سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
صبحانهی فیلسوف و سیاست نامؤدبان
کانال تلگرامی امتداد (ارگان حزب اتحاد ملت) اخیراً در یادداشتی به بهانه فیلم صبحانه خوردن دکتر حداد عادل؛ از چهرههای شهیر جریان انقلابی نوشت: یک لحظه تصور کنید که قرار است آقای حدادعادل قرار است «مصلحت» مردم را تشخیص دهد و عضو مجمع تشخیص مصلحت است. در حالی که شعار مردم «زن، زندگی آزادی» است، حدادعادل در یک چرخش ناگهانی «تحریم ها» را مهم ارزیابی می کند. او در نشست اساتید دانشگاه تهران که فیلم حلیم خوری آن دست به دست شده است ناگهان به یاد مظلومیت دولت دکتر مصدق افتاده می گوید: «ببینید با دولت دکتر مصدق چه کردند! چه بلاهایی سر او آوردند. امروزه اسنادش منتشر شده است.» او سپس شرایط را با دولت مصدق یکی کرده میگوید: «یکی از کارهایی که در حکومت فعلی با انقلاب اسلامی دارند میکنند و در آن زمان هم کردند همین تحریم است. انگلیسیها و آمریکاییها وقتی خواستند مردم را در برابر مصدق قرار بدهند گفتند ملت ایران را تحریم میکنیم تا آنقدر گرسنگی بکشند که آن مردمی که پشت سر نهضت بودند بیایند رو در روی نهضت قرار بگیرند و کردند. داستان تحریم را میدانید دیگر که وقتی کشتی میآمد از ایران نفت بخرد چه کار میکردند. حالا امروز هم دارند عین همان کار را میکنند. خودشان میگویند ما تحریم میکنیم تا مردم بریزند در خیابان شورش کنند. امروز هم میخواهند این مردم را از این انقلاب جدا کنند، چطور؟ با تحریم؛ با همان سیاست قابلمههای خالی شیلی در زمان حکومت آلنده.»
امتداد میافزاید:
"جناب حداد که تا حالا مانند دوستانش معتقد بود «تحریم ها تنها 20 درصد اثر دارد... د. مابقی از بی غیرتی مسئولان است» (زاکانی کاندیدای اصولگرایان در انتخابات، 23 خرداد 1400) حالا متوجه شده که دشمن قرار است با تحریم مردم را از نظام جدا کند.
شما که می گفتید: تحریم ها اثر ندارد؟ شما که معتقد بودید، در حال فروش نفت هستیم و دولت انقلابی پول آن را هم دریافت می کند؟ چطور شد یک دفعه یاد تحریم افتادید؟ جناب حداد، اصلا سری به خیابان زدید؟ کمی از محله شمال شهر خود پایینتر بیایید تا ببینید مردم چگونه زندگی می کنند، اما در عین حال شعارشان «نان»، نیست، «آزادی» است.
سر بیرون کنید تا ببینید مردم چه می خواهند و چرا می خواهند؟ صدای مردم را بشنوید و از آنها بپرسید چرا اعتراض دارند و به چه چیز اعتراض دارند؟ آیا حاضرید بدون محافظ های شخصی یک روز در مترو از همان قلهک تا ایستگاه امام خمینی بروید و در میان مردم با آنها حرف بزنید؟ آنجا حلیم نمی دهند اما قطعا به شما می آموزند که اعتراض دارند و اعتراضان به چیست؟ "
*زمان مدیدی از هشدار به بزرگان جریان اصلاحات پیرامون لزوم ترویج مطالعه و عقلانیت و ادبآموزی در اردوگاه جمعی چپها میگذرد.
اما دریغ از توجهی که نبودش روز به روز بر حجم رفتارهای عجیب، تحلیلهای غلط و رواج بیادبی و بیحرمتی در میان پیر و جوان اردوگاه اصلاحات افزوده است.
از این هجمه بیمبنا به دکتر حداد تعجب نمیکنیم چون میدانیم جریانی که یک بزرگترش تحلیلگران مخالف خود را "سگمسلک" بنامد [1] و بزرگتر دیگرش در حزب اتحاد ملت علنا سگبازی میکند؛ طبعا کوچکترش هم به بهانه یک فیلم از صبحانه خوردن دکتر حداد؛ آسمان و ریسمان را به هم میبافد.
همانطور که در پیامد این نبود عقل و ادب؛ میبینیم که یاخته عجیب و البته سرطانی "دانشجویان فحاش" هم رخ مینماید و در وسط محیط مقدس دانشگاه فحش رکیک میدهد.
جدای از اینکه مشخص نیست در ارگان رسانهای حزب اتحاد ملت چه نکته مهمی در صبحانه خوردن آقای حداد رصد شده که به بهانه آن شاهد این قلمفرسایی هستیم اما معالوصف درباره متن صحبتهای دکتر حداد در آن جلسه نیز کلمه عجیبی دیده نمیشود.
چه کسی در ایران هست که منکر اثر تحریمها و ظالمانه بودن آنها باشد!؟ لکن نقطه افتراق ما و چپهای ستادی بر سر میزان این تأثیر است.
میزانی که چپهای ستادی و بزرگان اصلاحات آنرا 100 درصدی میدانند و جامعه ما را بواسطه تأثیر آن، جامعهای لجن و گرسنه مینامند [2] و ما آنرا کمتر از 30 درصد میدانیم و معتقدیم تقصیر اصلی مشکلات کشور بر گردن ضعف در اجرائیات است و منشأ داخلی دارد.
ضمن اینکه ایران اسلامی در سایه ولایت فقیه و جمعبندی عملکرد تمام دولتها پیشرفتهای بزرگی نیز در کنار مشکلاتش دارد و توانسته به یک هژمون بزرگ جهانی تبدیل شود.
در میانه این تفاوت گفتمانی و استدلالهای پیرامونش اما مشخص نیست که حزب اتحاد ملت و سمپاتهایش در صبحانه خوردن دکتر حداد عادل چه کشف کردهاند که اینچنین لشکر سلم و تور به راه انداختهاند؟
چه اینکه بدیهیست در ذهن یک لشکر رسانهای و سیاسی یا جای عقلانیت است یا جای یک کاسه حلیم!
***
سیاستمدارانی که با یک آتشسوزی تسلیم میشوند!
حمیدرضا جلاییپور از فعالان اصلاحطلب در قسمتی از یک گفتوگو با خبرگزاری ایلنا برای بزرگنمایی از حوادث اخیر کشور گفته است: کشور یک ماه با وضعیت اعتراضی روبرو بود. رسانههای جهانی اعتراضات ایران را زیر ذرهبین گرفتند. در حالی که برخی منتظر زمستان اروپا بودند ولی کشور ایران را "پاییزی" کردند!
او می افزاید: برجام روی هوا بوده و تورم جانکاه ادامه دارد. نظام سیاسی، پاسخ درخوری به مطالبات مردم نمیدهد. با مشکل اینترنت مشکلات اقتصادی مردم بیشتر میشود. یکی از نقاط حفاظت شده تهران، یعنی زندان اوین آتش میگیرد. خلاصه وضع چندان خوب نیست. [3]
*در زبان فارسی ضربالمثلی داریم با محتوای "با یک مویز گرمی کردن و با یک غوره سردی"!
این ضربالمثل و معنای آشکارش خاصّه برای مردان سیاست و اصحاب حکومتداری کاربرد دارد.
به این معنی که چنین مردانی نباید در مشکلات روزمره که در هر حکومتی وجود دارند؛ کمر خم کنند، اعتقادات خود را تغییر بدهند و بدتر از همه اینکه به بهانه این رخدادها؛ اعتراض علیه یک حکومت قانونی و عقلانی را تئوریزه کنند.
ما به آقایی جلاییپور توصیه میکنیم کتب مربوط به رخدادهای 4 دهه اخیر ایران و کشورهای جهان را مطالعه کنند چون با این کار هم میتوان به ناهمعرضی برخی رخدادها پی برد و هم "تفاوت مشکل و بحران" را بیشتر لمس کرد.
مردم ایران در شهرهای مختلف در همین روزهای ادعا شده از سوی جلاییپور اما مشغول روزمرههای خود هستند. خرید میکنند، سینما میروند و صفهای طولانی جشنواره فیلم کوتاه تهران هم دیدنیست.
چرا فضای ذهنی آقای جلاییپور با این واقعیتها دچار تضادّ و بعضا نابینایی است؟
***
تاجیک: فردا روز "خیزشهای رادیکالتر" است!
محمدرضا تاجیک، فعال چپ و از تئوریسینهای حرکت خیابانی علیه نظام اسلامی در یادداشتی در شماره یکشنبه گذشته روزنامه اعتماد، با اشاره تلویحی به حوادث اخیر نوشته است: اگرچه امروز، اندیشیدن به حادث شدنِ این پیچش سخت و عواقب آن سهلتر از تغییر مسیر برخی اربابان قدرت است و تصور تقویت و تشدید اراده پلیسی و امنیتی معطوف به حفظ «وضع موجود» ممکنتر از تلاش برای تغییر آن به نظر میرسد و اگرچه، دور از تحلیل و تخمین است که بازیگران اقالیم قدرت و سیاست اکنون جامعه که دیری است چشمشان خانه خیال است و عدم و نیستها را هست و هستها را نیست میبینند لاجرم، از چنین بصیرتی برخوردار شوند و شیشه کبودی که بر چشمان نهادهاند را بردارند و آن نقشهای نازیبا و آن رنگهای بیرنگ و کدر را که در آیینه جامعه میبینند، نقشِ خودِ آیینه یا نقاشی در پس و پشتِ آن نینگارند، اما در شرایط استثنای کنونی - که این بار توسط سوژه مقاومت متفاوت از همه دورانها مستثنی شده است - تنها دو راه پیداست: نخست، فهمیدن و بیان کردن واقعیت و حقیقت رخدادی که هماکنون تجربه میشود و تلاش برای تغییر مسیر خود و رفع علل و عوامل موجبه و موجده آن. دو دیگر، وضعیت استثنا را وضعیت عادی تصویر و تصور نمودن و به انتظار نشستن تا شاید رخداد از امتداد خویش حوصلهاش سر رود و خود بساط کوچه و خیابانش را برچیند.
او میافزاید: نمیدانم این رخداد چقدر موفق بوده تا حجاب از دیده و دل این اربابان قدرت برگیرد، اما میدانم اگر تمهیدی نشود از علاج و دوا، تاریخ فردای این سرزمین توالی خیزشها و رخدادهای گوناگون (به مراتب رادیکالتر از آنچه امروز تجربه میکنیم) خواهد بود. بعضی وقتها، برای نجات دادن پوست باید پوست انداخت.[4]
*تاجیک در واقع مشغول بیان همان حرف علی ربیعی (سخنگوی اصلاحطلب دولت روحانی) پس از آبان 98 است که گفته بود: حکایت همچنان باقیست. [5]
و در ادامه نیز سخن مصطفی تاجزاده را تکرار میکند که گفته بود حوادث آبان 98 در سطحی وسیعتر و خشنتر تکرار میشود.
تاجیک هم مشغول تکرار همان معانی در لابهلای کلمات و عبارات ثقیل است و البته به بهانه اغتشاشات اخیر که به بهانه درگذشت تصادفی خانم مهسا امینی رخ داد.
اینکه چرا مردان هسته سخت اصلاحات هنری جز تکرار واضحات ندارند و البته همان سطح واضحشان نیز عمدتا سری در "خیابان و خون" دارد از تأملات روزگار ماست.
البته تأکید تاجیک برتوالی خیزش یا همان آشوبها چیز عجیبی نیست و او سالهاست که در اینجا و آنجا یا بر آفت زده بودن نظام اسلامی تأکید کرده، یا نظام اسلامی را به کشتی تایتانیک درگیر گرداب شبیه دانسته و یا تحلیلگرانی که اغتشاش را اعتراض نمیدانند "کلبی مسلک" و سگی خطاب کرده است. [6]
چه اینکه جعل نام و الصاق برچسب خیزش به اغتشاش و بلوای مشتی اراذل و اوباش و فریب خورده هم گویا هنر اوست.
طبعا از کوزه همان برون تراود که دراوست و امروز هیچکس نباید از ذهن تاریک و فسردهی تحلیلهای تاجیک و عزم فرماندهان و "بانیان آشوب" که با ذات اسلامی و پیشرفتهای نظام دچار تعارض هستند؛ انتظاری جز پای فشردن بر آشوب بیشتر داشته باشد.
همه باید بدانند مادام که بانیان آشوب از سمپراکنی و "تئوریزاسیون خیابان" دست برندارند؛ مسئله "آشوبهای نقطهای و اقلیتی" پایانناپذیر خواهد بود.
معالوصف برخی محافل تحلیلی معتقدند در پشت این عملیات پارتیزانیِ بزن و در رو، هدفی بسیط با مسمّای "فتنه اقتصادی" وجود دارد.
به این نحو که این آشوبهای نقطهای و اقلیتی به مثابه جرقههای عامدانهای از سوی دشمن و ایادی داخلی او هستند که تقلا میشود تا بر هیمه اعتراضات مربوط به مشکلات اقتصادی بیافتد و اعتراضات فراگیر را شکل دهد.
همّ و غمّ مجاهدان عرصههای تبیین و امنیت باید این باشد که این اتفاق نهایی رخ ندهد.
به این شکل که اولا مسئله اقتصاد و راه حل مشکلات اقتصادی که مهمترین آن "رأی خوب" است برای مردم شرح شود و ثانیا بایستی در هر دو عرصه تبیین و امنیت "بانیان آشوب" را زیر ضربه برد.
تا فتنه اقتصادی گُر نگیرد.
بایستی به آشوبهایی مثل آبان 98 و شهریور 1401 به مثابه "پیشلرزههای فتنه اقتصادی" نگریست. پیشلرزههایی که البته تا اینجا به مدد بصیرت مردم و مجاهدت خواص، نیروهای امنیتی و رسانههای دلسوز برای هدف پیش گفته یعنی انداختن جرقه بر هیمهی برساخته اعتراضات اقتصادی ناکام بودهاند...
***
1_ mshrgh.ir/1426396
2_ mshrgh.ir/891831
3_ https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1287938
4_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/192212
5_ https://irna.ir/xjwnW5
6_ mshrgh.ir/1426396