم دعا کن که حضرت علی یک نگاه به من بکند. من خسته شده‌ام. دعا کرده‌ام که یا مأموریتم تمام بشود یا شهادتم برسد؛ ‌که هر دوتایش با هم اتفاق افتاد.

عدم تشخیص پزشکان، جان مدافع حرم را گرفت! + ‌عکس
جلسه تقدیر وزیر آموزش سوریه از شهید حاج محمد پورهنگ

**: منظورشان از این که مأموریتشان تمام شود چه بود؟

همسر شهید: در سوریه که بودیم منظورشان این بود که من دیگر نمی توانم این مدلی و در اینجا بمانم. دوست دارم یک عالمه کار انجام بدهم اما دستم بسته است. دوست دارم به داد این مردم برسم...

**: یعنی روزهایی که مریض بودند و نمی توانستند کاری بکنند؟

همسر شهید: خیر، ‌حتی قبل از آن هم این را می گفتند. می گفتند آنقدر اینجا در سوریه ظلم‌ها و آدم‌های مظلوم را می‌بینم که واقعا نمی توانم تحمل کنم... محمدآقا خیلی رؤوف بودند.

حوالی روز عید غدیر بود و هنوز از آن حال و هوا خارج نشده بودیم که حاج محمد با منزل از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند که امروز نیا! چون من هر روز به ملاقاتشان می رفتم. برای اولین بار بود که چنین درخواستی داشتند. من هر وقت زنگ می زدم،‌ یا گوشی دستشان نبود یا آن کسی که همراهشان بود،‌ می گفت که خواب است. خود حاج محمد گفته بود هر وقت همسرم تماس گرفت بگویید خواب است. حالش بد می شد یا برای آزمایش به بخش های دیگر می رفت. اینطوری می گفتند که ما نگران نباشیم.

**: شما فقط در ساعت ملاقات آنجا بودید؟

همسر شهید: بله، ما فقط در ساعت ملاقات پیش ایشان بودیم. همراه داشتند اما من هر وقت تماس می گرفتم حرف نمی زدند چون ساعتی بود که درد می کشیدند و نمی خواستند در آن حالت صحبت کنند.

**: چه کسی همراه ایشان می ماند؟

همسر شهید: دوستانشان بودند یا برادر کوچکترشان که یکی دو روزی همراهشان بودند. یک دوست خانوادگی هم داشتیم به نام آقای نقدیان که پیش‌شان بودند و تا ساعت آخر عمرشان هم ایشان کنارشان بودند. بعد از تماس‌شان دلهره‌ای به جان من افتاد. دو ساعت تا ساعت ملاقات مانده بود که آماده شدم و سمت بیمارستان رفتم. انگار حس می کردم یک چیزی نمی گذارد بروم و به اتاق ایشان برسم. مدام فکر می کردم موانعی ایجاد می شود. مثلا آسانسور نمی‌آمد. مدام درها بسته می شد. اتفاقاتی می افتاد که نمی گذاشت من آن لحظه به اتاقشان برسم. ولی وقتی که رسیدم، داشتند ایشان را احیا می کردند و همین آقای نقدیان، حواسشان نبود که من هستم و از پشت شیشه بلند بلند داشتند به یک نفر دیگر می گفتند که تمام کرد!

من آن لحظه را دیدم و می‌دانستم دارند راجع به محمدآقا صحبت می کنند اما نمی‌خواستم باور کنم. با خودم می گفتم دارند راجع به کس دیگری حرف می زنند...

*میثم رشیدی مهرآبادی

... ادامه دارد

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 85
  • در انتظار بررسی: 8
  • غیر قابل انتشار: 25
  • سربازی بی نشان IR ۰۸:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    49 10
    بسم الربّ الشهدا ء والصّدیقین . شهدا رفتند تا چادر خاکی مادرم از روی سر بانوان کنار نرود ، شهدا رفتند تا انتقام سیلی عمه ام را در کوچه و بازار های شام بگیرند و امنیت را برای ایران و نوامیس شیعه برقرار کنند . شهدا زنده اند ، نظاره گر ما هستند و منتظر ظهور چون باز خواهند گشت به دنیا تا با اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف انتقام خون شهدای کربلا و سیلی مادر را بگیرند ..._ لن تحسبّن الذین قتلوا فی سبیل اللله امواتا بل احیاء عند ربّهم یرزقون ... کاش شرمنده شهدا نمانیم ....
  • IR ۰۸:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    52 5
    اخ اخ بدترین نوع مرگ مسمومیت هست چون هر لحظه میمیری و زنده میشی..چه زجری کشیده شهید.اجرش با حضرت زینب
    • هادی IR ۰۵:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۸
      2 2
      درمان مسمومیت در طب سنتی آمده است که چیزی نیست جز حجامت عام.. احتمال زیاد اگر نزد متخصص امر حجامت می شدند بدنشان بر سم غلبه میکرد به اذن الله..
  • ** IR ۰۸:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    خدا رحمت کند تمام شهدا گران قدر را
    • کوروش IR ۱۲:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
      53 11
      اونایی که منفی دادن فازشون چیه؟؟!!!
  • Naoh IR ۰۹:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    88 4
    رضوان الله تعالی علیه. ممنون بابت این مطالب فرهنگی،لطفا بیشترذاز اینا قرار بده مشرق
  • IR ۰۹:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    مدافعان حرم خیلی غریب بودن. حالا اگه یه دولیبریتی احمق اینجوری شده بود گوش دنیا رو کر میکردن
    • رضا IR ۱۲:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
      45 7
      احسنت
  • حسین IR ۰۹:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    26 1
    خدایا تو را بحق زینب (س)ما رابه شهدا ملحق کن.........
    • سرباز وطن IR ۱۷:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
      1 1
      انشالله برادر
    • وحیده IR ۱۱:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
      1 1
      ان شاالله
  • IR ۱۰:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    13 4
    از این عدم تشخیص ها در مراکز درمانی فراوان است
    • هادی IR ۲۰:۰۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
      6 2
      روح این عزیزمون در جوار رحمت الهی
  • IR ۱۰:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    14 1
    روحشان شاد الهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
  • صالحی IR ۱۰:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    15 2
    نوربه قبرشون بباره از خدا صبر برای خانوادشون طلب میکنم چقدر مظلومانه حالا اگر پارتی یا اشنا داشتن بهتری ن دکترها با بهترین درمانها منتظرسان بود یا حداقل پول کافی داشتن بهترین بیمارستانهای ترکیه بودن چقدر معصومانه ومظدومانه خدایا به داد جوونهامون برس
  • مهدی IR ۱۰:۴۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    56 3
    چه مظلومانه به دیدار حق شتافت
  • نامی IR ۱۰:۴۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    36 3
    بعضی بیمارستان ها چندان اهمیتی به بیمار نمی دهند
    • IR ۱۳:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
      7 3
      سیستم درمان کشور فقط پول میشناسه.
  • IR ۱۰:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    73 4
    سلام ودرود خداوند وفرشتگان الهی به روح پاک ومطهر همه ی شهدا وصبر الهی نثار قلب خانواده‌های آنها
  • IR ۱۱:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    66 2
    چه بی خبریم از فداکاریها
  • اللهم عجل لولیک فرج IR ۱۱:۱۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    65 1
    خدا رحمتشون کنه ، ممنون بابت سایت تون
  • IR ۱۱:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    55 0
    بسیار سپاسگذاريم از این مطالب فرهنگی لطفا به جای مطالب مسخره بعضی از بازیگران این مطالب را نشر دهید سپاس گذارم
  • ۱۴۰۰ IR ۱۱:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    44 2
    روحش شاد از شیرمردهای شابدل عبدالعظیم بود
  • هادی IR ۱۱:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    39 1
    شهادت هنر مردان خداست....
  • IR ۱۱:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    22 1
    سلام و درود خداوند بر شهدای والامقام ایران اسلامی ، مخصوصا شهدای مدافع حرم.
  • محسن IR ۱۲:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    20 0
    ان شاءالله ما هم به شهدا ملحق بشیم و با شهدا محشور
  • IR ۱۲:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    13 1
    هر چند شهادت و در خون غلتیدن به مانند مولایمان امام علی (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) آرزوی هر عاشق شهادتی است اما شیوه شهادت ایشان مسمومیت بود به مانند بسیاری از ائمه مظلوم ما ان شاء الله خداوند این شهید گرانقدر را بر سر سفره رسول الله (صل الله علیه و آله و سلم) جای دهد
  • جعفر از مشهد IR ۱۲:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    14 1
    انشالله حضرت زینب شفاعت ایشان رامی کند نمیتوانیم راهش را ادامه بدهیم
  • عزیزی IR ۱۲:۱۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    16 1
    ممنونیم از مشرق بابت روشنگری ها و گفتگوهای خواندنی
  • نسیم IR ۱۲:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    18 1
    خدایاکمک کن شرمنده شهدا نشیم
  • نسیم IR ۱۲:۲۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    20 1
    خدایا کمک کن شرمنده شهدا نشیم...
  • ايراني IR ۱۲:۳۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    7 2
    خدايش رحمت كند اين شهادت با زجر و شكنجه همراه بوده و از تير خوردن و انفجار بمب و... هم بدتر هستش. مخصوصا براي خانوده اش
  • رضا IR ۱۲:۳۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    14 1
    حالم گرفته شد از نحوه شهادتش ، خیلی سخت شهید شده روحش شاد . خاک پاتم حاج محمد پورهنگ
  • مقداد IR ۱۲:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    6 1
    شهدا در قهقهه مستانه‌شان عند ربهم یرزقون‌اند شادی روحشان صلوات
  • مینایی IR ۱۲:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    5 1
    سلام بر شهیدان راه خدا سلام بر همسران صبور شهدا سلام بر فرزندان مظلوم شهدا
  • IR ۱۳:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    5 1
    درود خدا بر شهید بزرگوار روحشان شاد و یادشان گرامی و راهشان پررهرو #شهداشرمنده این #امنیت اتفاقی نیست
  • IR ۱۳:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    5 0
    روحشان شاد
  • نیک نام IR ۱۴:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    4 1
    خدا رحمت اشون کنه..یادشون گرامی.صلوات
  • IR ۱۴:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    4 2
    رحمت الله علیه.مدیونشون هستیم. خوشا بسعادتش
  • شراره IR ۱۴:۳۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    6 1
    چقدر مظلومانه زیستند. بیشترین خدمات رو بدون هیچ ادعایی انجام دادند. براستی که معتقدند انسانیت مرز نمی شناسد .ما شرمنده شهدا و خانواده ای محترم و صبور و رنج کشیده شان هستیم
  • IR ۱۶:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    5 3
    یعنی پزشکهای سوریه‌ شرح حال ایشون و گزارش درمان‌های انجام شده رو برای پزشک ایرانی ننوشته بودن؟!!
  • محمود IR ۱۶:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    6 2
    سلام.باید معلوم بشه که خانم ایشان میگوید در بیمارستان در ایران رسیدگی نشده صحت دارد یا از احساس محبت زیاد بوده.اما خواهرم هرچند سخت و بسیار سخته اما حکم خداست.اگر ما جایگاه ایشان و حکومتش را در برزخ ببینیم برایش شادی میکنیم.و اما ما هم روزی آنجا خواهیم رفت پس با امید به دیدار ایشان خوش باشید.
  • IR ۱۶:۴۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    4 2
    روحش شاد
  • ناشناس IR ۱۸:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    6 2
    ‌قضاوت‌در‌موردقصور‌پزشکی.را.فقط‌‌ افراد‌متخصص‌درامور‌پزشکی‌می‌توانند‌ تشخیص‌دهند‌به.بهانه‌امری‌که‌ مشخص‌نشده‌قصور‌پزشکی‌وجود‌ داشته‌ویا‌خیر‌گروهی‌‌کادر‌درمان‌را‌ موردهجمه‌قرار‌می‌دهند‌به‌فرض‌ قصور‌پزشکی‌افراد‌معدودی‌ اشتباه‌کرده‌اند‌درشرایط‌سخت‌ کرونایی‌هجمه‌علیه‌کادر‌درپان‌ قابل‌دفاع‌نمی‌باشد‌کادر‌درمانی‌ که‌سپر‌مردم‌در‌مواجهه‌با‌کرونا‌هستند‌ این‌کار‌فقط‌باعث‌دلسددی‌کادر‌درمان‌ می‌شود.افرادی‌که‌حقوق‌انها‌با‌توجه‌ به‌خدپتی‌که‌می‌کنند‌ناچیز‌است
    • IR ۰۱:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
      2 2
      داداش الان بیشترین حقوقوکادردرمان وپزشکان میگیرن حداقلش توایران همینجوریه الان اکثرپزشکافقط به پول اهمیت میدن وجون آدمااون چنان ارزشی نداره براشون دیدم که میگم
  • بهار IR ۲۱:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    2 1
    سلام خدا بر شما شهدا، گلهای خوشبوی بهشتی. ایران فدای شما.ای ملکوتی ها ما خاک پای شما هم نیستیم
  • هموطن DE ۲۳:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    2 2
    خدایا شرمنده شهداء و خانواده هاشون هستیم!! چطوری میتونیم حق شون را اداء کنیم؟
    • IR ۱۷:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
      1 0
      حداقل vpn ات را خاموش کن
  • رزا IR ۲۳:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    2 0
    روح شهید عزیز شاد رحمت الله علیه خداوند متعال به خانواده بزرگوار شهید عزیز صبر فراوان دهد، آمین یا رب العالمین
  • IR ۲۳:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۵
    3 1
    روحش شاد با سید شهدا محشور باشد وانشالله خداوند خانواده اش را حفظ فرمایند
  • IR ۰۰:۱۳ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    خدا روحش را با حضرت زینب محشورکنه.
  • سعید دلیخون IR ۰۰:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    5 0
    هم اتاقی من بود تو حوزه! ورزشکار و با قدرت بدنی بالا.خیلی با محبت بود. شوخ طبع و زیرک. همیشه لبخند رو لبهاش بود.عاشق حضرت زینب بود. خیلی هم خوش استعداد بود مرحوم حاج آقای عظیما مدیر حوزه شهرری میگفت این آقای پور هنگ تو فهم مطلب درسی فوق‌العاده است. خدا با اربابش محشورش کنه انشاءالله.
  • IR ۰۰:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    والا من هنگ کردم اگر این فرشته های زمینی نبودن ما الآن معلوم نبود چه بلایی سرمون امده بود خدا مارو شرمنده شهدا وخانواده هاشون نکن سایه ی اقا از سرمون کم نشه الاهم عجل لولیک الفرج
  • IR ۰۰:۲۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    روحشان شاد .
  • IR ۰۱:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    روحشون شاد ،خدا به خانواده محترمشان صبر عطا کنه ان شا ا...
  • IR ۰۱:۵۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    سلام و دورد خدواند مهربان به ارواح طیبه شهدا ی مظلوم و مدافع حرم .انشااله دعای خیرشون به حرمت خون های پاکشون در حق ما برآورده بشه و ما هیچوقت مدیون خودشون و خانواده های صبورشون نباشیم .
  • پویا IR ۰۲:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    سلام روحش شاد و یادش گرامی شادی روح شهدای اسلام و اموات مؤمنین و مومنات صلوات
  • مظلوم IR ۰۳:۰۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    انا لله و انا الیه راجعون یادش گرامی روحش شاد
  • IR ۰۳:۲۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    خدایا مارا باشهدا مانوس و ماجور کن و کمک مان کن تا ادامه دهنده راهشان باشیم الهی آمین
  • پژمان IR ۰۳:۵۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    خدا لعنت کند کسانی که خون شهدا را پایمال میکنند
  • سمیرا IR ۰۴:۳۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    خدا رحمتشون کنه و خداروشکر که به آرزوی قلبیشون رسیدن اجرشون با خانوم زینب
  • ابوالفضل IR ۰۴:۳۷ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    سلام به روح پاک شهیدان بخصوص حاج قاسم سلیمانی عزیزمان همراه این شهیدبزرگوار
  • IR ۰۵:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    سلام ودرود خدا بر همسران و فرزندان مظلوم شهدا
  • IR ۰۵:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 0
    روحش شاد و خدا رحمتشان کند و انشاالله در پناه خدا همسر و فرزندانش در صحت و سلامتی کامل باشند
  • IR ۰۶:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    0 0
    به نظر خواهرما خیلی خوشبین بود به این دنیا و بالاخص امکانات پزشکی در ایران خداوند بهش صبر بده
  • محمد کرمی IR ۰۶:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    واقعادرمقابل همسر و خانواده این شهید سر تعظیم فرود میاورم و خاک زیر پای شمارو از دور میبوسم وبرای برادر شهیدم حاج محمد پورهنگ درود میفرستم خدا بهتون صبر بده امنیت کشورمون و ناموسمون را مد یون شهدا هستیم واقعا دل من و خانواده ام به درد اومد با این مصیبتی که کشیدین خدا شاهد و ناظر همه اعمال ماست شهادت ایشان هم واقعا از هزار تا تیر خوردن و ترکش خوردن بالاتر و برتر بوده خوش به حالش الان پیش خدا جایگاه بالا و ویژه ای داره من یه نظامبازنشسته ام هرچقدردرزمان خدمت تلاش کردم بروم و شهید بشم لیاقتشو نداشتم خوش به حال داداش محمد که فدایی و شهیدمدافع حرم حضرت زینب شد وبه دعوت رهبرمان لبیک گفت
  • . IR ۰۷:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    الهی هممون ادامه دهنده راهشون باشیم و مدیون خودشون و خانواده هاشون نشیم
  • IR ۰۸:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    روحش شاد
  • jahad solider IR ۱۲:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    خدایا منم به درجه رفیع شهادت نائل کن بخدا دلم گرفته
  • کوروش US ۱۳:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    واقعا ورد اور بود خدا رحمتشان کند انسانهای وارسته و بی ریا و خدایی
  • حسن GB ۱۶:۰۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    1 1
    خواهرگرامی شهادت همسرتان گوارای وجودشان باد،خداوندرحمتشان کند،،،اماایشان سرطان خون داشت که مغزاستخوان وکبدوطحالشان رادرگیرکرده بود،،آزمایش مغزاستخوان برای تعیین نوع وزیرگروه سرطان خون الزامی هست،،،،،کل نفس ذائقه الموت،،،،،،پزشک خداکه نیست،،،،میفرماییدبه ایشان رسیدگی نشد،،،اتفاقایکی ازبهترین مراکزعلمی ایران بیمارستان بقیه الله است،،،،بامرگ که نمیشه مقابله کرد
  • مهین IR ۱۶:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    خدا به خانواده محترمش صبر بده ، جایگاه ایشون که رفیع هست ، ولی این شرح حالی که گفتن و بیماری که تشخیص درست و درمان درستی انجام نشده معمولا تو بیماری سرطان هست ، که عملا کار خاصی نمی تونن انجام بدن ، نباید احساسی حرف زد کادر درمان و پزشکان زحمت می کشن و حالا اگه پزشکی هم پولکی باشه ، اینجا مطرح نشده که پزشک پول خواسته و اینا از عهده اش نیومدن
  • IR ۱۸:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    خداوندا به واسطه حضرت زینب و فدا کاری این شهید والا مقام علو درجات نصیب خودش وصبر به خان‌واده معززش عطا بفرما. اینا رو که آدم میبینه و کارایی که تو مملکت میشه ادم انگشت به دهان میمونه !جگ
  • IR ۱۹:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    بسم رب الشهدا روح تمامی شهدای اسلام شاد آنهارفتند تاایران وایرانی بماند
  • IR ۲۳:۲۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۶
    2 0
    حضرت زينب همنشینشون باشن خوشابه سعادتشون
  • IR ۰۱:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    2 0
    لاحول و لاقوةالا باللّه... چقدر ایشون درد کشیدند... خداوند ایشون رو رحمت کند.
  • DE ۰۱:۴۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    1 0
    خدا روح این شهید را با امام حسین ع محشور کند وبه خانواده محترم شان صبرجزیل عطافرماید
  • عبد IR ۰۲:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    2 0
    خدا این شهید عزیز وتمامی شهدای غریب ومظلوم وگمنام را همنشین شهدای مظلوم کربلا کنه ان شااله
  • محمد IR ۰۲:۱۰ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    2 0
    خوشابه حالشان که سعادت دنیاوآخرت نصیبشان شدخدایا قسم به خون پاک شهداعاقبت ماروهم باشهادت درراه دین واسلام ختم به خیرکن آمین یارب العالمین
  • IR ۰۲:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    1 0
    ازشهدای مدافع حرم بیشتربنویسید-اجرکم عندا...
  • IR ۰۴:۵۲ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    1 0
    شهدا شرمنده اژم
  • یاس IR ۰۷:۵۹ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    0 0
    روحشان شاد و ان شا‌‌‌.. خدا به خانوادشون صبر بده
  • IR ۱۲:۱۶ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    0 0
    تنها آرامبخش جانها که انسان از غم فراق شهیدان دق نکند یادآوری مصائب اربابان حسین علیه السلام واهل بیت ایشان است.
  • عباس بهارلو IR ۲۱:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
    2 0
    دست راستش بر سر بنده آرزو دارم امام زمان مولای زمان خلیفه الاه زمان حضرت مهدی انشاالاه ظهور کنن و بنده مانند غلام و برده حلقه به گوش درخدمت سروم باشد ودر رکاب سرورم اگه قابل بودم جان ناقابلم را در راه رضای خدا بدهم عزیزان ،مومنین گرامی برایم دعا کنید و همچنین برای ظهور ولی عصر التماس دعا
    • ف ر IR ۰۱:۰۱ - ۱۴۰۰/۰۲/۰۹
      2 0
      فقط میتونم بگم شهداماشرمنده ی شماهستیم انشاالله خداتوفیق این روبده بهمون که راه شما روادامه بدهیم خوشا به حا لتون شهادت درراه اسلام سعادت میخوادکه شماداشتید

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس