سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
عیان شدن بیریشگی اغتشاشاتِ مهسا
حمیدرضا جلاییپور، از تئوریپردازهای جریان چپ اخیراً در بخشی از یک مصاحبه که سایت جماران آنرا منتشر کرد، گفته است:
"خیزش اعتراضی مهسا در صد و ده روز گذشته و در پاییز ۱۴۰۱ به حکومت نشان داد که راهبردهایش سراب و بیکفایت است. روشن است که در این بحران نخبگان نمیآیند از حکومت خطاکار حمایت کنند و ورزشکاران و هنرمندان هم مردم معترض را رها نمیکنند که دل حکومت خطاکار را به دست بیاورند!"[1]
*دقت شود که این اظهارات جلاییپور در حالی است که اولا آنچه در حوادث اخیر دیدیم "اغتشاش" بود نه خیزش یا اعتراض. زیرا آن جمعیت خیابانی نه هیچ مانیفست عقلانی داشتند، نه به هیچ اصولی معتقد بودند و نه از یک رهبری گرانپایه بهره میبردند.
ثانیا پیروز مناقشه اخیر نظام اسلامی بود که خیلی ساده اغتشاشگران را به خانههایشان برگرداند، سرانشان را دستگیر کرد و یک قدم هم از عقاید عقلانی خود عقبنشینی نکرد. فلذا مشخص نیست جلاییپور از چه رو مشغول دستافشانی است و چطور میتواند ادعا کند که این اغتشاش نشان داد حکومت بیکفایت بوده؟!
و ثالثا نه آقای جلایی و نه "بانیان آشوب" هرگز نتوانستند در جریان "اغتشاشات 70 روزه" اثبات کنند که نظام اسلامی مرتکب یک خطای سیستمی شده است.
چه اینکه بهانه اصلی این اعتراضات درگذشت تصادفی یک دختر در حین فرایندهای قانونی مبارزه با بدحجابی بود که شامل جرم یا قصور نبود.
اکنون چگونه است که جلاییپور نظام که در رأس آن یک حافظ عقلانیت و دین به نام "ولی فقیه" قرار دارد را متهم به خطاکاری میکند و البته هیچ سندی هم در این رابطه ارائه نمیکند؟!
پس از این 3 گام البته بایستی یادآوری کرد که حق با "حق" شناخته میشود نه با اشخاص و نه با این رجل سیاسی و آن سلبریتی اینستاگرامی!
پس احتجاج آقای جلاییپور به اینکه آن نخبه و بهمان ورزشکار از خطا حمایت نکردهاند و در سمت معترض قرار گرفتهاند نه تنها اثباتگر هیچ حقی نیست بلکه نشان از عداوت یا کمفهمی آن مراجع اجتماعی (برخی ورزشکاران و سلبریتیها) و ایضا اشتباه کسانی از مردم است که به این افراد "حمالالخطایا" اقبال کردهاند و دین و دنیایشان را به کسانی فروختند که هیچ عقلی در بساط ذهنشان نبود.
اظهارات این کنشگر چپ بوضوح هرچه تمامتر؛ عوامزدگی، بیریشگی و تهیبودن اتاق فرمان اغتشاشات اخیر را نمایان میکند.
***
نمایندهای که حوزه انتخابیهاش را نمیشناسد!
محمد سرگزی، نماینده زابل در مجلس شورای اسلامی اخیراً در اظهاراتی که اعتمادآنلاین آنها را منتشر کرد، گفته است:
"استان سیستان و بلوچستان از گاز طبیعی که مردم بتوانند خودشان را با آن گرم کنند بی بهره است، در این شرایط با کمبود شدید نفت سفید و سیلندر گاز مواجه هستیم به نحوی که مردم برای گرم کردن خود در روستاها از هیزم و فضولات حیوانی استفاده می کنند."[2]
*مردم سیستان و بلوچستان همانند همه مردم ایران هستند و نظام اسلامی به اثبات اسناد و آمار؛ بلکه بیشتر از سایر نقاط ایران پیگیر رفع مشکلات سیستان و بلوچستان است.
لکن سیاهنمایی و دوری از واقعیت هم مجاز نیست!
آقای سرگزی و همه کسان دیگری که استان عزیز سیستان و بلوچستان و اقلیم کویری و سخت آنرا نمیشناسند باید بدانند که زیستبوم این سرزمین پهناور به لحاظ جغرافیای و سبک زندگی مردم به گونهای نیست که خدماترسانی به آن آسان باشد. اگرچه نظام اسلامی خود را موظف میداند که حتی همین اقلیم صعب را نیز مورد خدمترسانی خود قرار دهد و در همین مسیر نیز قرار دارد.
کیفیت زندگی در سیستان و بلوچستان نیز بگونهای است که ذات زندگی روستایی و عشایری در برخی از نقاط آن همواره باقی خواهد ماند و خود مردمان ساکن هم تمایلی به تغییر این شیوه ندارند.
به این معنی که استفاده از هیزم و سرگین برای ایجاد آتش؛ برای برخی روستاهای سیستان و بلوچستان که کم هم نیستند روشی سنتی است نه مذموم!
کما اینکه در برخی نقاط دیگر ایران نیز مردم برخی روستاها همچنان با هیزم غذا میپزند و با هیزم خودشان را گرم میکنند.
کما اینکه طوفان شن، پوشیدن صندل، خانههای کپری و خیلی مقولات دیگر نیز بخشی از سبک زندگی مردمانی است که آبا و اجدادشان، سیستان و بلوچستان را برای زندگی انتخاب کردهاند.
افکار عمومی باید بدانند که مثلا در سیستان و بلوچستان روستایی داریم که فاصله آن تا جاده اصلی 4 ساعت است و این مسیر 4 ساعته نیز صرفا با موتور یا پیاده امکان تردد دارد و البته جمعیت آن روستا نیز بیش از 20 یا 30 خانوار نیست. ضمن اینکه مردم روستا نیز بنا به اعتقادات خود حاضر به ترک محل زندگی و متجمع شدن در حیطه امکانات شهری را ندارند.
آیا اکنون باید مردمان عزیزی که این سبک زندگی را انتخاب کردهاند ریشخند کرد یا از روشهای زندگی آنها ابزار سیاهنمایی ساخت؟!
مجددا تأکید میشود که نظام اسلامی وظیفه دارد و البته در همین مسیر نیز در حرکت است که به تمام اطراف و اکناف سیستان و بلوچستان خدمت برساند.
لکن همانطور که اشاره شد برخی ابعاد سبک زندگی ربطی به محرومیت یا امکانات ندارد و الزام محیطی است نه ابزار سیاهنمایی.
پیش از این و چند سال قبل بود که یک فعال رسانه در پایتخت نیز در فضای عدم شناخت پیرامون تمایز سبک زندگی با محرومیت؛ مدعی تناول گوشت گربه در برخی مناطق سیستان و بلوچستان شد که این ادعا واکنش شدید مردم عزیز سیستان و بلوچستان را در پی داشت.
ادعای عجیب این فرد در حالی بود که سیستانیها و بلوچستانیها همواره به سفرهداری و مهماننوازی شهره تاریخ بودهاند و سفرههایشان و بزرگواریشان بسا که رنگینتر و بیشتر از دیگران نیز هست.
اما کسی میتواند این حقایق را بفهمد که بداند خانه کپری یا استفاده از هیزم در برخی مناطق؛ بخشی از یک سبک زندگی است نه محرومیت(!) سبکی که گاه حتی با وجود امکانات نیز ادامه خواهد یافت.
***
احتمال شکست حتی در حکومت علی(ع)؛ به روایت علامه جوادیآملی
نظام جمهوری اسلامی چگونه شکست میخورد؟
آیتالله جوادیآملی، مفسّر شهیر قرآن کریم و از مراجع عظام تقلید اخیراً طی سخنانی در دیدار با اعضای ستاد بنیاد حفظ ارزشهای دفاع مقدس استان قم گفته است: برای حفظ ارزشها و حفظ خون شهداء، دو اصل لازم است. یکی همین کاری است که شما انجام می دهید تا این آثار حفظ شود، این کار خوبی است چرا که اینها آثار دینی ماست و باید حفظ کنیم و به آیندگان برسانیم ولی اصل دوم این است که این خون شهداء را باید در عمل هم حفظ کنیم، مرحله اول برای تاریخ لازم است اما اگر بخواهد بماند، باید عمل شود تا حفظ شود، این دو کار همزمان با هم لازم است!
وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه اقتصاد ستون مملکت است، بیان میکند: اقتصاد ستون مملکت است. ملتی که جیبش خالی است گدا نیست، فقیر است و فقیر کسی است که ستون فقراتش شکسته است، کیف و جیب شما ستون شماست «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاما» اگر می خواهید آبرومندانه زندگی کنید، باید جیبتان پر باشد نه اینکه حتما سرمایه دار باشید!
به گزارش شفقنا، آیتالله جوادی آملی همچنین تصریح کرد:
"داشتن رهبر خوب یک طرف قضیه است، رهبر اگر علی بن ابیطالب علیه السلام هم باشد مادامی که مسئولین بی عرضه باشند و در جامعه اختلاسی و نجومی باشد، شکست حتمی است."[3]
*صحبت فلسفی علامه جوادیآملی یک هشدار و یک تحلیل راهبردی پیرامون خطرات "فساد سیستماتیک" است.
فسادی که اگر در ساختارهای اجرایی و حکومتی کشور رخنه کرده و موجب فسادزایی سیستم بشود؛ آنگاه است که حکومت شامل سنن الهی شده و بر جای نخواهد ماند.
صد البته امر فساد به لحاظ عقلانی و ماهیتی هرگز قابلیت صفر شدن ندارد و مثلا قضیه اخیر دستگیری و اعدام یک جاسوس انگلیسی که در بدنه یک مجموعه عالی رخنه کرده بود نیز نشان داد فساد از آنجا که امری نفسانی است؛ هرگز حد و مرز ندارد و در هر جایی و نزد هر مسئولی ممکن است.
کما اینکه در دوران حکومت امیرالمؤمنین علی(ع) نیز شاهد بروز مفاسد و اختلاسهایی بودیم اما آن فسادها سیستماتیک نبودند و سیستم هم فاسد نبود. نظام جمهوری اسلامی ایران هم اثباتا فاسد نیست و فساد سیستمیک ندارد.
اما همانند حکومت امیرالمؤمنین علی(ع)، مواردی از بروز فساد در برخی افراد و کارگزاران نظام دیده شده است که بایستی طبق هشدار علامه جوادیآملی برخورد و مراقبت کرد که این بیماری شیوع پیدا نکند و الّا شکست در پیش است.
باید دانست که اگر نظام جمهوری اسلامی ایران تاکنون و در تندترین طوفانها شکست نخورده و به پیشرفت ادامه داده است؛ ثمره همین ضد فساد بودن و تطابق با سنن الهی در رفتارهای حکومتی است.
***
1_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1581442
2_ https://www.etemadonline.com/tiny/news-592032
3_ https://fa.shafaqna.com/?p=1509391