از جمله‌ ادله‌اي‌ كه‌ اهل‌ فلسفه‌ در اثبات‌ مطلوبيت‌ و بلكه‌ ضرورت‌ فلسفه‌ ارائه‌ كرده‌اند، اين‌ است‌ كه‌ عموم‌ علماي‌ دين‌ بر اين‌ قول‌اند كه‌ تقليد در اصول‌ دين‌ جايز نبوده‌ بلكه‌ بايد اعتقاد به‌ اين‌ اصول‌، براساس‌ ادراك‌ عقلي‌ مستقل‌ از نقل‌ و تقليد باشد.

مشرق----در پاسخ‌ به‌ اين‌ استدلال‌ بايد به‌ نكات‌ زير اشاره‌ شود:
1. در اين‌ استدلال‌ نيز فلاسفه‌ مرتكب‌ مصادره‌ به‌ مطلوب‌ شده‌اند و همچنان‌ بر اين‌ ادعای غلط پاي‌ فشرده‌اند كه‌ استدلال‌ و تعقل‌ مساوي‌ با تفلسف‌ است‌ و هرجا كه‌ پاي‌ عقل‌ و نظر عقلي‌ در ميان‌ است‌، فلسفه‌ نيز در همانجا حضوردارد و بلكه‌ آن‌ عين‌ فلسفه‌ است‌، اما همان‌گونه‌ كه‌ پیشتر گفتيم‌، در اينجا دليل‌ عين‌ مدعاست‌ و اين‌ سرآغاز گفت‌ و گو و بحث‌ است‌ كه‌ آيا تفلسف‌ مساوي‌ با تعقل‌ است‌ و یا بر عکس، فلسفه رایج  غیر عقلانی بوده و نهایتا شیوه ای از اندیشه ورزی و استدلال آوری نه الزاما صحیح  است؟
2ـ پذيرش‌ اين‌ ادعا كه‌ فهم‌ عقلاني‌ اصول‌ دين‌ متوقف‌ بر فلسفه‌داني‌ و فلسفه‌خواني‌ است‌ و بدون‌ آن‌ امكان‌ اعتقاد صحيح‌ به‌ اصول‌ دين‌ وجود ندارد، به‌ نتايج‌ زير منجر خواهد شد:
الف‌: اعتقادات‌ عموم‌ مؤمنان‌ از صدر اسلام‌ تا كنون‌ به‌ استثناي‌ اندكي‌ اهل فلسفه و فلسفه خوانده، در باب‌ اصول‌ دين‌، غلط‌ و تقليدي‌ بوده‌ و فاقد ارزش‌ است‌، چرا كه‌ آنان‌ بي‌اطلاع‌ از مباني‌ و قواعد و اصول‌ فلسفي‌ بوده‌ و اغلب‌ كمترين‌ اطلاعي‌ از فلسفه‌ و مباحث‌ آن‌ نداشته‌ و ندارند. اينان‌ هرگز در باب‌ اثبات‌ وجود خدا به‌  برهان‌ صديقين‌ استناد نكرده‌ و كمترين‌ اطلاعي‌ در باب‌ مباحثي‌ چون‌ اصالت‌ وجود يا اصالت‌ ماهيت‌ و... نداشته‌اند. آيا فلاسفه‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ تن‌ مي‌دهند و به‌ تضليل‌ همه‌ مؤمنان‌ فلسفه‌ندان‌ حكم‌ مي‌كنند؟
ب‌: با پذيرش‌ استدلال‌ فوق‌الذكر فيلسوفان‌، نه‌ تنها عموم‌ مؤمنان‌ در عقايدشان‌ تخطئه‌ مي‌شوند، بلكه‌ حتي‌ خواص‌ از مؤمنان‌ مثل‌ اصحاب‌ و ياران‌ حضرت‌ رسول صلي الله عليه و آله و ائمه‌ معصومين عليهم السلام  و ستارگان‌ درخشان‌ آسمان‌ عقلانیت و ايمان‌ چون‌ سلمان‌ و اباذر و مقداد و عمار و مالك‌اشتر و كميل‌ و  زراره‌ و هشام‌ بن‌ حكم‌ و يونس‌ بن‌ عبدالرحمن‌ و فضل بن شاذان و ... نواب‌ اربعه‌ و نيز علماي‌ بزرگي‌ چون‌ كليني‌، صدوق‌، شيخ‌ مفيد، سيدمرتضي‌، شيخ‌ طوسي‌، سيدبن‌ طاووس‌، علامه‌ حلي‌، علامه‌ مجلسي‌، شيخ‌ بهايي‌، شهيد اول‌، شهيد ثاني‌، صاحب‌ جواهر، شيخ‌ انصاري‌ و... كه‌ فلسفه‌دان‌ نبوده‌ و بلكه‌ عموما سخت‌ مخالف‌ فلسفه‌ بوده‌اند، مي‌بايست‌ به‌ فساد عقيده‌ و حداقل‌ استضعاف‌ فكري‌ و عقيدتي‌ در فهم‌ اصول‌ دين‌ متهم‌ شوند!
ج‌: قائلان‌ به‌ استدلال‌ فوق‌الذكر بايد توضيح‌ دهند كه‌ فهم‌ عقلاني‌ و استدلالي‌ اصول‌ دين‌ در پرتو كدام‌ مشرب‌ و مذهب‌ فلسفي‌ مقبول‌ است‌؟ مشرب‌ مشّايي‌، اشراقي‌، صدرايي‌ (جمع‌ بين‌ مشّائي‌ و اشراقي‌) و... و آيا تنها يك‌ نحله‌ و مشرب‌ از اين‌ نحل‌ و مشارب‌ در عقايد خود مصاب‌ و اهل‌ نجاتند و الباقي‌ گمراه‌ و هالك‌اند؟ يا آن‌كه‌، نه‌، اصل‌ بر اين‌ است‌ كه‌ رويكرد به‌ اصول‌ عقايد، فلسفي‌ باشد و تعلق‌ به‌ مشرب‌ و مذهبي‌ خاص‌ موضوعيتي‌ ندارد؟!
د: اگر بپذيريم‌ كه‌ فهم‌ استدلالي‌ اصول‌ عقايد جز با فلسفه‌ مقدور و ميسّر نيست‌ و منظور خداوند و معصومين عليهم السلام  از توصيه‌ به‌ تعقل‌ نيز همين‌ امر است‌. آيا در مورد عموم‌ مردم‌ ـ به‌ استثناي‌ افرادي‌ نادر ـ اين‌ از مصاديق‌ تكليف‌ بما لايطاق‌ نيست‌ و آيا صدور چنين‌ تكليفي‌، به‌ حكم‌ عقل‌ قبيح‌ نمي‌باشد!
مگر نه‌ اين‌ است‌ كه‌ فهم‌ مسائل‌ فلسفي‌، نه‌ تنها براي‌ عامه‌ مردم‌ بلكه‌ براي‌ بسياري‌ از خواص‌ نيز بسيار صعب‌ و دشوار است‌؟ ملاصدرا در آثار خود در موارد متعددي‌ به‌ اين‌ موضوع‌ اشاره‌ كرده‌ است‌ كه‌ بسياري‌ از فلاسفه‌ از فهم‌ پاره‌اي‌ از مسائل‌ فلسفي‌ عاجز مانده‌اند و يا دچار سوءفهم‌ و اشتباهات‌ فاحش‌ شده‌اند و تنها او ـ آن‌ هم‌ با عنايت‌ ويژه‌ الهي‌ ـ به‌ فهم‌ آن‌ مسائل‌ نايل‌ شده‌ است‌. از جمله‌ اين‌ مسائل‌، اصل‌ اعتقادي‌ معاد جسماني‌ و نيز مسأله‌ حدوث‌ عالم‌ است كه‌ البته‌ همان‌گونه‌ كه‌ پيشتر ديديم‌، او خود نيز در اين‌ دو موضوع‌، به‌ نتيجه‌اي‌ برخلاف‌ نصوص‌ ديني‌ رسيده‌ است‌.
ملاصدرا فهرستي‌ از مسائل‌ مهم‌ فلسفي‌ را رديف‌ مي‌كند كه‌ حتی فردي‌ چون‌ ابن‌سينا از فهم‌ و درك‌ صحيح‌ آن‌ها عاجز بوده‌ است‌ و در موردي‌ نيز ابن‌ سينا را به‌ بلادت‌ و كودني‌ متصف‌ مي‌نمايد. با اين‌ وجود، آيا فلاسفه‌ همچنان‌ بدين‌ اعتقاد پاي‌ مي‌فشارند كه‌ فهم‌ استدلالي‌ اصول‌ دين‌ موقوف‌ به‌ فلسفه‌داني‌ و فيلسوف‌ شدن‌ است‌؟
3ـ اين‌ سخن‌ علما و فقهاي‌ بزرگ‌ كه‌ تقليد در اصول‌ دين‌ جايز نبوده‌ و بايد متكي‌ بر استدلال‌ عقلي‌ باشد، هرگز ناظر به‌ مباحث و مبانی فلسفي‌ نيست‌ و مقصود آنان‌ از استدلال‌ عقلي‌، كه‌ همگان‌ بايد در اصول‌ عقايد بدان‌ دست‌ يابند، چيزي‌ فراتر از استدلال‌هاي‌ عقل‌ فطري‌ بدیهی و یا قریب به بدیهی ـ كه‌ همگان‌ واجد آنند و یا با اندک تامل و تفکر، قابل فهم و وصول می باشند- نيست‌. في‌المثل‌ در اصل‌ توحيد، افراد با استناد به‌ برهان‌ حدوث عالم و برهان صنع‌ به‌ اثبات‌ وجود خداوند مي‌پردازند و با استناد به‌ وجود نظم‌ و آثار تدبير در نظام‌ خلقت‌، به‌ حكيم‌ و عليم‌ بودن‌ خداوند استدلال‌ مي‌كنند. بدون‌ شك‌ فهم‌ براهيني‌ چون‌ برهان‌ حدوث و صنع‌ و برهان‌ نظم‌ در دسترس‌ همگان‌ بوده‌ و هيچ‌ نيازي‌ به‌ وام گیری از ارسطو و افلاطون و ...‌ ندارد.
بعضي‌ از علما بر اين‌ موضوع‌ تأكيد كرده‌اند كه‌ مقصود از لزوم‌ و وجوب‌ تفكر و استدلال‌ در اصول‌ عقايد، خوض‌ در مسائل‌ پيچيده‌ کلامی و فلسفي‌ نيست‌:
شيخ‌ طوسي‌ در كتاب‌ «الاقتصاد» پس‌ از ذكر اين‌ مسأله‌ كه‌ فهم‌ [كليات‌] اصول‌ عقايد بايد مبتني‌ بر تفكر و تعقل‌ باشد، در پاسخ‌ به‌ اشكالي‌ مقدر كه‌ اگر اين‌ قول‌ صحيح‌ باشد، در اين‌ صورت‌، حكم‌ به‌ گمراهي‌ و تكفير اكثر مردم‌ شده‌ است‌، چرا كه‌ اكثر آنان‌  قادر به‌ فهم‌ استدلالي‌ و عقلي‌ اصول‌ عقايد نيستند، مي‌گويد:
«چنين‌ برداشتي‌ سخت‌ خطاست‌ و حاوي‌ بدگماني‌ به‌ كساني‌ است‌ كه‌ تفكر و استدلال‌ را در اصول‌ عقايد و معرفت‌ خداوند لازم‌ مي‌دانند، چرا كه‌ مقصود ما از استدلال‌ و تعقل‌، مناظره‌ و احتجاجات‌ و استدلال‌هاي‌ رايج‌ بين‌ متكلمان‌ [ فيلسوفان‌] نيست‌ بلكه‌ مقصود تأمل‌ و تفكر در ادله‌ [فطري]اي‌ است‌ كه‌ منجر به‌ شناخت‌ خداوند و يگانگي‌ و عدالت‌ او و نيز شناخت‌ پيامبر و درستي‌ پيام‌ او مي‌شود و...»
4. و بالاخره این که آیا مومنان باید برای فراگیری اصول دین سراغ فلسفه بروند که عقاید ضروری و مسلم دینی را مثل تباین ذاتی و کنهی بین خالق و مخلوق و حدوث زمانی عالم و ... را انکار می کند؟ 
*مهدی نصیری
-------------------------------------
1 - ملاصدرا در كتاب‌ المظاهر الالهيه‌ مدعي‌ است‌ كه‌ تحقيق‌ مسأله‌ حدوث‌ عالم‌ بر فلاسفه‌ و عرفاي‌پيش‌ از وي‌ پوشيده‌ مانده‌ و او نخستين‌ كسي‌ است‌ كه‌ به‌ فيض‌ الهي‌ به‌ درك‌ آن‌ نائل‌ آمده‌ است‌.(المظاهر الالهيه‌، ترجمه طبيبيان‌/ 49)
 2. مقصود شیخ طوسی در اینجا از متکلمان، متکلمان معتزلی و  نیز فیلسوفان است و نه نفی کلام برهانی شیعه که خود متکلم به این کلام بوده است.
 3- شيخ‌ طوسي‌، الاقتصاد/ 9

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 14
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • safarkarde ۱۹:۴۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۴
    0 0
    سلام خیلی ضد فلسفه متن می نویسید! یک کم هم نقد مکتب تفکیک انجام بدید اگر بلدید
  • بنده شرمنده خدا ۲۰:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۴
    0 0
    اگر فلسفه حق می گوید و وحدت وجود حق است، بهشت و جهنم چی می شود؟ خدا خودش را عذاب می کند یا بهشت می برد؟ عزاداری برای امام حسین علیه السلام چه معنا دارد؟ درس و بحث حوزوی چی می شود؟ ای موافقان فلسفه !اگر جوابم را نگیرم می روم و فسق و فجور میکنم چون من هم مرتبه و حصه ای از وجود خدایم. اصلا فسق و فجور کدام است؟ خدا خودش گناه می کند!!!!یکی جواب مرا بدهد بابا...
  • ۲۳:۵۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۴
    0 0
    لطفا به سمات شماره سوم مراجعه نمایید
  • دکتر شمس ۰۰:۰۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
    0 0
    عقل مراتب دارد و فلسفه مرتبه ای از مراتب بالاتر تعقل است، البته نه هر فلسفه ای.
  • ۰۹:۰۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
    0 0
    منظورشان تفکیک نبوده نقد آقای نصیری بوده
  • حسين بابامرادي ۰۹:۴۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
    0 0
    با سلام اولا: اي كاش جناب نصيري به جاي پراكنده گويي و استدلالات ضعيف، دستگاه فكري واستدلالي خودشان را -كه به ادعاي خودشان حتما برگرفته از ثقلين است-بيان مي كردند كه في المثل براي يك كافر چگونه استدلال بر صانع حكيم مي آورند و او را هدايت مي كنند، تا ميزان عمق انديشه و گفتمان ايشان معلوم شود. ثانيا: كاش استاد ديناني يا استاد خسروپناه را هم به عنوان نمايندگان انديشه فلسفي وارد اين بحث مي نموديد تا حقايق بهتر روشن شود. نمي شود كه ايشان با ميدان دادن شما بتازند و همه را رجم كنند و كسي پاسخ ندهد. ثالثا: پيشنهاد مي كنم اين ستون را در دو بخش و دو محور و بصورت مكاتبه يا مناظره مكتوب برقرار نماييد تا يكطرفه نباشد.
  • حسن صالح ۱۸:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
    0 0
    سید محسن امین در اعیان الشیعه ج9ص329 می نویسد: ملاصدرا که این همه به فقها توهین و آنها را تکفیر می کند شاید در کودکیش مبتلا به عقده حقارت و ذلت بوده است که تمام مردم را و حتی ابن سینا را تخطئه می کندو غبر اهل توحید شهودی را شقی و اهل کفر می داند. واقعا فقهای شیعه و آقای نصیری اهل تکفیرند یا ملاصدرا؟؟؟
  • ۲۱:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
    0 0
    با سلام خدمت آقاي نصيري و همه دوستان كه در اين نظر دادنها شركت مي كنن اما آقاي نصيري اين حسين آقاي بابامرادي راست ميگه چرا شما دستگاه معرفتي خودتونا نمي گيد چه جوريه مثلا شما اجتماع نقيضين را محال نمي دونيد؟؟ مثلا شما بديهيات را قبول نداريد؟؟ مثلا شما 2*2=4 را قبول نداريد؟؟؟ بالاخره بايد تكليفتونا روشن كنيد كدوم وري هستيد؟؟؟ اما اين نكته را هم بدونيد كه همه فلاسفه با همه مسلكهايي كه دارن مدعي هستن حرفاي ما مبتني بر بديهياته و حساب دو دوتا چارتاست البته بگذريم كه تو همين علم مبتني بر بديهيات چه قدر تناقض گويي ها هست !! مثلا شما چرا همين قاعده الواحد را كه دست خداي بيچاره را تو خلقت جهان بسته و نمي تونه خودش آفرينشش را ادامه بده و دست به دامن عقول عشره شده نمي فهمي؟؟؟؟؟ چرا نمي دوني كه در يك نظريه مترقي فلسفي خدا علم به جزييات نداره و دست به دامن برخي مي شه تا علم جزييات پيدا كنه؟؟؟؟ چرا نمي فهمي كه انسان بعد از مردن قابل برگشت به دنيا نيست و اصلا قصه عزير دروغه قصه زنده شدن قتيل بني اسراييل دروغه!!! آقاي نصيري بايد بگي ما چي كار كنيم؟؟؟؟ ما منتظريما؟؟؟؟؟؟ يد دكتر ديناني و آقاي خسرو پناه باشن تا بفهمي والا..... اگه مي خواي اين حرفا را بفهمي با
  • وحيد ۲۳:۳۶ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۵
    0 0
    بنده مخالفم در برابر آقاي نصيري، كساني مثل آقاي ديناني وارد بحث شوند، هركسي بايد با هم اندازه خودش بنشيند، اين جريان معلوم نيست با فوت چه كسي دوباره شعله ور شده، دوست يا دشمن، سؤالات اين آقان خيلي قبل تر توسط بزرگان داده شده، نبايد اين جريان رو بيش از حد بزرگ كرد، من نميدونم سكس و مخدر و فحشا وفقر و بيكاري الان ويران كننده ترند يا حكمت و عرفان اسلامي، كه اين همه اين آقايون رو اين بحث هايي كه بايد تو حوزه ودانشگاه باشه ، تو رسانه انرژي ميذارن، واقعا يه سؤال اساسي، دليل اين همه صرف انرژي چيه؟آقاي نصيري شما قبول نداري آدم بايد فرزند زمان خويش باشه؟ آيا پرداختن به اين امور در جامعه امروز ضرورت داره؟جامعه اي كه پر از مشكلات سياسي و اقتصادي و فرهنگيه، شما كه ادعا ميكني شيعه اهل بيتي چرا نميري يه باري از دوش مردم برداري؟ واقعا مثلا مكتب فكري علامه حسن زاده براي جوانها مخرب تر از اعتياد و ...هست؟ واقعا همه بايد از شكل گيري اين جريان نگران باشن، به نظرم ممكنه پاي غير خودي وسط ماجرا باشه
  • ۰۵:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
    0 0
    با سلام خدمت آقاي نصيري و همه دوستان كه در اين نظر دادنها شركت مي كنن اما آقاي نصيري اين حسين آقاي بابامرادي راست ميگه چرا شما دستگاه معرفتي خودتونا نمي گيد چه جوريه مثلا شما اجتماع نقيضين را محال نمي دونيد؟؟ مثلا شما بديهيات را قبول نداريد؟؟ مثلا شما 2*2=4 را قبول نداريد؟؟؟ بالاخره بايد تكليفتونا روشن كنيد كدوم وري هستيد؟؟؟ اما اين نكته را هم بدونيد كه همه فلاسفه با همه مسلكهايي كه دارن مدعي هستن حرفاي ما مبتني بر بديهياته و حساب دو دوتا چارتاست البته بگذريم كه تو همين علم مبتني بر بديهيات چه قدر تناقض گويي ها هست !! مثلا شما چرا همين قاعده الواحد را كه دست خداي بيچاره را تو خلقت جهان بسته و نمي تونه خودش آفرينشش را ادامه بده و دست به دامن عقول عشره شده نمي فهمي؟؟؟؟؟ چرا نمي دوني كه در يك نظريه مترقي فلسفي خدا علم به جزييات نداره و دست به دامن برخي مي شه تا علم جزييات پيدا كنه؟؟؟؟ چرا نمي فهمي كه انسان بعد از مردن قابل برگشت به دنيا نيست و اصلا قصه عزير دروغه قصه زنده شدن قتيل بني اسراييل دروغه!!! آقاي نصيري بايد بگي ما چي كار كنيم؟؟؟؟ ما منتظريما؟؟؟؟؟؟ يد دكتر ديناني و آقاي خسرو پناه باشن تا بفهمي والا..... اگه مي خواي اين حرفا را بفهمي با
  • علي ۰۸:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
    0 0
    آقا وحيد اين طور فرمودند: بنده مخالفم در برابر آقاي نصيري، كساني مثل آقاي ديناني وارد بحث شوند، هركسي بايد با هم اندازه خودش بنشيند، اين جريان معلوم نيست با فوت چه كسي دوباره شعله ور شده، دوست يا دشمن، سؤالات اين آقان خيلي قبل تر توسط بزرگان داده شده، نبايد اين جريان رو بيش از حد بزرگ كرد، من نميدونم سكس و مخدر و فحشا وفقر و بيكاري الان ويران كننده ترند يا حكمت و عرفان اسلامي، كه اين همه اين آقايون رو اين بحث هايي كه بايد تو حوزه ودانشگاه باشه ، تو رسانه انرژي ميذارن، واقعا يه سؤال اساسي، دليل اين همه صرف انرژي چيه؟آقاي نصيري شما قبول نداري آدم بايد فرزند زمان خويش باشه؟ آيا پرداختن به اين امور در جامعه امروز ضرورت داره؟جامعه اي كه پر از مشكلات سياسي و اقتصادي و فرهنگيه، شما كه ادعا ميكني شيعه اهل بيتي چرا نميري يه باري از دوش مردم برداري؟ واقعا مثلا مكتب فكري علامه حسن زاده براي جوانها مخرب تر از اعتياد و ...هست؟ واقعا همه بايد از شكل گيري اين جريان نگران باشن، به نظرم ممكنه پاي غير خودي وسط ماجرا باشه جناب آقا وحيد: امروز افكاري كه تو جامعه ما داره رونق مي گيره دليلش جذابيت داشتن اون افكاره حالا سوال اينه كه چرا دانش ما مثل اونا جذابيت نداره؟؟؟؟ چرا بايد پيام آسماني ما قرآن اينقدر جذابيت براي انسانهاي عصر پيامبر داشته باشه كه اونروزي ها اسمش را بذارن سحر؟؟؟ ولي امروز تبديل شده به يك كتاب جهت قرائت در مجالس خاص؟؟؟ دليلش همي روي آوردن ما به حرفهاي خارج از اسلامه و مشغول شدن هزار ساله ما به تحليل اقسام وجو و وجود شناسي!! مشغول شدن به مباحث انتزاعي ذهني مسلمانها را تبديل به يك دسته مردم خمود كرد كه الان حدود هزار ساله تو خواب هستيم. مگر بنا بر اين است كه به جز فروعات فقهي در همه چيز مقلد باشيم؟؟؟ راستي بهتر نيست به جاي كلمه بزرگان از تعبير دانشمندان استفاده كنيم ؟؟؟ چون استفاده از كلمه بزرگان اين بلا را بر سر ما آورده كه جرات نقد كسي را نداشته باشيم و فكر ما هزار سال خاموش شده و مثل طوطي حرفهاي ديگران را تكرار مي كنيم !!! اما اگر بگوييم دانشمندان ما اقلا هر كسي اين حق را براي خود محفوظ مي داند كه دانش را نقد كند ديگر با دانشمند مواجه است نه بزرگ!!! مطلب ديگر آقا وحيد اينكه هيچ بلايي مخرب تر از تبيين ناصحيح دين وجود ندارد اگر دين مثل پيامبر و علي و امامان تبيين مي شد امروز به اين بلاها گرفتار نبوديم !!! راستي آقا وحيد اين مدل پيشنهادي شما تا حالا چندتا مسلمان تحويل داده غير از اينكه انرزي نسل بزرگي از مسلمانان مخصوصا تشيع را در حوزه ها خنثي كرده و هنوز قرآن ما دست نخورده و بدون تفسير الهي مانده است. وهزاران هزار مطلب ديگر! راستي آقا وحيد پيامبر ما اين طبقه بندي هاي شما را قبول نداشت در اوج معرفتش به سخنان همه گوش مي داد اجازه حرف زدن به همه مي داد اين افرادي كه شما نام مي بريد بر فرض بزرگ هم باشند بايد با آنان سخن نگفت؟؟؟ مگر شهيد مطهري نفرمود گاهي اشتباهات بزرگان هم مثل خود انها بزرگ است؟؟؟؟ اگر بگوييم اسلام همين بوده كه اينها فهميدند پس ما بايستي ديگر ادعاي جهاني بودن اسلام را كنار بگذاريم چون واقعا اين برداشتها امروز در كشور خودمان هم پاسخگوي نياز ها نيست تا چه رسد به دنيا!!!!
  • علي ۰۸:۵۴ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
    0 0
    آقا وحيد اين طور فرمودند: بنده مخالفم در برابر آقاي نصيري، كساني مثل آقاي ديناني وارد بحث شوند، هركسي بايد با هم اندازه خودش بنشيند، اين جريان معلوم نيست با فوت چه كسي دوباره شعله ور شده، دوست يا دشمن، سؤالات اين آقان خيلي قبل تر توسط بزرگان داده شده، نبايد اين جريان رو بيش از حد بزرگ كرد، من نميدونم سكس و مخدر و فحشا وفقر و بيكاري الان ويران كننده ترند يا حكمت و عرفان اسلامي، كه اين همه اين آقايون رو اين بحث هايي كه بايد تو حوزه ودانشگاه باشه ، تو رسانه انرژي ميذارن، واقعا يه سؤال اساسي، دليل اين همه صرف انرژي چيه؟آقاي نصيري شما قبول نداري آدم بايد فرزند زمان خويش باشه؟ آيا پرداختن به اين امور در جامعه امروز ضرورت داره؟جامعه اي كه پر از مشكلات سياسي و اقتصادي و فرهنگيه، شما كه ادعا ميكني شيعه اهل بيتي چرا نميري يه باري از دوش مردم برداري؟ واقعا مثلا مكتب فكري علامه حسن زاده براي جوانها مخرب تر از اعتياد و ...هست؟ واقعا همه بايد از شكل گيري اين جريان نگران باشن، به نظرم ممكنه پاي غير خودي وسط ماجرا باشه جناب آقا وحيد: امروز افكاري كه تو جامعه ما داره رونق مي گيره دليلش جذابيت داشتن اون افكاره حالا سوال اينه كه چرا دانش ما مثل اونا جذابيت نداره؟؟؟؟ چرا بايد پيام آسماني ما قرآن اينقدر جذابيت براي انسانهاي عصر پيامبر داشته باشه كه اونروزي ها اسمش را بذارن سحر؟؟؟ ولي امروز تبديل شده به يك كتاب جهت قرائت در مجالس خاص؟؟؟ دليلش همي روي آوردن ما به حرفهاي خارج از اسلامه و مشغول شدن هزار ساله ما به تحليل اقسام وجو و وجود شناسي!! مشغول شدن به مباحث انتزاعي ذهني مسلمانها را تبديل به يك دسته مردم خمود كرد كه الان حدود هزار ساله تو خواب هستيم. مگر بنا بر اين است كه به جز فروعات فقهي در همه چيز مقلد باشيم؟؟؟ راستي بهتر نيست به جاي كلمه بزرگان از تعبير دانشمندان استفاده كنيم ؟؟؟ چون استفاده از كلمه بزرگان اين بلا را بر سر ما آورده كه جرات نقد كسي را نداشته باشيم و فكر ما هزار سال خاموش شده و مثل طوطي حرفهاي ديگران را تكرار مي كنيم !!! اما اگر بگوييم دانشمندان ما اقلا هر كسي اين حق را براي خود محفوظ مي داند كه دانش را نقد كند ديگر با دانشمند مواجه است نه بزرگ!!! مطلب ديگر آقا وحيد اينكه هيچ بلايي مخرب تر از تبيين ناصحيح دين وجود ندارد اگر دين مثل پيامبر و علي و امامان تبيين مي شد امروز به اين بلاها گرفتار نبوديم !!! راستي آقا وحيد اين مدل پيشنهادي شما تا حالا چندتا مسلمان تحويل داده غير از اينكه انرزي نسل بزرگي از مسلمانان مخصوصا تشيع را در حوزه ها خنثي كرده و هنوز قرآن ما دست نخورده و بدون تفسير الهي مانده است. وهزاران هزار مطلب ديگر! راستي آقا وحيد پيامبر ما اين طبقه بندي هاي شما را قبول نداشت در اوج معرفتش به سخنان همه گوش مي داد اجازه حرف زدن به همه مي داد اين افرادي كه شما نام مي بريد بر فرض بزرگ هم باشند بايد با آنان سخن نگفت؟؟؟ مگر شهيد مطهري نفرمود گاهي اشتباهات بزرگان هم مثل خود انها بزرگ است؟؟؟؟ اگر بگوييم اسلام همين بوده كه اينها فهميدند پس ما بايستي ديگر ادعاي جهاني بودن اسلام را كنار بگذاريم چون واقعا اين برداشتها امروز در كشور خودمان هم پاسخگوي نياز ها نيست تا چه رسد به دنيا!!!!
  • علي ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
    0 0
    آقا وحيد اين طور فرمودند: بنده مخالفم در برابر آقاي نصيري، كساني مثل آقاي ديناني وارد بحث شوند، هركسي بايد با هم اندازه خودش بنشيند، اين جريان معلوم نيست با فوت چه كسي دوباره شعله ور شده، دوست يا دشمن، سؤالات اين آقان خيلي قبل تر توسط بزرگان داده شده، نبايد اين جريان رو بيش از حد بزرگ كرد، من نميدونم سكس و مخدر و فحشا وفقر و بيكاري الان ويران كننده ترند يا حكمت و عرفان اسلامي، كه اين همه اين آقايون رو اين بحث هايي كه بايد تو حوزه ودانشگاه باشه ، تو رسانه انرژي ميذارن، واقعا يه سؤال اساسي، دليل اين همه صرف انرژي چيه؟آقاي نصيري شما قبول نداري آدم بايد فرزند زمان خويش باشه؟ آيا پرداختن به اين امور در جامعه امروز ضرورت داره؟جامعه اي كه پر از مشكلات سياسي و اقتصادي و فرهنگيه، شما كه ادعا ميكني شيعه اهل بيتي چرا نميري يه باري از دوش مردم برداري؟ واقعا مثلا مكتب فكري علامه حسن زاده براي جوانها مخرب تر از اعتياد و ...هست؟ واقعا همه بايد از شكل گيري اين جريان نگران باشن، به نظرم ممكنه پاي غير خودي وسط ماجرا باشه جناب آقا وحيد: امروز افكاري كه تو جامعه ما داره رونق مي گيره دليلش جذابيت داشتن اون افكاره حالا سوال اينه كه چرا دانش ما مثل اونا جذابيت نداره؟؟؟؟ چرا بايد پيام آسماني ما قرآن اينقدر جذابيت براي انسانهاي عصر پيامبر داشته باشه كه اونروزي ها اسمش را بذارن سحر؟؟؟ ولي امروز تبديل شده به يك كتاب جهت قرائت در مجالس خاص؟؟؟ دليلش همي روي آوردن ما به حرفهاي خارج از اسلامه و مشغول شدن هزار ساله ما به تحليل اقسام وجو و وجود شناسي!! مشغول شدن به مباحث انتزاعي ذهني مسلمانها را تبديل به يك دسته مردم خمود كرد كه الان حدود هزار ساله تو خواب هستيم. مگر بنا بر اين است كه به جز فروعات فقهي در همه چيز مقلد باشيم؟؟؟ راستي بهتر نيست به جاي كلمه بزرگان از تعبير دانشمندان استفاده كنيم ؟؟؟ چون استفاده از كلمه بزرگان اين بلا را بر سر ما آورده كه جرات نقد كسي را نداشته باشيم و فكر ما هزار سال خاموش شده و مثل طوطي حرفهاي ديگران را تكرار مي كنيم !!! اما اگر بگوييم دانشمندان ما اقلا هر كسي اين حق را براي خود محفوظ مي داند كه دانش را نقد كند ديگر با دانشمند مواجه است نه بزرگ!!! مطلب ديگر آقا وحيد اينكه هيچ بلايي مخرب تر از تبيين ناصحيح دين وجود ندارد اگر دين مثل پيامبر و علي و امامان تبيين مي شد امروز به اين بلاها گرفتار نبوديم !!! راستي آقا وحيد اين مدل پيشنهادي شما تا حالا چندتا مسلمان تحويل داده غير از اينكه انرزي نسل بزرگي از مسلمانان مخصوصا تشيع را در حوزه ها خنثي كرده و هنوز قرآن ما دست نخورده و بدون تفسير الهي مانده است. وهزاران هزار مطلب ديگر! راستي آقا وحيد پيامبر ما اين طبقه بندي هاي شما را قبول نداشت در اوج معرفتش به سخنان همه گوش مي داد اجازه حرف زدن به همه مي داد اين افرادي كه شما نام مي بريد بر فرض بزرگ هم باشند بايد با آنان سخن نگفت؟؟؟ مگر شهيد مطهري نفرمود گاهي اشتباهات بزرگان هم مثل خود انها بزرگ است؟؟؟؟ اگر بگوييم اسلام همين بوده كه اينها فهميدند پس ما بايستي ديگر ادعاي جهاني بودن اسلام را كنار بگذاريم چون واقعا اين برداشتها امروز در كشور خودمان هم پاسخگوي نياز ها نيست تا چه رسد به دنيا!!!!
  • علي ۰۹:۳۵ - ۱۳۹۰/۰۹/۰۶
    0 0
    آقا وحيد اين طور فرمودند: بنده مخالفم در برابر آقاي نصيري، كساني مثل آقاي ديناني وارد بحث شوند، هركسي بايد با هم اندازه خودش بنشيند، اين جريان معلوم نيست با فوت چه كسي دوباره شعله ور شده، دوست يا دشمن، سؤالات اين آقان خيلي قبل تر توسط بزرگان داده شده، نبايد اين جريان رو بيش از حد بزرگ كرد، من نميدونم سكس و مخدر و فحشا وفقر و بيكاري الان ويران كننده ترند يا حكمت و عرفان اسلامي، كه اين همه اين آقايون رو اين بحث هايي كه بايد تو حوزه ودانشگاه باشه ، تو رسانه انرژي ميذارن، واقعا يه سؤال اساسي، دليل اين همه صرف انرژي چيه؟آقاي نصيري شما قبول نداري آدم بايد فرزند زمان خويش باشه؟ آيا پرداختن به اين امور در جامعه امروز ضرورت داره؟جامعه اي كه پر از مشكلات سياسي و اقتصادي و فرهنگيه، شما كه ادعا ميكني شيعه اهل بيتي چرا نميري يه باري از دوش مردم برداري؟ واقعا مثلا مكتب فكري علامه حسن زاده براي جوانها مخرب تر از اعتياد و ...هست؟ واقعا همه بايد از شكل گيري اين جريان نگران باشن، به نظرم ممكنه پاي غير خودي وسط ماجرا باشه جناب آقا وحيد: امروز افكاري كه تو جامعه ما داره رونق مي گيره دليلش جذابيت داشتن اون افكاره حالا سوال اينه كه چرا دانش ما مثل اونا جذابيت نداره؟؟؟؟ چرا بايد پيام آسماني ما قرآن اينقدر جذابيت براي انسانهاي عصر پيامبر داشته باشه كه اونروزي ها اسمش را بذارن سحر؟؟؟ ولي امروز تبديل شده به يك كتاب جهت قرائت در مجالس خاص؟؟؟ دليلش همي روي آوردن ما به حرفهاي خارج از اسلامه و مشغول شدن هزار ساله ما به تحليل اقسام وجو و وجود شناسي!! مشغول شدن به مباحث انتزاعي ذهني مسلمانها را تبديل به يك دسته مردم خمود كرد كه الان حدود هزار ساله تو خواب هستيم. مگر بنا بر اين است كه به جز فروعات فقهي در همه چيز مقلد باشيم؟؟؟ راستي بهتر نيست به جاي كلمه بزرگان از تعبير دانشمندان استفاده كنيم ؟؟؟ چون استفاده از كلمه بزرگان اين بلا را بر سر ما آورده كه جرات نقد كسي را نداشته باشيم و فكر ما هزار سال خاموش شده و مثل طوطي حرفهاي ديگران را تكرار مي كنيم !!! اما اگر بگوييم دانشمندان ما اقلا هر كسي اين حق را براي خود محفوظ مي داند كه دانش را نقد كند ديگر با دانشمند مواجه است نه بزرگ!!! مطلب ديگر آقا وحيد اينكه هيچ بلايي مخرب تر از تبيين ناصحيح دين وجود ندارد اگر دين مثل پيامبر و علي و امامان تبيين مي شد امروز به اين بلاها گرفتار نبوديم !!! راستي آقا وحيد اين مدل پيشنهادي شما تا حالا چندتا مسلمان تحويل داده غير از اينكه انرزي نسل بزرگي از مسلمانان مخصوصا تشيع را در حوزه ها خنثي كرده و هنوز قرآن ما دست نخورده و بدون تفسير الهي مانده است. وهزاران هزار مطلب ديگر! راستي آقا وحيد پيامبر ما اين طبقه بندي هاي شما را قبول نداشت در اوج معرفتش به سخنان همه گوش مي داد اجازه حرف زدن به همه مي داد اين افرادي كه شما نام مي بريد بر فرض بزرگ هم باشند بايد با آنان سخن نگفت؟؟؟ مگر شهيد مطهري نفرمود گاهي اشتباهات بزرگان هم مثل خود انها بزرگ است؟؟؟؟ اگر بگوييم اسلام همين بوده كه اينها فهميدند پس ما بايستي ديگر ادعاي جهاني بودن اسلام را كنار بگذاريم چون واقعا اين برداشتها امروز در كشور خودمان هم پاسخگوي نياز ها نيست تا چه رسد به دنيا!!!!

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس