سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
"مشارکت انتخاباتی" مشروط یا ملزوم؟!
جلال رشیدیکوچی، از نمایندگان مجلس در بخشی از یک مصاحبه با ایسنا پیرامون انتخابات آینده با بیان اینکه امید مردم به این دولت و مجلس بود که بتوانند وضعیت معیشت آنان را سامان دهند اما در عمل این اتفاق آنطور که باید نیفتاده است، اظهار کرد: از نظر بنده بهبود وضعیت معیشتی مردم نکته مهمی برای افزایش مشارکت مردم در انتخابات است. در کنار توجه به معیشت، مسائل دیگری در مشارکت مردم در انتخابات موثر است مثلا سلایق مختلف سیاسی در عرصه انتخابات حضور پیدا کنند.
او میافزاید: بنده معتقدم اگر وضعیت معیشت و اقتصاد مردم بر همین روال بماند و یا اگر بدتر شود، ما هرچقدر هم که فضای سیاسی را برای کاندیداها و جریان های مختلف سیاسی باز کنیم، به نتیجه ای نخواهیم رسید.[1]
*انتظار بود آقای رشیدی بعنوان یک وکیل مردم و نماینده مجلس، بیشتر از این در جریان ساختارها و فرایندهای سیاسی و حکومتی در ایران باشند و تحلیلهای صحیح را ارائه کنند.
مثلا اینکه بدانند مجلس هیچ وظیفه اجرایی در کشور ندارد و اگر جنسی گران میشود یا در جایی ناکارآمدی هست؛ در وهله اول مجلس پاسخگوی اصلی نیست بلکه دولت بعنوان قوه مجریه و حاکم اصلی اجرائیات کشور است که باید پاسخگوی این قضایا و مشکلات باشد.
و اما مسئله مشارکت.
این یک اشتباه سیاسی بزرگ است که فردی دانسته یا ندانسته مشارکت مردم در انتخابات را به گزینه A یا گزینه B منوط کند.
چون نفس انتخابات یعنی حضور و نفس حضور یعنی نقش مردم در تعیین یا اصلاح فرایندهای اجرایی و قانونی کشور.
یعنی میتوان نتیجه گرفت که در هنگامه مشکلات؛ اتفاقا بایستی میزان حضور مردم در انتخابات بیشتر و پررنگتر باشد تا جامعه از مفرّ صندوق رأی راهی به سوی عبور از مشکلات بگشاید و کسانی را به منصههای انتخابی بفرستد که بتوانند بر اساس مسئولیتی که پیدا میکنند؛ بخشی از مشکلات را استشفا دهند.
دقت شود که در این فرایند، هرگز به لحاظ منطقی نمیتوان حضور مردم را به چیزی مشروط کرد چون همانطور که اشاره شد نفس حضور در انتخابات یک الزام عقلی است برای عبور از مشکلات یا بهبود شرایط. و معنی ندارد که فردی نخواهد مشکلاتش حل شود!
لازم به اشاره است که اول کسی که در سپهر سیاسی ایران بحث "مشارکت مشروط" را مطرح کرد و البته به "تحریم انتخابات" اشاره داشت؛ سعید حجاریان بود.
فلذا پر واضح است که هر کس بخواهد حضور مردم در انتخابات را به چیزی منوط یا مشروط کند؛ طبعا آلت دست سعید حجاریان و سایر "فرماندهان فتنه اقتصادی" شده است.
دقت شود که مسئله رأی ندادن به این دلیل که نامزد دلخواه ما در انتخابات نیست، هم به لحاظ منطق سیاست و هم از حیث دموکراسی صحیح نیست. زیرا فرد رأی دهنده در این شرایط بایستی نامزد نزدیکتر را انتخابات کند. (نظیر رفتار مشارکتی اصلاحطلبان در انتخابات سال 92)
چه اینکه میپذیریم نفس مشارکت در انتخابات یعنی برداشتن ولو یک گام به سمت بهبود دادن شرایط و کاهش مشکلات. با نامزد کاملا مطلوب یا با نامزد نزدیک. فلذا اصل مشارکت در انتخابات هرگز ملغی یا مشروط نمیشود برای جزئی ملزوم در پیوست لازم انتخابات و مردمسالاری است.
همچنین است که باید توضیح داد علیرغم آنکه مشارکت انتخاباتی یک "اصل ملزوم و رکن پیوسته دموکراسی" است اما حکومتها حق اجباریسازی آنرا ندارند.
زیرا اجباریسازی مشارکت در انتخابات به لحاظ "عقلانیت جمهور" یک امر ممکن نیست و مثل اینست که جامعهای بخواهد آزادی یا استقلال یا تلاش برای بهتر بودن را اجباریسازی کند.
از این حیث است که مشارکت انتخاباتی همانقدر که الزامی و عقلانی است؛ اما حاکمیتهای پیشرفته نباید و نمیتوانند که آنرا دچار اجباریسازی قانونی کنند.
***
مولوی زاهدان دیگر برای مردم آب و برق نمیخواهد!
مولوی عبدالحمید اسماعیلزهی، امام جمعه اهل سنت زاهدان که مدتیست مواضع غیر عقلانی و تندی را علیه نظام اسلامی و مردم ایران اتخاذ میکند، به تازگی در اظهاراتی گفته است: نمایندگان مردم بهجای اینکه بر عملکرد حاکمیت، دولت، اجرای قانون اساسی، اجرای عدالت و آزادیها نظارت داشته باشند، دغدغهشان این شده که فلان شهر و روستا آب و برق و راه دارد یا نه. با این همه اعدامهای بیرویه و فراوان و این همه تبعیض و نابرابری، چرا از خانه ملت صدایی بلند نمیشود؟
او تصریح میکند:
"اگر نماینده نتواند بر اینها نظارت کند پس در مجلس چهکار میکند؟ بسیاری از معترضان را در ماههای گذشته زدند و کشتند. بگذارید آب و برق و راه نداشته باشیم اما شرف و حیثیت این ملت معترض حفظ شود."[2]
*یک مطالعه ساده در امر فلسفه و مبانی اجتماعی بر هر فرد جوینده حقیقتی آشکار میکند که نیازهای اصلی بشر شامل 5 نیاز امنیت، خوراک، پوشاک، مسکن و نیاز جنسی است که البته ترتیب تقدم دارند و هریک پس از دیگری مطرح میشوند.
پس از این نیازها طبق نظریات مختلفی مثل "نظریه سلسله نیازهای مازلو"، نیازهای دیگر مثل "احساس شکوفایی، آزادی و..." مطرح میشوند.
پس از این مقدمه باید نتیجه گرفت که گویا رفاه زیاد و سیری و تنعّم فردی مولوی عبدالحمید سبب شده که از نیازهای عمومی مردم سیستان و بلوچستان و سایر شهرهای ایران غافل شود و حتی از این بگوید که دیگر آب و برق نمیخواهیم!
او گویا از یاد برده که نبود همین برق و امنیت و راه در قبل از انقلاب سیستان و بلوچستان چه رنجهایی را به مردم شریف این استان تحمیل کرد و البته از اصول موجده انقلاب اسلامی هم بود.
مولوی گویا از یاد برده دهها شهید جهاد سازندگی و شهید امنیت و شهید مرزبانی که جانشان را دادند فقط و فقط برای اینکه سیستان و بلوچستان آب و برق و راه و امنیت داشته باشد.
پس نباید این نعمتها را ندیده گرفت یا کماهمیت شمرد یا نسبت به آنها ابراز ناسپاسی کرد و حکومت بوجود آورنده آنها را از یاد برد.
حال اگر کسی تمام این مراحل را به جا آورد و از حکومت بابت این نعمتها تشکر کرد، نیازهای همچنان منطقه و محرومیتزدایی را از یاد نبرد و بر اهمیت از دست نرفتن امنیت و برق و راه تأکید کرد؛ آنگاه میتواند بصورت معقول به مسئله آزادی و عدالت و... بپردازد.
و البته از این حیث نیز انتقاد مولوی خالی از محتوای و عقلانیت است.
اعدام چند قاتل و تروریست و شرور مسلح و جاسوس چرا مولوی عبدالحمید را ناراحت کرده است؟!
از طرفی مگر نظام اسلامی عزم خود را برای مبارزه با مفاسد و تخلفات در هر سطحی نشان نداده است که عبدالحمید با استناد به چند خبر مغلوط اینچنین مدعی آزادی و عدالت میشود؟
و اما شرف...
باید به مولوی یادآوری کرد که شرف یعنی راستگویی!
شرف یعنی ریخته شدن خون انسان در راه آب و برق و اقتصاد و امنیت مردم.
شرف یعنی همراه مردم بودن نه فراموش کردن مردم.
و شرف یعنی مولوی ریگی و ماموستا شیخالاسلام که خونشان به دست تروریستها در راه اسلام و ایران بر زمین ریخته شد.
اینکه مولوی عبدالحمید در سنین پیری خود در کدام قسمت این عقلانیتها و این حقانیتها و این کانونهای شرف ایستاده و اینکه چرا شخص او دیگر آب و برق و راه را مهم نمیداند؛ از سؤالات بزرگ روزگار ماست که خاصّه جوانان شریف و نجیب سیستان و بلوچستان باید به پاسخ آنها فکر کنند.
ما همچنین به مولوی عبدالحمید عرض میکنیم اسلحه و اعتراضی که خواستار برق و راه و امنیت مردم نباشد؛ تقدیمی تروریستها و اشرار است. همانطور که مسجدی هم که قصد ترور رسول خدا(ص) را داشته باشد مسجد ضرار است.
***
1_ isna.ir/xdNWq8
2_ mshrgh.ir/1493467